پدیدار شناسی ماه آدمیت(قمر بنی هاشم)

دکتر سید سلمان صفوی

 

آمــد آن عبــاس میـــر صـــــادقان / وان علمــــــدار سپــــاه عاشــــقان

تف خورشید و تف عشق و عطش / هر سـه طاقت برده از آن ماه وش

چشــم از جان و جهان بردوختـــه / از بـــرادر عاشقــــــی آموختـــــه

هر که را باشـد حسین استاد عشق / لاجـــرم بـدهـد به کلـــی داد عشق

 (دیوان سروش اصفهانی، ص ۷۹۵)

از منظر “پدیدارشناسی” در ادبیات حماسی تشیع، پس از مولی­ الموحدین امام علی(ع) “شیر خدا”، ­کسی جایگاه برجسته­ای همچون حضرت ابوالفضل­ العباس(س) را ندارد. شیعیان از اوانافزودن فرم تماس کودکی از طریق مجالس روضه، با پدیده اسطوره­ای حضرت عباس(س) که واقعیتی زمینی و الهی دارد مأنوس می­شوند و “اشتراک بین­الاذهانی” پیرامون شخصیت خارق­العاده عباس به صورتی معرفتی و عاشقانه بین آنها شکل می­گیرد. شیدایی ما نسبت به حضرت عباس(س) کمتر از ارادت عاشقانه ما نسبت به امام حسین(ع) نیست. در مرام ما اگر کسی به حضرت عباس(س) سوگند بخورد، یقینا به پیمانش وفادار خواهدبود و کلامش صادق است. شیدایی ملت ایران نسبت به حضرت عباس(س) حاصل صفات برجسته انسانی ایشان در عصر خود فروشی سیاسی است. عباس(س) نماد وفاداری، شجاعت، معنویت، زیبایی، رشادت، هنر و سلحشوری است. اگر در ادبیات اسطوره ای یونان، هرکول فرزند زئوس، نماد قدرت است؛ در اندیشه شیعی فرزند علی(ع) خلیفه خدا وَ سپهسالار شجاعِ کربلا در مقابل سپاهی انبوه و وحشی، یک واقعیت تاریخی است و حماسه بزرگ فداکاری، ایثار و شجاعت ایشان در واقعیت زمانی و مکانیِ عاشورا و کربلا مِحنت­سرای زمین، به شکل واقعی روی داده است. عباس(س) پای در زمین و سر در آسمان دارد. عباس ابن­علی نماد آرمان­های انسانیِ از دست رفته است. عباس(س)، عباس است زیرا به حکومت جائر “نــه” گفت. عباس(س) نماد وفاداری است، زیرا در عصر ناجوانمردی سیاسی، به آرمان­های انقلاب اسلامی محمدی پشت نکرد و در مقابل ظلم و بیدادِ حاکم به نام خلافت اسلامی، ایستاد و تن به سازش نداد و در کنار امام زمانِ خود تا معراجی خونین با جسمی تکه تکه، قهرمانانه سلحشوری کرد.

حضرت عباس(س) در ادبیات فارسی، یک “فنومن” خارق­العاده­ پس از حسین(ع)، در جوار سیدالشهداء(ع) است. عمان سامانی (۱۳۲۲ه. ق.) در وصف “ماه آدمیت” می­سراید:

شـــــوری انـــدر زمــــره نــاس آورم / در میــان ذکـــــری ز عبـــــاس آورم

نیست صــاحب هستــــی در نشأتیـــن / هــم­قــدم عبـــــاس را بعد از حسیــــن

در هـــــــواداری آن شـــــــــــاه الست / جمله را یک دست بـود او را دو دست

موســـــی توحیـــــد را هارون عهــــد / از مریـــدان جملــــه کامل تر به جهـد

طالبــــــان راه حــــق را بـــد دلیــــــل / رهنـــمای جملـــــه بر شــــاه جلیـــــل

بـــد به عشــــــاق حسینــــــی پیش رو / پاک خاطـــــر آی و پاک انــــدیش رو

(گنجینهالاسرار، ص ۷۲)

