گزارش آکادمی ایرانی مطالعات لندن از مراسم جشن تولد دکتر غلامرضا اعوانی

مراسم جشن تولد شصت‌ونه‌سالگی دکتر غلامرضا اعوانی شامگاه چهارشنبه (سوم اسفندماه) برگزار شد.  جشن تولد دکتر غلامرضا اعوانی، استاد فلسفه‌ی دانشگاه شهید بهشتی و رییس پیشین مؤسسه‌ی پژوهشی حکمت و فلسفه‌ی ایران، با حضور جمعی از اهل فلسفه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.  در ابتدای این مراسم، دکتر محسن جهانگیری با بیان این‌که ۵۰ سال با دکتر اعوانی همراه و همکار بوده‌ است، گفت: من به همراه ایشان در دانشگاه تهران در رشته‌ی ادبیات هم‌دوره بوده‌ام و بعد از آن با یکدیگر همکار بوده‌ایم. او به معارف غربی و شرقی و مخصوصا اسلامی عشق می‌ورزد و می‌خواهد به هر صورتی که هست، معارف اسلامی را در ایران و خارج از ایران تبلیغ و ترویج کند.  این استاد فلسفه ادامه داد: دکتر اعوانی، زبان‌دان و زبان‌شناس است و آن‌چه که به نظر من می‌رسد، ایشان انسانی بی‌غرض و نظر و مسلمانی واقعی هستند. در وجود او، نفاق وجود ندارد و ظاهر و باطنش با هم یکی است.

جهانگیری با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی اسپینوزا، عنوان کرد: مرحوم دکتر مهدوی که استاد ما بوده‌اند، نامه‌ای را به من نوشتند که در آن نامه مرقوم داشته بودند که من هم به اسپینوزا مخلص هستم و به او عشق می‌ورزم؛ چرا که علاوه بر این‌که فیلسوف بزرگی بود، حکیم بافضیلتی هم بود. زندگی او تجسد افکارش بود و من تشخیص می‌دهم که آقای دکتر اعوانی هم این‌گونه هستند.

او با بیان این‌که در سال‌های اخیر گاهی به ندرت به مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه می‌رفته است، خاطرنشان کرد: من شاهد این بودم که دکتر اعوانی و همچنین خواهر فاضله‌شان با تواضع و فروتنی خدمت می‌کردند؛ به طوری‌که انسان نمی‌توانست تشخیص دهد که ایشان استاد است، رییس یک مؤسسه است و یا کارمند و ارباب رجوع.

در بخش دیگری از این مراسم، دکتر شهرام پازوکی، از همکاران قدیمی دکتر اعوانی در مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه، با بیان به این‌که از قدیمی‌ترین شاگردان اعوانی است، گفت: آن‌چه که اکنون می‌خواهم بگویم، از ته دل است و به آن اعتقاد دارم.  او با بیان این‌که فیلسوفان در جست‌وجوی حقیقت هستند، از غلامرضا اعوانی به عنوان یک اهل نظر حقیقی یاد کرد.

پازوکی با بیان دو خاطره که یکی از آن‌ها درباره‌ی رانندگی نه چندان خوب دکتر اعوانی بود و دیگری مربوط به خانمی که تحمل اخلاق، رفتار و عقایدش بسیار مشکل بود، گفت: روزی در اتاق دکتر اعوانی با هم نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم که این خانم به اتاق ایشان آمد. دکتر با رویی بسیار گشاده و اخلاقی خوش با آن خانم حرف زد و هیچ اظهار ناراحتی‌ای نکرد. من به دکتر گفتم که تحمل این خانم برای ما بسیار مشکل است و ایشان در جواب به من گفتند که در مواقعی این‌گونه انسان‌ها مأمورین الهی هستند و خداوند می‌خواهد به واسطه‌ی آن‌ها، ما را آزمایش کند که آیا ما به بندگانش خدمت می‌کنیم یا خیر. این جمله از آن موقع در ذهن من مانده است و عمق اعتقادات فردی یک شخص را که چگونه خدمت به خلق‌الله را بدون ریا انجام می‌دهد، نشان می‌دهد.

