آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)
اخلاق در عصر مدرن نوشته دکتر رضا داوری اردکانی با تنظیم و تصحیح کمال اجتماعی جندقی در ۲۸۳ صفحه توسط انتشارات سخن منتشر شده است.
شاید هرگز در هیچجا این همه که اکنون در همهجا و از جمله در ایران درباره اخلاق میگویند و مینویسند، نگفته و ننوشته باشند. تعداد کتابها و مقالاتی که در بیست سال اخیر در باب اخلاق و علم، اخلاق و دین، اخلاق و سیاست، اخلاق حرفهای و حتی اخلاق پژوهش نوشته شده است، شاید از عدد مجموعه کتابهای اخلاقی در طی تاریخ بیشتر باشد. چه شده است و چه نیازی پژوهندگان و نویسندگان را برانگیخته است که به اخلاق رو کنند؟ آیا علاقه و تعلق خاطر به اخلاق بیشتر شده است. یعنی آیا این توجه را باید نشانه پیشرفت و کمال اخلاقی دانست؟
اخلاق چیست و چگونه از عهدهی چنین کاری بر میآید و در کجا و کدام تاریخ اخلاق جانشین شریعت و قانون بوده است؟ درست است که اخلاق هرگز در هیچ جا جانشین حقوق و فقه نشده است اما باید قرابت یا نسبتی میان این سه وجود داشته باشد که کسی بتواند فکر کند که اینها میتوانند جای یکدیگر را بگیرند. این نزدیکی کجاست و در چیست؟
اینجاست که اخلاق و حقوق و دین به هم میرسند، ولی اینجا کجاست؟ اینجا جایی است که مردمان در آن احساس تعلق و تسلیم میکنند، گویی آدمیان از جایی به کاری و راهی دعوت میشوند و وظایفی به عهدهی آنان گذاشته میشود و از امور و اعمالی بازداشته میشوند و این دعوت در دین الهی از جانب خدا و توسط وحی است و در حقوق دعوت از سوی جامعه برای نظم بخشی روابط انسانی است اما دعوت اخلاق از کجاست یعنی آدمیان چرا اخلاقی هستند؟
کتاب اخلاق در عصر مدرن شامل ۱۵ فصل است که برخی از عناوین آن عبارتند از: اخلاق و فرهنگ، اخلاق و سیاست، اخلاق و حقوق، علم، سیاست و اخلاق، حقیقت و سیاست، دانشمند و سیاست؛ سیاستمدار و دانش، عدالت و سیاست، توجه به جزئیات لازمه عق عملی و اخلاق، مقدمهای برای طرح مسائل اخلاق پزشکی، ملاحظاتی در باره اخلاق در جهان علم و مهندسی، اخلاق فصلی از الهیات، تدبیر خانواده در حکمت متعالیه.
دکتر داوری اردکانی در صفحه ۴۱ مقدمه نوشته است: من این دفتر را به عنوان یک دانشگاهی که شغلش تعلیم فلسفه است، ننوشتهام. بلکه در آن نگرانی و وحشت خود را از آینده اخلاق و سیاست اظهار کردهام. بر خلاف آنچه دلخوشکردگان به مفاهیم و اصطلاحات میپندارند من این راه را سرازیری میبینم، گویی مردمی که از رفتن در سربالایی درماندهاند، بیآنکه به روی خود بیاورند به بازگشت و سیر در سراشیب رضایت دادهاند. اگر این نظر خدای نکرده بهرهای از حقیقت داشته باشد، این جهان به هرجا برود، به سوی مدینه آزادی و عدالت و اخلاق و دوستی و وفا نمیرود. مگر آنکه درنگ کنیم و نظری به راه و چشمانداز آن و مسیر طیشده بیندازیم و ببینیم توانایی رفتن و اقامت در منزلگاههای راهی که بینهایت است و به هیججا نمیرسد، داریم؟ ماده و زمینه این تذکر در تاریخ و معارف ما وجود دارد.
کلید واژگان: اخلاق، مدرن، حقیقت، تجدد، سیاست، داوری، عدالت.