اندیشمندان ایران امروز: سید حسین نصر
مولف: منوچهر دین پرست
آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)
نصر، سید حسین. وی در ۱۹ فروردین ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. پدرش، دکتر سید ولی الله نصر، پزشک، ادیب، نماینده مجلس و وزیر فرهنگ و رئیس دانشکده ادبیات، حقوق و پزشکی دانشگاه تهران و دانشسرای عالی بود. سید حسین نصر دورههای آموزشی مسائل اسلامی ـ ایرانی را نزد پدر و برخی دیگر از اساتید فراگرفت. این آموزهها به نوعی بنیانهای فکری و آهنگ رشد و الگوهای اندیشهای وی را مشخص کرد. دکتر نصر در سال ۱۳۲۴ به آمریکا رفت و از انستیتو تکنولوژی ماساچوست (میط) در رشته فیزیک و ریاضیات درجه لیسانس گرفت(۱). سپس در سال ۱۳۳۵ از دانشگاه هاروارد در رشته زمینشناسی و ژئوفیزیک درجه فوقلیسانس را دریافت کرد. سیر فکری نصر فرآیندی قابل توجه دارد، چرا که او در ابتدا آموزشهای اسلامی ـ ایرانی را به خوبی فراگرفته بود و به همین جهت نیز تمایل داشت سرشت واقعی خلقت را درک کند. اما وقتی که سخنرانی برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی (۱۹۷۰ـ۱۸۷۲) را شنید که «بسیاری از فیلسوفان برجسته غرب اعتقاد نداشتند که نقش علوم به طور کلی و فیزیک به طور خاص، کشف طبیعت و جوانب فیزیکی واقعیت بوده است»(۲) شگفتزده و از ادامه تحصیل علم فیزیک رانده شد.
فضای سخت القای پوزیتیویسمی انستیتو وی را دچار تردید کرد و همچنین عدم ارضای او از علم فیزیک سبب شد که به رشته فلسفه و تاریخ علوم روی آورد در حالی که تحصیلات خود را در علوم من جمله فیزیک و زمین شناسی، مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد، ولی بالاخره به فلسفه و تاریخ علوم روی آورد و در این رشته در سال ۱۳۳۷ از دانشگاه هاروارد درجه دکترا گرفت. عنوان پایاننامه او «مفهومهای طبیعت در تفکر اسلامی در قرن چهارم هجری: پژوهشی درباره مفهومهای طبیعت و شیوههای به کار برده شده در مطالعه آن به وسیله اخوان الصفا، بیرونی و ابن سینا» بود که با عنوان «نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت» منتشر شد(۳). حتی وقتی در ام. آی . تی بود، نصر تصمیم گرفت که به مطالعه گستردهای در زمینه علوم انسانی روی آورد، از این رو در کلاسهای جورجیو دسانتیلانا (۱۹۵۲ ـ۱۸۶۳) تاریخنگار علوم و فلسفهدان، حاضر گردید و تحت تعلیم او مطالعه ژرفی را در فلسفه یونان، قرون وسطی، تعالیم هندوئیسم و همچنین نقدهایی بر اندیشه غرب را فرا گرفت. استاد مزبور برای اولین بار نصر را با آثار یکی از مهمترین نویسندگان سنتگرای غرب در قرن معاصر یعنی رنه گنون (۱۹۵۱ ـ ۱۸۸۶) آشنا کرد.آثار گنون که از چهارچوب و مبانی سنتگرایانه برخوردار بود تأثیری عمیق بر نصر داشت. از دیگر موفقیتهای او در این دوره، مطالعه آثار کوماراسوامی (۱۹۴۷ ـ ۱۸۷۷)، متخصص تاریخ هنر و فیلسوف سیلانی، بود. در طی این مطالعات، نصر با دیگر سنتگرایان غرب خصوصاً فریتیوف شوان (۱۹۹۸ ـ ۱۹۰۷)، تیتوس بورکهارت (۱۹۸۴ ـ ۱۹۰۸) و مارتین لینگز (۲۰۰۷ـ ۱۹۰۹) آشنا شد و افکار آنان بر اندیشه و روحیات معنوی او تأثیری ژرف و دیرپای گذاشت.
