منابع روان شناسی عرفانی در ادبیات کلاسیک فارسی

منابع روان شناسی عرفانی در ادبیات کلاسیک فارسی

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

مقدمه

گرایش انحصاری علم مدرن (در ادعا) به عنوان مفسر انحصاری روان یا ذهن انسان از طریق روانشناسی جدید، در شرایطی است  که در تحلیل های خود مهمترین ساحت روان و هستی یعنی نظم متافیزیکی حاکم در سراسر جهان حاکم را نادیده می انگارد. چرخش تقلیل‌گرایانه روانشناسی مدرن غربی از ریشه‌های متافیزیکی خود، «علم روان» اولیه را تغییر شکل  و محتوا داده است. به حاشیه راندن و نامربوط تلقی کردن معنویت و متافیزیک در علم مدرن غربی، مسیر منطقی پیشرفت فرض شده، در حالی که از قضا فقدان اساسی متافیزیک دلیل متقنی است بر توجیه آشفتگی روانشناسی معاصر. روانشناسی با بازگشت به مبدأ خود در متافیزیک، علم مقدس و اصول معنوی، بار دیگر می تواند شایسته لقب «علم روان =  نفس = روح» گردد.[۱]

معنای اصلی «علم روان» در فرهنگ‌های گوناگون جهان متفاوت است.[۲] در این نوشتار منابع علم روانشناسی  معنوی(The science of spiritual psychology) یا علم النفس (Science of Soul) از منظر عرفان و تصوف اسلامی تبیین می شود. بازگشت به روانشناسی کلاسیک در غرب، تحت عنوان (Science of the Soul Study) اخیراً آغاز شده و افزون بر تأسیس مؤسسات علمی نظیر « Transpersonal Institute» و ((Science of the Soul Study Center (RSSB)، مجلات علمی مانند: ( The Journal of Transpersonal Psychology) نیز در این حوزه منتشر می شود. در هند روانشناسی سنتی معنوی زنده است و کاربرد وسیع در بین مردمان هند دارد. در بسیاری از کشورهای مسلمان، حکیمان الهی و عارفان نقش مشاور روانی مردم را از دیرباز تاکنون ایفا کرده اند.

عرفان اسلامی؛ علم شناخت روان و  رشد و تعالی روان انسان، دارای دو بُعد نظری و عملی است. بُعد نظری عرفان اسلامی به تبیین مبانی نظری هستی شناسی و انسان شناسی می پردازد و بُعد عملی عرفان اسلامی، روش ها و تکنیک های بهداشت روانی، درمان بیماری های روانی و تربیت و رشد شخصیت را تبیین می کند.[۳] در ادبیات جدید انگلیسی برخی کتب عرفان عملی اسلامی و  تکنیک های عملی آن تبیین شده است.[۴]

روانشناسی عرفانی، شناخت علمی رفتار و فرایندهای ذهنی انسان است. قرنهاست شناخت ابعاد مختلف روان انسان در کتب عرفان اسلامی طرح و تبیین می شود. در ادبیات عرفانی فارسی مباحث متنوعی درباره روانشناسی انسان تبیین شده نظیر: «روانشناسی رشد»، «روانشناسی شخصیت»، «روانشناسی تربیتی»، «روانشناسی اجتماعی»، «روانشناسی سلامت»، «روانشناسی فرهنگی»،[۵] «روانشناسی سیاسی، «روانشناسی یادگیری»، «روانشناسی هنر»، «روانشناسی نظامی»، «روانشناسی جنایی (جرم و مجرمین)»،  «بهداشت روانی»،[۶] «روانشناسی عشق زمینی» و «روانشناسی قدرت».

 در این نوشتار مهمترین منابع روانشناسی عرفانی- حکمی معرفی می شود. فهم این کتب نیازمند آشنایی با ادبیات عرفانی و یا استفاده از کتبی است که در شرح و تفسیر این متون به نگارش درآمده اند. به کارگیری یکی از روش های هرمنیوتیکی، معناشناسی، نشانه شناسی یا ساختارشناسی برای فهم منظومه های حکمی- عرفانی ضروری است. استخراج آرای روانشناسی کتب مذکور، نیازمند علم اجمالی به مبانی روانشناسی جدید و ادبیات عرفانی – حکمی است. اغلب کتب مذکور در سایت «گنجور»[۷] و «کتابخانه تصوف»[۸] در دسترس است.

«شاهنامه» حکیم فردوسی

«شاهنامه» [۹] حکیم ابوالقاسم فردوسی مهمترین اثر حکمی – ادبی – هنری ایران و جهان، حاوی گوهرهای درخشان در حوزه روانشناسی عرفانی – حکمی است. »شاهنامه» در شمار جامع ترین منابع روانشناسی عرفانی در ادبیات فارسی است. روانشناسی زندگی، روانشناسی رشد، روانشناسی شخصیت، روانشناسی تربیتی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی سلامت، روانشناسی رشد، روانشناسی فرهنگی، روانشناسی سیاسی، روانشناسی یادگیری، روانشناسی نظامی، روانشناسی جنایی،  روانشناسی عشق زمینی و روانشناسی قدرت از بن مایه های اصلی «شاهنامه» حکیم فردوسی است که عموماً در قالب داستان های اساطیری به زبان رمزی تجلی یافته است. حکیم طوس بارها در «شاهنامه» اصطلاح فارسی «روان» معادل «نفس» (در عربی) و اصطلاح فارسی «جان» را در قبال «روح» (در عربی) به کار برده است.

ستایش گزین تا چه اندر خورد

 

«تو بر کردگار روان و خرد

که چون باید او را ستودن توان»[۱۰]

 

ببین ای خردمند روشن روان

داستان ‌های عاشقانه «شاهنامه» که با عناصر حماسی درهم آمیخته، در شمار بهترین آثار حوزه روانشناسی عشق است. حکیم با واژه «مهر»،  عشق پاک زمینی را در داستان مهر و دلدادگی «زال و رودابه»، «بیژن و منیژه»، «تهمینه و رستم» و «کتایون و گشتاسب» می ستاید. در ابراز این مهر و دلدادگی ها، بانوان عفیف پیشقدم شده اند که نشانه اقتدار و فاعلیت شخصیت زن نجیب «شاهنامه» است. در «شاهنامه»؛ این عشق در جهت تکامل و آرامش و بـه روزی است، نـه در راستای هوس و غرایز شهوانی که سودابه نماد آن است. بانوان قهرمان و پاک «شاهنامه» همگام با همسران خویش در فراز و نشیب زندگی؛ افزون بر دلدار، هماوردند.

«شاهنامه» از زمان سرایش تا امروز، تأثیر شگرف و ماندگاری بر ادبیات فارسی و اندیشه ایرانی داشته است. در مقاله «عرفان شاهنامه؛ شاهکارحماسی- عرفانی – حکمی جهانی ایرانیان»[۱۱] برخی جنبه های روانشناسی عرفانی «شاهنامه» حکیم فردوسی با مثال هایی از «شاهنامه» تبیین شده است.

«طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری

«طبقات الصوفیه» از جمله منابع روانشناسی عرفانی در حوزه روانشناسی تربیتی و رشد که هدف آن تربیت رفتاری و ذهنی انسان است. در این کتاب صوفیان به شش طبقه تقسیم شده‌اند. در هر طبقه، نام و نشان گروهى از شخصیت‌هاى عرفانى و صوفى و سخنانى تأمل ‌برانگیز از آنها نقل شده است. طبقه اول با ابوهاشم صوفى آغاز می شود که نخستین شخصیتى بوده که در تاریخ تصوف و عرفان اسلامى، «صوفى» خوانده شده و طبقه ششم با ابوعلى دقاق پایان می یابد که در سال ۴۰۵هـ.ق. درگذشته است. این کتاب به توصیف بیش از ۲۰۰ شخصیت‌ صوفى می پردازد. در فصل «معرفت و توحید»،  علوم به ده نوع تقسیم شده است: «علم توحید»، «علم فقه و دین»، «علم وعظ«، «علم تعبیر»، «علم طب»، «علم نجوم»، «علم کلام»، «علم حکمت» و «علم حقیقت». برخى از این علوم به انواع و اقسام دیگر تقسیم مى‌شوند.[۱۲]

«کشف المحجوب» هجویری

«کشف المحجوب» هجویری[۱۳]  از مهمترین کتب صوفیه است که امهات مسائل تصوف و بزرگان تصوف تا قرن پنجم را بیان کرده است. این کتاب در آثار مکتوب صوفیان بعدی تأثیر اساسی داشته است. در «تذکره‎ الدولیاء» فریدالدین عطار نیشابوری و «نفحات الأنس» شیخ عبدالرحمان جامی، از‎ بخش شرح‎ احوال‎ صوفیان در «کشف‎ المحجوب» استفاده شایان شده است.

