کاوشی در دین

کاوشی در دین

*مهدی عرب


انسان در نهاد و فطرت خویش به دین گرایش دارد ، امّا برای این که دین حق را در بعد اندیشه علمی و انگیزه عملی یافت نماید ، باید اقدام به پژوهش و تحقیق کند و محققانه آن را بپذیرد و متحقّقانه به آن معتقد و به برنامه های عملی آن پای بند شود . جوهر دین و به دیگر سخن ، محور و مرکز اساسی معارف دین ، توحید است ؛ یعنی خداوند واحد است و انسان باید بکوشد این وحدت و یگانگی را فهم نماید . هدف عالی دین ، همانا توحید و به تعبیر اهل معرفت ، رسیدن به مقام فنای فی الله است ؛ حتی اهدافی چون زندگی اخروی یا اهتمام به زندگی دنیوی یا ساختن جامعه نمونه یا تامین عدالت اجتماعی از اهداف میانی دین است که ارزش آن ها وابسته به غایت نهایی دین یعنی توحید است . نوشتار حاضر سعی دارد ، با رویکرد فلسفه دین به مفاهیمی چون : حقیقت دین ، منشا دین و ….. بپردازد . شایان ذکر است مقاله پیش روی برگرفته از آثار و اندیشه های حکیم متاله و استاد فرزانه آیت الله جوادی آملی است .

***

انسان ، موجودی است دین ورز ، دارای سرشت و فطرتی دینی ، هویت و بافت وجودی او در متن خلقت با دین عجین شده است . دین نیز با انسان تولد یافته و تا همه جا با انسان می ماند ، دمی او را رها نکرده و انزوا و خلوتی جز جان و نفس انسانی ندارد .

دین حقیقتی است مجرد و روحانی ، بنابراین تا دیده مجردبین حاصل نشود و با سلاح تجرّد ، عقل و قلب سلیم به او نگریسته نشود ، حجاب طبیعت و غبار مادیّت فرصت شهود محض و نگاه خالص به او را نمی دهد .

رابطه انسان و دین ، زمانی درست ترسیم می گردد که حقیقت دین و انسان به روشنی آشکار گردد و در پی آن چگونگی پیوند انسان و دین شناخته شود .

تعریف دین

دین در لغت به معنای انقیاد ، خضوع ، پیروی ، اطاعت ، تسلیم و جزا است و در اصطلاح ،  دین مجموعه عقاید ، قوانین و مقرراتی است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرایشی وی سخن می گوید و هم اخلاق و شوون زندگی او را زیر پوشش دارد . به دیگر سخن ، دین مجوعه عقاید ، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسان ها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد .

دین حق و دین باطل

مجموعه عقاید ، اوصاف اخلاقی ، احکام فقهی و حقوقی یا حق است یا باطل ، یا ممزوج از حق و باطل . مجموعه عقاید ، اخلاق و مقررات حق را دین حق و غیر آن را دین باطل گویند ، خواه باطل محض باشد یا حق مخلوط ؛ دینی که مجموع حق و باطل باشد ، دینی باطل است ، چرا که مجموع خارج و داخل ، خارج محسوب می شود .

تبیین دین حق به علل چهارگانه

مراد از علل چهار گانه شی ، علت فاعلی ، غایی ، صوری و مادّی آن است ، بر این اساس هرگونه تحلیلی از حقیقت چیزی به یکی از علل چهارگانه آن بر می گردد . حال در بیان علل چهارگانه دین چنین می توان گفت :

۱ . خداوند سبحان ، علت و مبدا فاعلی دین است و مجوعه دین با اراده الهی در اختیار انسان قرار می گیرد که وی می تواند از راه عقل و وحی به آن دست یابد .

۲ . خداوند سبحان ، هدف و غایت دین را به صورت هدف میانی و نهایی تبیین نموده است تا در پرتو تحقق این هدف ، سعادت دنیا و آخرت تامین گردد .

خداوند رسولان خود را با دلایل روشن فرستاده و با آن ها کتاب و میزان نازل کرده است تا مردم به قسط و عدل قیام نمایند ۱. بنابراین توده مردم با قسط و عدل قیام کنند و قیام و قعود و همه فعالیت های فردی و اجتماعی آن ها براساس قسط و عدل باشد ؛ نه تنها اندیشه و حرکات افراد براساس قسط و عدل باشد ، بلکه جامعه نیز براساس قسط و عدل بیاندیشد و حرکت نماید .

