به‌سوی فرا فلسفه شرقی؛ یادی از فیلسوف و اسلام‌شناس فقید توشی‌هیکو ایزوتسو

بهمن ذکی پور

اواخر سال گذشته دو روزی را میهمان یکی از اساتید “دانشگاه تویو” (Toyo daigaku) در شهر زیبای “کاماکورا” (Kamakura) بودم. به اتفاق هم به معابد دیدنی این شهر سری می زدیم و در باب ساختار فکری اندیشه شرقی، فلسفه ایرانی-اسلامی، اندیشه ژاپنی، پدیدارشناسی غربی و مسائلی از این دست گفتگو می کردیم. در خلال گفتگو نام و اندیشه دو تن از فیلسوفان معاصر ژاپن یکی “توشی هیکو ایزوتسو”(Toshihiko Izutsu) و دیگری موسس فلسفه ژاپنی یعنی “کیتارو نیشدا”(Kitaro Nishida, 1945-1870) بیش از همه به میان می آمد. “ایزوتسو” و اندیشه اش را به خوبی می شناختم با اندیشه “نیشیدا” نیز در خلال تحصیل آشنا شده و راجع به اوکم و بیش خوانده بودم.

به سبب اینکه منزل “ایزوتسو” در شمال “کاماکورا” واقع است، آن استاد میزبان لطف کرد و به صورتی سرزده و ناگهانی مرا به خانه “ایزوتسو” برد. منزلی با ساختار مشهور معماری ژاپن در کنار جاده اصلی. مسلما از آنجایی که ما سرزده و بدون برنامه به آنجا رفته بودیم، برحسب ادب ژاپنی، امکان بازدید از خانه نبود. اما گویا بخت با ما یار شد و چنان که خواهد آمد دیداری فرهی میسر شد.

 به جهت اینکه دوربین همراهم نبود از میزبانم خواهش کردم تا در درب منزل “ایزوتسو” عکسی را به یادگار ثبت کنیم. از ماشین پیاده شدیم و به سوی درب منزل حرکت کردیم. پیرمردی که به نظر ۷۰ ساله  می آمد جلوی در بود و گویا انتظار کس یا کسانی را می کشید. پس از معرفی اولیه دانستیم که وی شوهر خواهر کوچک “ایزوتسو” است و سنی بالغ بر ۹۶ سال دارد! پیرمرد با گرمی از حضورمان استقبال کرد و ما را به درون خانه راهنما شد. در پاگرد ورودی خواهر ۸۶ ساله “ایزوتسو” که چند باره پرسی او از صحبت های ما از سنگینی گوشش حکایت می کرد، ما را به داخل منزل راهنمایی کرد. از او تقاضا کردیم تا همسر “ایزوتسو (خانم “تویوکو ایزوتسو (Toyoko Izutsu) ) را دیدار کنیم. ایشان نیز تقاضا کردند ما مدتی در همان پاگرد ورودی منتظر بمانیم تا از خانم “تویوکو” اجازه حضور بگیرند.

 در بدو ورود به منزل نخستین چیزی که آشکارا جلب توجه می کرد، حضور دو تابلو مینیاتور شاهنامه فردوسی بر دیوار بود که زیر هریک از آنها ابیاتی از شاهنامه با خطی خوش نوشته شده بود. همچنین یک تخته گلیم که رنگ رخسارش دلالت بر کهنگی آن داشت.

 مشغول دیدن تصاویر شاهنامه بودم که خواهر “ایزوتسو” آمد و گفت: “به سبب اینکه خانم “تویوکو” بیمار و متنظر چند تن از اساتید دانشگاه “کیو” (Keio daigaku) هستند(آنجا بود که سبب انتظار آن پیرمرد را دریافتم)، از امکان دیدار عذرخواهی کردند و آن را به زمانی دیگر ارجاع داده اند. با این حال ایشان اجازه داده اند که بتوانیم از اتاق کار و تحقیق “ایزوتسو” بازدیدی به عمل بیاوریم”.

 اتاق کار و تحقیق درست در مقابل درب ورودی خانه بود. خواهرش درب را گشود و ما را به حضور در آن دعوت کرد. اتاقی بزرگ که دورتادور دیوارهای آن را از سقف تا کف کتابهای نفیس و ارزنده به زبان های فارسی و عربی زینت داده بود. همچنین به سبب حجم وسیع کتاب ها در میانه اتاق نیز قفسه هایی،که به تصاویر شاهنامه مزین بود، قرار گرفته بود تا پاسخ گوی حجم آنها باشد. در میان این قفسه های عظیم دو تخته قالی ایران که بر روی آن چهار مبل که به صورت دو به دو در برابر هم قرار گرفته بودند، بود و یک میز با پایه های چوبی که سینی خاتم کاری اصفهان بر روی آن قرار داشت. رنگ و رخساره اسباب خانه گواه می داد که پس از مرگ “ایزوتسو” ظاهر اتاق همچنان حفظ شده و تغییری در چیدمان آنها رخ نداده است.

 به دلیل کوتاه بودن زمان و احتمال سر رسیدن میهمانان دعوت شده از دیدن کتابخانه دیگر که آثار انگلیسی، ژاپنی، چینی، سانسکریت و… را درخود جای داده بود صرف نظر کردیم و پس از خداحافظی با خواهر “ایزوتسو” و همسرش به سمت “کاماکورا” بازگشتیم.

 در راه صحبت همچنان از “ایزوتسو” و اندیشه اش بود و اینکه او در سال ۱۹۵۲در سن ۳۹ سالگی در حالی که استاد یار دانشگاه “کیو” بوده، با خانم “تویوکو” ۲۹ ساله که در همان سال از دانشگاه “توکیو” (Tokyo daigaku) در رشته زبان و ادبیات فرانسه فارغ التحصیل شده بود، ازدواج می کند.

