فیلسوفان معاصر ایران: حسینعلی، منتظری

منتظری، حسینعلی

حسینعلی منتظری (۱ مهر ۱۳۰۱در نجف‌آباد – ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) حکیم متاله، مرجع تقلید شیعه، از رهبران انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و از ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ قائم‌مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران بود. او زندانی سیاسی در زمان حکومت پهلوی بود. اساتید فلسفه او سید روح الله خمینی و سید محمد حسین طباطبایی بوده اند. او مدرس اسفار و شرح منظومه و خارج فقه در حوزه علمیه قم بوده است. مهمترین استاد فقه و اصول وی سید حسین بروجردی(مرجع شیعیان جهان) بوده است. حوزه درس فقه او از شلوغترین مجالس درس خارج فقه بوده است. او نقش مهمی در تاسیس جمهوری اسلامی ایران داشت اما از سال ۱۳۶۴از منتقدیین جدی آن شد. او پس از انتقاد از روش های جمهوری اسلامی ایران در ۷ فروردین سال ۱۳۶۸ از مقام قایم مقامی رهبری ایران استعفا داد و پس از آن تا فوتش مرتب تحت حصر و فشار از سوی حکومت جمهوری اسلامی ایران بود. او شاگردان بسیاری را تربیت کرد که هم اکنون استاد در حوزه و دانشگاه هستند. محمد منتظری فرزند او در واقعه ۷ تیر ۱۳۶۰ شهید شد و چشم سعید منتظری فرزند دیگر او در جبهه جنگ دوره جنگ عراق علیه ایران کور شد. در تایید و نقد آرای سیاسی او کتب و مقالات متعددی چاپ شده است. منتظری و مطهری دو دست پرورده اصلی سید روح الله خمینی(مرجع شیعه) بودهاند.

برخی دیدگاه های فلسفه سیاسی و فقه سیاسی منتظری:

منتظری نخستین فقیه شیعی است که به حقوق ذاتی و پایه انسان قائل شد و به «حقوق انسان از آن حیث که انسان است» فتوا داد. وی در «رساله حقوق» بر این حق پایه فطری استلدلال کرد؛ و از کلیه ظرفیت‌های فقه سنتی برای استیفای حقوق بشر استفاده کرد. حقوق زندانی، حقوق مخالف سیاسی و حقوق شهروندی از نمونه‌های فتاوای حقوق بشری وی است.

او ماهیّت حکومت را عقد و معاهده بین مردم و کارگزاران خدمات عمومی می‌داند. حال آنکه در نظریّهٔ «ولایت انتصابی مطلقهٔ فقیه» ولایت نه عقد است نه ایقاع؛ بلکه حکمی وضعی است که ازسوی شارع وضع شده‌است. مبنای چنین بینشی به رسمیت شناختن حقّ مردم در زندگی اجتماعی است. مردم در برابر خداوند مکلّف‌ند امّا نسبت به یکدیگر ذی‌حقّ هستند. حقّ‌الناس در حوزهٔ عمومی سنگ اوّل تفکر سیاسی وی است.

از دیدگاه وی، نصب عام فقیهان ازسوی شارع به ولایت بر مردم فاقد دلیل است. منتظری نخستین فقیه شیعی است که با ابطال انتصاب، به لزوم انتخابِ فقیه ازسوی مردم قائل شده و پایه‌های استواری برای حکومت انتخابی در فقه استدلالی تدارک دیده‌است.

وی ولایت مطلقه را مردود دانسته و باتوجّه به مبنای خاصش دربارهٔ ماهیت حکومت، به ولایت مقیّده معتقد است. تقیّد به قانون اساسی به‌عنوان شرط ضمن عقد برای حاکم لازم‌العمل است؛ لذا حاکمِ فراقانون، از دیدگاه وی نامشروع است.

برخلاف نظریّهٔ رسمی ولایت انتصابی مطلقهٔ فقیه که زمامداری در آن مادام‌العمر است، وی موقّت بودن دوران خدمتگزاری تمامی مقامات حکومتی را لازم می‌داند و تمرکز قدرت مادام‌العمر را عین استبداد می‌شمارد.