انسان ، نه تنها باید در مقام فعل اهل قسط و عدل باشد ، بلکه باید در مقام یافته های قلبی و عقلی نیز اهل معرفت و شهود و نورانی شود .۲ نورانی شدن انسان در مرحله فعل به شکل قسط و عدل رخ می نمایاند و در مرحله قلب به صورت شهود کامل و درک صحیح ، محقق می گردد . کسی که حق را به درستی مشاهده و درک کرد و به شکل صحیح پذیرفت و صحنه زندگی او چیزی غیر از ظهور و حضور نور الهی نبود ، او روشنایی جامعه است که با نور در بین مردم مشی می نماید ۳ .

هدف نهایی دین الهی ، نورانی شدن انسان است . انسانی که نور آسمان و زمین را شهود می کند۴ به اندازه سعه هستی خود ، مظهر این نور می شود ؛ به گونه ای که اگر هستی او وسیع بود ، مظهر اسم اعظم می شود ، در غیر این صورت مظهر سایر اسمای الهی خواهد شد . انسان نورانی ، سعادت دنیا و آخرتش به صورت کامل و نهایی تامین است .

۳ . علت و مبدا صوری دین نیز مجموعه اصول و فروعی است که به کمک ادله معتبر از منبع اصیل آن کشف می شود و این ادله ، مجموعه نقل و عقل است ، به بیانی دیگر صورت دین را ، هم با نقل و وحی می توان شناخت و هم با عقل . عقل برهانی اساسی ترین و روشن ترین دلیل و کاشف دین است . آنچه از مجموعه ادله دین استخراج و استنباط می شود ، همه شوون فردی و اجتماعی انسان را زیر پوشش قرار می دهد .

۴ . علت مادی ، محل و موضوع دین نیز جز انسان نیست ، چرا که انسان موجودی است که با داشتن قدرت تفکر ، شناخت ، اختیار و انتخاب می تواند ظرف تحقق دین الهی باشد ، به گونه ای که شوون علمی و عملی و مراحل جزم علمی و عزم عملی و مراتب اتّصاف و استعمال او ، موضوع احکام و قواعد دین شود .

واحد بودن دین حق و تعدد دین باطل

دین حق ، واحد است ، چرا که مبدا فاعلی دین حق ، خدایی است که هم ذات او نامتناهی و هم قدرت وجودی اش نامحدود است و نیز حق در نظام هستی ، همواره ثابت و واحد است .

دین باطل ، متعدد است ، زیرا مبدا فاعلی دین باطل ، هوا و هوس آدمی است و هوس ها متفرق؛ از این رو ادیان باطل ، متفرق و پراکنده است و چون ادیان باطل پراکنده است ، منحصر و محصور نیست ، زیرا هوس انسان محصور نیست .

پیدایی دین

منشا دین خداوند تبارک و تعالی است ، مبدا فاعلی دین خدا و مبدا قابلی آن انسان است و مبدا غایی دین ، دیدار انسان با خداوند سبحان است و نیز ساختار داخلی دین معصومانه تنظیم گردیده تا آدمیان در پرتو آن ساختار به لقای الهی باریابند .

اگر جهان بینی افراد انسان الهی باشد ، منشا دین ، نزد آنان خداوند است که براساس حکمت ، عدالت و رحمت از طریق ابلاغ وحی به انبیا ، آن حقایق را در اختیار آدمی قرار می دهد تا در پرتو آن به کمال حقیقی خویش رسد .

علت اصلی گرایش به دین

علت اصلی گرایش آدمی به دین در بخش اعتقاد و اندیشه ، باید عقل و فطرت باشد . از این رو ، انبیا و پیامبران الهی صلوات الله علیهم مبعوث شده اند تا گنجینه های عقول آدمیان را شکوفا و ادای میثاق فطرت را از افراد انسان مطالبه نمایند .

در بخش عمل نیز باید انگیزه و علت گرایش آدمی به دین ، جلب رضای پروردگار عالم باشد ، چرا که خداوند سبحان همواره با آدمی است و بر او احاطه قیّومی دارد ۵ و از رگ گردن به وی نزدیک تر است ۶ ؛ بنابراین ، باید مهم ترین و اصلی ترین عامل گرایش به دین در بعد اندیشه ، عقل و فطرت باشد و در بعد انگیزه ، جلب رضای پروردگار عالم .

