جایگاه عرفان و تصوف در روسیه در گفت و گو با دکتر حمید هادوی، رئیس موسسه مطالعات اسلامی در مسکو

 آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

اشاره: روسیه به واسطه وسعت پهناوری که دارد از فرهنگها و ادیان مختلفی در آن حضور دارند. در این کشور ما شاهد حضور باورهای مختلفی نیز هستیم. در چنین اقلیمی مسلمانان که شهروندان مقیم این کشور هستند و نمی توان آنها را شهروند درجه دو محسوب کرد از نفوذ و تعدد زیادی برخوردار هستند. مسلمانان از اقوام مختلفی تشکیل شده اند که هر کدام نیز باورها و رفتارها و مناسک خاص خود را دارند. در سفری که اخیرا به مسکو داشتم با  دکتر حمید هادوی، رئیس موسسه مطالعات اسلامی در مسکو، مصاحبه ای درمورد جایگاه عرفان و تصوف و گستره تاریخی آن انجام دادم.

کلید واژگان: روسیه، مسکو، عرفان، تصوف، اسلام، فلسفه، هادوی.

***

 

روسیه کشوری پهناور و به عبارتی شبیه یک قاره است. در این کشور ادیان مختلفی وجود دارد که پس از ماجرای فروپاشی   شوروی بسیار فعال شدند. همچنین دین اسلام در روسیه به عنوان دین رسمی پذیرفته شد. حتی روسیه نیز در سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان یک ناظر است. با توجه به حضور گسترده مسلمانان در روسیه من می خواستم در مورد جایگاه عرفان اسلامی در بین مسلمانان روسیه با شما صحبت کنم. شما جایگاه عرفان را در این کشور چگونه ارزیابی می کنید؟

به طور کلی در بین مسلمانان سنتی روسیه که از قدیم در اینجا ساکن بودند دو جریان وجود داشته و هست. یکی جریان تصوف است که بیشتر در منطقه قفقاز شمالی که شامل چچن و داغستان و اوستیای شمالی و .. است و یکی دیگر جریان اسلام سنتی تاتاری است که در تاتارستان حضور دارد و البته اخیرا به خاطر مهاجرتهایی که صورت گرفته این مرزبندی ها چندان مشخص نیست. باید بگویم که این به آن معنی نیست که تصوف در بین تاتارها دیده نمی شود بلکه در کنار اسلام سنتی حنفی ما شاهد حضور  تصوف نیز هستیم. ریشه های اسلام سنتی این منطقه به منابع فارسی زبان مربوط است. منطقه قفقاز هم که عرض کردم همگی تحت یک فرقه نیستند. در اینجا باید تاکید کنم که تفاوتی میان عرفان و تصوف است. در بحث تصوف اساسا ارتباط با یک سلسله صوفیه یک اساس محسوب می شود و صرفا باور داشتن به چیزی نیست. در مناطق قفقاز یک شیوخی هستند که به آن شیخ نگاه احترام آمیزی دارند که با مفتی متفاوت است که حتی مدتی قبل شیخ منطقه داغستان را ترور کردند که مربوط به جریانهای وهابی است چرا که وهابیت در منطقه قفقاز درگیری جدی با تصوف دارد. بنابراین دارای دو جریان هستیم که یکی جریان اسلام سنتی فقه گرا و دیگری جریان اسلام تصوف است که دارای فرقه های متعددی هستند که شامل نقشبندیه و قادریه ( بیشتر در چچن)  است.

پس در روسیه با دو جریان در تصوف رو به رو هستیم. نگاه این دو جریان به تصوف بر اساس چه مستنداتی هست و چه آداب و سلوکی دارند؟

البته پاسخ به این سئوال نیازمند یک تحقیق بسیار وسیعتری است اما آنچه را که بر اساس مشاهدات و مطالعات خودم سنت پیروی از شیخ در بین صوقیان بسیار رایج است و بعضی از این شیوخ جامعیتی نیز داشتند مثل شیخ سعید افندی که حدود یک سال پیش در یک عملیات انتحاری در داغستان کشته شد. البته فرقه های تصوف در مناطق روسیه منحصر در این دو ( نقشبندیه و قادریه ) نیست بلکه فرقه هایی مثل شاذلیه و خاقانیه هم ( به ویژه در تاتارستان ) فعالیتهایی دارند . می توان ادعا کرد دو جریان قدرتمند صوفیه در منطقه قفقاز وجود دارد که یکی به مرکزیت داغستان و دیگری چچن می باشد البته اختلافات قومیتی بین این گروهها نیز از جمله عوامل مانع و حدت بین آنان است.

