اوپانیشادها ، منشأ تجلیات معنوی هند

دکتر فرزانه اعظم لطفی

عضو هیئت علمی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران

بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ.بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ ، فِى کِتابٍ مَسْطُورٍ ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ ، عَلىٰ نَبِیٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِین

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است؛ به نام خدای نور، به نام خدای نور نور، به نام خدای نور بر نور، به نام خدایی که تدبیرگر امور است، به نام خدایی که نور را از نور آفرید و سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را در کوه طور فرو فرستاد، در کتابی بر نوشته، در ورقه‌ای گشوده، با اندازه‌ای درخور، بر پیامبری آراسته، سپاس خدای را که به عزّت یاد شود و به عظمت مشهور است و بر شادی و بدحالی سپاسگزاری شود، درود خدا بر آقای ما محمّد و خاندان پاکش.

اوپانیشادها ، منشأ تجلیات معنوی هند

“اوپانیشاد ها” (۱) بخش آخر ” وداها “(۲)است که آن را “ودانتا”(۳) یا پایان ودا ” خوانده اند . در تقسیم بندی  آثار مقدس کیش هندو اوپانیشادها را جزو نوشته های الحاقی ” آرانیاکاها ” (۴) می دانند . سرایندگان اوپانیشاد ها بنا بر سنن هندوان، فرزانگان و شنوندگان احکام حق ” کاوایا ساتیا سروتاه ” بودند که در قعر وانبوه جنگل های بکر هندوستان خلوت می گزیدند.و به خویشتن کاوی می پرداختند . ان ها تجارب معنوی را [ که از مبـد أ فیض ایزدی] بدان ها الهام می شد وبا علم حضوری و اشراق در وجودشان شریان می یافت به سیاق وحدت وجود ابراز می داشتند و به لباس جملات مرموز می آراستند ودر قالب  افکار ترکیبی  و فشرده  می ریختند . دوران جنگل نشینی که با رساله های ” آرانیاکاها” آغاز شدبه اوپانیشادها انجامید.که می توان از آن به تعبیری به دوران آموزش و پرورش  در انبوه جنگل یاد کرد. بر اساس نظریه ” ماکس مولر” ،اوپانیشادها تعلیمات شفاهی است که مرشدان به مریدان نزدیک خود می دادند. باید دریافت که اکثر مکاتب مهم نظری در هندوستان و حتی بودیسم  از اوپانیشاد ها  سرچشمه گرفته است .

این پژوهش در نظر دارد با توجه به بحث اصلی در اوپانیشاد به اثبات معنویات خاص و تزکیه نفس و حقیقت یگانه در دوران کهن هند بپردازد.

اوپانیشاد گاهی به معنی دانایی یا معرفت آمده است. معرفت و دانایی شخص را قادر می سازد  که خود را بشناسد یعنی  نادانی را از بین ببرد . ریشه “سد” با پیشوند” اوپ” مجموعا نشان فروتنی و تواضع است که شاگردان هنگام رسیدن به حضور استاد از خود نشان می دهند  ( Joshi,2006:3) ، امروزه بیش از ۲۰۰ اوپانیشاد مختلف موجود است اما تعداد رسمی آن هادر “ موکتیکا  اوپانیشاد”(۶) ۱۰۸ اوپانیشاد قید شده است .(نایینی ، ۱۳۸۱،ج۲: ۱۰۰) . ترجمه حدود ۵۰ اوپانیشاد به زبان فارسی در زمان حکومت شاه جهان ( سده ۱۳ هجری) توسط فرزندش دارا شکوه و به یاری پندت ها یا روحانیون معابد انجام شد که آن را سَر اکبر ” نامیدند. اوپانیشاد  در اصل سرود حقیقتی است  که انسان در دورۀ کهن قدرت زمزمۀ آن را داشته است . اوپانیشاد می گوید حقیقت حقیقت در درون ماست . واژۀ عرفانی ” اهم برهما اسمی ” (۷) شطح صوفیانه ” اناالحق” حسین حلاج عارف بزرگ ایرانی را تداعی می کند .