علل فرعی گرایش به دین

۱ . شناساندن خدا و دین با روش مطلوب :

عرضه صحیح دین در صحنه معرفت ، به انسان های تشنه حقایق ، سبب گرایش آنان به دین خواهد شد . انسان ها یکسان نمی اندیشند ، بعضی از استعداد بالایی برخوردارند و بعضی دارای استعدادهای متوسط ، از این رو باید به میزان رشد عقلی آن ها با آنان سخن گفت .۷

۲ . عمل کرد متولیان دین :

مسوول و متولی نشر معارف دین ، باید مطالب دین را خوب فهم نماید ، به آن معتقد باشد و به درستی به آن عمل کند تا از این طریق ، موجب گرایش دیگران به دین گردد .

۳ . رحمت و رافت مسوولان :

خداوند از اسمای حسنا برخوردار است و دین او نیز براساس معرفت ، عدالت و محبت استوار است . رهبر دین الهی ، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز برای جهانیان ، رحمت است و با این رحمت گسترده ، جامعه بشری را جذب می کند .

اگر مسوولان و متولیان تبلیغ دین و وابستگان آن ها به دستورهای اصیل دین اعتقاد داشته باشند و به آن عمل نمایند ، زمینه ترغیب جامعه به دین را فراهم می آورند .

۴ . اقتصاد :

اگر جامعه به گونه ای باشد که عده ای در فقر اقتصادی گذران زندگی نمایند ، دین داری آن ها بسیار دشوار است .

۵ . قیام رهبران الهی در شرایط ظلمانی :

طغیان گران ، اگر در عصری به حق مسلم مردم تعدی و مردم را از حقوق خود محروم کنند و در این شرایط ظلمانی ، رهبران الهی قیام نمایند و با تحمل رنج توان فرسا ، عده ای را از خطر ستم نجات دهند و نظام عدل را مستقر کنند ، مردم به دین روی خواهند آورد .

علل گریز از دین

۱ . عدم شناخت جهان ، انسان و دین

۲ . تفسیر ناروا از دین

زبان دین

زبان دین با زبان همگان هماهنگ و برای همه افراد انسان فهم پذیر است ، چرا که دین برای هدایت توده مردم آمده است و چیزی که برای هدایت همه مردم است ، باید معارف و حقایق را به گونه ای بیان کند که همگان حق و صدق بودن آن را فهم نمایند و نیز برتری آن را در مقایسه با سایر افکار و آرا یافته و آن را پذیرا باشند .

کتاب های آسمانی نیاز به تفسیر دارند و خود پیامبران نیز کتاب های الهی را برای افراد انسان تفسیر می نمایند و اسرار وحی را آشکار می کنند ، ولی معارف این کتاب ها روشن است ؛ چرا که آیات نظری آن ها را به کمک آیات بیّن و شفاف تشریح می کنند ، گذشته از آن که اصول بدیهی و اوّلی عقلی ، همواره زیر بنای معارف است .

دین در ادیان

کاربرد کلمه دین به صیغه جمع ( ادیان ) به اعتبار تکامل دین در مقام تنزّل است . این ظهورات دین است که تکمیل می شود ؛ نه این که دین زمانی ناقص بود ، سپس کامل شد و آن گاه به مرتبه اکمل ، اتّم و اعلای درجه خود باریافت ، به دیگر سخن ، حقیقت دین ، یکی است که گاهی مراحل نازل آن ظهور می کند و گاهی مراحل میانی آن نازل می شود و گاهی نیز مراحل اعلای آن تجلّی می کند .۸

مقتضیات زمان نیز موجب تغییر فروع دین است ، ولی اصول و کلیات دین را دگرگون نمی کند ، به بیانی دیگر ، دین واحد ، ثابت و همیشگی است ، اما شریعت و منهاج متعدد و متغیّر است و می تواند موقّت باشد ؛ مانند ممنوعیت صید ماهی در روز شنبه در دین یهود و نسخ آن در دین اسلام .

*کارشناس علوم دینی وسطح ۱ حوزه


[۱] لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ( سوره حدید ، آیه ۲۵ )

[۲] کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ( سوره ابراهیم ، آیه ۱ )

[۳] أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا ( سوره انعام ، آیه ۱۲۲ )

[۴] اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ( سوره نور ، آیه ۳۵ )

[۵] مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ( سوره حدید ، آیه ۴ )

[۶] وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ( سوره ق ، آیه ۱۶ )

[۷] ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ( سوره نحل ، آیه ۱۲۵ )

[۸] الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا ( سوره مائده ، آیه ۳ )