 سفر من به “کاماکورا” مصادف شد با تحقیقی که درباب کتاب “بیداری ایمان ماهایانا[۱]” (Daijo-kishin-ron) و مشابهت آرا مطروحه آن با عرفان اسلامی،خاصه اندیشه محی الدین ابن عربی، درحال انجامش هستم. لذا، مسلم می بود که برای انجام چنین تحقیقی به آثار “ایزوتسو” – که فراوان مفاهیم آئین بودا را با عرفان اسلامی به مقایسه برده و دست بر قضا آخرین اثر وی که به پس از مرگش به چاپ رسیده، یعنی کتاب “مابعدالطبیعه آگاهی” (Ishiki-no-keiji-jo-gaku) که شرحیست مختصر اما پخته بر روی کتاب “بیداری ایمان  ماهایانا” و مقایسه آن با دیگر مکاتب شرقی- مکرر حاجت می افتاد.

 در خلال این بررسی ها، اعم از آثار انگلیسی و ژاپنی وی، به نکته ای رسیدم که ضروری می نمود تا ضمن یادی از آن اندیشمند بزرگ، رویکرد فلسفی او را خاصه در توجهش نسبت به فلسفه ایرانی-اسلامی و نقش انکار ناپذیر ایران در شکل گیری اندیشه اش، بازخوانی کنم. این مقاله می کوشد تا به دور از هرگونه تکلف فضایی از اندیشه او را در ذهن مخاطب ایرانی بازسازی کند.

 زیست جهان ایزوتسو

  پرفسور “توشی هیکو ایزوتسو”، زبان شناس، قرآن پژوه، اسلام شناس و فیلسوف برجسته ژاپنی در چهارم مه ۱۹۱۴ از خانواده ای مرفه در توکیو به دیده به جهان گشود. خانواده اش برکیش بودایی و پیرو مکتب “سوتو ذن[۲]” (Soto zen) بودند. پدر وی گرچه یک راهب رسمی بودایی نبود، اما هرساله به معبد “ای هی جی”(Ei-hei-ji) مرکز بودائیان مکتب “سوتو” می رفت و با راهبان آنجا معاشرت و همکاری داشت. از اینرو، وقتی که “ایزوتسو” کودک بود، پدرش او را مجبور به تمرین “زاذن”(za-zen) و حفظ کردن اوراد و متون بودایی می کرد. این اجبار پدر موجب شد تا او از آئین بودا بیزار شود و به حوزه ای روی بیاورد که تا حد امکان از نگرش “ذن” نسبت به واقعیت دور باشد. وی در این باره خود می گوید:” در کودکی پدرش او را وادار کرده بود تا به کارورزی زاذن بپردازد، و این تجربه او را از این کار بیزار کرده بود.

او به همین دلیل تصمیم گرفت تا به حوزه ای روی بیاورد که تاحد امکان از نگرش “ذن” نسبت به واقیعت به دور باشد و از این رو رشته زبان شناسی را انتخاب کرد”(ایزوتسو، ۱۰:۱۳۸۳). وی در دوران تحصیل تا دانشگاه فراگیری بسیاری از زبان ها را آغاز کرده بود، به گونه ای که در سن ۱۸سالگی به زبان روسی تا حد تعلیم در دانشگاه تسلط داشت. “ایزوتسو” در دوران دانشگاه مطالعه زبان های یونانی قدیم و لاتین، و از میان زبان های شرقی در سن ۲۰ سالگی ابتدا آموختن صرف و نحو عربی را نزد خود آغاز کرد و به مطالعه متون ادبی به ویژه ادبیات عرب قبل از اسلام پرداخت. سپس، پس از آشنایی با عالمی تاتاری به نام “موسی جارالله” در مسجد توکیو، به مدت دو سال نزد او به قرائت متون و دیوان شعرای عرب پرداخت.

 مطالعه زبان عربی و تسلط بر مفاهیم اصلی و کلیدی این زبان موجب شد تا او از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۸ به سفارش انتشارات “ایوانامی” (Iwanami) قرآن را برای نخستین بار مستقیما از زبان عربی به ژاپنی ترجمه کند.[۳] این ترجمه حد فاصل سال های ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۵ مورد تجدید نظر قرار گرفت و از آن زمان تاکنون به طور مرتب به چاپ می رسد. وی در این باب به شاگرد ایرانی خود “نصرالله پورجوادی” می گوید:” ترجمه قرآن مرتب چاپ می شده و از این نظر برای او برکت داشته است، چه درآمدی مستمر، ولو مختصر برای او به ارمغان آورده است”(پورجوادی، ۴۸:۱۳۷۹).

  ”ایزوتسو” علاقه عجیب و سیری ناپذیری نسبت به فراگیری زبان های مختلف داشت. این عشق و ذوق زبان شناسی موجب شد که وی زبان های متعددی را فرا بگیرد که جمع آنها بالغ بر بیست زبان قدیم و جدید جهان بود. وی در سال ۱۹۵۹ با استفاده از بورس بنیاد “راکفلر” روانه لبنان و مصر شد و با بزرگان آن دیار همچون “ابراهیم مدکور”، “احمد فواد اهوانی” و “محمد کامل حسین” رمان نویس مشهور عرب آشنا شد و با معرفی وی به عضویت فرهنگستان زبان عرب مصر “مجمع اللغه العربیه” نائل آمد.

 وی از طریق زبان عربی علاقمند به زبان عبری شد و به غیر از آن، زبان چینی قدیم و سانسکریت را هم فراگرفت (که از اولی در مقایسه تصوف اسلامی با آئین “تائو” چینی و از دومی در مقایسه ترجمه “پاتنجلی” ابوریحان بیرونی با “یوگا سوترا” استفاده کرد) و همچنین زمانی که در دانشگاه “مک گیل” کانادا به تدریس اشتغال داشت، نزد دانشجوی ترک خود، “احمد روشن سزر”، متون ترکی عثمانی و ترکی استانبولی را خواند؛ و آن هنگام که “مهدی محقق” در همین دانشگاه مشغول تدریس “اسرار نامه” عطار و “جامع الحکمتین” ناصر خسرو بود، او با حضور در این کلاس ها زبان فارسی را هم آموخت. علاوه براین به جهت اینکه در همان ایام “مهدی محقق” به یکی از پژوهشگران خود زبان بلوچی و پهلوی درس می داد، “ایزوتسو” در جلسات آنان شرکت می جست و به مطالعه این زبان ها می پرداخت. همسر وی در این مورد می گوید:” شبی که همسرم فردای آن روز درس زبان پهلوی داشت، پنج ساعت وقت خود را صرف جستن معانی لغات پهلوی می کرد”(محقق،۸۳:۱۳۷۹) .

