بهداشت روانی انسان از منظر مولانا

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

این جهان زندان و ما زندانیان / حفره کَن زندان و خود را وارهان (مولانا، مثنوی،د۹۸۲،۱)

مقدمه:

در دنیای پراضطراب امروز، بهداشت روانی از موضوعات مهم زندگی انسان است. مولانا و عرفان اسلامی توجه ویژه ای به مبحث بهداشت روانی داشته اند. در این مقاله[i] چارچوب کلی نظریه بهداشت روانی عرفانی با توجه به آرای مولانا در مثنوی معنوی بیان شده است.

تعریف بهداشت روانی[ii] انسان:

انسان سالم، دارای توانایی برقراری تعامل سازنده با خود، جامعه، طبیعت و خدا است. زندگی و انسان سالم مبتنی بر گسترش آگاهی متعالی، پندار، گفتار و کردار نیک است. انسان پس از تولد مرتب در حال «شدن» است. شدن و صیرورت با درد و رنج همراه است. رشد سالم انسان بر منابع درونی انسان مبتنی است.

در دوره مدرن در روان شناسی جدید که روان شناسی سکولار است تعریفی خاص از بهداشت روانی و علایم ان ارایه کرده اند. در تعریف اینکه سلامت روان چیست گفته اند: «سلامت روان شامل رفاه(well-being) عاطفی، روانی و اجتماعی ما می شود. این بر نحوه تفکر، احساس و رفتار ما در هنگام کنار آمدن با زندگی تأثیر می گذارد. همچنین به تعیین چگونگی مدیریت استرس، ارتباط با دیگران و انتخاب کمک می کند. سلامت روان در هر مرحله از زندگی از کودکی و نوجوانی تا بزرگسالی و پیری مهم است.»[iii]

اختلالات روانی چیست؟

اختلالات روانی شرایط و وضعیت جدی و بحرانی روانی هستند که می توانند بر تفکر، خلق و خو و رفتار انسان تأثیر بگذارند. آنها ممکن است گاه به گاه یا طولانی مدت باشند. آنها می توانند بر توانایی انسان در ارتباط با دیگران و عملکرد هر روز تأثیر بگذارند. اختلالات روانی امری شایع در جهان  هستند. اما درمان هایی وجود دارد. افراد مبتلا به اختلالات روانی می توانند بهتر شوند و بسیاری از آنها به طور کامل بهبود می یابند.

چرا سلامت روان مهم است؟

سلامت روان مهم است زیرا می تواند به شما کمک کند

  • با استرس های زندگی کنار بیایید.
  • از نظر جسمی سالم باشید. اختلالات روانی می تواند خطر ابتلا به مشکلات جسمی مانند سکته مغزی، دیابت نوع ۲ و بیماری قلبی را افزایش دهد.
  • روابط خوبی داشته باشید.
  • کمک های معناداری به جامعه خود داشته باشید.
  • مولد کار کنید.
  • پتانسیل کامل خود را بشناسید.

اعتدال در روابط چهارگانه(رابطه انسان با خدا، با خود، یا جامعه و با طبیعت) برقرار نمایید.

چه اموری می تواند بر سلامت روان انسان تأثیر بگذارد؟

عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند بر سلامت روان انسان تأثیر بگذارد، همچون:

.عدم تعادل در روابط چهارگانه، یک بعدی بودن ریشه اصلی مشکلات روانی اکتسابی است.

  • عوامل بیولوژیکی، مانند ژن ها یا شیمی مغز و سوابق خانوادگی
  • تجربیات تلخ زندگی، مانند تروما یا سوء استفاده
  • سبک زندگی شما، مانند رژیم غذایی(پرخوری. گوشتخواری مفرط)، مادی زدگی مثل پول پرستی، شهرت طلبی. شهوت طلبی افراطی و…

انسان همچنین می تواند با انجام اقداماتی برای بهبود سلامت روان خود، مانند انجام مدیتیشن، استفاده از تکنیک های آرام سازی بر سلامت روان خود تأثیر مثبت بگذارد.

