مرگ اختیاری شهید رمضان

دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

 

اِنَّ فی موتی حیاتی یا فَتی

کَم اُفارق موطِنی حتی مَتی

مرگ بی مرگی بود بود ما را حلال

برگ بی برگی بود ما را نوال

(مولوی، مثنوی،د۱، ۳۹۲۷و ۳۹۳۵)

 

ولی الله “جَزاءُکُمُ الله خَیراً” را از “هاتف غیبی” هنگام دادن غذا به تهیدستی می شنود. در مراقبه و خلسه سکوت(الصَمتُ فی حَرم الجَمال) “نقطه سیاه”، را ورای وجود یا لاوجود در حال تشعشع و تَوَسُع مشاهده می کند. سیاهی که بینی نور ذات است/ به تاریک درون آب حیات است(شبستری، گلشن راز)  گریه مقدس وجود ملکوتی او را در برمیگیرد. گریه در اثر حُب الهی بر دو گونه است: گریه فِراق محبوب و گریه وصال محبوب. ساکت شو تا بشنوی.غایب شو تا حاضر شوی. بی خود شو تا او شوی. آن گاه مرگ اختیاری »موتوا قبل ان تموتوا« را برگزین. چون مرگ اختیاری، نقطه تشخُّص ملکوتی فرد است. او به مرحله مرگ آگاهی واصل میشود که دل بستگی به دنیا را می میراند. حبِّ به محبوب را فزونی می بخشد و مَرهَم اندوه های دنیوی است.

مرگ اختیاری سبب آبادانی دل می شود. ناملایمات را  رافع و رادع میشود و صیقل روح است. مرگ  اختیاری آسان نیست، بسی سخت و دردناک است. قَد اَفلَحَ مَن زَکَّیها(شمس/۹) اما شفای درد عاشق و هم آغوشی با محبوب است. در معبد سکوت ملکوتی انس با خدا می توان پرواز در عالم بیکران را آزمود. بیداری قلب پس از مرگ اختیاری سبب فعال تر شدن قوه خیال الهی می گردد و اندیشه معشوق، اشتیاق به او را فزونی می بخشد. اشتیاق به معشوق، اسباب فعال شدن دل می گردد. با استمرار طلب، نور بر قلب  می تابد. و منور شدن قلب، دروازه ورود به عالم قدس الهی است.با انس با حضرت قدوس، نظاره گر قدسیت جهان خواهی بود. با تمرکز، یافته های قلبی را بازیاب. ولی الله از شدت اندوه حال غافلان، احساس خفقان دارد.

 ولی الله از پنجره هواپیمای وجود  بر فراز ابرها، با دیدن غروب سرخ فام خورشید، به یاد غروب عاشورا و غُربت اهل بیت سید الشهداء (ع) سخت می گرید. ناله های فراق و وصال از بند بند وجودش می بارد.

 ولی الله می گوید روح از جسمم می گریزد و بازمی گردد؛ خود را در برزخ می بینم، در حالی که مجرد و سربه فلک کشیده ام. غصه هایم قصه ها دارد و قصه هایم غصه ها دارد. ایهاالناس: دل از گناه مستمر می میرد. دل از غفلت ممتد پژمرده می شود. اما دل با اندیشه لاهوت تعالی می پذیرد. دل با ذکر حق آباد می شود.

ولی الله می اندیشد که سالهاست طلب مرگ دارم، لیک زندگی همچون بَختَکی بر وجودم افتاده و سواری می گیرد. اما لحظه قبض روح، لحظه گشوده شدن دروازه برزخ به  سوی عالم ناسوت است. علی در حال احتضار در آخرین لحظه، ولیّ و مأنوس خود را می بیند، که نور مطلق است و مشتاقانه منتظر ورود او به ملکوت اعلی است. شب اول قبر ولی الله ، آغازین شب چله نشینی اوست علی(ع) بر فراز آسمان ها نیز  بر غفلت آدمی  می گرید.

 پس شب های قدر با یاد غمها و تنهایی علی(ع) و جلال و جمال خدای او و به مدد آقا صاحب الزمان والعصر(عج) به بیداری دل برسیم.

پیش من این تن ندارد قیمتی

بی تن خویشم فَتی ابنُ الفَتی

(مولوی، مثنوی، د۱، ۳۹۴۳)

 

کلمات کلیدی: علی(ع)، مرگ اختیاری، شهادت، اسلام، اهل بیت، تشیع، عشق، سکوت، مراقبه.

 

رمضان ۱۳۹۳