 ”ایزوتسو” به دعوت “ویلفرد کانتول اسمیت”، رئیس بخش اسلام شناسی دانشگاه “مگ گیل”، در سال ۱۹۶۱ به مونترال کانادا عزیمت کرد و به بحث و تفحص درباره کلمات کلیدی قرآن و مفاهیم کلیدی آن پرداخت[۴]. همچنین تدریس متون مهم اسلامی همچون “نجات” ابن سینا در فلسفه، “الاقتصاد فی الاعتقاد” امام محمد غزالی در کلام، و “فصوص الحکم” محی الدین ابن عربی را در عرفان پس از آن عهده دار شد. در این ایام بود که او با “مهدی محقق” آشنا و علاقمند به تفکر شیعی و فلسفه صدرایی شد.”محقق” سبب این آشنایی و همکاری صمیمانه را این گونه بیان می کند:

” آشنایی من با ایزوتسو به سال ۱۳۴۴ برمی گردد که برای تدریس زبان فارسی در موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، واقع در شهر مونترال از بلاد کانادا دعوت شده بودم. من متن اسرار نامه عطار را برای تدریس برگزیدم و ایشان در همان روزهای اول به صورت مستمع آزاد در درس من شرکت می کردند و من هم در چنین موقعیتی ناچار بودم سطح درس را بالا ببرم و در بیان الفاظ به برخی از اشعار شعرای عرب و در بیان معانی به برخی از مطالب فلسفی از منظومه حکمت حاج ملاهادی سبزواری استشهاد جویم. وجود استاد در میان دانشجویان، گرمی بیشتری به درس من می داد.

من شرح منظومه را برای فلسفه و شرح حادی عشر را برای کلام برگزیدم، و تا آن زمان دانشجویان و استادان آن دانشگاه حتی نام سبزورای و علامه حلی را نشنیده بودند و این اصل که، فلسفه اسلامی با یعقوب بن اسحاق کندی آغاز شده و با ابن رشد اندلسی پایان یافته است، برای آنان خدشه ناپذیر می نمود[۵]. در کلام اسلامی هم از جوینی و غزالی و فخر رازی گامی فراتر گذاشته نمی شد.

در یکی از روزهای درس فلسفه سبزواری، ایزوتسو پس از درس، خطاب به من گفت:” باعث تاسف است که شما چنین متفکرانی بزرگ دارید و دنیای علم از آنان بی خبر هستند! چرا کسی این کتاب را به یکی از زبان های اروپایی ترجمه نمی کند؟” من در پاسخ، همان جا کتاب شرح منظومه را به ایشان دادم و گفتم:” جاهای مختلف کتاب را مطالعه بفرمایید، اگر واقعا جلب نظرتان را کرد، مشترکا آن را ترجمه می کنیم”. پس از چند روز به من گفتند:” این کتاب از جالب ترین و جذاب ترین آثار فکری است که من تاکنون دیده ام” (محقق، ۱۳۷۹: ۷۸-۷۹).

“ایزوتسو” طی سال های ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ در مونترال همکاری خود با “مهدی محقق” را آغاز کرد و همکاری این دو با تاسیس شعبه تهران “موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل و تهران” ادامه پیدا کرد. او ابتدا به مدت دو سال مداوم و سپس هرشش ماه یک بار، طی سال های ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ در ایران اقامت گزید. اما پس از این دوران، به علت اینکه تمایل داشت بیشتر در ایران باشد از دانشگاه های “کیو” و “مک گیل” استعفا داد و با پذیرفتن شغل دائمی در “انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران” (انجمن حکمت و فلسفه ایران) از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ مشغول به تدریس و تحقیق در این انجمن شد[۶].

وی در این انجمن ابتدا “فصوص الحکم” ابن عربی را به طور کامل تدریس کرد و بعد از آن یک دوره درس “اشارات و تنبیهات” ابن سینا را آغاز کرد که نیمه تمام ماند. همچنین وی یک دوره فلسفه چین را در انجمن تدریس کرد که حدود سه سال به طول انجامید. “غلامرضا اعوانی” دراین باب می گوید:” وی آنچنان تسلطی برفلسفه چین داشت که واقعا کم نظیر بود. معلومات او دست اول بود. وقتی درباب چین صحبت می کرد، متون چینی را خوانده بود. فراموش نمی کنم که در درسی درباره فلسفه چین، دستور داده بود سفیر ژاپن دوهزار جلد کتاب چینی از چین تهیه کرد و برای ایشان آورد[۷]” (اعوانی، ۳۸:۱۳۷۹).

 ”ایزوتسو” تا سال ۱۳۵۷ اندکی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اقامت کرد. آپارتمان او واقع در ابندای خیابان فلسطین شمالی (روبروی “ساواک” آن وقت و دانشگاه آزاد فعلی) بود. به سبب مجاورت این منزل با “ساواک” در گیرودار انقلاب آب و برق آنجا قطع می شود و ساکنان آن  مجبور به ترک خانه می شوند. لذا   ”ایزوتسو” به پیشنهاد “مهدی محقق” با دو چمدان ده روزی را میهمان منزل او می شود و با نخستین پرواز پس از افتتاح دوباره فرودگاه مهرآباد (با یک هواپیمای ژاپنی که از یونان به ایران آمد) ایران را برای همیشه ترک گفت و پس از ۲۲ بهمن ۵۷ طی تلگرافی به “مهدی محقق” ضمن تبریک پیروزی انقلاب ایران از اقامت ده روزه در منزل وی سپاس گزاری می کند.