«کشف المحجوب» در شمار منابع روانشناسی عرفانی است که در سه بخش به موضوعات روانشناسی انسان های سالم، بهداشت روانی، روانشناسی فرهنگی، روانشناسی تربیتی، روانشناسی رشد و رونشناسی اجتماعی می پردازد: بخش اول: مقدمه کتاب؛ درباره سبب نگارش کتاب و طرح‎ مطالب‎ جالبی‎ در مورد‎ وضعیت‎ کتاب در جامعه‎، سرقت‎ ادبی و حقوق مؤلف است. بخش‎ دوم؛ اطلاعات کلی در باب تصوف و شرح حال صوفیان معروف تا زمان هجویری و بخش سوم؛ قسمت اصلی‎ کتاب‎ و شامل ۱۰ کشف حجاب معنوی است. نخستین کشف؛ «برطرف کردن حجاب در معرفت خداوند» – کشف دوم در «توحید» – کشف سوم؛ در‎ «ایمان» – کشف چهارم؛‎ در «طهارت و توبه» – کشف پنجم؛ در‎ «نماز‎ و محبت‎ به خداوند و محبت خداوند به خلق» – کشف ششم؛ در «زکات و جود و سخا» – کشف هفتم؛ در «روزه» – کشف هشتم؛ در «حج» – کشف نهم در «آداب صحبت‎ و معاشرت‎ در سفر و حضر و آداب سخن گفتن و ازدواج‎ و غیره» و کشف دهم در «شرح اصطلاحات صوفیان از قبیل حال و وقت و مقام و تمکین و محاصره و قبض و بسط و علم و معرفت و شریعت و حقیقت‎ و امثال‎ آنها» است‎.[۱۴]

«حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه» حکیم سنایی

کتاب منظوم «حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه» حکیم سنایی یک دوره حکمت عملى و راهنماى اخلاق فردى و اجتماعى بشر در حوزه روانشناسی فردی، روانشناسی اجتماعی و روانشناسی سیاسی و از جمله منابع روانشناسی عرفانی. حکیم سنایی در این کتاب با دعوت انسان به خداپرستى، نیکوکارى، شجاعت، عفت، بزرگ‌ منشى، عشق، محبت، رضا و تسلیم و شیوه های معامله با یکدیگر؛ همچنین آیین کشوردارى، شیوه رفتار با ملت‌ و عدالت گسترى را به فرمانروایان، طبقه حاکمه و قضات تعلیم می دهد.

منظومه «حدیقه الحقیقه» بر بسیاری از شاعران ایران تأثیرگذار بوده ‌است. حکیم سنایی با سرودن «حدیقه الحقیقه» باب نوینی در سرایش منظومه‌های عرفانی در تاریخ ادبیات فارسی گشود. شاعران بزرگی نظیر خاقانی و نظامی به ترتیب «تحفه العراقین» و «مخزن ‌الاسرار» را تحت تأثیر مستقیم منظومه «حدیقه الحقیقه» سرودند. سال ‌ها بعد عطار و مولوی سرایش مثنوی‌ های عرفانی را در ادامه طریق او  به تکامل رساندند.

«حدیقه الحقیقه» نخستین بار توسط محمدتقی مدرس رضوی تصحیح و به چاپ رسید (حدود ده هزار بیت). تصحیح دکتر مریم حسینی از تحریر کوتاه آن (حدود پنج هزار بیت) که ظاهراً آخرین ویرایش سنایی بوده در سال ۱۳۸۲ توسط مرکز نشر دانشگاهی و تصحیح دیگری از تحریر بلند این اثر توسط دکتر محمدجعفر یاحقی و مهدی زرقانی در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات سخن انتشار یافت.

«سوانح العشاق» احمد غزالی

«سوانح العشاق» در باب عشق مطلق یا حقیقت عشق است، ‌نـه عشق الهی یا عشق انسانی. غزالی در این کتاب با تبیین ابعاد مختلف عشق به ذکر  حکایاتی از عشاق معروف مانند لیلی و مجنون می پردازد. «سوانح العشاق» غزالی عمیق ترین اثر در حوزه روانشناسی عشق است. روانشناسی دقیق و لطیف این کتاب آن را در شمار منابع روانشناسی عرفانی قرار داده ‌است. «لمعات» فخرالدین عراقی و «لوایح» عبدالرحمان جامی با الهام از «سوانح العشاق» به رشته تحریر درآمده اند.

«کیمیای سعادت» امام محمد غزالی

«کیمیای سعادت» از مشهورترین کتب دارای ارزش ادبی و عرفانی در زبان فارسی است. «کیمیای سعادت»[۱۵] چکیده‌ای است از کتاب بزرگ «احیاء علوم الدین» غزالی که با همان نظم و ترتیب به فارسی به نگارش درآمده است. مقدمه کتاب در چهار موضوع خودشناسی، خداشناسی، دنیاشناسی و آخرت ‌شناسی است. متن کتاب همانند «احیاء علوم الدین» به چهار رکن عبادات، معاملات، مُهلکات، و مُنجیات تقسیم شده است  رکن سوم و چهارم «کیمیای سعادت» در حوزه روانشناسی است.

رکن سوم «کیمیای سعادت» در بریدن عقبات راه دین یا مهلکات و شامل ده اصل است: اصل اول؛ در «پیدا کردن ریاضت نفس و علاج خوی بد و به دست آوردن خوی نیک» – اصل دوم؛ در «شهوت شکم و فرج» – اصل سوم؛ در «علاج شره سخن و آفات زبان» – اصل چهارم؛ در «علاج بیماری خشم و حقد و حسد» – اصل پنجم؛ در «دوستی دنیا و بیماری طمع» – اصل ششم؛ در «علاج بخل و حرص جمع کردن مال» – اصل هفتم؛ در «علاج دوستی جاه و حشمت و آفات آن» – اصل هشتم؛ در «علاج ریا و نفاق در عبادات» – اصل نهم؛ در «علاج کبر و عُجب» و اصل دهم؛ در «علاج غفلت و ضلالت و غرور» است.

رکن چهارم؛ در «منجیات» و حاوی ده اصل است: اصل اول؛ در «توبه و بیرون آمدن از مظالم» – اصل دوم؛ در «صبر و شکر» – اصل سوم؛ در «خوف و رجا» – اصل چهارم؛ در «درویشی و زهد» – اصل پنجم؛ در «صدق و اخلاق» – اصل ششم؛ در «محاسبه و مراقبه» – اصل هفتم؛ در «تفکر» – اصل هشتم؛ در «توحید و توکل» – اصل نهم؛ در «محبت و شوق» و اصل دهم؛ در «ذکر مرگ» است.

در «کیمیای سعادت» نشانه های انواع بیماری های روانی رفتاری و طریق درمان آنها بیان شده است. این کتاب پیشگام روانشناسی رفتار  و بهداشت روانی و یکی از بهترین منابع روانشناسی عرفانی است. حضرت مولانا در «مثنوی معنوی» تحت تأثیر «کیمیای سعادت« و «احیاء علوم دین» غزالی بوده است. «کیمیای سعادت» بهترین کتاب برای آغاز شناخت روانشناسی عرفانی است. این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شده است.

«تذکره الاولیاء» فریدالدین عطار نیشابوری

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری (۵۴۰ – ۶۱۸ هـ.ق.) از  قله های عرفان و ادب فارسی و از عارفان و شاعران ایرانی بلندآوازه ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم، در سال ۵۴۰ هـ.ق. مطابق ۱۱۴۶م. در نیشابور پای به عرصه وجود نهاد. او در شمار پرکارترین عارفان و شاعران ایرانی است. برخی کتب مهم عطار عبارتند از: «تذکره الاولیاء«، «منطق الطیر» و «الهی نامه».

«تذکره الاولیاء» عطار در حوزه روانشناسی رشد، روانشناسی شخصیت، روانشناسی تربیتی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی سلامت، روانشناسی فرهنگی،[۱۶] روانشناسی یادگیری و بهداشت روانی؛[۱۷] از مهمترین منابع روانشناسی عرفانی است. «تذکره الاولیاء»[۱۸] (به معنای یاد دوستان خدا) کتابی است منثور به زبان فارسی مشتمل بر مقدمه و ۷۲ باب در شرح حال ۷۲ تن از مشایخ صوفیه که با هدف الگوگیری از سیره عملی و گفتاری آنها تألیف شده است. هر باب «تذکره الاولیاء» با عباراتی مسجع اوصاف هر یک از اولیا را بیان می‌کند. پس از معرفی کوتاه هر «ولی» با عبارات مسجع و آهنگین وَ ذکر مقام و مرتبت او بین اولیاء الله، به نمونه‌هایی از کردار و افکار و مخصوصاً گفتار او اشاره می شود. «هر جمله این کتاب حاصل اندیشه و ذهن یکی از بزرگان زهد و تصوف است و هر یک از این جملات خود جهانی است ویژه خویش.»[۱۹]

کتب مأخذ «تذکره الاولیاء» عبارتند از: «طبقات الصوفیه» ابوعبدالرحمن محمد سلمی نیشابوری، «حلیه الاولیاء» ابونعیم اصفهانی، «رساله قشیریه» ابوالقاسم قشیری و «کشف‌المحجوب» هُجویری. تصحیح انتقادی «تذکره الاولیاء» نخستین بار توسط رونالد نیکلسون انجام شد (چاپ لیدن ۱۹۰۵–۱۹۰۷). از امتیازات تصحیح نیکلسون، بی‌طرفی مذهبی او (از نظر شیعه و سنی) و مقدمه محمد قزوینی بر آن است که حاوی اطلاعاتی دقیق و سودمند است. دومین تصحیح جدی «تذکره الاولیاء»، توسط دکتر محمد استعلامی تا سال ۱۳۹۷ به چاپ ۲۸ رسید. منقح ‌ترین چاپ «تذکره الاولیاء»، مجموعه دو جلدی تصحیح و توضیح استاد محمدرضا شفیعی کدکنی است که توسط نشر سخن انتشار یافته است. گزیده «تذکره الاولیاء» به زبان انگلیسی توسط آرتور آربری ترجمه شده است.[۲۰]

«منطق الطیر» فریدالدین عطار نیشابوری

 فریدالدین عطار نیشابوری در «منطق الطیر»[۲۱] با بیان هفت شهر عشق الهی با زبان نمادین در قالب هنری شعر – داستان، این هفت منزل را «هفت وادی عشق» یا «هفت شهر عشق» می‌ خواند. «هفت وادی عشق» به ‌ترتیب عبارتند از: «طلب»، «عشق»، «معرفت«، «استغنا»، «توحید»، «حیرت» و «فقر» که سرانجام به «فنا» می‌انجامد. در منظومه «منطق‌ الطیر» گروهی از مرغان در جستجوی یافتن پادشاه خویش «سیمرغ» سفری را آغاز می‌کنند. در هر مرحله گروهی از مرغان از ادامه طریق باز می‌مانند. پس از عبور از هفت مرحله، تنها «سی مرغ» باقی می‌مانند و با نگریستن در آینه حق درمی‌یابند که «سیمرغ» در وجود خود آنهاست و در نهایت از طریق این خودشناسی، جذب حضرت عشق شده، حقیقت را در وجود خویش می‌ یابند. «منطق الطیر» به تبیین مراحل تحول و رشد روان انسانی را با زبانی نمادین می پردازد و در شمار مهمترین منابع روانشناسی عرفانی است.