آیا سلامت روان انسان در طول زمان تغییر می کند؟

با گذشت زمان، سلامت روان انسان می تواند تغییر کند. به عنوان مثال، موقعیتهای تلخ و سخت ممکن است شما را خسته و افسرده کند و توانایی شما را برای کنار آمدن با آن تحت تأثیر قرار دهد.  مانند مواجه با مرگ نزدیکان، گرفتاری های مالی، طلاق، اختلافات زناشویی، فشار کار، خستگی مزمن مشکلات جنسی، فشارهای اجتماعی و سیاسی بخاطر عقیده، مذهب، پوشش و… این گرفتاری ها می تواند سلامت روان شما را بدتر کند. از سوی دیگر، دریافت درمان ممکن است سلامت روان شما را بهبود بخشد.

علائمی که نشان می دهد ممکن است مشکل سلامت روانی داشته باشیم چیست؟

وقتی نوبت به روان و احساسات شما می رسد، تشخیص اینکه چه چیزی طبیعی است و چه چیزی نیست، می تواند سخت باشد. علائم هشداردهنده ای وجود دارد که نشان می دهد ممکن است مشکل سلامت روانی داشته باشید، از جمله:

  • تغییر در عادات غذایی یا خوابیدن شما
  • کناره گیری از افراد و فعالیت هایی که از آنها لذت می برید
  • کم بودن یا نداشتن انرژی
  • احساس بی حسی یا دوست داشتن چیزی مهم نیست
  • داشتن درد و درد غیر قابل توضیح
  • احساس درماندگی یا ناامیدی
  • نوشیدن نوشابه های الکلی، مصرف مواد مخدر بیش از حد معمول.
  • احساس گیجی، فراموشی، عصبانیت، ناراحتی، نگرانی یا ترس به طور غیرمعمول
  • داشتن نوسانات خلقی شدید که باعث ایجاد مشکل در روابط شما می شود
  • داشتن افکار و خاطراتی که نمی توانید آنها را از سر خود بیرون کنید
  • شنیدن صداها یا باور چیزهایی که واقعیت ندارند.
  • فکر آسیب رساندن به خود یا دیگران
  • ناتوانی در انجام وظایف روزانه مانند مراقبت از فرزندان یا رفتن به محل کار یا مدرسه.
  • غرق شدن در خاطرات تلخ.
  • اصرار بر گناهان.
  • نورم شدن رفتار و اخلاق منفی مانند: حسد، تکبر، غرور، خودپرستی، بدبینی، سوظن، دروغ گویی، بخل و مال پرستی، جاه طلبی، ریا و خود نمایی، دنیا زدگی، شهوت پرستی، دروغ، دورویی، خیانت، سخن چینی، استهزا، تجسس، تهمت، فریبکاری، سوظن، توهم، دگر آزاری، فراافکنی، خیال پرستی، خودبیگانگی، عیب جویی، حرص، طمع، اضطراب، پرده دری و رسوا کردن دیگران، ناامیدی و نقد ناپذیری.

*

انسان شناسی عرفانی:

برای مدیریت بهداشت روانی، لازم است، انسان در وهله اول شناخت کلی از «انسان بما هو انسان» داشته باشد، لذا در این بخش چند نکته انسان شناسی نظری عرفانی بیان می شود.

منشا، ریشه و خاستگاه انسان:

  1. بشنو این نی چون حکایت می کند/ از جداییها شکایت می کند(مثنوی،۱،۱)
  2. سینه خواهم شَرحه شَرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق(۱، ۳)

  1. هر کسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش(۴،۱)

موقعیت انسان در دنیا:

  1. این جهان کوهست و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها را صَدا(۲۱۵،۱)
  2. حسٌ دنیا نردبان این جهان/ حسٍ دینی نردبان آن جهان(۳۰۳،۱)
  3. چون بسی ابلیس آدم روی هست/ پس به هر دستی نشاید داد دست(۳۱۶،۱)
  4. این جهان خود حبس جانهای شماست/ هین رَوید آن سو که صحرای شماست(۱، ۵۲۵)

  1. ما عدمهاییم و هستی هایٍ ما/ تو وجود مطلقی فانی نًما(۱/۶۰۲)

  1. این جهان زندان و ما زندانیان/ حفره کَن زندان و خود را وارهان(۹۸۲،۱)

  1. من غریبم، از بیابان آمدم/ بر امید لطف سلطان آمدم(۱، ۲۷۸۲)

عوامل بهداشت روان:

مراقبه و محاسبه:

مراقبه و محاسبه نفس نقش مهمی در پیشگیری و توسعه مرض های نفسانی دارد.