همچنین این اندیشمندان به نوبه خود او را با دنیای متافیزیک شرقی من جمله هندو و سنتی غرب آشنا ساختند. نصر درباره مجموعه این تأثیرات مینویسد: «آشنایی با هند و تا اندازه کمتری با خاور دور، همراه با انتقاد نویسندگان سنتی غربی از جهان مدرن، بیش از هر چیز دیگر به زدودن غبار الگوهای اندیشه مدرن غربی از ذهن و روح من کمک کرد».(۴) در دوره تحصیل در هاروارد، نصر به کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه، سوئیس، بریتانیا، ایتالیا و اسپانیا مسافرت کرد و کوشید تا گستره آفاق فکری ـ معنویاش را توسعه دهد. وی همچنین سفری به مراکش داشت که این سفر از جهات معنوی بسیار ارزشمند بود، چرا که به شدت دلبسته تصوفی شد که در قالب تعالیم و کردار شیخ احمد العلوی (شیح بزرگ صوفیه الجزایری) معرفی میگردید(۵).
نصر در سال ۱۳۳۷ به ایران بازگشت و با مرتبه دانشیاری فلسفه و تاریخ علوم در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تدریس را شروع کرد. نصر جوانترین عضو هیأت علمی بود که مرتبه استادی کامل را احراز کرد. نصر از موقعیت و مرتبه ممتاز علمی استفاده کرد تا تحولی بنیادن در جهت تقویت و رشد برنامههای آموزشی رشته فلسفه دانشگاه تهران ایجاد کند. چرا که برنامههای درسی این دانشگاه نیز مانند دیگر دانشگاههای ایران در آن زمان تحت نفوذ فرهنگ دانشگاههای فرانسه بود. لذا نصر حرکت مهمی را در تعلیم فلسفه اسلامی آغاز کرد. وی مهمترین آموزههای فکری این تعالیم را از فیلسوفانی مانند ابنسینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی دریافت کرد و سعی در بازخوانی اندیشههای آنها داشت. او معقتد بود که فلسفه اسلامی تلاش اندیشمندانه خود را با ابن سینا آغاز کرده و در رساله «منطق المشرقین» و روایتهای شهودی ابن سینا دری به سوی عالم اشراق گشوده شده، سپس مکتب اشراقی در فلسفه اسلامی پدید آمد و فیلسوفانی چون سهروردی آن را به کمال رساندند و در آثار ملاصدرا مکتبهای گوناگون در هم تلفیق شد. دکتر نصر، در آثاری که درباره فلسفه اسلامی به زبانهای غربی نگاشته، ضمن پرداختن به فیلسوفان مشایی نظیر ابن سینا که در غرب نفوذی داشته و در درک تاریخ فلسفه غرب اهمیت دارند، بر کل سنت عقلی اسلامی پای میفشرد و اثبات میکند که برخلاف نظر بسیاری از پژوهشگران غربی، فلسفهی اسلامی نه تنها هیچ گاه دچار انحطاط و نابودی نگشت، بلکه دو مکتب عمده، یعنی مکتب عرفانی تصوف ابن عربی و فلسفهی اشراقی سهروردی به دنبال آن پدید آمدند که اهمیت آنها برای خود تمدن اسلامی کمتر از فلسفهی مشایی نبوده است. لذا میتوان این گونه نتیجه گرفت که آموزههای فلسفی ـ عرفانی نصر از هستیشناسی ابنسینا، حکمت اشراق سهروردی و حکمت الهی ملاصدرا و عرفان ابن عربی اخذ شده است که او را به مکاشفهای عقلانی رهنمون ساخته است. (۶)
ضمن ارائه این مسیر که نصر از آن یاد میکند، او همواره تایید می کند که این مسیر برگرفته از آموزههای قرآنی و اسلامی و احادیث نبوی و ولوی است، انسان میبایست به بازیابی «امر قدسی» و «احیای سنت» اهتمام کند که نتیجه این تلاش رسیدن به «حکمت خالده» است. اصطلاح «سنت» در تفکر نصر مفهومی است که در «تمدن غربی در حین مرحله نهایی تقدسزدایی از معرفت و از عالمی که انسان متجدد را احاطه کرده است، مورد توجه قرار گرفت. بازیابی سنت نوعی تاوان کیهانی بود؛ هدیهای از بارگاه الهی (دیوینه امپیران) که رحمتش درست در لحظهای که همه چز از دست رفته مینمود، اظهار مجدد حقیقی را که لب و گوهر سنت است، ممکن ساخت. تنسیق منظر سنتی پاسخ امر قدسی، که هم مبتدا و هم منتهای حیات بشر است، مرثیه تقدیر شوم انسان متجددی بود که در عالمی تهی شده از امر قدسی و بنابراین، تهی شده از معنا، ره گم کرده بود». (۷) پس در نظر نصر میبایست، «این حقیقت را از نو به بیان آورد و به نام سنت تنسیق کرد. کاربرد این اصطلاح و توسل به مفهوم سنت به صورتی که در جهان معاصر دیده میشود، به یک معنا، خود نوعی نابههنجاری است که به موجب نابههنجاریای که عالم متجدد من حیث هو را تشکیل میدهد، ضرورت یافته است».