چون گذشتی هفت وادی ،درگه است

 

«گفت: ما را هفت وادی در ره است

نیست از فرسنگ آن آگاه کس

 

وانیامد در جهان زین راه کس

چون دهندت آگهی ای ناصبور؟

 

چون نیامد باز کس زین راه دور

کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟»

 

چون شدند آن جایگه گم سر به سر

  1. وادی طلب

پیشت آید هر زمانی صد تَعَب

 

«چون فرو آیی به وادی طلب

طوطی گردون مگس اینجا بود»

 

صد بلا در هر نفس اینجا بود

  1. وادی عشق

غرق آتش شد کسی کانجا رسید

 

«بعد از این وادی عشق آید پدید

وان که آتش نیست عیشش خوش مباد

 

کس در این وادی بجز آتش مباد

گرم رو، سوزنده و  سر کش بود

 

عاشق آن باشد که چون آتش بود

وادی عشق است از آن پس بی کنار

 

هست وادی طلب آغاز کار

پس چهارم وادی استغنا صفت

 

پس سیم وادی است آن معرفت

پس ششم وادی حیرت صعبناک

 

هست پنجم وادی توحید پاک

بعد از این روی روش نبود تو را

 

هفتمین وادی فقر است و فنا

گر بود یک قطره قلزم گرددت»

 

در کشش افتی روش گم گرددت

  1. وادی معرفت

معرفت را وادی بی پا و سر

 

«بعد از آن بی فایدت پیش نظر

مختلف گردد ز بسیاری راه»

 

هیچ کس نبود که در این جایگاه

  1. وادی استغنا

کی در او دعوی و کی معنا بود

 

«بعد از آن وادیِّ استغنا بود

می زند بر هم به یک دم کشوری»

 

می جهد ازبی نیازی صرصری

  1. وادی توحید

منزل تجرید و تفرید آیدت

 

بعد از آن وادی توحید آیت

جمله را از یک گریبان برکنند»

 

روی ها چون زین بیابان برکنند

  1. وادی حیرت

کار دایم درد و حسرت آیدت

 

«بعد از آن وادی حیرت آیدت

هر دمی اینجا دریغی باشدت»

 

هر نفس اینجا چو تیغی با شدت

  1. وادی فقر و فنا

کی بود اینجا سخن گفتن روا

 

«بعد از این وادی فقر است و فنا

گنگی و کرّی و بیهوشی بود»

 

عین از ین وادی فراموشی بود

«منطق الطیر» علاوه بر انتشار در نسخ متعدد صادق گوهرین، محمد رضا شفیعی کدکنی، کاظم دزفولیان، عزیزالله علیزاده و … ، چندین نوبت به زبان انگلیسی، ترجمه و منتشر شده است.[۲۲]

«الهی نامه» فریدالدین عطار نیشابوری

یکى آتش، یکى اشک و یکى خون»

 

«سه ره دارد جهان عشق اکنون

«الهی نامه» مثنوی عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (۵۳۷-۶۲۷هـ.ق.) شاعر، نویسنده و عارف نامی ایران زمین است. موضوع اصلى «الهی نامه» عطار؛ «عشق و درد» است. «منطق الطیر» در حوزه روانشناسی عمومی، شناخت روان انسان و روانشناسی عشق؛ از جمله منابع روانشناسی عرفانی است. مثنوی «الهی نامه» در بحر هزج مسدس محذوف سروده شده و براساس نسخه فؤاد روحانی مشتمل بر ۷۲۹۰ بیت  است. «الهی نامه» شامل مقدمه‌ (مناجات، نعت پیامبر و منقبت خلفای اربعه و خطاب به روح)، ۲۲ مقاله (در شش فصل در باره شش پسر خلیفه دانا) و یک اختتام است. طرح اصلی کتاب؛ گفتگوی خلیفه با شش پسر خویش است که هر یک از او خواهان چیزی شده ‌اند. شش پسر به ترتیب نماد «نفس»، «شیطان»، «عقل»، «علم»، «فقر» و «توحید» هستند.

پسر داری شش و هر یک یگانه

 

«تویی شاه و خلیفه جاودانه

که اندر فن خود هر یک جهانی است

 

پسر هر یک تو را صاحب قرانی است

یکی شیطان و درموهوم رایش

 

یکی نفس است و در محسوس جایش

یکی علم است و معلومات جوید

 

یکی عقل است و معقولات گوید

یکی توحید و کل یک ذات خواهد

 

یکی فقر است و معدومات خواهد

حضور جاودان آن گاه یابند»[۲۳]

 

چو این هر شش به فرمان راه یابند

»الهی نامه» از جهت صوری  ترکیب، شعر، تمثیل و حکایت است و از جهت محتوا بیان برخی تعالیم عرفان اسلامی پیرامون نفس، عشق، درد، عقل، علم، فقر و توحید است. این اثر ارزشمند حاوی اطلاعات گسترده‌اى درباره مشایخ بزرگ تصوف همچون شیخ ابوالحسن خرقانى، ابوسعید ابوالخیر، شبلى، ابراهیم ادهم، ایاز، بایزید بسطامى و اویس قرنى است. «الهی نامه» یکی از آثار برجسته ادبیات عرفانی در زبان و ادب فارسی است.

یکى آتش، یکى اشک و یکى خون»[۲۴]

 

«ســــــه ره دارد جـــــهان عشــــــق اکنــــون

مقاله ۲۱ داستان شورانگیز عشق رابعه دختر کعب است.[۲۵]

به پیش من نه آخر کجائی

 

«الا ای غائب حاضر کجایی

دلم نیز آشنایی از تو دارد

 

دو چشمم روشنائی از تو دارد

وگرنه تیغ گیر وقصد جان کن

 

بیا و چشم و دل را میهمان کن

نمی ‌بینم کنون جز نیم جانی

 

به نقد از نعمت ملک جهانی

که بی تو من ز صد جان بی نیازم

 

چرا این نیم جان در تو نبازم

نبودی جز فشاندن بر تو کارم

 

دلم بُردی و گر بودی هزارم

که من هرگز دل از جان برنگیرم

 

ز تو یک لحظه دل زان برنگیرم

سر از تو در بیابان می‌نهم من

 

غم عشق تو در جان می‌نهم من

چرا سرگشته می داری چنینم

 

چو بی رویت نه دل ماند و نه دینم

ز عشق روی تو رویی به دیوار

 

منم بی روی تو رویی چو دینار

نظیرت سرو بالایی ندیدم»[۲۶]

 

تو را دیدم که همتائی ندیدم

داستان عشق رابعه بلخی دختر کعب، از بهترین آثار عشقی در توصیف صفات عشق و عاشق و معشوق و درد عشق است. در این قطعه زیبا انواع استعاره های ادبی به کار رفته است.

مرا در زه کشد همچون کمانی»[۲۷]

 

«غم تیر قد او هر زمانی

که هر یک گوهری تر زان دگر بود»[۲۸]

 

«دهانش درج مروارید تر بود

شرابش از زلال کوثری بود»[۲۹]

 

«لب لعلش که جام گوهری بود

که ز اهل پرده عشاق گشتم»[۳۰]

 

«کنون سرگشته آفاق گشتم

خلاصه ظاهری حکایت مثنوی «الهی نامه»

خلیفه‌اى دانا و توانا شش پسر داشت که همه دانستنى‌ ها را آموخته، به خواسته هایشان رسیده بودند. با این وجود هر یک آرزویى در دل داشت و از ناکامى خویش اندوهناک بود. روزى پدر آنها را فراخواند و گفت: «مرا از آرزوهاى خود آگاه کنید، شاید بتوانم طریق کامیابى را به شما بنمایم.» پسران آرزوى خود را بازگفتند. هر یک از بخش‌ هاى شش گانه کتاب، میدان گفتار یک فرزند و پاسخ پدر به اوست. پسر نخستین  دلباخته دختر شاه پریان و در آرزوى وصال او بود. پسر دوم دیوانه ‌وار به سحر و جادو عشق مى‌ورزید. پسر سوم خواهام جام جم بود، پسر چهارم آب حیات مى‌جست، پسر پنجم در اندیشه یافتن انگشتر سلیمان و پسر ششم جویاى کیمیا بود. پدر در پاسخ هر یک، با بیان حکایات و بیانات حکیمانه‌، بیهودگى این آرزوها را باز‌نمود و به فرزندانش اندرز داد با غلبه بر خواهش‌ هاى نفس،  دل در جهان بالا ببندند. موضوعات اصلی شش دفتر «مثنوی معنوی» حضرت مولانا جلال الدین محمد مولوی، بر اساس حکایت شش پسر «الهی نامه» عطار نیشابوری است.[۳۱]