“ایزوتسو” پس از بازگشت به ژاپن از سوی امپراتور به دریافت بالاترین نشان علمی این کشور که نزدیک به ۳۰ سال به کسی ادهدا نشده بود، نائل آمد. وی،چنانکه خود می گوید، پس از بازگشت به کشورش می کوشد تا آثار خود را به جای انگلیسی به ژاپنی بنویسد تا جامعه ژاپن بتواند به شناخت دقیق تری از فرهنگ اسلام و اندیشه های فلسفی او دست یابد. از اینرو، در آثاری همچون “تولد اسلام” (Isuramu-seitan) و “فرهنگ اسلام” (Isuramu-bunka) می کوشد تا مخاطبان ژاپنی را بیشتر با فضای اندیشه اسلامی آشنا سازد. همچنین او برای نخستین بار “مشاعر” ملاصدرا و “فیه مافیه” مولانا جلال الدین رومی را به ژاپنی برگرداند.

اما این تمامت اندیشه وسیع “ایزوتسو” و رویکرد فلسفی او نیست. بلکه او پس از بازگشت به ژاپن اثری را با عنوان “آگاهی و ماهیات” (Ishiki-to-honshitsu) منتشر ساخت که او را تا سرحد یگانه فیلسوف معاصر ژاپن ارتقا داد. در این کتاب ۴۱۶ صفحه ای وی می کوشد عصاره یک عمر اندیشه خود را، که آن را “فرا فلسفه شرقی” می خواند، در قالب مقایسه اندیشه های هندی، ایرانی-اسلامی، چینی و بودایی عرضه کند. “ایزوتسو” در این کتاب به طور حیرت آوری اندیشه “ودانتا”(Vedanta) هندی، نظریه وحدت وجود اسلامی، آئین “تائو” چینی و اندیشه بودایی چینی-ژاپنی را به طور چهارجانبه مقایسه می کند و نتیجه می گیرد که اندیشه شرقی دارای یک روح مشترک است که حول محور اندیشه “وحدت وجود” شکل گرفته.

علاوه بر این اثر، چنان که گفته شد، وی در آخرین اثر خود “مابعدالطبیعه آگاهی” می کوشد تا ضمن بازخوانی کتاب “بیداری ایمان ماهایانا” اندیشه مطرح شده در این کتاب را با آرای مکتب “ودانتا”، “تائو”، “عرفان ابن عربی” و “آرا فلوطین” یونانی به مقایسه بنشبند. این اثر پس از مرگ وی منتشر شد.

از جانب دیگر از “ایزوتسو” دو مقاله فوق العاده پر ارزش به ژاپنی، یکی با عنوان عجیب “رهایش، شی شی، رهایش، حقیقت حقیقت،(پس از تخریب وجود)[۸]“.(ji- ji –muge, ri-ri-muge (sonzai kaitai- no-ato))  و دیگری با عنوان “خلق مدام ( نمونه ای از آگاهی زمان در اندیشه شرقی)” (sozo- fudan(toyoteki-jikan-ishiki-no-genkei)) در نشریه معروف “شی سو” (shiso) به معنای “اندیشه” به یادگار مانده که حکایتگر شکوه اندیشه وی است.

هر دو مقاله دارای دو بخش بوده که هر یک از بخش ها در یک شماره منتشر شده است. بخش نخست مقاله اول در سال ۱۹۸۵ در شماره ۷۳۳ و بخش دوم همان سال در شماره ۷۳۵ نشریه فوق منتشر شد.همچنین بخش نخست مقاله دوم که اختصاص به نظریه “خلق مدام” در عرفان “ابن عربی” دارد در سال ۱۹۸۶ در شماره ۷۴۱ و بخش دوم که اختصاص به نظریه “خلق مدام” در اندیشه “دوگن” دارد در شماره ۷۴۲  همان سال نشر یافت[۹].

 علاوه بر دو مقاله فوق وی در سال ۱۹۸۶ در شماره ۷۴۵ و ۷۴۶ همان نشریه مقاله ای را با عنوان “قتل های گروهی اسماعیلیه(افسانه قلعه الموت و تفکر)” (isumairu-ha-ansatsu-dan(aramuto- josai-no-myotosu-to-shiso)) منتشر ساخت که در طی آن می کوشد اندیشه باطنی اسماعیلیه را معرفی کند.[۱۰]

“ایزوتسو” اندیشمندی با شهرت بین المللی بود و شاید در میان اسلام شناسان معاصر یگانه فردی بود که از مذاهب مسیحی، یهودی، هندویی، بودایی، چینی و مکتب های گوناگون فلسفی معاصر اطلاع و در فن مقایسه و تطبیق نیز استادی و تبحر داشت. از این رو بسیاری از مجامع علمی بین المللی او را به عضویت پذیرفته بودند و همه جا از او با احترام و تجلیل یاد می شد؛ از جمله این مراکز می توان به “موسسه بین المللی فلسفه (پاریس-فرانسه)، مجمع بین المللی مطالعات فلسفی (لون- بلژیک)، مجمع کانادایی مطالعات تاریخ و فلسفه علوم (مونترال- کانادا)، فرهنگستان زبان عرب (قاهره- مصر) و انجمن حکمت و فلسفه ایران اشاره کرد. او همچنین اگر چه از سال ۱۹۶۷ نیز مدرس کرسی “ارانوس” در سوئیس بود اما به طور قطع تاثیر و نفوذ اندیشه های علمی این اندیشمند ژاپنی در هیچ جا به اندازه ایران نبوده و آثار او تاکنون به هیچ زبانی به اندازه فارسی ترجمه نشده است.