او با اشاره به این‌که دکتر اعوانی یک‌سری اصول اعتقادی خاصی دارد که هیچ‌گاه از آن‌ها کوتاه نمی‌آید و به سختی از آن‌ها دفاع می‌کند، توضیح داد: ‌در یکی از کنگره‌های خارجی که با ایشان هم‌سفر بودم، هرچه که در آن کنگره گفته می‌شد، اگر اختلافی با اصول نظریات ایشان داشت، دکتر به دنبال این بود که وقت بگیرد و نظرش را اظهار کند.

پازوکی سپس با اشاره به سعه‌ی صدر غلامرضا اعوانی، خاطرنشان کرد: ایشان در برخورد با همکارانش آن‌چنان سعه‌ی صدری دارد که جای تعجب دارد. ایشان کسانی را در مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه استخدام کرده بود که مخالف نظر و رأیش بودند. این نشان‌دهنده‌ی تعظیم در برابر علم است. من شاهد بودم که ایشان می‌گفتند فلان کس در فلان موضوع خوب کار کرده است و آن فرد نیز از مخالفان نظری دکتر بودند.

سومین فردی که از او دعوت شد تا درباره‌ی غلامرضا اعوانی سخن بگوید، دکتر احمد جلالی بود که با بیان این‌که درباره‌ی کار علمی دکتر اعوانی صلاحیت ندارد چیزی را عنوان کند، ادامه داد: کسانی که سنت علمی و بنیادهای علمی را احیا می‌کنند و زنده نگه می‌دارند، همیشه حاصل کار آن‌ها در معرض زادن ثانی قرار خواهد گرفت. زندگی دکتر اعوانی همواره زادن ثانی را در معرفت به یاد ما می‌آورد.

جلالی با اشاره به سخنان جهانگیری که گفته بود، اعوانی همیشه به کارش عشق داشته است، گفت: سهروردی در آغاز کتاب «حکمت الاشراق» می‌گوید، نیک‌بخت کسانی که در عین این‌که اندیشه‌ی فلسفی دارند، بهره‌ای هم از معرفت عرفانی داشته باشند. عشقی که در وجود دکتر اعوانی وجود دارد، مرا به یاد بیتی از شعر اقبال می‌اندازد که می‌گوید، ز شعر دلکش اقبال می‌توان دریافت که درس فلسفه می‌داد و عشق می‌ورزید. بنده هم عرض می‌کنم، با کارنامه‌ی استاد می‌توان فهمید که درس فلسفه می‌داد و عشق می‌ورزید.

او با بیان این‌که در دهه‌ی ۵۰ خورشیدی با مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه آشنا شده‌ است، اظهار کرد: شاهد فعالیت‌ها و تلاش این جمع که تلاش داشتند در کنار پاسداشت فلسفه‌ی سنتی ما، تفکر فلسفی را با فلسفه‌ی نوین و جهان غرب تلفیق کنند، بوده‌ام و تلاش و فعالیت‌های دکتر اعوانی در آن سال‌ها برای من سرمشق بود.

جلالی گفت: اعتقاد به ایران، ایمان، فرهنگ، ملت و دین و آیین در ایشان برای نسل ما ایجاد انگیزه می‌کرد. وجود دکتر اعوانی در ایجاد علایق فلسفی و جریان فلسفه‌ورزی، ایجاد نهادها و گسترش آْن‌ها آن‌چنان برکتی داشت که اکنون شاهد گسترش یافتن آن هستیم.

او در ادامه افزود: ‌در نوسان‌های بعد از انقلاب که هر جامعه‌ای در مقابل تحول‌های تند، بسیاری از این‌گونه نهادهایش به دلایل مختلف دچار مشکل می‌شوند، جامعیت و شخصیت استاد اعوانی و سلامت نفس ایشان این نهاد مهم را نه تنها از چالش‌ها عبور داد؛ بلکه آن را توسعه داد. اگر تلاش و نحوه‌ی سلوک ایشان با محیط نبود، شاید از هم پاشیده می‌شد. اما ویژگی‌های تفکراتی و شخصیتی ایشان باعث شد که مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه نه تنها در ایران مطرح شود؛ بلکه در خارج از ایران نیز به عنوان یک مؤسسه‌ی فعال در فلسفه شناخته شود. بنده در یونسکو شاهد فعالیت‌های ایشان بودم. انصافا دکتر اعوانی اهل نه گفتن در مشارکت برای معرفی فرهنگ ایران و دانش و پیکره‌ی اندیشه‌ی فلسفی در این مملکت نبودند و هیچ‌گاه با وجود هزاران مانع، شانه خالی نکردند. ایشان اول کار را عرضه می‌کرد و سپس حمایت جلب می‌شد. ما شاهد برگزاری کنگره‌ی مولانا بودیم که چگونه برای برگزاری آن تلاش کردند.  جلالی در ادامه گفت: همیشه به دکتر عوانی به چشم یک مرجع و نهاد علمی برای ترویج فرهنگ ایران و فلسفه نگاه می‌کنم.