(۸) اگر چه نصر معتقد است که «هنوز بسیاری از محافل فهم درستی از سنت ندارند و آن را با رسم، عادت، الگوهای فکری موروثی و مانند آن، خلط میکنند».(۹) لذا نصر به کندوکاوی در معنای سنت روی میآورد و معترف است که زبانهای سنتی واژهی دقیقی منطبق با مفهوم سنت ندارند. «اصطلاحات بنیادینی چون «ذرمه» در آیینهای هندو و بودایی، «الدین» در اسلام، «دائو» در آیین دائو و مانند آن پیوند ناگسستنی با معنای اصطلاح سنت دارند ولی عین آن نیستند، هر چند که البته عوالم و تمدنهای پدید آمده از طریق آیین هندو، آیین دائو، یهودیت، مسیحیت و اسلام و همچنین هر دین اصیل دیگر یک عالم سنتی است. هر یک از این ادیان لب یا منشاء سنتی است که اصول آن دین را به حوزههای مختلف تسری میدهد».(۱۰)
نصر با ارائه این مفاهیم و تطبیق آنها از لحاظ (معرفت شناسی)، سنت را در معنای فنی و تخصصی این گونه تعریف میکند: «سنت به معنای حقایق یا اصولی است دارای منشأیی الهی که از طریق شخصیتهای مختلفی معروف به رسولان، پیامبران، اَوتارهها (آواتاراس) لوگوس (لگس) یا دیگر عوامل انتقال، برای ابنا بشر و در واقع، برای یک بخش کامل کیهانی آشکار شده و نقاب از چهرهی آنها برگرفته شده است، این با پیامد و اطلاق و به کارگیری این اصول در حوزههای مختلف اعم از ساختار اجتماعی و حقوقی هنر، رمزگرایی و علوم همراه است و البته معرفت متعالی، همراه با وسایطی برای تحلیل آن معرفت را نیز شامل میشود».(۱۱)
به طور کلی در اندیشه نصر، سنت مشتمل است بر اصولی که انسان را به عالم بالا پیوند میدهند و همانند دین، در آن واحد، هم حقیقت است و هم حضور، نیز سنت پیوندی ناگسستنی با وحی و دین، با امر قدسی، با مفهوم راست اندیشی (ارثدضی)، با مرجعیت، با استمرار و انتظام در انتقال حقیقت، با امر ظاهری (اضتریک) و امر باطنی (استریک) و همچنین با حیات معنوی، علم (طبیعی) و هنرها دارد. مفهوم سنت در معنای حقیقی آن، آنچه که در بالا مطرح شد، در گسترهی فکری نصر از اهمیت خاصی برخوردار است و او را به عنوان سنتگرایی (طرادیتینالیست) معرفی میکند که نه تنها از تعبیر قرآنی «سنه الاولین» (بقره / ۱۳۵) آموزههای فکریاش را اقتباس میکند، بلکه از مکاتب دیگر سنتی خصوصاً اساتیدی که از آنها نام بردیم الهام میگیرد. سنت در گسترهی اندیشه نصر بر شئوون دیگر تفکرش نیز سایه انداخته و مفهوم عقل و امر قدسی و حکمت خالده را نیز در بر می گیرد. سنتگرایان معتقدند که تعقل یکی از مواهب مختص انسانهاست و دارای ویژگیهای ادراکی و عقلانی مشترکیاند، وقتی با جهان هستی مواجه میشوند به نتایج و حقایق یکسانی دست مییابند، گرچه این حقایق به صور متباین بیان شده است. بنابراین آدمیان از همان نخستین روزهای پیدایششان بر روی زمین به اصل چنین مجموعهای از حقایق دست یافتهاند. حقایقی که چون حقیقتاند، زمان و مکان و احوال خاصی ندارند و نه شرقیاند و نه غربی و چون بیوطناند «جهان» وطن آنهاست و در همه جا در جهانهای سنتی مردمان آگاه با آنها آشنا هستند. مجموعه اینها میشود، حقایق همه جایی و همیشگی که متعلق به همه انسانها است. (طروثس اونیورسال)