سرانجام “توشی هیکو ایزوتسو” در ۱۷ دی ماه ۱۳۷۱ (۷ژانویه ۱۹۹۳) در شهر “کاماکورا” دیده از جهان فرو بست. مطابق نقل قولی از “ریوتارو شیبا” (Shiba Ryotaro) نویسنده مشهور ژاپنی، “ایزوتسو” دچار خونریزی مغزی می شود، خانوده اش او را فورا به نزدیک ترین بیمارستان انتقال می دهند، اما وی به مرگ ناگهانی این دنیا را ترک می کند. او وصیت کرده بود تا برایش هیچ گونه مجلس و تشریفات کفن و دفن انجام نگیرد(Shiba, 1997:48).[11]

اندیشه ایزوتسو[۱۲]

 نخستین آثار “ایزوتسو” باز می گردد به حوزه زبان شناسی و تحقیقاتی در حوزه زبان. از جمله آثار این دوران می توان به مقالاتی همچون “تحولات معاصر در زبان شناسی عرب”، “نکته دستوری “ما” در زبان آکادی” هر دو در سال ۱۹۳۹، و “ویژگی خاص فرهنگ عرب” در سال ۱۹۴۰ اشاره کرد. اما گویا وی نخستین کتاب خود را به ژاپنی با عنوان “تاریخ اندیشه عرب”(Arabia-shiso-shi) در سال ۱۹۴۱ منتشر ساخت. این اثر در سال ۱۹۷۵ با تغییراتی که بدان اشاره خواهد شد با عنوان “تاریخ اندیشه اسلامی” (Isuramu-shiso-shi) منتشر شد. عنوان و محتویات این کتاب می تواند آغازگه خوبی برای پیشبرد هدف ما در بررسی تحولات اندیشه “ایزوتسو” باشد.

چنانکه در بالا گفتیم، زمانی که “مهدی محقق” در دانشگاه “مک گیل” مشغول به تدریس بود اساتید آن دانشگاه که “ایزوتسو” هم جزو آنان بود بر این عقیده بودند که فلسفه اسلامی با “یعقوب اسحاق کندی” آغاز و با “ابن رشد اندلسی” پایان یافته است و در کلام هم از “جوینی” و “غزالی” و “فخر رازی” گامی فراتر نمی نهادند. همچنین باید دانست که تا همین اواخر و گاه گاهی در سال های فعلی محققان اروپایی فلسفه بسط یافته در حوزه تمدن اسلامی را به طور کاملا نادرستی “فلسفه عرب” یا “فلسفه عربی” می خواندند. ما درست این اصل غلط و جا افتاده را هم در عنوان کتاب “تاریخ اندیشه عرب” و هم در محتویات آن به خوبی می توانیم ببینیم. این کتاب در دو بخش تالیف شده است. دامنه بخش نخست اختصاص دارد به دوران عرب جاهلی تا اندیشه متکلمان اسلامی چون “جوینی” و “غزالی” و بخش دوم که به حوزه فلسفه اسلامی می پردازد از “کندی” شروع و به “ابن رشد” ختم می شود. در این اثر صرفا صحبت از کلام و فلسفه اسلامی است آن هم به شیوه ای تحقیقاتی که در اروپای آن زمان رواج داشت.

اما اثر دوم که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد در نخستین گام نام خود را به “تاریخ اندیشه اسلامی” تغییر داده و در محتوا نیز دارای پختگی و مفاهیم بیشتر است. در اثر دوم “ایزوتسو” علاوه بر فلسفه و کلام به تصوف اسلامی نیز می پردازد و بخش مجزایی را به تصوف اسلامی اختصاص می دهد. همچنین دو فصل نیز یکی درباره اندیشه “ابن عربی” و دیگری در مقایسه “اندیشه بایزید بسطامی با نظریه این همانی برهمن و آتمان(Tat tvam asi)”[۱۳] در اندیشه “ودانتا” به آن اضافه شده است.  در دومین گام نیز فصل مربوط به “ابن مسکویه” که در کتاب اول موجود بوده حذف و جای خود را به اندیشه “اخوان الصفا” داده است. با نگاهی ساده به این تغییرات به خوبی می توانیم به این موضوع پی ببریم که چگونه دیدگاه و نگرش “ایزوتسو” پس از سفر و اقامت در ایران نسبت به اندیشه اسلامی تغییراتی شگرف یافته است.

دوران اقامت “ایزوتسو” در ایران مقارن بود با حضور “هانری کربن” فرانسوی در ایران. “ایزوتسو” تحت تاثیر دیگاه “کربن” در سال ۱۹۶۶ کتابی را به زبان انگلیسی در ژاپن تحت عنوان “بررسی تطبیقی مفاهیم اساسی فلسفی در صوفیسم و تائویسم: ابن عربی و لائوتسه، چوانگ تزو” منتشر ساخت. وی در این کتاب می کوشد تا در “فراتاریخ” آرا ابن عربی را با آرای حکمای چین همچون “لائوتسه” و “چوانگ تزو” به مقایسه بنشیند. این اثر مورد استقبال زیادی واقع شد تا جایی که “سید حسین نصر” قرار داد جدیدی را جهت چاپ دوباره کتاب در ایران با وی امضا می کند که  به دلیل وقوع انقلاب و بازگشت “ایزوتسو” به ژاپن آن اثر در ایران منتشر نمی شود. اما او با تجدید نظر آن را در سال ۱۹۸۴ مجددا در ژاپن منتشر ساخت.[۱۴].

حضور وی در ایران برکت دیگری نیز داشت. زیرا باعث می شود تا “ایزوتسو” دوباره با آئین”ذن” آشتی کند و کتابی را با عنوان به “سوی فلسفه ذن بودیسم” (Toward a Philosophy of Zen Buddhism) در ایران تحریر و منتشر سازد. متاسفانه با وجود ارزش فوق العاده این کتاب هنوز به فارسی ترجمه نشده است.

“ایزوتسو” پس از مطالعه عمیق اندیشه اسلامی و احاطه شگفت انگیز بر حوزه و زبان های هند و چین و ژاپن، ساختار جدیدی را پایه گزاری می کند که از آن به عنوان “فرا فلسفه شرقی” یاد می کند. از نظر او اندیشه های شرقی باوجود تمامی اختلافات زبانی و نژادی و عقیدتی دارای یک سرشت واحد هستند که حول محور اندیشه “وحدت وجود” شکل گرفته اند. بنابراین او با مقایسه چهار حوزه فکری ایران- اسلام، هند، چین و ژاپن، و یا به عبارت بهتر با مقایسه چهار اندیشه تصوف ایرانی-اسلامی، ودانتای هندی، تائویسم چینی و بودیسم چینی-ژاپنی ساختار جدیدی را بنا می کند که می تواند احیا کننده اندیشه شرقی باشد. او برای این چهار حوزه چهار نماینده (یعنی “ابن عربی” به عنوان نماینده اندیشه ایرانی-اسلامی، “شانکارا چاریا” به عنوان نماینده ودانتای هند، “لائوتسه” و “چوانگ تزو” به عنوان نمایندگان تائویسم چین و متفکر چینی ایرانی الاصل “فا-تسانگ” [۱۵] به عنوان نماینده بودیسم چینی- ژاپنی)، را نیز معرفی می کند. به عقیده “ایزوتسو” اینان نمایندگانی هستند که حوزه اندیشه خود را تا والاترین درجات ارتقا داده اند و در چهار حوزه فوق بیشترین نقش و تاثیر را داشته اند.

