امام علی(ع) اسوه آزادی و عدالت

دکتر صادق آئینه وند

 

در ابتدا می خواهم نگاهی داشته باشم به خصوصیات اخلاقی و رفتاری امام علی (ع) که ضرورت آن در این دوران بسیار احساس می شود. امام علی (ع) “حق”، “آزادی” و “عدالت” را سه محور حرکت خود در حاکمیت قرار داده بود.امام (ع) در زمان حاکمیت خود به دنبال حق، عدل، آزادی بود. امیرالمومنین در تمام دوران زندگی خود چه در زمانی که به عنوان یک جوان درکنار رسول خدا(ص) بودند یا ۲۵ سالی که خانه نشین شده بودند یا حتی در مدتی که حاکمیت را به دست داشت، همواره حق برای او محور بود.

زمانی که در جنگ بدر و احد بودند، فرمودند که” ما شمشیر می‌زنیم و خدا اخلاص ما را می‌بیند و پیروزمان می‌کند”. امام علی (ع) در جنگ ها نیز شمشیر از روی حق می‌زد و تمام اقدامات او به خاطر خدا بود.امیرالمومنین تنها رهبری بود که در همه مواقع از اخلاقی مطلق داشتند.، زمانی که ایشان در خانه بودند آداب، رفتار، کردار و خصوصیات خاص خود را داشتند. وقتی که حکومت جامعه را پذیرفتند، مسوولیت‌های اجرایی به روی دوشش افتاد و تقابل‌هایی پیش آمد که ایشان باید به مسوولیت های خود عمل می‌کردند، اما از نظر اخلاقی هیچ تغییری نکردند. زندگی نامه، سیره اخلاقی، سیره اقتصادی و خانوادگی و چگونگی رفتار ایشان با مردم برای ما باقی مانده و باید از آن ها بهره لازم و کافی را برد. امام علی(ع) زمانی که به خلافت رسید، کیسه ای برداشت و به مردم بصره نشان داد و گفت: “یا اهل بصره ماذا تنقمون منی؛ از من چه می‌خواهید، این همان کیسه‌ای است که از اول داشتم و اکنون که خلیفه هستم نیز همان کیسه نان خشک را دارم” امام علی (ع) لباس خود را نیز نشان داد و فرمود “والله ان هذا من غزل اهلی و اشار الی کمه؛ لباسی که می‌پوشم دستباف خانواده ام است و حال که خلیفه هستم لباس بافت خانواده خود را می پوشم.” بنابراین آنچه که مربوط به زندگی شخصی امام علی(ع) بود، تغییری نکرد.انجام جنگ ها از طرف امام علی(ع) نیز برای رسیدن به حق بود. امیرالمومنین می فرمودند: “در هر جنگی هیچ کسی را به مبارزه نطلبید. بعد از اینکه حجت شما را شنید و قبول نکرد، بگذارید ضربه اول از سوی او باشد که حجت بر شما تمام شود.” در هیچ جنگی امیرالمومنین ضربه اول را نزد و در همه جنگ‌ها از جمله؛ جمل، صفین، نهروان و حتی در جنگ‌هایی که زمان پیامبر بود ابتدا دشمن خود را به صلح، سازش، دوستی و محبت دعوت می‌کرد، اگر آنها بر جنگ ایستادگی می کردند و ضربه اول را می‌زدند، حجت تمام می‌شد و جنگ در می گرفت.امام علی(ع) قبل از هر جنگی سپاه مقابل را نصیحت می‌کردند. همچنین باید بگویم که امیرمؤمنان در حکومت خود هیچگاه کسی را مجبور به پیروی از خود نمی‌کرد. وقتی مالک اشتر آمد و گفت افرادی در کوفه با معاویه نامه نگاری می‌کنند، امام می‌توانست آنها را به عنوان جاسوس بگیرد، اما ایشان می‌فرمود” اگر این افراد از حکومت عدل ما خسته هستند به هر جا که می‌خواهند، بروند و ما مانع آنها نخواهیم شد”، چرا که امام معتقد بود نباید در انتخاب مردم اکراه باشد. اگر مردم حتی امام را رها کنند، امام حق ندارد به خاطر اینکه او را رها کرده‌اند، جنگ راه بیاندازد، چرا که امیرالمؤمنین معتقد بود که هیچ چیز اکراهی به نتیجه نمی‌رسد.حضرت علی (ع) تاکید داشتند در تمام موارد مردم را آزاد بگذاریم. امام معتقد بود که نباید مردم را مجبور به پذیرش دین و آیینی کنیم بلکه مردم باید قانع و آزاد باشند و خود آنها تصمیم بگیرند. اگر کسی را به پذیرفتن موضوعی مجبور کنیم او منافق و متضرر می‌شود. به عنوان مثال امروزه مردم را باید در مورد حجاب قانع کنیم نه اینکه آنان را مجبور کنیم.