آیت الله طالقـانـی ابوذر زمان و مالک اشتر انقلاب اسلامی ایران

 

دکتر سید سلمان صفوی

رییس آکادمی مطالعات ایرانی لندن

 

 

آیت الله سیدمحمود طالقانی در خانواده‌ای اهل علم و انقلابی در روستای گلیرد طالقان  از توابع استان تهران متولد شدند. تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آموختند و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل علوم اسلامی را تا درجه اجتهاد ادامه دادند. در سال ۱۳۱۷ از آیت الله عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت کردند و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار به تهران رفتند. آیت الله طالقانی از سال ۱۳۱۸ به طور جدی، مستمر و خستگی ناپذیر وارد مبارزه سیاسی با حکومت شاه ایران شد و پس از امام خمینی دومین و پر نفوذترین رهبر انقلاب اسلامی ایران در دوران رژیم ستم شاهی بود. ایشان بارها به خاطر مبارزه با استبداد، استعمار و صهیونیسم به زندان شاه ایران افتاد. آیت الله طالقانی به مرور اندیشه انقلابی خود را برای دانشجویان، اساتید دانشگاهها، و روشنفکران به زبان گویا و رسا بیان کرد و به قول امام خمینی بازوی توانای اسلام بود.  او با تفسیر عصری از قرآن و نهج البلاغه این دو کتاب نجات بخش را مجدا به میان جامعه، جوانان و اقشار تحصیل کرده آوردند. آیت‌الله طالقانی‌ فعالیت‌ فرهنگی‌ خود را با تأسیس‌ مسجد هدایت‌ در سال‌ ۱۳۲۷ به‌ شکلی‌ منسجم‌ آغاز کرد. مسجد هدایت پایگاه اصلی سخنرانیهای انقلابی و روشنگرانه آیت الله طالقانی بود. مسجد هدایت، مسجد جلیلی، و حسینیه ارشاد سه مرکز مهم فعالیتهای مبارزاتی نیروهای مذهبی در زمان رژیم ستم شاهی بود. مسجد هدایت در خیابان جمهوری از مساجد انقلابی کهن است که از اواخر دهه بیست تا پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی در روند انقلاب اسلامی داشت. (بن: تاریخ شفاهی مسجد هدایت، تدوین جلیل امجدی، تهران، ۱۳۸۷) آیت الله طالقانی با دکتر یدالله سحابی، مهندس بازرگان، آیت الله منتظری و آیت الله رفسنجانی پیرامون مسائل مبارزاتی روابط نزدیکی داشتند.

اندیشه ها:

اساس اندیشه انقلابی آیت الله طالقانی ضرورت مبارزه با طاغوت زمان و دیکتاتوری، اصل شورا به عنوان مبنای حکومت دینی، آزادی اندیشه بمثابه مبنای تعامل فکری جامعه، عدالت اجتماعی به مثابه قانون اصلی نظریه اجتماعی اسلام، ضرورت مبارزه با استعمار آمریکا، مبارزه با صهیونیسم و تلاش برای آزادی کامل فلسطین بود.