“ایزوتسو” پس از بازگشت به سرزمین خود، یعنی جایی که از آئین بودا بیزار شده بود، پیوندی ناگسستنی با این آئین می یابد و در واپسین نوشته های خود می کوشد تا ابعاد و اهمیت این آئین را در کنار آن سه حوزه دیگر به معرفی و مقایسه بگذارد. بنابراین جای تعجب نیست که آخرین اثر او به شرح یک اثر بسیار مهم بودایی اختصاص یافته است. شاید بتوان این موضوع را به نحو نمادینی هم تبیین کرد. نخستین اثر وی به اندیشه اسلامی (یعنی مامنی که پس از قهر از آئین “بودا” به آن گرایش پیدا کرد) اختصاص دارد و آخرین اثر او به اندیشه بودایی (یعنی آن مامنی که پس از طی طریق دوباره به آن بازگشت) متعلق است. اگر بخواهیم در پرتو این نماد اندیشه او را بکاویم. عرفان ایرانی-اسلامی و آئین بودا دو قطب اصیل و اصلی اندیشه شرقی اند که دو اندیشه “ودانتا” ی هندی و “تائویسم” چینی همچون پلی رفیع این دو اندیشه را به یک دیگر متصل می سازند. چهارحوزه به ظاهر متناقضی که در پس پشت خود تنها یک حرف دارد، “وحدت وجود”.

نظریه “فرا فلسفه شرقی” متاسفانه از یک سو به سبب گستردگی آثار “ایزوتسو” و از سوی دیگر به سبب دسترسی نداشتن خوانندگان غیر ژاپنی و ناآشنا به آثار متاخر او که عصاره یک عمر اندیشه، و به زبان ژاپنی است، چندان که باید و شاید رشد و بسط نیافت.همچنین، وی برخلاف ایران که به شهرتی عظیم دست یافت در کشورش چندان شناخته نشد. مجامع آکادمیک ژاپن نیز که با روش و متد تحقیقی خاصی به مطالعه آثار فیلسوفان می پردازند به اندیشه او چندان که باید روی خوش نشان نداند.

به خوبی به یاد دارم که استاد از دست رفته “یگانه شایگان” همیشه درباب “ایزوتسو” می گفت: ” “ایزوتسو” بیش از آنکه متعلق به ژاپن باشد، متعلق به فرهنگ ایران است و ایران یگانه جایی است که تمام ظریفت های ممکن را برای بسط اندیشه او دارد”. کنون که اندیشه آن اندیشمند ژاپنی را از لابه لای آثارش بررسی می کنم به خوبی در می بابیم که استاد سخنی به گزاف و از روی تعارف نگفته بود، و ایران همان خانه ی دوست  ”ایزوتسو”[۱۶]، به سبب سنت فکریی که در پس پست خود دارد تنها مامنی است که      می تواند اندیشه او را در حوزه های گوناگون بسط و توسعه دهد.

[۱]  این کتاب یکی از آثار کلاسیک مشهور بودایی است که گویا در قرن ۵ یا ۶ میلادی در چین ترجمه یا نوشته شده است. نویسنده این کتاب هنوز به درستی معلوم نیست و عده ای آن را به فردی به نام “آشواگوشا”(Asvagosa) منصوب کرده اند. همچنین تاکنون هیچ متن سانسکریت و یا ترجمه تبتی از این کتاب بدست نیامده. تنها دو ترجمه چینی یکی متعلق به اواخر قرن ۵ یا اوایل قرن ۶ و دیگری متعلق به قرن ۷میلادی از این کتاب موجود است.

ساختار این کتاب به گونه ای است که برخی محققان آئین بودا هرگونه منشا هندی را برای آن منکر شده اند و آن را متنی اصالتا چینی فرض کرده اند. شاید خالی از لطف نباشد که همین جا بگویم یکی از شارحان این کتاب به نام “فا-تسانگ” (Fa-tsang) به ژاپنی “هوزو” (Hozo, 712-643) که شرحش بر این کتاب به عنوان معتبرترین شرح شناخته می شود، دارای تبار ایرانی است. گویا پدر وی یک سغدی ایرانی بوده که در اوایل قرن ۷ از آسیای میانه به چین کوچ کرده است. “فا-تسانگ” به عنوان سومین پیر مکتب بودایی “هوآین” (Huayen) به ژاپنی (Kegon) و تدوین کننده اندیشه این مکتب به حساب می آید.

[۲]  مکتب “سوتو ذن” یکی از مکاتب بودایی ژاپن است که در قرن سیزدهم میلادی توسط “دوگن” (Dogen) پایه گزاری شد.

[۳]  پیش از ترجمه  قرآن “ایزوتسو”، قرآن به ژاپنی ترجمه شده بود، اما تمامی ترجمه ها از روی ترجمه های انگلیسی یا فرانسوی به ژاپنی برگردان شده بود.

[۴]  سه کتاب “خدا و انسان در قرآن” ترجمه فارسی از احمد آرام، “مفاهیم دینی-اخلاقی در قرآن” ترجمه فارسی از فریدون بدره ای، و “مفهوم ایمان در کلام اسلامی” ترجمه فارسی از زهرا پورسینا، ارمغان این دوره از تحقیق و تدریس است.

