آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)
به مناسبت هشتیمن سالگرد درگذشت، دکتر سید جعفر شهیدی، مترجم نهج البلاغه و محقق علوم دینی، دکتر سید مصطفی محقق داماد طی سخنانی گفت: دکتر شهیدی فقیهی به تمام معنا بود که بنای تفکر روشنفکری داشت و آثار عظیمی که از ایشان مانده است سرمایه بسیار گرانبهایی محسوب میشود.
دکتر سید مصطفی محقق داماد درباره امتیازات استاد شهیدی میگوید: از امتیازاتی که دکتر شهیدی داشت این است که ایشان نحلۀ علوم جدید را از نظر علمی درک کرده بود. چون ایشان در مهمترین حوزۀ علمی شیعه یعنی نجف اشرف درس خوانده بود. در آنجا از اساتید بسیار بسیار بزرگی بهرهمند شده بود. درسِ فقه را از محضر آیتالله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی آموخته بود. آقای شهیدی یک فقیه به تمام معنا بود. اما ظاهراً از همان روزهای نخستین، من این مطلب را سینه به سینه نقل میکنم، بنای تفکر روشنفکری در ایشان بوده. آن روز، در آن زمان، کسی که فارغالتحصیل حوزۀ نجف میشد یک فقیه به تمام معنا بود، هر علوم دیگری را میآموخت در جنبِ این قضیه بود. به نظر من، آنطور که من سندش را نقل میکنم، حدس میزنم که چه چیزی باعث شد که ایشان به این رشتۀ تاریخ و مسائل دیگر اسلامی سر سپرد.
وی در ادامه سخنانش درباره رابطه دکتر شهیدی و علامه امینی میافزود: من از استادم، مرحوم آیتالله لاریجانی، پدر آقای دکتر لاریجانی، که استاد بنده بود، شنیدم که آقای شهیدی اُنس زیادی به مرحوم امینی، صاحب « الغدیر»داشتند. من از مرحوم آیتالله لاریجانی شنیدم که یک وقتی در حوزۀ نجف اعتراضاتی شد، مراجعی که در آن وقت مدیریت حوزه را داشتند از جمله مرحوم آیتالله اصفهانی بودند، عدهای معترض بودند که چرا حوزه این طور اداره میشود. ما طلبهها میدانیم که این اعتراضات چگونه است. آیتالله خویی همراه آقای امینی، صاحب « الغدیر» و سید جعفر بروجردی یعنی همین سید جعفر شهیدی و تعدادی دیگر به عنوان قهر از نجف رفتند به کربلا و شب نامههایی را به قلم سید جعفر بروجردی تحت عنوانِ « صیحۀ آسمان نجف» منتشر کردند. من پرسیدم که در این شبنامهها چه بود. ایشان گفتند که در این شبنامهها گفته میشد که چرا حوزه فقط باید مخصوص فقه و اصول باشد. در دنیای امروز، مسائل جدیدی برای اسلام، شبهات و اشکالات و مسائل فراوان راجع به تشیع مطرح است و ما باید این تخصصها را هم اضافه کنیم، برای این کارها استادهایی تربیت کنیم، نویسندههایی تربیت کنیم. این اعتراضات بود به مرجع وقت، یعنی مرحوم آیتالله اصفهانی. من از اینجا میفهمم که وقتی آقای امینی رفته سراغِ الغدیر نوشتن، از فقاهت دست برداشته و فقط « الغدیر» را تخصصاً نوشته، آقای شهیدی هم بعد آمده و رفته سراغِ یک مسئله دیگر و علیه کسروی مینویسد. یک روحیهای از همان جوانی در ایشان وجود داشته و در ایران شکوفا شده است.
محقق داماد در ادامه صحبتهایش میگوید: همانطور که میدانید وقتی ایشان آمد به ایران، من طلبهای جوان بودم، ایشان عمامه داشت، عمامۀ بزرگی هم داشت و ریش بسیار انبوهی و معروف بود به سید جعفر بروجردی و میگفتند که مردی فاضل است. بعد ایشان رفت به دانشگاه و لباسش را درآورد. اما برای من بسیار عجیب بود، من سالها بعد که با ایشان مأنوس شدم ، تهران که آمدم دیدم ایشان شخصیت عجیبی دارد. اولاً شیعهای بسیار تند، فردی بسیار عمیقی و متدینی شدید بود. در جلسات خیلی رسمی وقتی که صدای اذان بلند میشد به من میگفت سید بلند شو ، وقت نماز است. مقیدِ به اول وقت بود. مقیدِ به نماز شب بود.
وی در ادامه میافزاید: در بزرگداشت علامه طباطبائی که با هم دعوت شده و در یک اتاق بودیم، ایشان مقید بود. گاهی شوخیهایی در مسائل نقدی میکرد اما اینها هیچ اثری در مسائل عملی ایشان نداشت. به هر حال مرد جالبی بود برای من و وقت خودش را گذاشت برای این مسائل. ترجمۀ بسیار زیبایی از نهجالبلاغه ارائه داد. بعضی کارهایش که بسیار با خلوص است. شما جنایات تاریخ نوشته ایشان را ببینید. وقتی جنایات تاریخ را ایشان منتشر کرد ما جوان بودیم، اصلاً مشخص نبود مال کیست، بدون امضاء . چه کسی حاضر است کتابی تحقیقی بنویسد و پایش را هم امضاء نکند. هر کسی کتابی را مینویسد در آرزوی آن است که پشت کتاب بنویسد مؤلفش کیست. اما آقای شهیدی این کار را نکرد . فقط از مکتب تشیع و مظلومیتش دفاع کرد.
