چهار قُل یا چارقل – مستدرک دانشنامه معاصر قرآن کریم

حجت الإسلام سید صدرالدین صفوی

مستدرک دانشنامه معاصر قرآن کریم

 

سوره های کافرون، اخلاص، فلق و ناس. «چهار قل» (مرکب از چهار+ قل) است. «قُل» امر حاضر مفرد از مصدر «قول» عربی به معنی بگو است.(لغت نامه دهخدا). «چار قل» که به «سُوَر قُل» و «ذات القلاقل» نیز مشهورند، چهار سوره کوتاه قرآن را گویند که هر یک پس از «بسم الله الرحمن الرحیم» با کلمه «قُل» آغاز مى ‌شود. این سوره ها عبارتند: سوره کافرون که با «قُلْ یٰا أَیُّهَا اَلْکٰافِرُونَ»، سوره اخلاص که با «قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ»، سوره فلق که با «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلْفَلَقِ» و سوره ناس که با «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ اَلنّٰاسِ» شروع مى ‌شوند. سوره جن‌ نیز با قل‌ آغاز می‌ شود، اما‌ شامل این عنوان نیست.

در برخی‌ احادیث‌ خواندن‌ سوره‌های ‌«اخلاص‌»، «فلق»‌ و «ناس»‌ همراه‌ سوره حمد(تفسیر نورالثقلین، ۵، ۷۰۵) و آیه الکرسی ‌(تفسیر نورالثقلین، ۵، ۷۰۲) به عنوان‌ حرز و ذکر و تعویذ توصیه‌ شده‌ است‌. علاوه‌ بر این‌ در برخی‌ نماز‌ها مانند نماز شب؛ به خواندن‌ این‌ چهار سوره‌ سفارش‌ شده‌ است‌.‌(وسایل الشیعه، ۸، ۹۲)  

 

در روایتی از حضرت محمد(ص) مشهور به‌ «حدیث‌ ذات‌ القلاقل» خواندن این چهار سوره برای‌ تعویذ و در امان‌ ماندن‌ خود و فرزند و مال‌ از آسیب‌ توصیه‌ شده‌ است‌.(بحارالانوار، ۵۱، ۲۶۰) در فضیلت تلاوت این سوره ها، روایات متعددی ذیل نام آنها در منابع و تفاسیرمعروف اسلامى آمده است. نظیر «سنن نسایی»، «سنن ترمذی»، «الدر المنثور» سیوطی، «مجمع البیان» طبرسی و «المیزان» علامه  طباطبایی، که حاکى از عظمت فوق العاده آنها است. مدخل های سوره های «توحید»، «کافرون»، «فلق» و «ناس» را در «دانشنامه معاصر قرآن کریم» مطالعه کنید.

«چهار قل» بخشی از معوذتین است (سوره ناس و فلق). در ادبیات فارسی نیز به «چهار قل» اشاره شده است. جلال الدین مولوی نیز در دیوان شمس و مثنوی معنوی به «چهار قل» اشاره کرده است:

فسون قــــل اعوذ و قـــــل هو الله     چرا در عشق همدیــــــــگر نخوانیم

(دیوان شمس، غزل۱۵۳۵)

چون در افگندت درین آلـوده روذ      دم به دم می‌خوان و می‌دم قل اعوذ

تا رهی زین جادویی و زیـن قلــق     استــــــــعاذت خــــواه از رب الفلق

(مثنوی معنوی، ۴، ۳۱۹۴-۳۱۹۵)

قل اعوذت خواند بایـد کای احـــد     هیـــــن ز نفــــــــاثات افغان وزعقد

(مثنوی معنوی، ۵، ۱۰۴۲)

اگر این قـــــــــل اعـوذ برخوانی     قــــــــــل هـــــــوالله باشدت ثانــــــی

چون قوی دل شدی ز عالم غیبب     هر چه خواهــــــی بیابـــی اندر جیب

(جام جم، اوحدی اصفهانی/ مراغه ای، گنجور)

در معماری مساجد اغلب یک یا تمام «چهار قل» خوش نویسی شده است. برای مثال در گنبد مسجد «قل شریف» در قازان پایتخت تاتارستان که بزرگ ترین مسجد اروپا به شمار می رود و در سال ۲۰۰۵افتتاح شده،  «سوره الاخلاص» خوش نویسی شده است.

یکی از گره‌ ها در معماری اسلامی؛ «گره چهار قل» است که استادکاران و معماران سنتی از این نقش با عنوان «چهار قل»  یاد می ‌کنند و در معماری اماکن مقدسه،‌ مدارس علمیه، مساجد و حتی منازل از این گره مقدس استفاده شده است. این گره در شرایطی در معماری به کار برده می‌شد که نور از درون آن به محیط داخلی تابیده و متبرک شده و اهل آن خانه و یا مسجد را از شر شیطان محفوظ نگاه می‌ دارد.(اسرار نقوش، جلیل جوکار)

خوش نویسی «چهار قل» به صورت کتیبه و یا تابلو یکی از بیشترین موارد کاربرد آیات قرآنی در هنر خطاطی اسلامی از قدیم الایام تا امروز بوده است. در قرن بیست و یکم تلفیق خوش نویسی و نقاشی «چهار قل»؛ به صورت هنر نقاشی خط بروز یافته است، نظیر تابلو «چهار فصل» اثرعباس رحیمی. «چهار فصل» به لحاظ فرم؛ یک درخت را تداعی می‌ کند که در شاخسارهای آن می توان چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان را به صورت گردشی مشاهده کرد که بر روی یک تنه‌ ریشه ‌دار بر روی هم قرار گرفته ‌اند. تنه این درخت را اسماء الهی تشکیل داده‌ اند که با استفاده از مرکب رنگی در امتداد فرم تنه درخت بر روی هم سوار شده، سیاه ‌مشق شده ‌اند. هر یک از بخش‌ های شاخسار این درخت که با استفاده ار مرکب رنگی مناسب و با خط شکسته نستعلیق سیاه‌ مشق شده‌ اند، یه یکی از چهار سوره قرآن اختصاص دارند که به «چهار قل» معروف اند. به عنوان مثال در شاخ های سبز درخت که تداعی کننده فصل بهارند؛ سوره مبارکه «توحید» خوش نویسی شده و در شاخسار تداعی کننده فصل تابستان؛ شاهد سوره مبارکه «الناس» هستید. در شاخه های زرد و قرمز که نماد پاییزند؛ سوره مبارکه «کافرون» سیاه ‌مشق شده‌ و در شاخه‌های زمستانی درخت؛ سوره مبارکه «فلق» قابل مشاهده است.(عباس رحیمی، ایکنا)

یکی از ارکان گرافیک اسلامی؛ طلسمات و لوح ها در علوم غریبه به خصوص در علم لیمیا و جفر؛ به کارگیری «چهار قل» با هم و یا به صورت مجزا است.(بحرالغرایب، محمد هروی، ۳۰۷، ۳۱۴)