مثنوی معنوی حضرت مولانا جلال الدین محمد مولوی

حضرت مولانا جلال الدین محمد مولوی خراسانی یکی از قله های عرفان و ادب فارسی است. «مثنوی معنوی» شاهکار مولانا مشتمل بر شش دفتر با ساختاری بدیع است. «مثنوی معنوی» تفسیر عرفانی قرآن کریم[۳۲] و حکایت طوفان روح و نوسانات روان انسان است. «مثنوی معنوی» بیان سیر هبوط و صعود جان آدمی، بیماری های نفس و روان و طریق درمان آنهاست. «مثنوی معنوی» حضرت مولوی در شمار جامع ترین منابع روانشناسی عرفانی است. دفتر اول «مثنوی معنوی» بهترین کتاب در حوزه شناخت بیماری های رفتاری و طزیق معالجه آنها  از منظر روانشناسی عرفانی است. فطری بودن دین و عرفان، از نکات مشترک اندیشۀ مولانا و روانشناسی یونگ، در تجربه امر مقدس است.[۳۳]

در طول قرون متمادی؛ اندیشمندان شروح متعددی بر «مثنوی معنوی» نگاشته اند.[۳۴] شرح مثنوی علامه جعفری شرح تطبیقی و شرح مثنوی زمانی شرحی ساده و جامع است. برای نخستین بار پس از هفتصد سال، در سال ۲۰۰۰ سید سلمان صفوی موفق به کشف ساختار معنایی مثنوی مولوی گردید که در کتاب «ساختار معنایی مثنوی معنوی؛ دفتر اول»  با نقد روش های پیشین، روش جدیدی برای تفسیر «مثنوی معنوی» همراه با ۱۶ دیاگرام ساختاری ارائه شد و مورد استقبال مثنوی شناسان برجسته جهان نظیر پروفسور سید حسین نصر، پروفسور ویلیام چیتیک، پروفسور جیمز موریس، دکتر استعلامی، دکترتوفیق سبحانی و … قرار گرفت. پروفسور نصر در مقدمه کتاب«ساختار معنایی مثنوی معنوی؛ دفتر اول» می نویسد: «کتاب حاضر رویدادی است بزرگ در مورد مطالعات ادبیات عرفانی به طور کلی و اثر مولانا به طور خاص.» بر اساس این کشف؛ ساختار دفتر دوم مثنوی تحت عنوان «رمزگشایی مثنوی معنوی؛ ساختار معنایی دفتر دوم»[۳۵] توسط مهوش السادات علوی به زبان انگلیسی با مقدمه پروفسور نصر انتشار یافت. ساختار معنایی دفترهای سوم تا ششم مثنوی معنوی توسط سید سلمان صفوی و مهوش السادات علوی در دست تدوین است.

«مثنوی معنوی» حضرت مولانا در بسیاری از حوزه های روانشناسی نظیر روانشناسی رشد، روانشناسی شخصیت، روانشناسی تربیتی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی سلامت، روانشناسی فرهنگی، روانشناسی سیاسی، روانشناسی یادگیری، روانشناسی هنر، روانشناسی جنایی(جرم و مجرمین)،  بهداشت روانی، روانشناسی عشق و روانشناسی قدرت قابل استفاده است. بر اساس »مثنوی معنوی» حضرت مولوی می توان دهها رساله دکترا در حوزه روانشناسی عرفانی به رشته تحریر درآورد.

منظومه «لیلی و مجنون» حکیم نظامی گنجوی[۳۶]

حکیم نظامی شاعر معروف ایرانی قرن ششم هـ.ق. است. نظامی از دانش های حکمت، پزشکی، ریاضی و موسیقی بهره‌ کامل داشته و مهمترین اثر او «پنج گنج» یا «خمسه نظامی» است. فلوطین(۲۰۴-۲۷۰م.) فیلسوف نوافلاطونی قرن سوم میلادی در «رساله عشق» عشق را به «عشق زمینی» و «عشق آسمانی» تقسیم کرده است.

 در ادبیات فارسی درباره عشق آسمانی سخن بسیار گفته اند. قهرمان «عشق آسمانی»؛ حضرت مولانا جلال الدین محمد مولوی است. لیکن در ادب فارسی در باره «عشق زمینی» کمتر سخن رفته است. نخستین حکایت «عشق زمینی» در ادبیات فارسی، منظومه «ویس و رامین» فخرالدین اسعد گرگانی شاعر قرن پنجم است. اما قهرمان «عشق زمینی»؛ حکیم نظامی گنجوی است که دو داستان عشق زمینی «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» را سروده است. منظومه «لیلی مجنون» حکیم نظامی بهترین اثر در حوزه روانشناسی عشق زمینی است که در حوزه روانشناسی فرهنگی نیز قابل استفاده است. در این مجال تنها درباره «عشق زمینی» در منظومه «لیلی و مجنون» حکیم نظامی مشتمل بر ۴۷۰۰ بیت سخن می گوییم.[۳۷]

خلاصه ظاهری حکایت «لیلی و مجنون»

مجنون جوانی است زیبا و با کمال:

بفزود جمال را کمالی»

 

«چون بر سر این گذشت سالی

افسانه خلق شد جمالش»

 

«کز هفت به ده رسید سالش

 لیلی نیز دختری است بس زیبا:

کُشتی به کرشمه‌ای جهانی» (بخش ۱۱)

 

آهو چشمی که هر زمانی

لیلی و مجنون در کودکی در مکتب خانه به یکدیگر دل می‌بندند:

«در  سینۀ هر دو مهــــــــــــــــر می‌رست»

 عشق لیلی و مجنون در آغاز مخفی بود، لیک پس از چندی قصه دلدادگی آنها شهره عالم شد:

برداشته تیغ لاابالی

 

«عشق آمد و کرد خانه خالی

وز دل شدگی قرارشان برد

 

غم داد و دل از کنارشان برد

در معرض گفتگو فتادند

 

زن دل که به یکدیگر نهادند

و آن راز شنیده شد به هر کوی

 

این پرده دریده شد ز هر سوی

در هر دهنی حکایتی بود

 

زین قصه که محکم آیتی بود

پس از آشکار شدن عشق دو دلداده، خانواده لیلی مانع رفتن او به مکتب خانه شدند و بدین سان بین دو عاشق جدایی افتاد و اشک و اندوه بسیار بر آنها مستولی شد:

می‌ریخت ز دیده دُرِّ مکنون

 

«لیلی چون بریده شد ز مجنون

از هر مژه‌ای گشاد سیلی

 

مجنون چو ندید روی لیلی

دل پرغم و غمگسار از او دور»

 

او در غم یار و یار از او دور

 خانواده لیلی خواستگاری مجنون از لیلی را نمی پذیرند و دو قبیله درگیر جنگ می شوند. در نهایت لیلی را به عقد ازدواج جوانی ثروتمند در می آورند، اما بیماری لیلی، سبب ناکامی آن جوان و مرگ او از فرط اندوه می شود. لیلی نیز در اثر انس با ذکر حق تعالی، دلش به نور الهی منور ‌شده، به مقام والای معنوی دست می یابد و پس از چندی جان می سپرد. پس از این واقعه، مجنون از شدت اندوه و زاری، بر سر مزار لیلی جان می دهد.

بافت اجتماعی حکایت لیلی و مجنون:

لیلی و مجنون در جامعه‌ای سنتی (بدوی عرب) همراه با تعصبات خشک و باورهای جاهلی زندگی می‌کنند. در این جامعه لیلی به عنوان یک دختر حق تصمیم‌گیری ندارد و حتی از اظهارنظر درباره سرنوشت خود محروم است.

ویژگی های عشق زمینی:

عشق تنها عاطفه نیست، بلکه به قول افلاطون و فلوطین «دِیمون» (Daimon) است. «دِیمون» وجودی است روحانی که مراقب هر فرد است و مساوی با خودِ برتر یا فرشته الهی است.[۳۸]  عشق کشش روحی است، نـه جسمانی محض.

در صفت عشق مجنون:

سرخیل سپاه اشک ریزان

 

«سلطان سریر صبح خیزان

زنجیری کوی عشق بازی

 

متواری راه دلنوازی

کیخسرو بی کلاه و بی ‌تخت

 

هاروت مشوّشان شیدا

دریای ز جوش نانشسته»

 

مجنون غریب دل شکسته

 

آتش عشق، داروی سیلاب اندوه است:

سیلاب غمت مرا ربودی»

 

«گر آتش عشق تو نبودی

عشق، آتش است و نشانه آن اندوه و مستی است:

ساکن نشدی مگر بر آن کوه

 

«از آتش عشق و دود اندوه

افتان، خیزان چو مردم مست»

 

بر کوه شدی و می زدی دست

کم سخنی عاشق:

با هیچ سخن نداشت میلی»

 

«بیرون ز حساب نام لیلی

بی خودی و گریانی عاشق:

وانگه مژه را پر آب کردی»

 

«بی‌خود شده سو به سو دویدی

آه سوزان عاشق:

از آه پر آتشم به سوز است»

 

«خورشید که او جهان فروز است

پارادوکس درد و راحتی دل و مرهم و جراحت دل عاشق:

هم مرهم و هم جراحت دل»

 

«ای درد و غم تو راحت دل

غریبی و دل شکستگی عاشق:

دریای ز جوش نانشسته»

 

«مجنون غریب دل شکسته

شیدایی، پاکی، تعارض عشق  با هوس، فراق، تعالی روح، تلطیف روح، سرگشتگی، درد و اندوه، عزلت نشینی و عدم رغبت به دنیا از صفات عشق است. عشق زمینی نیز مقدس و اهورایی است. برخلاف ظاهرگرایان. نظامی به عشق زمینی ، ابعاد معنوی داد.