افق فکری نصر که از سنت، شریعت (اسلام)، مابعدالطبیعه سنتی و جاویدان خرد ترتیب یافته است منجر به فعالیتهای گستردهای در زمینه مسائل فسلفی و فرهنگی اسلامی شد. او، در سال ۱۳۵۲، انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران را تأسیس کرد. بنیانگذاری این انجمن ثمره تلاشها و کوششهایی بود که وی برای احیا مجدد فلسفه ایرانی ـ اسلامی در نظر داشت. نصر اهداف و دیدگاههای انجمن را چنین بیان میکند: «هدفهای انجمن مشتمل است بر احیای تفکر و اندیشه فلسفی و عرفانی و علمی ایران چه در دوران اسلامی و چه در ازمنه باستانی، آشنا ساختن جهانیان با این گنجینهی بیهمتای معرفت، نیز ترجمه و تحلیل آثار فلسفی و فکری تمدنهای دیگر اعم از غرب و شرق به زبان فارسی، جلب توجه متفکران ایرانی به مکتبهای فکری و مسائل خاصی که بشر امروز با آن گریبانگیر است».(۱۲)
دکتر نصر برای آنکه انجمن تبدیل به یک مرکز فلسفی ـ فکری درجه اول شود دانشوران قابل توجهای را گرد هم آورد. برخی از آنها عبارتند از: سید جلالالدین آشتیانی، مرتضی مطهری، ویلیام چیتیک، هانری کربن، محمدتقی دانش پژوه، مهدی حائری یزدی، توشی هیکو ایزوتسو، جواد مصلح، نصرالله پورجوادی و … نصر به سامان دادن برخی جلسات فکری ـ فلسفی اهتمام خاصی داشت. یکی از آنها سلسله گفتوگوهای میان هانری کربن (رئیس بخش اسلامی در دانشگاه سوربن) و علامه طباطبایی بود. محور این گفتوگوها معمولاً بر موضوعهایی مربوط به فلسفه اسلامی، برخورد و گفتوگوی شرق و غرب، رابطه دین و علم، اساطیر هند و اسلامی و عرفان تطبیقی تکیه داشت. افق نظری این جلسات بیشتر بر نزدیکی روشنفکران دانشگاهی و روحانیون روشننگر به دور از فضای بسته حوزههای علمیه بود(۱۳). نصر در مدتی که در ایران بود از محضر سیدمحمد کاظم عصار و آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی نیز بهره برد علاوه بر اینکه قریب بیست سال نزد علامه سید محمد حسین طباطبایی تلمذ کرد. وی همچنین بعضی از متون فلسفی مهم از قبیل مجموعه آثار فارسی کامل سهروردی و ملاصدرا و برخی از متون عربی ابن سینا و بیرونی را تصحیح انتقادی کرده است. علاقه ژرف نصر به ملاصدرا زمینهساز انتشار آثار صدرالمتألهین به وسیله استادان سنتی فلسفه اسلامی گردید و خود او نیز نخستین کسی بود که ملاصدرا را با تألیف کتابی به نام «صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه» به جهان انگلیسی معرفی کرد(۱۴).
دکتر نصر طی سالهای ۶۵ ـ ۱۹۶۴ در دانشگاه آمریکایی بیروت به عنوان نخستین استاد مطالعات اسلامی و موسس کرسی تحقیقات اسلامی آقاخان عهده دار تدریس بود. در این دوران بود که او طی سخنرانی در این دانشگاه کتاب «آرمانها و واقعیتهای اسلام» را تألیف نمود(۱۵). او همچنین در سال ۱۹۶۶ در مجموعه سخنرانیهای «راکفلر» در دانشگاه شیکاگو شرکت کرد و کتاب «انسان و طبیعت: بحران معنوی انسان جدید» را رقم زد(۱۶). نصر در سال ۱۳۵۷ بالاجبار ایران را ترک و به آمریکا رفت(۱۷). او نخستین متفکر مسلمان و حتی نخستین متفکر مشرق زمین است که افتخار آن را یافته است تا در شمار معدود سخنرانان «گیفورد» در دانشگاه ادینبوری اسکاتلند درآید، که حاصل این سخنرانیها کتاب «معرفت و معنویت» است. دکتر سیدحسین نصر هم اکنون استاد دانشگاه جورج واشنگتن و متصدی کرسی مطالعات اسلامی است. قابل ذکر است که نام دکتر سید حسین نصر در کنار دیگر فیلسوفان بزرگ قرن اخیر در مجموعه فیلسوفان زنده نیز حضور دارد(۱۸).