مراقبه دو نوع است. مراقبه رفتاری و مراقبه قلبی. مراقبه رفتاری یعنی در طول روز مراقبت نماییم که کارهای ما مطابق ارزشهای انسانی، الهی و حکمت خالده باشد.

مراقبه قلبی یعنی مراقب باشیم که جز خدا در دل ما بیتوته ننماید.توجه قلبی به حضرت محبوب داشته باشیم. نگذاریم زفتار نادرست از ما بروز  کند. کنترل رفتار خود را نماییم.

این کار را می توان روزی نیم ساعت در حالی که چشمان بسته است و روی به قبله نشسته ایم تمرین کنیم، در این حال دل باید فقط متوجه خدا باشد.

«گر مراقب باشی و بیدار تو

بینی هر دم پاسخ کردار تو

چون مراقب باشی و گیری رسن

حاجتت ناید قیامت آمدن

*

هین مراقب باش گر دل بایدت

کز پی هر فعل چیزی زایدت

ور ازین افزون ترا همت بود

از مراقب کار بالاتر رود»

(مولانا، مثنوی،د۴، ابیات ۲۴۶۰، ۲۴۶۶-۷)

محاسبه آن است که هر شب به بررسی کارنامه روزانه خود بپردازیم، اگر کار نیک کرده ایم، تصمیمی بگیریم فرا بیشتر کنیم و اگر کار زشت انجام داده ایم، تصمیم به ترک آن و جبران آن نماییم.

« حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا» (شیخ صدوق، امالی، ج۱، ص۳۴ و ص۱۰۹)

قال الله تعالى: ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ * وَلا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ) ـالحشر:۱۸،۱۹) وقال تعالى: ( وَأَنِیبُوا إِلَى رَبِّکُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمْ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ) (الزمر:۵۴)

امام کاظم(ع) فرمود: «از ما نیست کسی که در همۀ روز نفس خویش را محاسبه نکند تا اگر کار نیکی کرده مزید آن را از خدا بخواهد و اگر کار بدی کرده از خداوند آمرزش طلبد و به او باز گردد.(کلینی، اصول کافی، ج۲، ص ۴۵۳)

عشق:

طبیب تمام مرض های روحی آدمی عشق است.

ای دوای نخوت و ناموس ما ** ای تو افلاطون و جالینوس ما(۱، ۲۴)

  1. جسم خاک از عشق بر افلاک شد/ کوه در رقص آمد و چالاک شد(۲۵،۱)
  2. عاشقی پیداست از زاریٍّ دل/ نیست بیماری چو بیماریٍّ دل(۱، ۱۰۹)

  1. علت عاشق ز علت ها جداست/ عشق اصطرلاب اسرار خداست(۱۱۰،۱)

  1. عاشقی گر زین سر و گر زان سرست/ عاقبت ما را بدان سَر رهبرست(۱، ۱۱۱)

  1. عشقهایی کز پی رنگی بود/ عشق نبود عاقبت ننگی بود(۲۰۵،۱)
  2. عشق آن زنده گزین کو باقیست/ کز شراب جان فزایت ساقیَست(۲۲۰،۱)

  1. تو مگو ما را بدان شاه بار نیست/ با کریمان کارها دشوار نیست(۲۲۲،۱)
  2. مِهرِ پاکان در میان جان نشان/ دل مَده الا به مِهر دلخوشان(۷۲۳،۱)
  3. هر کرا دامانِ عشق نابُده/ زان نثار نور بی بهره شده(۷۰۳،۱)
  4. جزوها را رویها سوی کلست/ بلبلان را عشق با روی گلست (۷۶۳،۱)
  5. غرق عشقیم که غرقست اندرین/ عشقهای اولین و آخرین(۱۷۵۷،۱)
  6. باغ سبز عشق کو بی منتهاست/ جز غم و شادی درو بس میوه هاست(۱۷۹۳،۱)

ادب:

  1. از خدا جوییم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب(۷۸،۱)

  1. از ادب پر نور گشتست این فلک/ وز ادب معصوم و پاک آمد مَلَک(۱، ۹۱)

«ادب عبارت است از حد و اندازه هر چیز را رعایت کردن و در اصطلاح ملکه‌ای است که انسان را از کارهای ناپسند باز می‌دارد.» (سجادی،فرهنگ اصطلاحات: ۶۸)

ادب بر ۴ قسم است. ادب با خود، با جامعه، با طبیعت، با خدا. ادب رعایت حدود هر کدام از این ۴ قسم و احترام کردن به آن است.