[۵]  تا همین اواخر کلیه اندیشمندان غربی براین قول بودند که فلسفه اسلامی با “یعقوب اسحاق کندی” آغاز شده و با “ابن رشد اندلسی” پایان یافته است. لذا، اندیشمندان غربی و اصحاب آنان هیچ نامی از افرادی چون “سهروردی” و “حکمت اشراق” و “ملاصدار” و “حکمت متعالیه” نشنیده بودند. به لطف تلاش های فراوان “هانری کربن” فرانسوی و “ایزوتسو” چنان که در متن خواهد آمد، و همچنین اساتید ایرانی چون “سید حسین نصر”، “مهدی محقق”،  و.. جهان غرب کم کم با اندیشمندان اسلامی پس از “ابن رشد” آشنا شد و پویایی آن تا زمان معاصر مشخص و محرز گردید. برای یک نگرش انتقادی نسبت به این رویکرد غربی ها به فلسفه اسلامی رجوع کنید به مقدمه کتاب “تخیل خلاق در عرفان ابن عربی” با عنوان “درآمدی به عرفان ابن عربی”.صص۴۱-۱۷۱٫ مشخصات کتاب شناسی این اثر به قرار زیر است:

کربن،هانری،(۱۳۸۴)، “تخیل خلاق در عرفان ابن عربی”، ترجمه انشاالله رحمتی، چاپ اول، انتشارات جامی، تهران.

[۶]  برمبنای دست نویسی از “سید حسین نصر” رئیس وقت انجمن حکمت و فلسفه ایران برای ایزوتسو مبلغی بالغ بر حدود ۱۲هزار تومان به اضافه هزینه اجاره منزل به مبلغ ۴ هزار تومان در جمع ۱۶ هزار تومان، حقوق ماهانه در نظر گرفته شده بود. این دست نویس را یکی از دوستانم در اواخر سال ۱۳۸۵ در اختیارم قرار داد.

[۷]  علاوه بر ایزوتسو پرفسور “توشیو کورودا” (Toshio Kuroda) نیز در همین انجمن ضمن تحقیق بر روی اندیشه اسلامی به تدریس تاریخ اندیشه شرق دور مشغول بود. تا جایی که نگارنده به یاد دارد این کتاب ها تا سال ۱۳۸۵ در انجمن حکمت و فلسفه ایران موجود بود. اما به سبب اینکه دیگر در این انجمن نه اندیشه های خاور دور تدریس می شد و نه کسی علاقمند به فراگیری آن بود، به کرسی زبان چینی دانشگاه شهید بهشتی انتقال یافت.

[۸]  عبارت نخست عنوان این مقاله (رهایش، شی شی) اشاره دارد به بالاترین مرحله وجودشناسی مکتب بودایی “هوآین” که توسط “فا-تسانگ” سومین پیر این مکتب تدوین شده است.و عبارت دوم (رهایش،حقیقت حقیقت) اصطلاحی است که توسط خود ایزوتسو برای نامیدن ساحت اسما الهی در وجودشناسی ابن عربی ابداع شده است. وی طی این مقاله  می کوشد تا در پرتو این دو اصطلاح مطابقت کامل وجود شناسی مکتب ابن عربی را با وجودشناسی مکتب “هوآین” نشان دهد. به جهت اینکه مکتب “هوآین” اختصاص به بودیسم چین دارد عبارات فوق براساس خوانش زبان چینی باید به صورت (Shih shih wu ai-Li li wu ai) خوانده شود. واژه “Muge” یا به چینی “Wu ai” را می توان به “عدم سد راه” یا “بدون مانع” نیز ترجمه کرد؛ که به معنای “حالتی است که در آن هیچ چیز بواسطه حضورش، مانع و سد راه حضور شی دیگر نمی شود”.یا، به بیان ایجابی،”حالتی است که به نفوذ و رخنه متقابل و کاملا آزاد همه اشیا دلالت کرده، نشانگر بصیرتی وجودشناختی است که همه اشیا به نحو متقابل، با آزادی تمام در یک دیگر فرو رفته یا نفوذ می کنند در حالی که هیچ گونه تیرگی یا نفوذ ناپذیری مادی در هریک از اشیا وجود ندارد”.(تاکه شیتا،۱۳۸۵:۶۸).

[۹]  ایزوتسو در سال ۱۹۷۷ مقاله ای را به زبان انگلیسی تحت عنوان “خلق مدام در عرفان اسلامی و آئین ذن” در مراسم گرامیداشت “هانری کربن” در تهران عرضه داشت که مقاله ژاپنی شکل مفصل و تکمیل شده آن است. از مقاله انگلیسی دو ترجمه به فارسی موجود است که یکی توسط شیوا (منصوره) کاویانی و دیگری توسط مهدی سررشته داری برگردانده شده است. برای مشخصات این آثار رجوع کنید به کتاب نامه. همچنین برای یک مقاله تحلیلی خوب در باب دو مقاله یاد شده رجوع کنید به، تاکه شیتا، ماساتاکا،”نسبت میان تصوف و بودیسم از منظر توشی هیکو ایزوتسو”،مشخصات کتاب شناسی در کتابنامه.

[۱۰] این سه مقاله به خصوص مقاله آخر به هیچ وجه در ایران شناخته شده نیست. از دو مقاله نخست تنها یک گزارش ترجمه شده به فارسی وجود دارد که مشخصات آن در پانوشت قبلی ذکر شد. همین جا نگارنده برخود وظیفه می داند که از پرفسور ماساتاکا تاکه شیتا (Masataka Takeshita) استاد گروه مطالعات اسلامی دانشگاه توکیو که این مقالات را در اختیار او نهاد صمیمانه تشکر نماید.

[۱۱]  نگارنده در سال ۱۳۸۵ مقاله ای مفصل از زندگینامه و کتابشناسی “ایزوتسو” تحت نام “فیلسوف شرق” در شماره پنجم فصلنامه مدرسه منتشر ساخت. این مقاله در سایت های مختلف اینترنت نیز قابل مشاهده است. برای مشخصات کتابشناسی رجوع کنید به کتاب نامه.