سیاست‌ امام این بود که کسانی که می‌خواهند با او کار کنند، باید سیاست امام را قبول و باور داشته باشند که امام برای حق کار می‌کند و اگر در این مورد شکی دارند به پرسش و جست و جو پرداخته و قانع شوند و بعد از آن می‌توانند بازگردند، در غیر این صورت اجباری نیست چرا که آنان آزاد هستند. از سوی دیگر ما سیره امام علی (ع) را دست نیافتنی تصور کردیم و نتوانستیم ویژگی‌های امام را برای نسل امروز توضیح دهیم. این بزرگواران آسمانی هستند، ولی برای زمینی‌ها آمدند و می‌خواهند دست ما را بگیرند.درست است که ما نمی‌توانیم صد در صد مثل آن بزرگواران باشیم، ولی آنها هدفشان این بود که ما در راه حق، آزادی و عدالت را گام برداریم و آنها را محور زندگی خود قرار دهیم. ما گمان می‌کنیم خصوصیات امام علی (ع) را فقط می‌توانیم در کتاب‌ها بنویسیم و به آنها افتخار کنیم و در مناسبت‌ها نام آنان را ذکر کنیم در حالی که خصوصیات‌ امامان برای عملی شدن هستند. ما نتوانستیم سیره را به گونه‌ای به روز کنیم که نسل جدید متوجه آن شود. چرا که امام علی (ع) سعی می‌کرد مردم دچار سطح طبقاتی نشوند. اتفاقاتی که اکنون در زمینه‌های مختلف در جهان اسلام می‌افتد، زمان امام علی(ع) اینگونه نبود. بازار، نرخ و اقتصاد مردم زیر نظر امام علی (ع) به عنوان حاکم تحت کنترل بود. نگاه امام این بود که حتی در استفاده از غذا و لباس کاری نکنیم که مردم دچار سطح طبقاتی شوند و احساس شرم و نگرانی کنند. امام سطح طبقاتی را قبول نداشت و مردم را یکسان می‌دید، همچنین ایشان حتی به کسانی که شهید یا خانواده جانباز بودند و ضربه‌های شمشیر خورده بودند می‌فرمود:” شما با خدا معامله کردید و پاداش شما با خداست.” امام نمی‌خواست در مورد پوشاک، غذا و سایر موارد بین مردم تعصب، نگرانی و حسرت ایجاد کند.امامان به هدایت مردم بیشتر از تشکیل حکومت اهمیت می‌دانند چراکه حاکم باید بتواند جامعه را هدایت کند. بعد از امام علی(ع) سایر ائمه نتوانستند حکومتی تشکیل دهند. ائمه خواهان تشکیل حکومت نبودند، بلکه هدف آنان هدایت مردم بود. اگر هدف ائمه تشکیل حکومت بود، باید پیش از همه چیز برای حکومت تلاش می‌کردند، در صورتی که آنان سعی می‌کردند مردم را به سوی خدا و رساندن آنان به کمال و تعالی الی الله هدایت کنند؛ چون در واقع اوصیا انبیاء هستند، اما اگر شرایط برایشان فراهم می‌شد، برای اینکه بتوانند بهتر کار کنند، حکومت تشکیل می‌دادند.تاکید اسلام علوی بر روی “اهل البصانره” است، چرا که بصیرت بسیار مهم است و به این معناست که عقل انسان باید بر شمشیر قدرت او حکومت کند. از نگاه امام علی (ع) حاکم باید به تمام جوامع ملت و جامع الاطراف مسلط باشد. امیرالمومنین (ع) در مقابل خلفا گفت:” یکی از ویژگی های ما مطلع بودن از امور مردم است. به این معنا که از همه بهتر مردم را می‌شناسیم و با مردم اخت هستیم و ارتباط داریم.” یعنی رهبر باید مردم را بهتر و کامل‌تر از همه بشناسد.امام در عین اینکه دنیا را برای مردم آباد می‌کند، دوستی دنیا را از آنان می‌گیرد. دنیا دوستی بیماری است که انسان همه هستی خود را برای مال و دنیا می‌گذارد. امامان به مانند محوری هستند که همه را به سوی خود جمع می‌کنند و همه به آنان تکیه می دادند. تندرو و کند رو باید خود را با امامان موازی کنند. امامان از مردم حمایت می‌کنند و به مانند باران ریزی هستند که خشکی و خشکسالی را سیراب می‌کنند. آنان شیران میدان جنگ هستند و قبل و جلوتر از همه خود، به صحنه می‌آیند. نه اینکه مردم را بفرستند و خودشان بایستند. در بیان حقیقت، شجاعت و صراحت دارند. امامان به مال و قدرت عفیف هستند. مجاهد در راه خدا مقامش به اندازه کسی که عفت می‌ورزد، نیست. عفت یعنی اینکه انسان در همه موارد مانند مال دنیا، اقتصاد، سیاست، قدرت و… عفیف باشد. این انسان مقامش از شهید بالاتر است.