او افزود: این‌که یک رییس و یک مدیر در عین حال که نهادش همراه او نیست، تنها در یک هتل بنشیند و متن سخنرانی‌اش را با تسلط بر زبان، خود تنظیم کند، کار ساده‌ای نیست؛ ولی ایشان این کار را در فرانسه در کنگره‌ای انجام دادند. وقتی قرار است بزرگداشتی صورت بگیرد و امضای دکتر اعوانی پای دعوت‌نامه باشد، باعث می‌شود تا مهمانان مطمئن باشند که از گفته‌های آنان استفاده‌ی غیرعلمی نخواهد شد.

در بخش دیگری از این مراسم، دکتر محمدرضا بهشتی در سخنان کوتاهی با بیان این‌که حدود ۲۹ سال با دکتر اعوانی بوده‌ و همکاری داشته‌ است، گفت: سعه‌ی صدری که دکتر اعوانی دارد، باعث شده تا ایشان به عنوان یک شبه ‌تکیه‌گاه برای خیلی از افراد باشند. همچنین دکتر اعوانی در اندیشه‌های‌شان جدی هستند و سعی می‌کنند که با حرارت، گفته‌های خودشان را منتقل کنند. ایشان با فلسفه زندگی کرده‌اند.

این استاد فلسفه افزود: این‌گونه افراد که در زندگی مبنایی را انتخاب کرده‌اند، در مقابل کسانی که هیچ مبنایی ندارند، اصلا قابل قیاس نیستند. دکارت معتقد است، اگر کسی در جنگلی گم شود، در صورتی که راه مشخصی را در پیش گیرد، ممکن است به مقصد برسد؛ اما آنان که این مبنا را ندارند، ممکن است تا آخر عمر در جای خود باقی بمانند.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی، مدیر مؤسسه‌ی اطلاعات، نیز درباره‌ی نحوه‌ی آشنایی خود با دکتر اعوانی، بیان کرد: مرحوم مطهری اصرار داشتند که از دو شخصیت دعوت شود و از دانش آن‌ها بهره‌مند شویم؛ یکی از آن دو شخصیت، مرحوم راشد و دیگری سیدحسین نصر بودند. به دکتر نصر پیشنهاد شد تا مجموعه‌ی آثاری را ترجمه کنند و مسؤولیت نظارت بر ترجمه را دکتر اعوانی بر عهده گرفت. برای اولین‌بار آن موقع بود که با ایشان آشنا شدم و شیفته‌ی تواضع و فروتنی ایشان شدم.

او با بیان این‌که کاش از یک هفته قبل به من خبر داده بودند که چنین مراسمی قرار است برگزار شود، ادامه داد: قطعا دکتر نصر برای این بزرگداشت نامه‌ی زیبایی را می‌نوشتند. حقیقتا اثری که دکتر نصر نوشتند و دکتر اعوانی آن را اداره کردند، اثری گران‌سنگ است. دولت ترکیه می‌خواست این اثر را به قیمت گرانی از ایشان خریداری کند؛ اما دکتر نصر ترجیح داد این اثر را در وطنش به بهره‌برداری برساند.