شما تا به حال با شیوخ آنجا ارتباطی داشته اید که بنیاد مطالعات اسلامی مسکو ارتباطی با آنها داشته باشد؟

زمینه فعالیت بنیاد آثار علمی و مطالعاتی در حوزهای مختلف علوم اسلامی از جمله عرفان است .در بین صوفیه کنونی شخصیت برجسته علمی ( در حوزه تصوف ) مطرح نیست و شیوخ آنها بیشتر به حلقه های ذکر و برنامه های مردمی مشغول می باشند البته اطلاع دارم بعضی از آثار بنیاد در حوزه عرفان و تصوف در مناطق متاثر از صوفیه مورد استقبال واقع شده است .در یکی از صفرها به شهر مخاچ قلعه ( مرکز داغستان ) با رییس دانشگاه اسلامی که معاون مفتی داغستان نیز بود ،ملاقاتی داشتم ایشان از آثار ما در موضوعات عرفان و تصوف استقبال کرد و حتی درخواست کمک برای تهیه آثاری را از ما داشت .یکی از معاونین دیگر مفتی استقبال خوبی از ما داشت حتی با پیشنهاد ما مبنی بر برگزاری کنفرانسی در موضوع” امام صادق ع و مذاهب اسلامی ” موافقت داشت ولی متاسفانه شرایط پیچیده سیاسی منطقه داغستان و درگیری های مسلحانه در آن منطقه مانع پیشبرد برنامه های ما شد در طی کمتر تز یک سال این معاون مفتی ترور شد و سپس نیز شیخ سعید افندی مورد حمله انتحاری قرار گرفت.

گرایشهای تصوف با وضعیت فعلی که نسبتا سنتی و احتمالا دارای تاریخ کهنی هستند و حضورشان نیز تبدیل به یک نوع باور مردمی نیز شده است. در وضعیت فعلی چه گرایش تصوفی وجود دارد و اینکه آیا شیعیان نیز در این منطقه حضور دارند و با مباحث تصوف و عرفان آنها ارتباطی دارند؟