  1. آزادی: از منظر آیت الله طالقانی آزادی یک امر فطری و خلل ناپذیر است، اما به مرور زمان و با توجه به گسترش جوامع انسان ها مجبور شده اند بخشی از آزادی فطری خود را محدود کنند و هرچه جامعه از جهت تقسیم و تخصص و شئون دیگر بیشتر توسعه یابد، آزادی طبیعی و فطری از هر جهت محدودتر می گردد.  تفسیر آیت الله طالقانی از آزادی و اساس آن بر پایه تعالیم قرآنی است. ایشان اعتقاد داشت از آنجا که انسان آزاد آفریده شده نباید و نمی توان عقیده ای را به او تحمیل کرد. علاوه بر این انسان باید در بیان کردن عقاید خود آزاد باشد. کسانی که در قبال ابراز عقیده دیگران مقاومت می کنند و آزادی اظهار عقیده به آنها نمی دهند از نارسایی مکتب خود در هراس اند. تأکید آیت الله طالقانی بر اصل آزادی به حدی بود که حتی در تدوین قانون اساسی معتقد به شرکت تمام گروه ها با عقاید مختلف بود و هشدار می داد اگر گروه های مخالف در تدوین قانون اساسی شرکت نکنند باید آنها را دعوت کنیم تا عقاید خود را بازگویند. ایشان معتقد بود: “ما هیچ نباید وحشت کنیم که گروه های دیگر راه پیدا کنند و حرفشان را بزنند، بلکه باید آنها را دعوت کنیم. اگر هم جور و هم فکر باشیم و در یک جا جمع شویم، همه یک رأی داریم؛ نمی توانیم از موازین خارج شویم. مجلس اصیل، مجلسی است که همه آرا در آن گفته شود. اسلامی که ما می شناسیم و اسلامی که از متن قرآن و سنت پیامبر (ص) سرچشمه گرفته هیچ گاه آزادی را محدود نمی کند. هر جمعیتی که بخواهد آزادی مردم را در انتقاد و بحث محدود کند اسلام را نشناخته است.” آیت الله طالقانی معتقد بود:” این خود مردم هستند که باید سرنوشت خویش را برعهده بگیرند و بر مقدرات خود حاکم باشند. در این صورت تحقق آزادی های سیاسی میسر خواهد شد. چنانچه اکثر مردم در سرنوشت و در مسیر زندگی و دخالت در کارهایشان منع شوند، این روند باعث به وجود آمدن یک رابطه قیمومت بین مردم و طبقه حاکمان خواهد شد و نتیجه چنین روندی از بین رفتن استعدادهای انسانی و فراهم شدن زمینه برای استبداد در قالبی نــو خواهد بود.” ایشان به گروه هایی که به نام دین به محل سخنرانی ها حمله نموده و پوسترها و اعلامیه های آنها را پاره می کردند هشدار می داد: “آنها که دست به چنین اقداماتی می زنند تصور نکنند به دین خدمت می کنند، بلکه یا مسلمانانی ناآگاه اند، یا آلت دست دیگران شده اند و هیچ توجهی ندارند.”  اندیشه آزادی خواهی آیت الله طالقانی در تقابل بنیادین با انواع استبداد است. از سوی دیگر در اندیشه ایشان مبارزه با استبداد در تمامی ابعاد آن به خصوص مبارزه با استبداد سیاسی و استبداد دینی جایگاهی ویژه داد. ایشان از همان سال های آغازین فعالیت های سیاسی خود در نوشته ها و سخنرانی ها توجهی خاص به استبداد دینی و سیاسی داشت. برجسته ترین آرای آیت الله طالقانی درباره استبداد دینی در مقدمه و حواشی ایشان بر کتاب “تنبیه الامه و تنزیه المله” آیت الله نائینی آمده است. ایشان در سال ۱۳۳۴ به منظور ارائه یک فلسفه اجتماعی معقول و قابل دفاع از اسلام کتاب مذکور را با مقدمه و تلخیص منتشر کرد. ایشان در این مقدمه آشکارا از هدف خود پرده برمی دارد و آن را تلاشی برای جلوگیری از خودکامگی خودسران می خواند: “بعضی ها مطالب و سخنانی از دین یاد گرفته و ظاهر خود را آن طور که جالب و برای عوام ساده باشد می آرایند. مردمی را که از اصول و مبانی دین بی خبرند می فریبند و به نام غم خواری دین و نگه داری آیین ظل الشیطان را بر سر عموم می گسترانند و با این روش مردم را مطیع خود می نمایند.”
  2. شورا: مفهوم شورا از دیگر اصول اندیشه های انقلابی آیت الله طالقانی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ایشان نخستین فردی بود که از ضرورت وجود شوراها در اداره حکومت سخن گفت و آن را به عنوان یک اصل حیاتی مطرح ساخت. اصلی که باید به صورت قانونی درآید و اداره امور کشور بر پایه آن استوار باشد. آیت الله طالقانی تنها راه مقابله با خودکامگی را تشکیل شوراهای مردمی صرف نظر از ویژگی های مذهبی، نژادی و زبانی می دانست و شدیدا با انحصارطلبی از سوی یک دسته یا گروه خای برای اعمال حاکمیت مخالفت می کرد: “هیچ حزب و جمعیتی حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و از این جهت حکومت را در انحصار خود درآورد.” 
  3. عدالت اجتماعی: آیت الله طالقانی عدالت اجتماعی را در حوزه اقتصاد به معنای توزیع عادلانه ثروت و در حوزه سیاست به معنای توزیع قدرت و در ساحت رابطه مردم و حکومت به معنای برابر بودن حقوق مردم و حاکمان در مقابل قانون میدانند. ایشان بر اساس تعالیم قرآنی هدف اجتماعی انبیاء را برقراری عدالت و قسط اجتماعی میدانستند.

نقش آیت الله طالقانی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی:

آیت الله طالقانی پس از آزادی از زندان و در روزهای سرنوشت ساز انقلاب اسلامی ایران نقش ویژه‌ای ایفا کرد و چندی بعد از سوی امام خمینی به عضویت شورای انقلاب برگزیده شد و رئیس شورای انقلاب اسلامی ایران شد. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا  زمان وفات در راه خدمت به اسلام، انقلاب و ملت تلاش واسع کرد. آیت الله طالقانی عضو مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران بود. ایشان در خطبه های نماز در برابر تجزیه طلبان، عوامل مشکوک و ضد انقلاب موضع می گرفتند و آنها را نصیحت می کردند و در فرونشاندن بحران هایی که در آغاز دامنگیر انقلاب بود نقش اساسی و مؤثر داشتند. آیت الله طالقانی  با وجود نقش بسیار برجسته در رهبری جنبش اسلامی علیه شاه و سالها تحمل زندان و تبعید و تاثیر گذاری قاطع در پیروزی انقلاب اسلامی هیچوقت مدعی رهبری اتقلاب در عرض امام خمینی نکرد و اهتمام داشت که همه گروه ها رهبری امام خمینی رابپذیرند. ایشان گفت: “من رهبری قاطع ایشان را (امام خمینی) برای خودم پذیرفته ام و همیشه سعی کرده ام مشی من از مشی این شخصیت بزرگ و افتخار قرن و اسلام خارج نباشد.”   آیت‌الله طالقانی از سوی امام به عنوان ابوذر و مالک اشتر انقلاب اسلامی نامیده ‌شد. در پی درگذشت ناگهانی آیت‌الله طالقانی، امام خمینی در پیام تسلیت خود ایشان را به نحو بی نظیری ستودند: “آقای طالقانی یک عمر در جهاد، روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبس دیگر و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچ‌گاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. او برای اسلام به منزلهٔ حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود، برّنـده بود و کوبنـده.”

فرجام سخن:

آیت الله طالقانی تداوم بخش برجسته وخلاق اندیشه های سیـدجمال الدین اسدآبادی،  شیخ محمدعبده، کواکبی ، آیت الله نائینی، سیـدقطب بود. کتاب های “پرتوی از قرآن” و “مالکیت در اسلام” از دیرزمان ملجاء فکری نواندیشان دینی بوده است. آیت الله طالقانی از چهره های بارز “نهضت بازگشت به قرآن” و “مبارزه با تحریفات دینی” و “اندیشه انقلابی اسلام عصری” است.