ادب با خود: الف: توقع اعتدالی و واقع بینانه از خود به اندازه استعداد و ظرفیت خود. توقع بی جای از خود موجب افسردگی، استرس، اضطراب، بدینی و ستیزه جویی می شود. مثلا یک نفر در کار یدی مهارت دارد یک نفر در کار تحقیقی، یک نفر در کار تخلیلی. یکی قدرت نویسندگی دارد، یکی شاعری، دیگری موسیقی یا فیلمسازی. و هل مجرا.

ب: ادب غذا: اعتدال در غذا خوردن و اجتناب از پرخوری و گوشتخواری مفرط. اجتناب از نوشیدنی های مضر که مخل عقل و کنترل رفتار می گردد.

ج: ادب گفتار: سنجیده سخن گفتن. حسن سخن گویی یا سخن نیکو و مفید گفتن.عدم پر حرفی. عدم متکلم وحده شدن. عدم اظهار نظر در همه امور بخصوص مواردی که خارج از دانش فرد است. مثل اظهار نظر در امور پزشکی برای فردی که پزشک نیست. اجتناب از هزل گویی[iv](مزاح و بیهوده‌گویی) و سخنان مستهجن.

ادب با جامعه:

الف- رعایت حال مخاطبین به شرط عدم تعارض با قانون. مثل سرو الکل در حضور مومنین. بی حجاب رفتن پیش عالم روحانی.

ب- پر توقعی(مثل اینکه شاگرد از استاد بخواهد برای تدریس به خانه او برود، یا برای ملاقات استاد به دیدن او برود، یا پرتوقعی فرزندان از والدین یا همسر از یکدیگر، مثل اینکه او باید چیزهایی را بخواهد که شما می خواهید. یا اینکه انتظار دارند که همسر، دوستان و خانواده‌ش را کنار بگذارد و فقط به زندگی مشترک خود بچسبند.).

ج- تحمیل عقیده خود بر دیگران.

 اجتناب از مجادله.

د- رعایت حریم خصوص افراد(همسر، فرزندان، والدین، همکاران، دوستان، همسایگان). خودبزرگ بینی و خودشیفتگی عامل پرتوقعی است.

ه- ادب پوشش و لباس، اجتناب از پوشیدن لباسهای شهوت انگیز.

و- رعایت حرمت محیط(مثل معبد، کنیسه، کلیسا، مسجد) و مخاطب.

ز- عدم به رخ کشیدن ثروت خود به دیگران.

ح- احترام به تفاوت عقاید و سلیقه ها.

ط- سیاه و سفید ندیدن  افراد و جامعه. ما با جامعه و افراد نسبی روبرو هستیم که مابین صد تا صفر هستند. با افراد و جامعه بر اساس مثبتتاتشان تعامل کرد و از منفیاتشان اجتناب نمود.

ی- عدم یوتوپیاگرایی در داوری و تعمل با افراد و جامعه.

 

ادب با محیط زیست:

ادب رفتار با حیوانات. یعنی دادن غذای کافی بدانها که در اختیار  ما هستند. رعایت بهداتش و سلامتی آنها. عدم بارکشی مضاف از آنها. عدم شکار حیوانات به قصد تلذذ. عدم اسیب رساندن به حیوانات.

ادب رفتار با طبیعت: عدم آلوده کردن آب رودخانه ها، دریاها و اقیانوسها.

عدم اسیب رساندن به جنگلها.

عدم اصراف در بهره وری از طبیعت و جایگزین کردن مصرف. اگر درختی بریده میشود درختی بجای آن کاشته شود.

عدم آلوده سازی هوا.

ادب با خدا:

 

زندگی مشترک مسالمت آمیز با خدا، که باعث آرامش روان می گردد.

ادب با خدا که خالق و پرودگار و منعم ماست، اقتضا می کند که

 رعایت حق الله و امتثال امرالله و اجتناب عن معاصی الله نماییم.