باید متذکر شوم که جریان تصوف در قفقاز یکی از موانع رشد سلفی گری و وهابیت در منطقه بوده و درگیری مستمری بین پیروان این دو یعنی صوفیه و سلفیت وجود داشته و دارد .آنچه دیده یم شود تصوف در منطقه قفقاز بیشتر در حد عوامانه باقی مانده و تا حد زیادی هم با خرافات منطقه ای مخلوط شده است آنها بیشتر درصدد حفظ حلقه های ذکر و برنامه های خود برای عوام می باشند . حضور جدی در عرصه های فرهنگی روسیه از آنها دیده نمی شود. در عین اینکه  در میان روسها یک جریان رایجی است که به عرفان اسلامی علاقه شدیدی نشان می دهد .با بسیاری از افراد روس غیر مسلمان برخورد کرده ام که به واسطه مطاعه آثار عرفانی به تشیع علاقه مند شده اند چراکه شیعیان را یکی از مهمترین تولیدکنندگان آثار عرفانی شناخته اند.لذا مثلا از آثار هانری کربن ، آنا ماری شیمیل و سید حسین نصر در اینجا استقبال خوبی شده است. عرفان به معنای وسیع ( اسلامی و غیر آن )مورد توجه بسیاری از اهل مطالعه می باشد  به طور مثال  نشریه ای به نام “امپرواطوری روح” وجود داشت که به مباحث عرفانی در مکاتب مختلف می پرداخت آنها با دیدن بعضی آثار عرفانی بنیاد به سراغ ما آمدند که بخش اسلامی نشریه شان توسط ما تهیه گردد آنها به خوبی از این موضوع مطلع بودند که ما از آثار شیعی استفاده می کنیم واساسا چون به عرفان شیعی علاقه داشتند سراغ ما آمده بودند. همکاری ما با این نشریه تا چندین شماره ادامه یافت تا اینکه به دلایل  مشکلات مالی انتشار آن متوقف شد.اما صوفیه با قدمت هزار ساله در منطقه روسیه ،حضوری در این نشریات نداشتند و حتی نامی هم از آنها به ندرت دیده می شد و این شاهد دیگری است که تصوف در منطقه تنها در سطح عوامانه اش مطرح است و دارای دانشمندان مطرح و صاحب فکر نمی باشد. البته در منطقه خودشان فعالیت دارند ولی در سطح روسیه بخواهند خودشان را معرفی کنند وجود ندارد. در منطقه قفقاز به ویژه داغستان جماعت شیعه ای از قدیم زندگی می کرده که بیش از پنجاه هزار نفر هستند شیعیان از قومیت های مختلفی هستند ولی اکثریت آنها آذری بوده و بلکه از مناطق آذری ایران می باشند در قبرستان قدیمی در مخاچ قلعه که مربوط به شیعیان  است قبرهای بسیاری دیدم که بر آنها قید شده بود که صاحب قبر اصلیتش از مناطق اردبیل و تبریز و امثال آن بوده این قبرها مربوط به سالهای قبل از کمونیستی بودالبته شیعیان قفقاز منحصر در داغستان نیستند و در مناطق دیگر قفقاز شمالی هم پراکنده هستند. عرفان در بین شیعیان این مناطق مطرح نیست بلکه  یک جریان سنتی شیعی در آنجا حاکم است  بعضی از اشخاصی که به امور دینی مردم ( شیعیان ) مشغولند سواد حوزوی ندارند البته تعدادی از طلاب تحصیل کرده در حوزه های علمیه مربوط به ایران در این منطقه فعالند که موفقیت خوبی دارند اما تعداد آنها به اندازه نیاز منطقه نیست این طلاب به دلیل مطالبات مردم  بیشتر به کار تبلیغ دینی مثل منبر و پاسخ به سئوالات شرعی وبرگزاری  مراسمهای مذهبی جشن و عزاداری مشغول می باشند و  در حوزه مطالعاتی  ورودی ندارند. تعاملی بین شیعیان و اهل تسنن در مباحث علمی دیده نمی شود چرا که نه اهل سنت آنجا به موضوعات عرفانی به نگاه علمی علاقمند هستند و نه شیعیان به این کار علاقه ای نشان می دهند. بنابراین تعاملی بین اینها صورت نمی گیرد. اما آنچنانکه گفتم  از آثار عرفان اسلامی در سطح روسیه استقبال خوبی  می شود. حتی می توانم بگویم در بین روسهای غیر مسلمان این استقبال بیشتر دیده شده است البته در نگاهی عام می گویم نه اینکه تک تک افراد چنین کششی داشته باشند. زیاد دیده می شود که اهل مطالعه علاقمند به عرفان شده باشند. مثلا گروهی از اهل فکر و مطالع بودند  که نشریه ای به نام “کوه سحرآمیز”را منتشر می کردند. این نشریه هر شش ماه منتشر می شد. مجموعه مقالاتی بود که بخشی از آن به اسلام مربوط بود. که در بخش مربوط به اسلام بیشتر از عرفان شیعی آمده بود با اینکه دست اندرکاران اصلی آن مسلمان نبودند البته بعضی روشنفکران مسلمان مثل آذر علی اف با آنها همکاری داشتند بنیاد نیزدر چندین شماره با آنها همکاری کرد. ما مطالب عرفان شیعی را بیشتر ارائه می کردیم و خود آنها هم می گفتند یکی از بخشهای جذابی که مورد پسند مخاطبان قرار گرفته همین عرفان شیعی است. آقای آرتور مدودف سردبیر همین نشریه که یک مسیحی بسیار معتقدی هم بود تعبیرش این بود که به واسطه درج مقالات عرفان شیعی چند نفراز خوانندگان  به اسلام تمایل یافته بودند. می خواهم بگویم که کشش و جذابیتی در میان روسها به موضوعات عرفانی دیده می شود. البته متاسفانه در میان مسلمانان  به موضوعات عرفانی چندان توجه نشده است.

                                                                                                             

در روسیه و در موسسات اسلامی و حتی از طرف رایزنی فرهنگی ایران کتابهایی ترجمه شده که بن مایه های عرفانی داشتند. مثلا کتاب ارزش میراث صوفیه دکتر زرین کوب که اخیرا ترجمه شده یا اثری از امام خمینی و همینطور آثاری از سهروردی و ابن سینا و دیگر فیلسوفان اسلامی که شما هم در این موسسه در کنار دیگر آثارتان منتشر می کنید دیده می شود. شما انتشار چنین آثاری را در منطقه روسیه را چگونه دیدید و چه نقشی توانستند ایفا کنند؟