مرگ اندوهبار مجنون بر سر مزار لیلی:

وفات مجنون بر سر مزار لیلی یکی از اندوهبارترین صحنه های عشق است. خدا و انسان، آسمان و زمین و به هم می پیوندند، عاشق و معشوق در جهان برین در جوار هم به آرامش می رسند و مزار آنها قبله گاه عاشقان می شود.

آمد سوی آن عروس خاکی

 

«نالنده ز روی دردناکی

کشتی ش در آب تیره افتاد

 

در حلقه آن حظیره افتاد

پیچید چو مار زخم خورده

 

غلطید چو مور خسته کرده

اشکی دو سه تلخ تلخ بفشاند

 

بیتی دو سه زارزار برخواند

انگشت گشاد و دیده بربست

 

برداشت به سوی آسمان دست

سوگند به هرچه برگزیده است

 

کای خالق هرچه آفرید است

در حضرت یار خود رسانم

 

کز محنت خویش وارهانم

و اباد کنم به سخت رانی

 

آزاد کنم ز سخت جانی

و آن تربت را گرفت در بر

 

این گفت و نهاد بر زمین سر

ای دوست بگفت و جان برآورد»

 

چون تربت دوست در برآورد

برخاست ز راه شان ملامت

 

«خفتند به ناز تا قیامت

خفتند در آن جهان به یک مهد»

 

بودند در این جهان به یک عهد

منظومه «لیلی و مجنون» به سبب جذابیت به زبان‌های آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و روسی، ترکی و کردی ترجمه شده است.

«هفت پیکر» حکیم نظامی

 «هفت پیکر» حکیم نظامی در زمره مشهورترین منظومه های داستانی به زبان فارسی است که با زبان نمادین از جهان، آفرینش و تکامل انسان تفسیری رمزی و  اساطیری، در بستر یک داستان عاشقانه، در قالب زندگی و عروج بهرام گور، داستانی اسطوره ای ارائه می کند. فهم و تفسیر این داستان نیازمند تأویل و هرمنیوتیک است. داستان متشکل از دو بخش «اسطوره ای – تاریخی» و «خیالی – حکمی» است.

«هفت پیکر» حکایت اسطوره ای – رمزی از ماجرای «هفت فلک»، «هفت ملکه» و «هفت مرحله تکامل انسان» است که همگی در مسیر رمزگشایی از اسرار زندگی و هستی قراردارند. هستی، عشق، فرسایش، تباهی، مهالک نفس، منازعه خیر و شر و سفر انفسی از مؤلفه های این حکایت اند.  «هفت پیکر» روایت مفاهیم جاودانگی، دوگانه های مرگ و زندگی، خیر و شر وَ جسم و روح و در شمار منابع روانشناسی عرفانی است. سفر بهرام گور روز شنبه با رنگ سیاه (سیاره کیوان یا زحل) آغاز می شود و در آخرین روز هفته – جمعه – با رنگ سپید (سیاره ناهید یا زهره) پایان می پذیرد. رنگ های زرد (سیاره خورشید)، سبز (سیاره ماه)، سرخ (سیاره مریخ)، فیروزه ای (سیاره عطارد یا تیر) و صندل گون (سیاره مشتری) به ترتیب نشان از روزهای دیگر هفته (یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبه) دارند. در سنت عرفانی، «عدد هفت» نماد مقامات سلوک است. (نک مقاله «هرمنیوتیک هفت گنبدِ هفت پیکر حکیم نظامی»، سید سلمان صفوی)

«بوستان» و «گلستان» شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی

سعدی در بسیاری از حکایات «بوستان» و «گلستان» به برخی از مهمترین مباحث روانشناسی نظیر تربیت، روش مبارزه با افسردگی، تأثیر دوران کودکی بر شخصیت انسان در بزرگسالی، تأثیر محیط در رشد شخصیت، نقش الگو و سرمشق در تربیت و «اصل مجاورت» در نظریه های یادگیری می پردازد.[۳۹] باب هفتم بوستان سعدی مختص تربیت است. سعدی در آغاز باب هفتم درباره خاموشی، پرده پوشی، غیبت، غمازی، زناشویی و صبر بر آزار خلق می سراید:

نه در اسب و میدان و چوگان و گوی

 

«سخن در صلاح است و تدبیر و خوی

چه در بند پیکار بیگانه‌ای؟

 

تو با دشمن نفس هم‌خانه‌ای

به مردی ز رستم گذشتند و سام

 

عنان باز پیچان نفس از حرام

به گرز گران مغز مردم مکوب

 

تو خود را چو کودک ادب کن به چوب

تو سلطان و دستور دانا خرد

 

وجود تو شهری است پر نیک و بد

هوی و هوس؛ رهزن و کیسه بر

 

رضا و ورع؛ نیک نامان حر

کجا ماند آسایش بخردان؟

 

چو سلطان عنایت کند با بدان

چو خون در رگانند و جان در جسد

 

تو را شهوت و حرص و کین و حسد

چو بینند سرپنجه عقل تیز

 

هوی و هوس را نماند ستیز

هم از دست دشمن ریاست نکرد

 

رئیسی که دشمن سیاست نکرد

که حرفی بس ار کار بندد کسی»

 

نخواهم در این نوع گفتن بسی

در دیباچه «گلستان» درباره اصل مجاورت می سراید:

رسید از دست محبوبی به دستم

 

«گِلی خوشبوی در حمام روزی

که از بوی دلاویز تو مستم

 

بدو گفتم که مشکی یا عبیری

و لیکن مدتی با گل نشستم

 

بگفتا من گِلی ناچیز بودم

وگرنه من همان خاکم که هستم»

 

کمال همنشین در من اثر کرد

نقش سرمشق در شکل گیری شخصیت روانی:

بر آورند غلامان او درخت از بیخ

 

«اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی

زنند لشکریانش هزار مرغ به سیخ»[۴۰]

 

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد

شیخ اجل سعدی در «گلستان» و «نصیحه الملوک»[۴۱] درباره روانشناسی سیاسی و فلسفه سیاسی سخن می گوید. از منظر سعدی؛ «مدیریت و کاردانی» مهمترین مؤلفه و معیار حکومت مطلوب و نامطلوب است. در «نصحیه الملوک» با بیانی نرم و دلنشین در قالب حکایاتی دلنشین در  ۱۵۱ نکته، به بیان بایدها و نبایدهای حکمرانی مطلوب، مهار قدرت[۴۲] و نقد قدرت می پردازد.  ۴۳ مورد و ۲۸ درصد مطالب «نصیحه الملوک» در باب اهمیت مدیریت و کاردانی است. از دیگر موارد می توان به «بهره گیری از باورهای دینی»، «قضاوت صحیح»، «رفتار صحیح اقتصادی»، «انتخاب مدیران کاردان، «حمایت از محرومین»، «عدالت»، «رعایت اعتدال»، «توجه به آسیب ها»، «مشورت با دانشمندان»، «آبادنی و عمران»، «صلح و دوستی با بیگانگان»، «کنتزل هوای نفس»، «توجه به علم و هنر»، «توجه به نظر منتقدان» و  «عدل و نیکوکاری» اشاره کرد.

سعدی در آغاز «نصیحه الملوک» منبعث از قرآن کریم، وظیفه ذاتی حکومت مطلوب را «عدل و احسان» می خواند: «ملوک جهان را نصیحت رب العالمین بسنده است که در کتاب مجید می‌فرماید: «وَ إذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ أن تَحکُمُوا بِالعَدل.»[۴۳]  و دیگر فرمود: «إنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاحسان.»[۴۴]  — «پادشاهی[۴۵] که عدل نکند و توقع نیکنامی داشته باشد، بدان مانَد که جو همی کارد و امید گندم دارد.» (نکته ۱۱۳) — «پادشاهان جایی نشینند که اگر دادخواهی فغان بردارد، باخبر شوند. نـه آن که حاجبان و سرهنگان، مهمات رعیت را به سمع پادشاه رسانند.» (نکته ۱۱۸)

ثمرات عدالت اجتماعی

نکته ۱. «پادشاهانی که مشفق درویش اند، نگهبان ملک و دولت خویش اند، به حکم آن که عدل و احسان و انصاف خداوندان مملکت موجب امن و استقامت رعیت است و عمارت و زراعت بیش اتفاق افتد. پس نام نیکو و راحت و امن و ارزانی غله و دیگر متاع به اقصای عالم برود و بازرگانان و مسافران رغبت نمایند و قماش و غله و دیگر متاع ها بیاورند و ملک و مملکت آبادان شود و خزائن معمور و لشکریان و حواشی فراخ دست، نعمت دنیا حاصل و به ثواب عقبی واصل شوند. اگر طریق ظلم رود، خلاف این شود.

عادل برفت و نام نکو یادگار کرد»

 

«ظالم برفت و قاعدۀ زشت از او بماند

خصوصیات کارگزاران حکومت

پاکی نفس و تهجد و گدایی از حق:

«از سیرت پادشاهان یکی آن است که به شب بر در حق گدایی کنند و روز بر سر خلق پادشاهی.»