ادب با خدا منجر بدان میشود که انسان احساس تنهایی، بی پناهی و بی یاوری ننماید. راز و نیاز با خدا از شروط ادب و از عوامل مهم بهداشت روانی است.

«ای خُنک چشمی که آن گریانٍ اوست/ وی همایون دل که آن بریانٍ اوست»

(۱، ۸۲۳)

«پیش یوسف نازش و خوبی مکن/  جز نیاز و آهِ یعقوبی مکن»

(۱۹۰۸،۱)

«هر چه بر تو آید از ظلمات و غم

آن ز بی‌باکی و گستاخی است هم

هر که بی‌باکی کند در راه دوست

رهزن مردان شد و نامرد اوست»

(مثنوی، ۱/۹۰ و ۸۹)

مولانا معتقد است انسان باید در همه امور از سر منشأ کمال و هدایت امداد جوید تا ادب الهی را به‌جای آورده باشد. چنانچه انسان نسبت به سر منشأ ادب بی‌التفات باشد و با وجود آفتاب فروزان حضرت حق از شمع کم‌فروغ اغیار بهره جوید، دچار ناسپاسی و فرمانبرداری از هوای نفس شده است.

«با حضور آفتاب با کمال

رهنمایی جستن از شمع و ذُبال

با حضور آفتاب خوش مَساغ

روشنایی جست از شمع و چراغ

بی‌گمان ترک ادب باشد زما

کفر نعمت باشد و فعل هوا»

(۶/۹۱- ۳۳۸۹)

ادب از منظر عارفان:

ابونصر سراج، صاحب کتاب «اللمع فی التصوف» در تعریف ادب و تقسیم‌بندی مردم از این دیدگاه می‌گوید: « انسان‌ها از این نظر به سه گروه تقسیم می‌شوند: ادب اهل دنیا که ادب آنان بیشتر متوجه‌ رعایت فصاحت و بلاغت در کلام و حفظ علوم و اشعار است. ادب دین‌داران که جنبه‌هایی از قبیل رعایت حدود الهی، دوری از هواهای نفسانی، تزکیه نفس و انجام عبادات را در برمی‌گیرد، و ادب برگزیدگان دین که شامل مواردی چون پاکی دل، حفظ اسرار، وفای به تعهدات، یکسانی در ظاهر و باطن، کردار نیک و پرهیز از نفاق و… است.» (سراج طوسی، ۱۳۸۲: ۱۹)

هجویری در «کشف المحجوب» می‌گوید: «ادب عبارت است از آگاهی از کردارهای نیکو؛ بدین معنی که انسان در ظاهر و باطن با خداوند با ادب رفتار کند.» (هجویری، ۱۳۸۶: ۵۲) وی ادب را به سه دسته تقسیم می‌کند:

«اول، ادب نسبت به توحید با خداوند؛ یعنی انسان در تمامی رفتارهای خود با حق چه پنهان و چه آشکارا ادب را رعایت کند و از بی‌حرمتی بپرهیزد. دوم، ادب نسبت به خود. بدین معنی که انسان در همه کارها و رفتارهایش جانب مروّت و ادب نسبت به خود را فرو نگذارد و کارهایی را که نسبت به خداوند و خلق خدا بی‌ادبی محسوب می‌شود، نسبت به خود نیز بی‌ادبی تلقی نماید و از آن‌ها پرهیز کند. سوم، ادب نسبت به خلق. یعنی نیک‌رفتاری با مخلوق حق.» (همان: ۴۹۲ و ۴۹۴)

ابوالقاسم قشیری در «رساله قشیریه» ادب را «مجموع خوی و خصلت‌های نیکو» تعریف می‌کند. (قشیری، ۱۳۶۸: ۴۷۸)

عزالدین محمود کاشانی در «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه» ادب را عبارت از نیکو ساختن اخلاق، گفتار و کردار می‌داند. وی ادیب کامل را کسی می‌داند که ظاهر و باطنش به اخلاق، گفتار و کردار نیکو مزین باشد.

مولانا ضمن نکوهش بی‌ادبی، کسب ادب را منوط به توفیق و عنایت حضرت حق می‌داند و معتقد است که چنانچه انسان ذره‌ای بیش از دیگران به ادب دست یازد حق پاداشی نه درخور اندک ادب او بلکه بسیار فراتر از آن نصیب وی خواهد کرد.