 بنیاد با توجه به زمینه های موجود در جامعه روسیه و وجود تعدادی از متخصصان روس در حوزه فلسفه و عرفان اسلامی یکی از محورهای فعالیت خود را بر موضوع فلسفه و عرفان اسلامی قرار داد .هدف ما توسعه و جهت دهی مطالعات در این حوزه به آثار نویسندگان شیعی و ایرانی بود. لذا ما سعی کردیم در مورد عرفان اسلامی آثاری را منتشر کنیم اولین اثر تحقیقی از پرفسور الشاد نصیر اف با عنوان مبانی عرفان اسلامی بود که مورد استقبال بسیار خوبی هم قرار گرفت این اثر اولین کتاب از سری “تفکر فلسفی در جهان اسلام” بود که بنیاد با همکاری انستیتو فلسفه آکادمی علوم روسیه آغاز کرد .پرفسور نصیراف خود اهل باشقیرستان بوده و ریشه مسلمانی دارد که در حال حاضردر دانشگاههای مسکو  به تحقیق و تدریس در عرفان اسلامی مشغول می باشد در این سری تا به حال کتابهای متعددی منتشر و در دست انتشار است که از آنجمله می توان به “تاریخ فلسفه هانری کربن” و “منتخباتی از آثار ابن عربی” و دو اثر از سید حسین نصر “سه حکیم مسلمان ” و صدرالدین شیرازی و حکمت متعالیه ”  نام برد کار دیگری که برای این سری آماده شده “مفتاح الغیب ” قونوی است که توسط دکتر یانیس اشوتس به روسی ترجمه شده است تلاش ما بر این بود که از هر دو کار یعنی هم متون اصیل عرفان اسلامی و هم پژوهشهای معاصر در عرفان اسلامی آثاری را منتشر نماییم از دیگر آثار منتشره بنیاد در این موضوع می توانم کتاب “ابعاد عرفانی اسلام” اثر آنه ماری شیمل و کتاب “انسان نوری در عرفان ایرانی ” هانری کربن را نام ببرم. عرض من این است که بنیاد یک هدف و رسالتی بر عهده خود گرفته که آثاری در سطوح مختلف برای تبیین معارف اسلامی در حوزه های معرفتی گوناگون را منتشر نماید از جمله  درحوزه عرفان اسلامی و به خصوص عرفان شیعی. و همچنین بتوانیم عرفانی که در ایران مورد نظر قرار گرفته شده و درمورد آن کارهای علمی ارزشمندیارثه شده  را معرفی کنیم. فلسفه و عرفان زبانی است که می توان از طریق آن با روسهای غیر مسلمان گفتگوی مشترک داشت.البته بنیاد در موضوعات قرآنی و مباحث اجتماعی نیز فعالیتهای گسترده ای دارد که الان مورد بحث ما نیست.

با توجه به نکاتی که ترسیم کردید می خواهم به این نکته اشاره کنم که در روسیه هم دانشگاه اسلامی وجود دارد و هم گروه هایی هستند که موقعیت اسلام را به عنوان یک منبع درسی و آکادمیک مورد توجه قرار می دهند و از سوی دیگر در روسیه انجمن فلسفه وجود دارد که طی سالهای اخیر به فلسفه اسلامی هم توجه کردند. با توجه به این نکته می خواهم بدانم که در مراکز آکادمی و پژوهشی با توجه به این رویکرد که در روسیه ایران شناسی سنت نسبتا قوی دارد و یک وجه ایران شناسی هم توجه به آثار عرفانی هم می تواند باشد در مراکز پژوهشی به آثار عرفانی اسلامی چگونه نگاه می شود؟

بد نباشد که یک توضیحی بدهم. در روسیه و در شهرهای مسکو و داغستان و تاتارستان و مخاچ قلعه دانشگاه های اسلامی وجود دارد اما این دانشگاه ها سطح علمی بالایی ندارند و عمدتا در سطح موضوعات ابتدایی در حد تاریخ و فقه و آداب اسلامی و آموزش نحوه اجرای مناسک اسلامی فعالیت می کنند . اخیرا با آثای دمیر خیرالدین رئیس جدید دانشگاه اسلامی مسکو در محل دانشگاه دیداری داشتیم .ایشان با بعضی از آثار بنیاد آشنایی داشت اما وقتی مجموعه ای بیش از۵۰ اثر منتشره بنیاد  را در برابر خود دید بسیار به شوق آمد و اعلام کرد که ما علاقمند هستیم که این آثار در رشته های درسی ما گنجانده شود و اساسا اینها بخشی از نیازهای دانشگاه می باشد و آمادگی خود را برای همکاری تصریح کرد . یعنی یک خلائی در اینجا دیده می شود و البته خودشان هم قبول دارند و خواهان این نیز هستند که چنین کارهایی را بپذیرند. اما در حوزه آکادمیک یعنی دانشگاههای رسمی در سطح روسیه که اشاره کردید موضوع شرق شناسی یک از از رشته های قدیمی و رایج است که در زیر گروه آن اسلام شناسی و ایرانشناسی قرار دارد و متخصصین متعددی در انستیتو ها و دانشگاهها را به خود جلب کرده ولی به دلیل تغییر شرایط فرهنگی اقتصادی روسیه  کم شدن حمایتهای دولتی بعد از فروپاشی استقبال از این رشته ها کم شده و نیاز به رسیدگی و برنامه ریزی دارد.