اجتناب از ستم کاری و آزار مردم:

«عمر بن عبدالعزیز (رحمه الله‌ علیه) چون از خواب برخاست، بعد از فریضه حق، شکر و سپاس نعمت و فضل رب‌َّ العالمین گفت و امن و استقامت خلق از خدای درخواست کرد و گفت: یا رب؛ کاری عظیم به دست این بنده ضعیف است. پیداست که از جهد و کفایت من چه خیزد! به آبروی مردان درگاهت و به صدق معامله راستان و پاکان؛ توفیق عدل و احسان و انصاف ده و از جور و عدوان بپرهیز. مرا از شر خلق وَ خلق را از شر من نگاه دار. روزی ده و روزی مکن که دلی از من بیازارد یا دعای مظلومی در حق من باشد.»

عامل به احکام شریعت:

«هر آن که نفسش سر طاعت بر فرمان شریعت ننهد، فرماندهی را نشاید و دولت بر او نیاید.» (نکته ۷۷)

عادل، حادم مردم، عدم طمع به مال مردم:

«یکی از پادشاهان ظالم زاهدی را گفت: حال پادشاهان در قیامت چگونه باشد؟ گفت: سلطان عادل که جانب حق نگاه دارد و خاطر خلق را نیازارد و سایه همتش بر مال رعیت توانگر نیندازد؛ در دو گیتی پادشاه باشد.»

ورنه هم آنجا و هم اینجا گداست» (نکته ۸۹)

 

«دادگر اندر دو جهان پادشاست

محافظت از امنیت مردم:

«پادشاهان و لشکریان از بهر محافظت رعیت ‌اند تا دست تطاول قوی را از ضعیف کوتاه گردانند. چون دست قوی کوتاه نگردانند و خود درازدستی روا  دارند، مر این پادشاه را فایده نباشد، لاجرم بقایی نکند.» (نکته ۹۳)

وظایف حکومت

اقتصاد قوی؛ اولویت اول حکومت:

«عمارت مسجد و خانقاه و جسر و آب انبار و چاهها بر سر راهها را از مهمات امور مملکت داند.»

حمایت از طبقات ضعیف جامعه، بازنشستگان و بیماران:

«حکما گفته اند مزید ملک و دوام دولت، در رعایت بیچارگان و اعانت افتادگان است.» (بند ۱۷) — «پیران ضعیف، بیوه‌ زنان، یتیمان، محتاجان و غریبان را همه وقت امداد فرماید. گفته‌اند هر کس دستگیری نکند، سروری را نشاید و نعمت بر او نیاید.» (نکته ۱۲)

مشاوران و کارگزاران حکومت باید عاقل، پاکدامن، نیکنام، جهاندیده، کارآزموده باشند:

«جلیس خدمت پادشاهان کسانی سزاوارند که عاقل، خوبروی، پاکدامن، بزرگ‌ زاده، نیک نام، نیک سرانجام، جهان دیده و کارآزموده باشند تا هرچه از آنها در وجود آید، پسندیده باشد.» — «تفویض کارهای بزرگ به مردم ناآزموده نکند که پشیمانی آورد.»

تصمیمات حکومتی براساس اندیشه و مشورت با کارشناسان:

«هرچه در مصالح مملکت در خاطرش آید، به عمل در نیاورد. نخست اندیشه ‌کند، سپس مشورت. پس چون غالب ظنش صواب نماید، ابتدا کند به نام خدای و توکل بر او. فاذا عزمت فتوکل علی الله.» — «رأی و تدبیر از پیر جهاندیده توقع دارد.»

دادخواهی از ستم دیدگان:

«داد ستم دیدگان بدهد تا ستم کاران خیره نگردند. گفته‌اند: سلطان که رفع دزدان نکند، در حقیقت خود کاروان را می‌زند.»

دفع بدخواهان مردم:

«کام و مراد پادشاهان حلال آن‌گاه است که دفع بدان از رعیت کنند، چنان که شبان دفع گرگ از گوسفندان کند. اگر نتواند و نکند؛ مزد شبانی به حرام می ستاند.» — «ذوالنون مصری پادشاهی را گفت: شنیده ام فلان عامل را که فرستاده‌ای به فلان ولایت، بر رعیت درازدستی می‌کند و ظلم روا می دارد. گفت: روزی سزای او را بدهم. گفت: بلی. روزی سزای او را بدهی که تمام مال از رعیت ستانده باشد. پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزانه نهی. درویش و رعیت را چه سود دارد؟ پادشاه خجل گشت و در حال دفع مضرت عامل بفرمود.»

نه چون گوسفندان مردم درید

 

سر گرگ باید هم اول برید

احسان منشی:

«با دوست و دشمن طریق احسان در پیش گیرد که دوستان را مهر و محبت بیفزاید و دشمنان را کینه و عداوت کم شود.»

تدبیر اقتصادی:

«خزینه باید همه وقت مؤثر باشد و خرج بی‌وجه روا ندارد، که دشمنان در کمین اند و حوادث در راه.»

بازرسی قوی از رفتار کارگزاران  ارشد حکومت شود تا به مردم اجحاف نکنند و وظایف خویش را درست انجام دهند:

«ارکان دولت و اعیان حضرت را باید یکان یکان مشرف نهانی برگمارد، تا نیک و بد هر یک معلوم کنند و تخلیطی که رود، پوشیده نماند.»

حمایت عملی از هنرمندان برای افزونی جمال مملکت:

«هنرمندان را نکو دارد تا بی‌هنران راغب شوند و هنر بپرورند و فضل و ادب شایع گردد و مملکت را جمال بیفزاید.»

نکو داشتن لشکریان:

«لشکریان را نکو دارد و به انواع ملاطفت دل آنها را به دست آورد، که دشمنان در دشمنی متفق اند تا دوستان در دوستی مختلف نباشند.»

رسیدگی به خانواده شهدا:

«لشکریانی را که در جنگ با دشمن کشته شوند، برگ و معاش از فرزندان و متعلقان شان دریغ ندارد.»

مقبولیت مردمی؛ عامل دوام حکومت:

«پادشاهان، برای رعیت پادشاه اند. پس چون رعیت را بیازارند، دشمن مُلک خویش اند.» — «پادشاهان سر و رعیت جسد است. پس نادان سری باشد که جسد خود را به دندان پاره کند.»

روابط بین المللِ صلح منشانه:

«سرحدبانان را وصیت کند بر رعیت بیگانه دراز دستی نکنند، تا مملکت از هر دو طرف ایمن باشد.»

تواضع با مردم:

«چندان که تواند با غریب و شهری و خویش و بیگانه و خاص و عام تواضع کند که به منصب زیان ندارد و در دل و چشم ایشان شیرین گردد.»

احترام به زندانیان سیاسی:

«خداوندان شوکت را چون به زندان فرستد، عزّت و حرمت دارد و ملبوس و مأکول و مشروب و ندیم و اسباب مهیا دارد.» (نکته ۷۱)

پرهیز از سیاست خارجی ماجراجویانه:

«از جمله حُسن تدبیر پادشاه آن است که با خصم قوی درنپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن مصلحت نیست و دست ضعیفان پیچیدن مروت نباشد.» (نکته ۷)

الویت بندی در سیاست خارجی، در یک زمان نمی توان در چند جبهه جنگید:

«دشمنان متفق را متفرق نتواند گردانید، مگر آن که با بعضی از ایشان دوستی کند.» (نکته ۱۳۲)

نابودی دشمن خارجی به دست دشمن با اختلاف افکندن بین آنها:

«دشمن را به دشمن برانگیزد تا هر طرف غالب شود فتح از آن او باشد.»

احترام به رهبران ملل دیگر:

«پیشوایان همه ‌ملت ها را عزیز دارد و به حرمت نشاند.»

عدم مقبولیت اجتماعی؛ عامل طمع دشمن خارجی:

«دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.» (نکته ۷۳)

علم و حلم:

«دین را نگاه نتوان داشت الا به علم و حُکم الا به حلم.» (نکته ۷۹)

برنامه ریزی بلندمدت برای تدبیر امور مملک:

«قوّت رأی آن است که دخل فردا را امروز بکارد و کار امروز را به فردا نگذارد.» (نکته ۸۸)

حمایت از فعالان بخش خصوصی:

«پادشاهی که بازرگانان را می آزارد، درِ خیر و نیک نامی را بر شهر و ولایت خود می بندد.» (نکته ۱۰۳)

مردم آزاری؛ تیشه زدن به ریشه حکومت:

«هر که بنیاد بد می نهد، بنیاد خود می کَند.» (نکته ۹۸)

حامی مظلومان باش و دشمن ظالمان:

«داد مظلومان بدهد و دندان ظالمان بکَند.» (نکته ۱۲۳)

رفتار نیکو با مردم در عمل و فرجام اندیشی:

«در زندگانی سعی کند بهتر از دیگران باشد به فعل و صلاح و کرَم، که در مُردگی؛ پادشاهان و گدایان یکسان اند. اگر مدفن سلطان یا سگبانی را باز کنند، میان ایشان فرق نتوانند کرد.» (نکته ۱۳۰)

آزار ضعیفان و شکاف طبقاتی؛ عامل شورش ملت و تضعیف حکومت:

«آزار دل ضعیفان سهل نگیرد که موران به اتفاق، شیر ژیان را عاجز گردانند و پشه بسیار، پیل دمان را از پای درآورد.» (نکته ۱۴۱)

دوری از مداحان و گوش سپردن به منتقدان:

«عیب خود از دوستان مپرسد که بپوشانند. تفحص کند دشمنان چه می گویند.» (نکته ۱۴۶)

آمادگی اقتصادی و دفاعی برای مقابله با دشمن خارجی:

«پیوسته چنان نشیند که گویی دشمن بر در است تا اگر ناگاه به درآید ناساخته نباشد.» (نکته ۱۴۹)

تفویض امور مُلک و ملت به مدیران آزموده، نه مدعیان شعارپیشه:

«تا کسی را در چند قضیه نیازموده، اعتماد نکند.» (نکته ۱۵۰)

دیوان خواجه شمس الدین حافظ شیرازی

«دیوان حافظ» از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی با رویکرد روانشناسی مثبت گرا و در شمار منابع روانشناسی عرفانی است.[۴۶] حافظ انسان خوشبخت را صاحب دل خرّم می داند. خنده رویی و خوش رفتاری از نشانه های سلامت روان و بدخویی از نشانه های بیماری روحی است. «دیوان حافظ» در حوزه روانشناسی شخصیت، روانشناسی تربیتی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی سلامت، روانشناسی فرهنگی، روانشناسی عشق و روانشناسی مثبت گرا  قابل استفاده است. برخی دستورالعمل های روانشناختی دیوان حافظ عبارتند از:

با دوستان مروت با دشمنان مدارا»[۴۷]

 

«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم»

 

«اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

به بند و دام نگیرند مرغ دانا را»

 

«به خُلق و لطف توان کرد صید اهل نظر

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را»[۴۸]

 

«یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

ثبت است بر جریده عالم دوام ما»[۴۹]

 

«هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

که در طریقت ما کافری است رنجیدن»

 

«وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست»

 

«هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز»

 

«عاقبت منزل ما وادی خاموشان است

که نیستی است سرانجام هر کمال که هست»[۵۰]

 

«به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش می‌باش

دست از سر آبی که جهان جمله سراب است»[۵۱]

 

«سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم

بیار باده که بنیاد عمر بر باد است»[۵۲]

 

«بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است

که این عجوز، عروس هزارداماد است»[۵۳]

 

«مجو درستی عهد از جهان سست نهاد

تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است»[۵۴]

 

«چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه

برخی غزل های حافظ توصیف وضع روحی انسان در موقعیت های اندوه و شادی و … است:

آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت

 

«سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت

جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت

 

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت»[۵۵]

 

«سوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع

سخن شناس نه ‌ای جان من خطا اینجاست»[۵۶]

 

«چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست

نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست»[۵۷]

 

«خیال روی تو در هر طریق همره ماست

جمالِ چهره تو حجت موجه ماست»[۵۸]

 

«به رغم مدعیانی که منع عشق کنند

چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست»[۵۹]

 

«من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست»[۶۰]

 

«شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو

وز عمر مرا جز شب دیجور نمانده ست»[۶۱]

 

«بی مهر رخت روز مرا نور نمانده ست

دور از رخ تو چشم مرا نور نمانده ست»[۶۲]

 

«هنگامِ وداع تو ز بس گریه که کردم

هیهات از این گوشه که معمور نمانده ست»[۶۳]

 

«می‌رفت خیال تو ز چشمِ من و می‌گفت

زان رو که مرا بر در او روی نیاز است»[۶۴]

 

«ألمنه لله که در میکده باز است

همواره مرا کوی خرابات مقام است»[۶۵]

 

«تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است

که نه هر کاو ورقی خواند معانی دانست»[۶۶]

 

«قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس

فرجام سخن

شناخت روان و چگونگی تعامل با بیماری های روانی و روحی، مختص روانشناسی جدید نیست، بلکه روانشناسی عرفانی نیز در حوزه شناخت روان انسان و مبارزه با بیمارهای روحی و رشد و سلامتی روانی انسان و جامعه بسیار کارساز است. تحقیق علمی پیرامون روانشناسی عرفانی توسط محققینِ دارای علم اجمالی در باره روانشناسی جدید و ادبیات عرفانی، در کاربردی نمودن روانشناسی عرفانی بر اساس متون کلاسیک عرفانی بسیار مؤثر است.

در فلسفه کلاسیک و عرفان اسلامی، مبنای نظری وجود عینی روان اثبات شده است. لذا روانشناسی جدید برای اثبات موضوع خود نیازمند متافیزیک و عرفان الهی است. شناخت روانشناسی عرفانی و بازگشت به آن، گامی است برای اصلاح روانشناسی مدرن و درمان‌های سلامت روان که پس از توجه به روانشناسی عرفانی  به صورت امروزی نخواهند بود.

والسلام

آبان ۱۴۰۱ – لندن

منابع

– الهی نامه، عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تصحیح فواد روحانی، تهران، زوار، چاپ سوم، ۱۳۵۹ — تصحیح شفیعی کدکنی، تهران، توس، ۱۳۸۷.

– تذکره الاولیاء عطار نیشابوری، گنجور — نسخه استعلامی، تهران، زوار، ۱۳۹۳.

– حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه (فخری‌نامه)، تصحیح مریم حسینی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۸۲.

– دیوان حافظ، گنجور.

– روانشناسی برای آموزش، گای. آر. لفرانکویس، ترجمه منیجه شهنی ییلاق، تهران، رشد، ۱۳۷۰.

– ساختار معنایی مثنوی معنوی، سید سلمان صفوی، ترجمه مهوش السادت علوی،  تهران، میراث مکتوب، ۱۳۸۸.

– سوانح العشاق، احمد غزالی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، تهران، میراث کهن، ۱۴۰۰.

– شاهنامه، فردوسی، ابوالقاسم، نسخ دبیر سیاقی، خالقی مطلق، قریب و مسکو. —  شاهنامه، ویراست دوم، نسخه خالقی مطلق، تهران، انتشارات سخن ،۱۳۹۳.

– طبقات الصوفیه، تقریرات شیخ‌الاسلام ابواسماعیل عبدالله انصارى هروى، مقابله و تصحیح محمد سرور مولایى، انتشارات توس، چاپ اول، تهران، ۱۳۶۲٫

– عرفان ثقلین، سید سلمان صفوی، تهران، انتشارات سلمان – آزاده، ۱۳۹۶.

– کشف المحجوب هجویری، گنجور.

– کلیات سعدی، سعدی، مصلح بن عبدالله، نسخه فروغی — گنجور. تهران، ۱۳۸۵.

– کیمیای سعادت، گنجور — تهران، نگاه، ۱۳۹۰.

– لیلی و مجنون، نظامی،گنجور.

– منطق الطیر، عطار، گنجور —  نسخه شفیعی کدکنی.

– نظریه های یادگیری، ارنست هیلگارد وگوردون باور، ترجمه محمد نقی براهنی، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۷۱.

– هفت پیکر، نظامی، گنجور.

Further Reading

– Decrypting Rumi’s Mathnawi: Book Two, Mahvash Alavi, S.H. Nasr, London, London Academy of Iranian Studies Press (LAIS), 2019.

– The Garden of Truth: Knowledge, Love, and Action, Seyyed Hossein Nasr, Harper One; 2009.

The Kashf al-Mahjub: The ‘Revelation of the Veiled’ of Ali b. ‘Uthman al-Jullãbi Hujwiri. An early Persian Treatise on Sufism. Reynold Nicholson.  (Gibb Memorial Trust). Edinburgh University Press. 2014.

The Mathnawí of Jalálu’ddín Rúmí. Reynold Nicholson.  (Gibb Memorial Trust).1925-1940.

– The Practice of Sufism and the Safavid, Seyed Salman Safavi, London, London Academy of Iranian Studies (LAIS) press, 2020. https://iranianstudies.org/2020/11/10/book-the-practice-of-sufism-and-the-safavid-order-written-by-dr-seyed-salman-safavi/

– The Alchemy of Happiness. Abu Hamid al-Ghazali. Martino Fine Books. 2017.

– The Path of Worshippers to the Paradise of the Lord of the Worlds: Minhaj Al-Abidin Ila Jannat Rabb Al-Alamin. Imam Abu Hamid Muhammad al-Ghazzali. M. Faghfoory. University Press of America . 2012

– Shahnameh, Ferdowsi. Penguin classic. 2016.

– The Sufi Path of Love: The Spiritual Teachings of Rumi, William C. Chittick, Suny, 1984.

– The Tadhkiratu ‘l-awliya ( Memoirs of the Saints). Farid Attar. Reynold Nicholson. Legare Street Press. 2022.11.23-

– The Kitab Al-Luma Fi L-Tasawwuf of Abu Nasr Abdallah B. Ali Al-Sarraj Al-Tusi: Edited for the First Time, with Critical Notes and Abstract. Reynold Nicholson. Kessinger Publishing.2010.

– The Risalah: Principles of Sufism. Abu’l Qasim Abd al-Karim bin Hawazin al-Qushayri. Rabia Terri Harris. Kazi Publications. 2001

The Conference of the Birds. Farid Attar.  (Penguin Classics).1984.

– Selected Poems from the Divani Shamsi Tabriz . Reynold Nicholson. Kitab Bhavan. 2000

– Sufism: A Beginner’s Guide. Chittick, William . Oneworld Publications. 2007.

– Soul From the Perspective of Mulla Sadra’s Philosophy, London, London Academy of Iranian Studies Press (LAIS), 2011.

– Transcendent Philosophy Journal, London, London Academy of Iranian Studies, volumes  ۲۰۰۳-۲۰۲۲٫ https://iranianstudies.org/category/journals/

– The Reign of Quantity and the Signs of the Times (Collected Works of Rene Guenon), Sophia Perennis, 2004.