«ذره‌ای گر در تو افزونی ادب- باشد از یارت، بداند فضل رب»

«قدر آن ذرّه تو را افزون دهد- ذرّه چون کوهی قدم بیرون نهد»

 (مثنوی، ۵/۴۱ و ۳۱۴۰)

رهایی از خودپرستی(Egoism[v]. Selfishness[vi] ):

خود پرستی یعنی گرایش به خود محوری یا در نظر گرفتن تنها خود و منافع خود. خودخواهی. تمایل به فکر کردن فقط به خود و منافع شخصی. عدم توجه به افراد دیگر. حفظ منافع شخصی خود به عنوان معیاری برای تصمیم گیری. مولانا در مثنوی سروده:

  1. مادر بتها بتِ نفس شماست/ زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست(۷۷۲،۱)
  2. این جهان زندان و ما زندانیان/ حفره کَن زندان و خود را وارهان(۹۸۲،۱)
  3. سهل شیری دان که صفها بشکند/ شیر آنست آن که خود را بِشکَند(۱۳۹۴،۱)
  4. من کسی در ناکسی یافتم/ پس کسی در ناکسی دریافتم(۱، ۱۷۳۵)

فتوت:

فتوت در اصطلاح اهل حقیقت آن است که خلق را به دنیا و آخرت از خویش نرنجانی . (تعریفات ). کف ّ نفس از آزار رساندن به خلق ، بخشش موجود، خویشتن را در این جهان از جمیع جهانیان فروتر شناسی . مفسرین فتوت را به خود شکنی تعریف کرده اند، (از کشاف اصطلاحات الفنون ).  مراتب فتوت: فتوت را سه مرتبه است، اول سخا که هرچه دارد از هیچکس واندارد،دوم صفا که سینه را از کبر و کینه پاک و پاکیزه سازد، و مرتبه ٔ آخر وفاست که هم با خلق نگه دارد و هم با خدا.. (فتوت نامه، واعظ کاشفی، ملا حسین)

«که فتوت دادن بی علتست

پاک‌بازی خارج هر ملتست»

(مثنوی، د۶، بیت ۱۹۷۲)

«فتوت اجتماعی را چند نشان است:

«آنچه ازایشان ندانی ظن نبری.

وآنچه ازایشان بدانی بپوشانی

و بدان مومنان راشفیع باشی.

و مردمان را سخی باشی.»

(انصاری، صد میدان، میدان ۴)

خداباوری عملی:

 اعتقاد به آنکه انسان تنها نیست و خدای مهربان و بخشنده، بر اساس قرآن و ادعیه معتبر و متون عرفانی، ولی، وکیل، یار و یاور، انیس و مونس و پناه و طبیب اوست، نقش اصلی در مبارزه با تنهایی، اضطراب و استیصال دارد. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»(بقره، ۲۵۷)، «کفى بربک وکیلا»(اسراء، ۶۵)، «و کفى بربک هادیا و نصیرا»(فرقان، ۳۱۹)

دعا و ذکر:

دعا و ذکر اسمای زیبای الهی نقش شگرفی در آرامش بخشی انسان دارد. خواندن دعای جوشن کبیر در بهداشت روانی انسان بسیار موثر است. بر دعا کننده است که از اسماءالحسنی، اسامی مناسب مطلوب خویش را بخواند. {وَ لله الأَسْماءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِها}: و برای خدا نام های نیکوست. خدا را با آنها بخوانید». برای مثال اگر مطلوب او رزق است؛ متذکر اسامی «اَلرَّزّاق»، «اَلوَهّاب»، «اَلجَواد»، «اَلمُغنی»، «اَلمُنعِم»، «اَلکَریم»، «اَلواسِع» و «اَلمُعطی» شود و چنانچه مطلوبش علم است؛ اسامی «اَلعالِم»، «اَلهادی»، «اَلحَکیم» و امثالهم را یاد کند. یکی از عام‌ ترین اسماءِ الهی که برانگیزاننده صفت رحمت الهی است؛ اسم «ربّ» است.(المیزان، سوره بقره: ذیل آیات ۲۵۵-۲۵۶) از این رو به شهادت قرآن کریم؛ پیامبران و انسان ‌های شایسته، خدا را بدان خوانده‌ اند.(دعاهای قرآنی، صفوی، سید سلمان) قرآن در باب کارکرد آرامش بخشی ذکر فرموده:  «الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب»(رعد، ۲۸).