نصر در طی این سالهای دور از وطن مقالات و کتابهای متعددی را منتشر نموده است. برخی از آثار وی عبارتند از : رساله سه اصل، به انضمام منتخبی از مثنوی و رباعیات (به مناسبت چهارصدمین سال تولد صدرالدین شیرازی) از صدرالدین محمدبن ابراهیم، به اهتمام و تصحیح سید حسین نصر؛ یادنامه ملاصدرا، به اهتمام و با مقدمه سیدحسین نصر؛ نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت؛ سه حکیم مسلمان؛ تاریخ فلسفه اسلامی؛ مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق شهابالدین یحیی سهروردی، به تصحیح و تحشیه و مقدمه سید حسین نصر، با مقدمه و تجزیه و تحلیل فرانسوی هانری کُربن؛ مطالعاتی در هنر دینی، زیر نظر سید حسین نصر و با چهار مقدمه از او؛ معارف اسلامی در جهان معاصر؛ اطلس تاریخی ایران، نظارت و مقدمه به زبانهای فارسی و انگلیسی و فرانسوی؛ ابوریحان بیرونی و ابن سینا، الاسئله والاجوبه، به انضمام پاسخهای دوبارهی ابوریجان بیرونی و دفاع ابوسعید معصومی از ابنسینا، به تصحیح و مقدمهی فارسی و انگلیسی سید حسین نصر و مهدی محقق؛ کتابشناسی توصیفی ابوریحان بیرونی؛ ایران پل فیروزه، با همکاری رولف بنی و مظفر بختیار؛ علم در اسلام- یک تحقیق مصور؛ علم و تمدن در اسلام؛ معرفت و معنویت؛ هنر و معنویت اسلامی؛ نیاز به علم مقدس؛ جوان مسلمان و دنیای متجدد؛ آرمانها و واقعیتهای اسلام؛ صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه؛ آموزههای صوفیان از دیرزو تا امروز؛ سنت عقلانی اسلامی در ایران؛ دین و نظام طبیعت؛ قلب اسلام؛ در جست و جوی امری قدسی، گفت و گوی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر؛ گلشن حقیقت؛ اسلام سنتی در دنیای متجدد؛ معرفت جاودان، مجموعه مقالات دکتر سید حسین نصر در سه مجلد؛ فلسفه در سرزمین نبوت؛ فلسفه اسلامی از آغاز تا به امروز؛ اسلام و تنگناهای دنیای متجدد؛ انسان و طبیعت؛ مکه مکرمه و مدینه منوره.
منابع:
۱—گفت و گوی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر، در جست و جوی امر قدسی، (تهران، نشر نی، ۱۳۸۶)،ص ۴۴.
۲- “این غوست اف ثه اترنال صپهیه”، این ثه کمپلته بیگراپهی اف ثه عرکس اف صیید حسسین ناسر فرم ۱۹۵۸ ثروگه آپریل ۱۹۹۳، ادیتد بی مهدی آمینرازاوی & ذایلان مریس، (کوالالومپور، مالایسیا: ایسلامیک آکادمی اف صکینکه، ۱۹۹۴).
۳- سید حسین نصر، نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، ( تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۴۲) ص، ۴۳.
۴ – ایبید.
۵- سید حسین نصر، آموزه های صوفیان از دیروز تا امروز، ترجمه حسین حیدری محمد هادی امینی، (تهران، انتشارات قصیده سرا،۱۳۸۲)، ص ۲۷.
۶ـ سید حسین نصر، سه حکیم مسلمان، ترجمه احمد آرام، (تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲)، ص ۶.
۷ – سید حسین نصر، معرفت و معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی، (تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۱)، ص ۱۵۲.
۸ـ پیشین.
۹ـ پیشین، ص ۱۵۴.
۱۰ـ پیشین، ص ۱۵۵.
۱۱ـ پیشین، ص ۱۵۶.
۱۲ـ جاویدان خرد سال ۱، شماره ۱، (بهار ۱۳۵۴)، ص ۲.
۱۳- مذاکرات و مکاتبات پروفسور هانری کربن با علامه سید محمد حسین طباطبایی، (تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۲) ص ۳.
۱۴- سید حسین نصر، صدرالمتألهین شیرازی و حکمت متعالیه، ترجمه حسین سوزنچی (تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردی، ۱۳۸۲)ص ۱۵.
۱۵ـ سید حسین نصر، آرمانها و واقعیتهای اسلام، ترجمه دکتر انشاءالله رحمتی، (تهران: انتشارات جامی، ۱۳۸۲)، ص ۷.
۱۶- سید حسین نصر، انسان و طبیعت، بحران معنوی انسان متجدد، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، (تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۹) ص ۱.
۱۷- منوچهر دین پرست، سید حسین نصر دلباخته معنویت، (تهران، انتشارات کویر، ۱۳۸۳)، ص۲۸.
۲۰۰۱. (لیبراری اف لیوینگ پهیلسپهرس) حسسین ناسر ثه پهیلسپهی اف صیید ۱۸.