– The Essential Frithjof Schuon, Frithjof Schuon, S. H. Nasr(Editor), World Wisdom Books, 2006.

– Women of Sufism: A Hidden Treasure . Camille Adams Helminski . Shambhala. 2003

 

 

[۱]. See “On the Science of the Soul A Conversation with Seyyed Hossein Nasr.” Sotillos, Samuel Bendeck. Journal of Transpersonal Psychology . 2021, Vol. 53 Issue 2, p191-209. 19p.

[۲] See A. K. Coomaraswamy – On The Indian and Traditional Psychology, or Rather Pneumatology. 1977.

[۳] نک: عرفان ثقلین، سید سلمان صفوی، ۱۳۹۶.

[۴] See The Practice of Sufism and the Safavid, Seyed Salman Safavi, London, 2020.

[۵] روا‌نشناسی فرهنگی به این واقعیت می‌پردازد که فرهنگ انسان، سنت‌ ها، زبان و جهان بینی چگونه در نمادهای ذهنی و فرایندهای شناختی او تأثیر دارند.

[۶] https://iranianstudies.org/fa/1401/04/02/%d8%a8%d9%87%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d9%85%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86%d8%a7/

[۷] https://ganjoor.net/

[۸] http://www.sufi.ir/MysticalBooks.php

[۹] https://ganjoor.net/ferdousi/shahname

[۱۰] شاهنامه، داستان اکوان دیو، ابیات ۱-۲. سایت گنجور.

[۱۱]. https://iranianstudies.org/fa/1390/08/01/%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86-%d8%b4%d8%a7%d9%87%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b4%d8%a7%d9%87%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%ad%d9%85%d8%a7%d8%b3%db%8c%d8%8c-%d8%b9%d8%b1%d9%81%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88/

[۱۱]. https://mysticism.zanjan.iau.ir/article_689652.html

[۱۲].https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D8%B7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%88%D9%81%D9%8A%D8%A9_(%D8%A7%D9%86%D8%B5%D8%A7%D8%B1%D9%8A_%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%8A)

[۱۳]. http://www.sufi.ir/MysticalBooks(53).php

[۱۴].https://fa.wikinoor.ir/wiki/%d9%83%d8%b4%d9%81_%d8%a7%d9%84%d9%85%d8%ad%d8%ac%d9%88%d8%a8_(%d8%aa%d8%b5%d9%86%db%8c%d9%81)

[۱۵]. https://ganjoor.net/ghazzali/kimia/dibache/sh3

[۱۶]. روان‌شناسی فرهنگی به این واقعیت می‌پردازد که فرهنگ فرد، سنت‌ها، زبان و جهان بینی ، چگونه در نمادهای ذهنی و فرایندهای شناختی او تأثیر دارند.

[۱۷]. https://iranianstudies.org/fa/1401/04/02/%d8%a8%d9%87%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d9%86%d8%b8%d8%b1-%d9%85%d9%88%d9%84%d8%a7%d9%86%d8%a7/

[۱۸]. https://ganjoor.net/attar/tazkerat-ol-ouliya

[۱۹]. مقدمه شفیعی کدکنی بر تذکره الاولیاء  عطار نیشابوری.

[۲۰]. Muslim Saints and Mystics: Episodes from the Tadhkirat Al-Auliya‘ (۱۹۹۰); An abridged English translation by A.J. Arberry. London, England.: Penguin.

[۲۱]. https://ganjoor.net/attar/manteghotteyr

[۲۲]. FitzGerald, Edward (tr.) (1889), Bird Parliament: A Bird’s-Eye view of the Bird Parliament, London and New York: Macmillan and Co.

Nott, Charles Stanley (tr.) (1954), The Conference of The Birds: Mantiq Ut-Tair; a Philosophical Religious Poem in Prose (1st ed.), London: The Janus Press, reissued by Routledge and Kegan Paul Ltd, 1961.

Darbandi, Afkham (tr.); Davis, Dick (tr.) (1984), The Conference of the Birds, Penguin Classics, ISBN 0140444343, re-edited as The Canticle of the Birds, Diane de Sellier Éditeur, 2013.

Avery, Peter (tr.) (1998), The Speech of the Birds, Islamic Texts Society.

Masani, R. P. (tr.) (2001), Conference of the Birds: A Seeker’s Journey to God, Weiser Books.

Darbandi, Afkham (tr.); Davis, Dick (tr.) (2013), The Canticle of the Birds: Illustrated Through Persian and Eastern Islamic Art, Diane de Sellier, ISBN 2364370310.

Wolpé, Sholeh (tr.) (2017), The Conference of the Birds, W. W. Norton & Co., ISBN 0393292193.

[۲۳]. عطار، الهی نامه، بخش خطاب به روح، ابیات ۵۹۲-۵۹۷، نسخه فواد روحانی،۱۳۵۹، ص۲۴.

[۲۴]. عطار، الهی نامه، مقاله ۲۱،بیت ۳۸۴، نسخه گنجور، بیت ۶۶۱  * نسخه روحانی، ص۲۷۴.

[۲۵]. عطار، الهی نامه، نسخه روحانی، صص ۲۵۱-۲۷۵.

[۲۶]. عطار، الهی نامه، مقاله۲۱، ابیات ۱۵۸- ۱۶۸نسخه گنجور. الهی نامه، نسخه روحانی، ص۲۶۵، ابیات۶۳۷۷-۶۳۸۷.

[۲۷]. عطار، الهی نامه، نسخه روحانی، بیت ۶۳۷۱٫

[۲۸]. عطار، الهی نامه، گنحور، بیت ۳۱.

[۲۹]. عطار، الهی نامه، گنحور، بیت ۳۳.

[۳۰]. عطار، الهی نامه، گنجور، بیت ۱۲۸.

[۳۱]. صفوی، سید سلمان، ساختار معنایی مثنوی معنوی، صص۳۳، ۲۹۸،۳۰۵، ۳۱۵.

[۳۲] https://iqna.ir/fa/news/3718196/%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%81%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%B1-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%B2%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D9%86%D9%88%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

[۳۳] https://mysticism.zanjan.iau.ir/article_689652.html

[۳۴] https://iranianstudies.org/fa/1399/08/15/%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AB%D9%86%D9%88%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%A7/

[۳۵] Decrypting Rumi’s Mathnawi: Book Two. Mahvash al-sadat Alavi . London. London Academy of Iranian Studies Press (LAIS). 2019.

[۳۶] https://iranianstudies.org/fa/1400/12/22/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85-%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%88-%D9%85%D8%AC%D9%86%D9%88%D9%86/#_ednref1

[۳۷] داستان منظوم  لیلی و مجنون بخشی از مجموعه خمسه نظامی است. این مثنوی در شمار ادبیات غنایی فارسی برشمرده می‌شود. منظومه لیلی و مجنون در ۴۷۰۰ بیت و در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف یا مقصوراست. قبل از حکیم نظامی در این وزن منظومه‌ای سروده نشده بود. پس از نظامی این بحر، وزن رایج برخی منظومه‌های عاشقانه شد.

[۳۸] فلوطین، عشق و زیبایی، ص ۳۶۱.

[۳۹]  نظریه های یادگیری، هیلگارد و باور، تهران، ۱۳۷۱، ص ۳۸۷.

[۴۰] سعدی، گلستان، باب اول در سیرت پادشاهان، حکایت ۱۹.

[۴۱]. نثر نقل قول های «نصیحه الملوک» برای سهولت دریافت خوانندگان جوان تا حدی به فارسی امروز برگردانده شده است.

[۴۲] نک: راههای مهار قدرت سیاسی از منظر سعدی، عباسعلی رسولی و عباس صالحی، فصلنامه نظریه های اجتماعی متفکران مسلمانان، بهار و تابستان ۱۳۹۶، صص۵۵-۷۷.

[۴۳] . سوره نور، آیه ۵۸. و چون میان مردم داورى مى ‏کنید به عدالت داورى کنید.

[۴۴] نحل، ۹۰. خدا به دادگرى و نیکوکارى فرمان مى‏ دهد.

[۴۵] منظور سعدی از «پادشاهی»، حکمرانی است.

[۴۶] نک: پایان نامه «شناسایی مولفه های روانشناسی مثبت در دیوان حافظ»، ترانه خداویردی، دانشگاه علامه طباطبایی – دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۹۳.

[۴۷]  حافظ، غزل۵، بیت۶.

[۴۸] غزل۹، بیت۶.

[۴۹] غزل۱۱، بیت۳.

[۵۰] غزل۲۵، بیت ۶.

[۵۱] غزل۲۹، بیت ۷.

[۵۲] غزل۳۷، بیت ۱.

[۵۳] غزل۳۷، بیت ۹.

[۵۴] غزل۳۹، بیت ۳.

[۵۵]  غزل ۱۷، ابیات ۱-۳.

[۵۶]  غزل ۲۲، بیت۱.

[۵۷] عزل۲۳، بیت ۱.

[۵۸] عزل۲۳، بیت ۲.

[۵۹] غزل۲۴،بیت ۲.

[۶۰] غزل۳۰، بیت ۳.

[۶۱] غزل۳۸، بیت ۱.

[۶۲] غزل۳۸، بیت ۲.

[۶۳] غزل۳۸، بیت ۳.

[۶۴] غزل۴۰، بیت ۱.

[۶۵] غزل۴۶، بیت ۷.

[۶۶] غزل۴۸، بیت ۲.