دعایی در قسمت دیگری از سخنانش به خواندن متن لوح تقدیری که مؤسسه‌ی اطلاعات و موسسه‌ی حکمت و فلسفه آن را نوشته بودند، پرداخت و بیان کرد: استاد ما غلامرضا اعوانی که به بسی فضل هنر آراسته‌اند، دقت نظر، ژرف‌اندیشی، دین‌داری، شهرت‌گریزی و بسیار دیگری از فضایل ایشان بر کسی پوشیده نیست. استاد نادره‌ای در این روزگار و ستاره‌ا‌ی فروزان در آسمان حکمت هستند که زندگی سرد و تاریک روزگار زندگی ما را گرما و روشنایی می‌بخشند. به راستی او حکیمی عالم در حکمت و با این همه آشنا به اندیشه‌های مدرن و چیره‌دست در فهم و نقد آن‌هاست. در این زمانه به چنین حکیمانی نیازمندیم. خداوند وجود پربرکت این حکیم فرزانه را از وجود آفات نگه دارد.

در پایان مراسم، دکتر غلامرضا اعوانی با تشکر از سخنرانان جشن تولدش، گفت: بنده یک انسان فرهنگی هستم و از دوران کودکی به کار فرهنگی علاقه داشته و به آن پرداخته‌ام. هرگاه در فرهنگ این کشور و بزرگان آن دقت می‌کنم، ایمان من بیش‌تر می‌شود و فکر می‌کنم که ایران شایسته‌ی خدمت است. و خودم را خادم کسانی می‌دانم که برای این کشور خدمت می‌کنند.  او افزود: جهان امروز، جهان فرهنگ ایران اسلامی است. اگر به فرهنگ دنیا توجه کنید، متوجه خواهیم شد که چقدر بر روی شرق و غرب تأثیرگذار بوده‌ایم.

این استاد فلسفه خاطرنشان کرد: ما اسلام را از راه شمشیر ترویج نکرده‌ایم؛ ما با جهاد اکبر که جهاد علم، فضیلت، کمال، دانش، فرهیختگی و انسانیت است، فرهنگی اسلامی را ارائه کرده‌ایم.  رییس پیشین مؤسسه‌ی حکمت و فلسفه با اشاره به حضورش در کنگره‌ای که در کشور هند برگزار شده بود، بیان کرد:‌ شاعران، عارفان و چهره‌های فرهنگی ما در تأثیرگذاری بر فرهنگ کشور هند نقش مؤثری داشته‌اند؛ به گونه‌ای که حتا زبان و ادبیات هندی‌ها به فارسی تبدیل شد.

اعوانی با اشاره به برخی از خطابه‌های پیامبر (ص) گفت: شیطان درون را فرهنگ اسلامی می‌تواند اصلاح کند و اکنون نیز به واسطه‌ی بزرگان، ما حرفی برای گفتن به جهانیان داریم؛ بنابراین فرهنگ ما یک فرهنگ بسیار عمیق و قوی است.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که یکی از دوستانش برای شرکت در کنگره‌ای به کشور ترکیه سفر کرده بود، بیان کرد: ترکیه‌یی‌ها یا به شوخی یا به جدی گفته بودند که ما زیباترین قرآن جهان را نوشته‌ایم و عرب‌ها نیز گفته بودند که قرآن بر ما نازل شده است. این دوست ما هم در جواب گفته بود که بهترین فهم و درک معانی قرآن در میان ما ایرانی‌ها بوده است.

اعوانی با بیان این‌که ما وارث بزرگان هستیم، تصریح کرد: اکنون من مشاهده می‌کنم افرادی که کارهای فرهنگی می‌کنند، همان رگ و ریشه‌های بزرگان ما در وجود آن‌ها نهفته است. بزرگان و اهل فرهنگ ما به هیچ عنوان از اهل دنیا نیستند و آن کرامت و ارزش الهی را حفظ کرده‌اند و با یک محبت و دوستی می‌توان دل‌های آن‌ها را در کمند خود گرفتار کرد؛ ولی اگر دنیا را طلا کنید و به آن‌ها بدهید، به دلیل این‌که فرزندان حضرت علی (ع) هستند، سر فرود نمی‌آورند؛ بنایراین باید به آن‌ها خیلی احترام بگذاریم.

این استاد فلسفه بیان کرد: دولت‌مردان ما باید به فرهنگ خیلی بیش از پیش توجه کنند و این جهاد فرهنگی را باید بسیار بسیار مهم تلقی کنیم.

در بخش دیگری از این مراسم، اعوانی کیک تولدش را که نام یکی از کتاب‌هایش به نام «حکمت و هنرهای معنوی» روی آن نوشته بود، برید.