عباس(س)، اباالفضل است، زیرا جامع فضائلی است که تجمیع انها در وجود یک کاراکتر بسی سنگین است. ما ممکن است قهرمان جنگ باشیم، اما بصیرت سیاسی تشخیص حق از باطل را نداشته باشیم. ممکن است فقیه باشیم، اما مهیای پذیرش اسارت خانواده خود توسط حکومت جائر نباشیم. ممکن است شجاع باشیم، اما عفیف نباشیم. ممکن است سردار باشیم، اما معنویت عملی نداشته باشیم. ممکن است وفادار باشیم، اما وفادار به قدرت نـه وفادار به آرمان­ها؛ لیکن سپهسالارِ سیدالشهداء(ع) در این برهه از تاریخ، عملا جمیع این فضایل را به منصه ظهور رسانید و بدین­سان پدیده دلربا و “ماه” تاریخ پرافتخار تشیع شد وَ قلب تک­تک جوانان شیعه را مسحور خود نمود. مادران ما از کودکی نهال مِهر علمدار وفادارِ کربلا را در وجود فرزندان خود می کارند. آنها ام­البنین های تاریخ پرافتخار ایران عزیزند که دل به مِهر و عشق علی و حسین (علیهم­السلام) سپرده­اند و از فرزندانشان انتظار پیروی از مرام ابوالفضل(س) را دارند.

سؤال این است که در کجای تاریخ، در کدام اردوگاه و با چه منشی ایستاده ایم؟ حسین تنهاست، آیا ابوالفضلی هست؟

چون که دگر نیست جوانی مرا / لاتـدعونـــی و بک ام­البنیـــــن

حضرت عباس(س) در سال ۲۶ هجری قمری متولد شد. مادر گرامی ایشان فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی، ملقب به ام­البنین بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه(س)، امیرالمؤمنین علی(ع) از برادرشان عقیل – که به اصل و نسب قبایل آگاه بود – درخواست کردند از بانویی از دودمانی شجاع برای ایشان خواستگاری کند. عقیل نیز فاطمه کلابیه (ام­البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد. حضرت عباس(س)  از اوان کودکی در مکتب شیر خدا مولی­الموحدین امام علی(ع)  طریق معرفت و رسم وفا و جوانمردی را آموخت. حضرت علی(ع) در مورد تکامل و پویایى فرزندشان فرمودند: “ان ولدى العباس زق العلم زقا”: “همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف را فراگرفت.”

حضرت ابوالفضل­العباس(س) مدت ۱۴ سال و ۴۷ روز با پدر بزرگوار خود زندگی کرد و  در جنگ، محراب، غربت و حکومت در جوار آن حضرت حضور مستمر داشت. در ایام دشوار خلافت نیز لحظه ‏اى از محضر پدر بزگوار خویش غافل نشد و در سن ۱۲ سالگی در جنگ صفین در مقابل سپاه معاویه، شجاعانه جنگید. علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب “تنقیح المقال” در مورد مقام علمی و معنوی حضرت عباس(س)  می­نویسد: “آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه(ع)، شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.”

حضرت عباس(س) نزد ائمه(علیهم السلام) بسیار عزیز و بلندمرتبه است. روز عاشورا آن هنگام که حضرت عباس(س) قهرمان کربلا و سپهسالار عشق از اسب بر زمین افتاد، امام حسین(ع) فرمودند: “‌الان انکسر ظهری و قلت حیاتی”: “اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد.” این کلام سوزناک بیانگرمقام بی­ نظیر حضرت عباس(س) نزد امام حسین(ع) است.

سـرنـــگون افتــــاد از بالای زین / من نیـارم گفت دیگر بیش از این

دید چون عبــاس را سلطان عشق / کان چنـان افتاده در میــدان عشق

گفت: اکنون شد شکسته پشت من / که برادر شـــد برون ازمشت من

یافت امیــــدم زهر ســــو انقطاع / زندگانی بعد از این باشــد صداع

(سروش ­اصفهانی)

با دیدگانی اشکبار و دلی خونین، با یاد شهدا و ایران عزیز زمزمه می­کنیم: یا ابوالفضل­العباس(س)، در کار خود وامانده ایم. ما را دریاب، یا باب الحوائج.

چشمه ی خور در فلک چارمین

ســــوخت ز داغ دل ام البنیــــن

صبــح من و شام غریبان سیـــاه

روز من امروز چو روز پسیــن

(کمپانی)

 

آکادمی مطالعات ایرانی لندن