محقق داماد در پایان میگوید: مقالات بسیار زیادی که ایشان نوشتهاند و تحقیقات فراوانی که انجام دادند برای آیندۀ ما باقی میماند و آثار عظیمی که از ایشان مانده است سرمایۀ بسیار گرانبهایی است.
«در آغاز هشتمین سالگرد درگذشت استاد زندهیاد دکتر سید جعفر شهیدی هستیم. در چنین روزی یعنی بیست و سوم دی ماه ۱۳۸۶ جامعۀ فرهنگی ما استادی را از دست داد که هنوز جانشینی برایش پیدا نشده است. دکتر شهیدی شخصیتی علمی بود که در زندگی پژوهشیاش چند وجهی بود و در هر زمینه که کار کرد آثار یگانهای خلق کرد.
شهیدی از همکاران اصلی علیاکبر دهخدا در دانشگاه تهران بود و در سال ۱۳۴۰ دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی و تاریخ دریافت کرد. سیدجعفر شهیدی فرزند سید محمد سجادی که از دانشمندان و مفاخر بزرگ ادبی ایران به شمار میرفت، در سال ۱۲۹۷ هجری خورشیدی در یکی از محلات قدیمی شهر بروجرد به دنیا آمد. وی دوران تحصیل ابتدایی و اندکی از متوسطه را در این شهر و سپس ادامه آن را در تهران به انجام رساند. شهیدی ابتدا به نام سجادی معروف بود که بعدها تغییر شهرت داده و با نام شهیدی در مراکز علمی و دانشگاهی شهرت پیدا کرد.
دکتر شهیدی در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزوی اش را در شهر نجف که شهر علم نام داشت، تا حد رسیدن به درجه اجتهاد که درجهٔ بسیار بالایی در حوزه علمیه محسوب میشود، بالا برد. در علوم حوزوی از فقه و اصول نزد استادان مسلم زمان خود حضرت آیتالله خویی و آیتالله بروجردی در نجف و قم تحصیل و از آنان اجازه اجتهاد گرفت.
استاد شهیدی در حوزۀ ادبیات فارسی یک دوره همکاری مهم و مؤثر با علامه علی اکبر دهخدا تا آخرین روزهای علامه داشت و کار سترگ لغتنامه را با همکاری دکتر محمد معین و دکتر سید محمد دبیر سیاقی ادامه داد.
در حقیقت برخورد با محمد معین، باب آشنایی وی را به حضور علیاکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکیل موسسه لغتنامه دهخدا، معاونت سازمان رابهعهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سید جعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامهای به دکتر آذر (وزیر فرهنگ وقت) نوشت: «او اگر نه در نوع خود بینظیر، ولی کمنظیر است.» دهخدا در این نامه میخواهد که به جای ۲۲ ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیه وقتش را در لغتنامه دهخدا بگذراند. مدتی اینگونه میگذرد، تا سال ۱۳۴۰ که با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل میشود. تدریس در دانشگاه تا حدود سال ۱۳۴۵ ادامه پیدا میکند، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغتنامه میبرد. پس از سالها نیز، تا پایان عمر وی هنوز دانشجویانش چهارشنبهها به دفتر وی در مؤسسه لغتنامه دهخدا میرفتند و با شهیدی جلساتی را داشتند. بعد از مرگ محمد معین، شهیدی مسؤولیت اداره سازمان لغت نامه دهخدا را بر عهده گرفت.
دکتر شهیدی درتصحیح متون نیز آثار برجستهای را ارائه کرد که باید به کتابهای « تصحیح دُره نادره» و « شرح مثنوی شریف » اشاره کنیم. در زمینۀ تاریخ اسلام باید به کتابهای ارزشمند « زندگی حضرت فاطمه» ، « تاریخ تحلیلی اسلام»، «زندگی امام حسین (ع)» اشاره کرد و سرانجام کار مهم ترجمۀ « نهجالبلاغه» که بدون تردید با استفاده کامل از تواناییهای زبان فارسی بهترین ترجمه از این کتاب مهم را ارائه کردند.
دکتر شهیدی در سال ۱۳۷۴ منزل مسکونیاش را به شهرداری نارمک واگذار کرد و این خانه در همان سال به کتابخانه عمومی دکتر شهیدی تبدیل شد. پس از مرگ وی اتاقی در این کتابخانه به نگهداری برخی از آثار او اختصاص داده شد.
پیکر وی صبح روز چهارشنبه بیست و شش دی ۱۳۸۶ از برابر بنیاد لغتنامه دهخدا به سمت دانشگاه تهران تشیع شد.»
کلید واژگان: شهیدی، اسلام، ادبیات، دین، دهخدا، محقق داماد، کتابخانه، فرهنگ.