[۱۲]  به جهت اینکه این مقاله برای خواننده عمومی تدوین شده است، از توضح موضوعات تخصصی و ورود به جزئیات که مستلزم مقدمات خاص خود است امتناع ورزیده ام. کوششم در این بخش بیشتر صرف آن شد تا با اشاره ای مختصر به اندیشه “ایزوتسو” اهمیت او و پیوندش با ایران را مشخص سازم.

[۱۳] عنوان کامل این فصل هست TAT TVAM ASI(nanji-wa-sorenari)(bayajidobasutami- niokeru-perusona-tankan-no-shiso)

۱۴]  این اثر توسط محمد جواد گوهری به فارسی ترجمه شده است. رجوع به کتابنامه.

[۱۵]  گرچه ایزوتسو خیلی زود با اندیشه “ذن” آشتی کرد و در تهران کتاب “به سوی فلسفه ذن بودیسم” را منتشر ساخت. اما باید دقت داشت که بازگشت وی به سمت آئین بودا نه معطوف به مکتب “ذن”، بلکه معطوف به حوزه فلسفه بودایی است. ایزوتسو بدین منظور به سراغ مکتب “هوآین” و سومین پیر این مکتب یعنی “فا-تسانگ” می رود و او را در منظومه اندیشه خود به عنوان نماینده بودیسم چینی-ژاپنی معرفی می کند. البته در اینجا باید توضیح دهم که ایزوتسو جز در مورد ابن عربی، درباب نمایندگی یا پرچم داری متفکران آن سه حوزه دیگر(دست کم تا جایی که نگارنده اطلاع دارد) ابراز نظر صریحی نمی کند، اما به باور اینجانب بررسی و سیر تکوین آثار وی این عقیده را در باب متفکران یاد شده عیان می سازد.

[۱۶] چنان که “مهدی محقق” نقل می کند “ایزوتسو” در هنگامه ترک ایران شعری را از “احوص” شاعر عرب زبان می خواند تا اندوه خود را بواسطه آن از ترک ایران نشان دهد. مضمون این شعر به فارسی چنین است:

ای خانه دوست، گر شدم از تو برون

با چشم پر از اشک و دلی پر از خون

سوگند به خاک درت ای خانه مهر

تن بردم و دل نهادم اینجا به درون

(محقق، ۱۳۷۹: ۷۸-۷۹).

کتابنامه

منابع فارسی

ایزوتسو،توشیهیکو،(۱۳۸۳) آفرینش؛وجود و زمان (مجموعه مقالات)، ترجمه، مهدی سررشته داری، انتشارات مهراندیش،چاپ اول، تهران.

ایزوتسو، توشیهیکو،(۱۳۸۳)، خلق مدام در عرفان ایرانی و آیین بودایی ذن، ترجمه، شیوا (منصوره) کاویانی، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، تهران.

ایزوتسو، توشیهیکو،(۱۳۶۱)، خدا و انسان در قرآن، ترجمه، احمد آرام، انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، تهران.

ایزوتسو،توشیهیکو، (۱۳۷۹)، صوفیسم و تائویسم، ترجمه محمد جواد گوهری، انتشارات روزنه، چاپ دوم، تهران.

ایزوتسو، توشیهیکو، (۱۳۸۰)، مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ترجمه، زهرا پورسینا، انتشارات سروش، چاپ دوم ۱۳۸۰تهران.

ایزوتسو، توشیهیکو،(۱۳۷۸)، مفاهیم دینی-اخلاقی در قرآن، ترجمه، فریدون بدره ای، انتشارات فرزان روز، چاپ اول، تهران.

اعوانی، غلامرضا، به همراه شهرام پازوکی، مصطفی محقق داماد و…، (۱۳۸۲)، سخنگوی شرق و غرب (مجموعه مقالات همایش بزرگداشت توشیهیکو ایزوتسو)، انتشارات دانشگاه تهران و موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، چاپ اول، تهران.

تاکه شیتا، ماساتاکا،)(۱۳۸۵)،”نسبت میان تصوف و بودیسم از منظر توشی هیکو ایزوتسو”، ترجمه، بیژن عبدالکریمی، در “فصلنامه مدرسه”، سال دوم، شماره پنجم، تهران.صص ۶۷-۷۱٫

ذکی پور، بهمن، به همراه محمدعلی کرگزار(۱۳۸۵)،” فیلسوف شرق (نگاهی به زندگی و آثار ایزوتسو)” در “فصلنامه مدرسه” سال دوم، شماره پنجم،تهران.صص۶۱-۶۶٫

محقق، مهدی، به همراه نصرالله پور جوادی، بهاالدین خرمشاهی…، (۱۳۷۹)، زندگی نامه و خدمات علمی استاد اسلام شناس و ایران شناس برجسته پرفسور توشی هیکو ایزوتسو، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران.

منابع انگلیسی

Izutsu,Toshihiko, (1971),The Concept and Reality of Existence.,Keio University Press, Tokyo.

Izutsu, Toshihiko, (1382A.H.),Toward a Philosophy of Zen Buddhism, Iranian Institute of Philosophy, Tehran.

Izutsu, Toshihiko, (2008), The Structure of Oriental Philosophy: Collected Papers of The Eranos Conference, 2vols,Keio University Press, Tokyo.

منابع ژاپنی                                                                        

Izutsu, Toshihiko ,(16Showa),Arabia-shiso-shi,Hakubunken,Tokyo.

Izutsu, Toshihiko, (1991), Isuramu-Shiso-Shi, Chokobunko, Tokyo.

Izutsu, Toshihiko, (2008), Isuramu-bunka, Iwanami Shoten, Tokyo.

Izutsu, Toshihiko,(2010), Ishiki-to-honshitsu, Iwanami Shoten, Toko.

Izutsu, Toshihiko, (2006), Ishik-no-kei-ji-jo-gaku, Chokobunko, Tokyo.

Memyo (Asvagosha), (2011), Daijo-kishin-ron, Ui, Hakiju & Takasaki, Jikido(yakuchu), Iwanmi Shoten, Tokyo.

Shiba, Ryotaro, (2006),Juroku–no-hanashi, Chokobunko, Tokyo.