از دیدگاه منتظری، رضایت مردم شرط مشروعیت حکومت است. این رضایت شرطی مستقل از لزوم عدالت حاکم است. هیچ‌کس حق ندارد بدون رضایت مردمِ جامعه‌ای، حکومت آن جامعه را به‌دست بگیرد. رضایت مردم نه فقط شرط ابتدایی، بلکه شرط استمراری مشروعیّت حکومت است. رضایت مردم از طُرق عُقلاییِ انتخابات، در مقاطع مشخصِ زمانی و همه‌پرسی در موارد حسّاس، سنجیده می‌شود. به نظر وی یکی از مصادیق ولایت جائر، حکومت با زور و بدون رضایت مردم است.

از دیدگاه اخیر منتظری، وظیفهٔ فقیه متناسب با تخصّص وی نظارت عالیه بر امور جامعه است نه دخالت در امور ریز و درشت کشور. به نظر اخیر وی مسئول ادارهٔ کشور، رئیس‌جمهور منتخب مردم است نه رهبر. وی حاکمیّت دوگانه را سمّ مهلک دانسته و معضل را ناشی از تصوّر غلط از ولایت فقیه و مستغنی دانستن فقه از همهٔ علوم می‌شناسد. ادارهٔ یک جامعهٔ سالم براساس تجارب بشری و شیوه‌های علمی ممکن است و هرگز از فقه و حقوق، نمی‌توان انتظار برنامه‌ریزی داشت.

از دیدگاه منتظری، آزادی مخالف، مادامی که دست به اسلحه نبرده، از لوازم حکومت دینی است. حکومت علوی با «عدالت» و «آزادی مخالف» از حاکمیّت اموی تمایز می‌یابد. او به تبع نائینی «استبداد دینی» را بدترین نوع استبداد می‌داند. او نظارت و انتقاد از حکومت را خدمت و وظیفهٔ دینی همگانی می‌داند و دین و فقه و شریعت را نردبان قدرت دنیوی کردن حرام می‌داند. او معتقد است قضاوت را نباید سیاسی کرد. قضاوت عادلانه را شاغول سلامت حکومت می‌داند و قضّات تحت امر حاکم را در شفیر جهنم.( محسن کدیور، در محضر فقیه آزاده، پنج سال در جستجوی عدالت گم‌شده) به فتوای منتظری آمر و متصدّی و مباشر اعترافات و مصاحبه‌های ساختگی تلویزیونی – با زور و شکنجه و تهدید – گناهکار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحقّ تعزیر خواهند بود. او معتقد است، انتقاد، شاه‌بیت آزادی مطبوعات است.

آثار:

درس‌گفتار حکمت (شرح منظومه سبزواری) حاصل درس‌گفتارهای آیت‌الله حسینعلی منتظری است که در هفت جلد به زبان فارسی گرد آمده است. در این کتاب فلسفی، شرح منظومه عربی ملا هادی سبزواری توسط آیت‌الله منتظری به فارسی بیان و شرح شده و سپس به صورت درس ‌درس درآمده و چاپ شده است.

نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیت‌الله بروجردی)

البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه آیت‌الله بروجردی)

دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. این کتاب توسط برخی شاگردان او به فارسی ترجمه شده و ترجمه فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی» منتشر گردیده‌است.

کتاب الزکوه در چهار جلد

کتاب الخمس و الانفال

کتاب الحدود

دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد

التعلیقه علی العروه الوثقی

مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر درس‌های آیت‌الله بروجردی)

مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درس‌های آیت‌الله خمینی)

درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ شده.

درسهایی از اصول کافی

مناظره مسلمان و بهایی

شرح خطبه فاطمه زهرا (س)

از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و عربی

رساله توضیح المسائل

رساله استفتائات در دو جلد

استفتائات مسائل ضمان

رساله حقوق

احکام پزشکی

معارف و احکام نوجوان

معارف و احکام بانوان

احکام و مناسک حج

اسلام، دین فطرت

کتاب خاطرات در دو جلد

کتاب دیدگاه‌ها در دو جلد

کتاب خاطرات

کتاب واقعیت‌ها و قضاوت‌ها

کتاب سفیر حق و صفیر وحی

مجموعه سخنرانی‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها، خطبه‌های نمازجمعه تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده‌است.