گفتگو با دکتر محمد خوانساری: عرفان ملاصدرا، مردم و گریز و انزواطلب نیست

منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

در آمد: کتاب ایقاظ النائمین اثر حکیم متاله ملاصدرای شیرازی با تصحیح، تحقیق و مقدمه و تعلیق دکتر خوانساری منتشر شده است. این کتاب از جمله آثار عرفانی ملاصدرا است که در حجم اندک اما بسیار پرمایه و ظریف نگاشته شده است. صدرالمتالهین تقریبا همه حقایق عرفانی را که در دیگر آثار او مخصوصا اسفار پراکنده بوده در این رساله یکجا درج کرده است. انتشار این کتاب بهانه ای شد تا گفتگویی را با دکتر خوانساری انجام دهیم. اما این گفتگو منتشر نشد، تا اینکه استاد چندی بعد درگذشت. متنی که ملاحظه می کنید حاصل گفت و گویی است که با دکتر خوانساری و در منزل استاد که از حسن اتفاق در خیابان ملاصدرا نیز واقع است در یک صبح گرم تابستانی صورت گرفت. استاد خوانساری با نهایت کهولت سن و خوشرویی پذیرای این گفتگو شدند.

***

آقای دکتر خوانساری در ابتدای این بحث درباره عنوان کتاب ایقاظ النائمین توضیحی ارائه کنید؟

عنوان این اثر یعنی بیدار کردن خفتگان. خفتگان هم که بسیارند.

 

متاسفانه در طول تاریخ هم خفتگان بسیار بوده اند؟

این کتاب لبریز دقایقی عرفانی است. ملاصدرا خواسته کتابی تالیف کند که صرفا عرفانی باشد. 

 

آقای دکتر، قدری درباره دلایل نگارش این کتاب توسط ملاصدرا توضیح دهید. گویا ملاصدرا این کتاب را بعد از نگارش اسفار نوشته است؟

البته امکان دارد این دو کتاب به موازات هم نوشته شده باشد. من خیال می کنم ملاصدرا خیلی از کتابها را به موازات هم نوشته است. اینکه کتابی را به پایان برساند و کتاب دیگری را آغاز کند اینگونه نبوده است. ملاصدرا می خواسته کتابی تالیف کند که صرفا عرفانی باشد. لذا در کتابهایش که مضامین عرفانی را در آن نوشته بود در این کتاب جمع آوری می کند. بنابراین این کتاب جامع ترین اثر عرفانی ملاصدرا است. صدرالمتالهین در آرای عرفانی با ابن عربی و صدرالدین قونوی نظر دارد.

 

آیا ملاصدرا متاثر از آرای عرفانی ابن عربی به طور کامل بوده یا اینکه ابداعات و نوآوری هایی هم داشته است؟

البته ملاصدرا نوآوری هایی هم داشته که در این کتاب به آن اشاره کرده است.

 

فکر می کنید چه چیزی در آرای ابن عربی دید که آنها برای ملاصدرا بسیار جالب و مورد توجه قرار گرفته است؟

مسئله وحدت وجود بسیار مورد توجه ملاصدرا قرار می گیرد. البته وحدت وجود را نباید با وحدت شهود اشتباه کرد. وحدت شهود آن است که شخص منکر کثرت نیست. اما در بین همه کثرات تنها به یک موجود متعالی مقدس چشم دوخته است. مشهود و منظور او یکی است و بس. به هیچ موجود دیگر حتی به من خود التفاتی ندارد و به جایی رسیده است که به جز خدا نبیند.

شما نوع تصوف و عرفان ملاصدرا را چگونه می بینید؟

عرفان ملاصدرا، عرفان مثبتی است. عرفانی که مبتنی بر مردم گریزی و انزوا طلبی باشد نیست. عرفان کاملا متمایل با شریعت است. یعنی با عرفان خانقاهی متفاوت است.  همچنین عرفانی است که جانب شریعت را رعایت می کند و هم عرفانی است که جانب خلق و مردم را مورد توجه قرار می دهد. من جایی ندیدم که ملاصدرا به پیری سر سپرده باشد. عرفان ملاصدرا مبتنی بوده بر ریاضت نفس و تذکیه و خودپسندی. ملاصدرا عرفان شرعی و اخلاقی را نیز بسیار مورد تاکید قرار می دهد. البته باید توجه داشت که عرفان و تصوف هم جنبه نظری دارد و هم جنبه عملی و هم جنبه ذوقی. یعنی نظر را با عمل و با ذوق و ظرافت می آمیزد. اساسا جنبه استتیک عرفان بسیار قوی است و ملاصدرا نشان می دهد که نه تنها جامع حکمت مشاء و اشراق و کلام و عرفان است بلکه از قدرت نویسندگی خارق العاده هم برخوردار است.

 

عرفانی که شما آن را توصیف کردید تا چه اندازه در کتاب ایقاظ النائمین تجلی پیدا کرده است؟

این کتاب منحصرا عرفان الهی است. خود ملاصدرا در این کتاب می گوید این رساله مجموعه ای است از رموز الهی، اسرار ربانی و مسائل ذوقی و علوم کشفی که توفیق ربانی قلب این کمترین بندگان را بدان متصور ساخته است. البته باید بگویم که مباحثی که در ایقاظ مطرح شده با نظم و نسق در پی هم نمی آید. بلکه گاه یک موضوع در سراسر کتاب به نحو پراکنده مطرح شده است. اساسا کتاب دارای فصلبندی نیست و چنین نیست که هر بحثی ادامه بحث پیشین باشد.

 

نام شما برای خود من با منطق بیشتر تداعی می شود تا فلسفه و تصحیح آثار فلسفی. در زمان دانشجویی ما از کتاب شما که با نام منطق خوانساری شهرت پیدا کرده بیشتر استفاده می کردیم. به نظر شما میان منطق با تمام صلابت و خشک بودنش چگونه می توان با ظرایف عرفانی ارتباط برقرار کرد؟

منطق و عرفان از یک جهت می توان گفت مقابل هم اند اما ضد هم نیستند. ولی به کلی روش این دو متفاوت است. در منطق صحبت از استدلال و حد و رسم است ولی در عرفان از این راه نمی روند. در عرفان ذوق و ظرافت و شهود و نورانیست قلب است. در منظق با عقل و در عرفان با دل سر و کار داریم. به قول پاسکال دل هم برای خودش دلایلی دارد که عقل آنها را قبول نمی کند. در واقع در اینجا مرحله ای است ورای مرحله عقلانی. ملاصدرا می گوید مطالب کتاب من از عقول جمهور مردم به دور است و حتی اندکی از بزرگان علما می توانند رایحه کتاب من را درک کنند. البته بگویم، اینکه می گویند ورای عقل، نکته است که ملاصدرا و حاجی سبزواری بر آن تاکید کردند و آن این است که ای مطلب خلاف عقل نیست بلکه انسان هیچ گاه نمی تواند چیزی را بدون عقل تصدیق کند. چنین کاری از عهده انسان ساخته نیست.

 

ایقاظ النائمین با دیگر آثار عرفانی ملاصدرا چه تفاوتی دارد و به عبارتی نکته امتیاز آن در چیست؟

وجه امتیاز این کتاب جامعیت است. به نظر من این کتاب می تواند متن درسی باشد که نزد استاد خواند و فراگرفت.