خواندن هر روز «بسم الله الرحمن الرحیم» و سوره حمد در شفایابی موثر است.

مولانا در مثنوی سروده:

«ای خدا ای فضل تو حاجت روا** با تو یاد هیچ کس نبود روا»

(د۱،ب ۱۸۷۸)

«هم دعا از تو اجابت هم ز تو ** ایمنی از تو مهابت هم ز تو

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن ** مصلحی تو ای تو سلطان سخن‏

کیمیا داری که تبدیلش کنی ** گر چه جوی خون بود نیلش کنی»‏

(کثنوی، د۲، ابیات ۶۹۲-۶۹۴)

جمع بندی:

بهداشت روانی از منظر عرفان اسلامی و بالاخص مولانا، تعادل قوای مختلف باطنی انسان است. راه مداوای مرض های روانی، یازگشت به خویشتن اصیل انسانی و مبدای اعلی است. عشق، مراقبه، محاسبه، فتوت و نیایش کلیدهای اصلی بازسازی روانی انسان است.

*

برای شناخت بیشتر بهداشت روانی از منظر عرفان اسلامی کتب ذیل را بخوانید:  مثنوی معنوی مولانا. منهاج العابدین امام محمد غزالی، عرفان ثقلین سید سلمان صفوی.

والسلام

آبان ۱۴۰۰، لندن

منابع:

انصاری، خواجه عبدالله ؛ صدمیدان، تهران، زوار، ۱۴۰۰.

انصاری، خواجه عبدالله ؛ منازل السائرین، مترجم: روان فرهادی، مولی، تهران، ۱۳۶۱٫

زرین‌کوب، عبدالحسین؛ پله پله تا ملاقات خدا، علمی، تهران، ۱۳۷۹٫

زمانی، کریم؛ بر لب دریای مثنوی معنوی، ۲ ج، قطره، تهران، ۱۳۸۱٫

سراج طوسی. ابونصر؛ اللمع فی التصوف، تصحیح و تحشیه رینولد الین نیکلسون، مترجم: مهدی محبتی، اساطیر، تهران، ۱۳۸۲٫

سجادی، جعفر؛ فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، طهوری، تهران، ۱۳۷۰٫

صفوی، سید، سلمان، عرفان ثقلین، قم، انتشارات سلمان آزاده،۱۳۹۶ .

صفوی، سید سلمان، دعاهای قرآنی، تهران، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۷

صفوی، سید سلمان، مکتب عرفان اجتماعی شیخ صفی الدین اردبیلی، لندن، ۲۰۲۲.

غزالی، امام محمد،  منهاج العابدین، مترجم: عمر بن عبدالجبار سعدی ساوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۵۹

قشیری، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن ؛ ترجمه رساله قشیریه، به تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۳٫

کاشانی، عزالدین محمود ؛ مصباح الهدایئ و مفتاح الکفایئ، به تصحیح جلال‌الدین همایی، سنایی،‌تهران، (بی تا)

مولوی، جلال‌الدین محمد ؛ مثنوی معنوی، به تصحیح رینولد الین نیکلسون، مولی، تهران، ۱۳۶۰٫

هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان ؛ کشف المحجوب، به تصحیح محمود عابدی، سروش، تهران، ۱۳۸۳٫

[i]  ابن مقاله خلاصه درسگفتارهای بهداشت روانی در مثنوی معنوی مولانا در جلسات تفسیر نوین مثنوی لندن در سال ۱۴۰۰ شمسی است.

[ii][ii] Mental health.

[iii] Mental health includes our emotional, psychological, and social well-being. It affects how we think, feel, and act as we cope with life. It also helps determine how we handle stress, relate to others, and make choices. Mental health is important at every stage of life, from childhood and adolescence through adulthood and aging. https://medlineplus.gov/mentalhealth.html. Retrieved 1 Nov 2021.

[iv] Facetiousness

[v] The tendency to be self-centered, or to consider only oneself and one’s own interests; selfishness. The tendency to think of self and self-interest.

[vi] the quality or state of being selfish; lack of consideration for other people. Holding one’s self-interest as the standard for decision making.