اوپانیشاد ، فلسفه خودشناسی و خداشناسی

اوپانیشاد دستور پایان لذایذ زود گذر دنیای فانی را از روزگار کهن هند به میراث گذارده است . همان تعلق بی مقدار که در نتیجه جهل و خود خواهی ، انسان را از دانش و غایت حیات ابدی باز می دارد و در نهایت خداشناسی است . در این متون مراسم وتشریفات مذهبی ودایی و سیستم و نظام طبقاتی منظور شده است .قربانی نه کشتن کوکورانۀ بشر در مقابل خدایان ساختگی ذهن بلکه قربانی  یعنی از خود گذشتگی ، دعا، نماز و تعمق در حقیقتی که ماورای همه چیز است و درون ماست.

اوپانیشاد با یک سفر درونی آغاز می شود اما برای سفر درونی  می بایست مقدمات اخلاقی ویا کرم (۸) و اعمال نیک آماده باشد. برای نیل به”مکشا”(۹) یا رهایی و آغاز از روز مرگی و پلیدی دنیای زودگذر  می بایست تفکر و تعمق را به سوی خودشناسی سوق داد. موضوع اصلی و اساسی اوپانیشاد ها برهمن است. آن که زمان و مکان و ملت را در آن اثری نیست . از آن جایی که هندوئیزم بر پایۀ قربانی و نظام طبقاتی استواراست لذا هندوان به فلسفه و مباحث عقلی توجه وبهایی نمی داده و به فراگیری اوپانیشاد نیز رغبتی نشان نمی دادند. تا مبادا به دست نامحرمان و نا اهلان یا به فولی ” تیغ دادن در کف زنگی مست” بیفتد.

اصل واساس اوپانیشاد حقیقت مطلق و وجود ناب است که از آن ” برهمن” یا ” برهما” (۱۰) تعبیر می شود. برهمن سرچشمه هستی و عین هستی است. برهمن “بود” و آتمن ” نمود” اوست و عاقبت  نیز به او رجعت می کنند. “آچارج” (۱۱) فیلسوف و بزرگترین معلم مکتب ودا می گوید:

برهمن نه کلی است نه جزئی؛ نه کوتاه است نه بلند ؛ نه مرطوب است ونه خشک؛ نه سایه است ونه تاریک؛نه هواست ونه آکاش (آسمان) ؛ لمس شدنی نیست ؛ چیزی به او متصل نیست ؛ بو ندارد ، چشم و گوش ندارد …

( نائینی، ۱۳۸۱ج۱: ۸۹) مهم ترین بحث اوپانیشاد وحدت آتمن و برهمن است یعنی آتمن عین برهمن و برهمن آن حقیفت یگانه مطلق است که غیری ندارد  و عین هستی است و غیر او گمان و خیالی بیش نیست . در تعالیم اوپانیشاد ،تقوا ملاک برتری انسان هاست . اگر چه قدمت این اثر گرانقدر به سال ۸۰۰ قبل از میلاد می رسداما اندیشه و تعمیق آن مورد توجه  تمام اندیشمندانی است که از سیستم طبقاتی وفرادستی و  فرودستی به تنگ آمده  و برای رهایی از این معضل تنها طالب حقیقت محض اند. اوپانیشاد برای روحانیون و کَهَنه ، مقامی قایل  نیست و این  در حالی است که مرشدان اغلب از طبقه برهمن (روحانی ) نبودند؛ بلکه کشتری ( سپاهی ) بوده اند.در مذهبی که اوپانیشاد تعلیم می دهد نه تثلیث برهما ویشنو و شیوا وجود دارد (  تصاویر ۱ تا۳) ، نه زیارتگاه و معابد مقدس که خانۀ خدا یا خدایان شمرده شود . اوپانیشاد در جستجوی حقیقت است و از راه  منطق و عقل آن را دنبال می کند و هیچکس  را به علت دین طبقه ویا رنگ از پیروی  این طریقت باز نمی دارد . در حقیقت این نعمت و مزیت چیزی نیست که به افراد خاص اعطا شده و دیگران از آن محروم باشند .علم خویشتن شناسی  و فهم حقیقت حق در تفکر هندوئیزم، به لحاظ مطالعاتی و سلسله تقدم و تاخر قرائت متون

مقدس ، اوپانیشاد ها معمولا در آخر می آیند .هندوان به عنوان یک قاعده کلی نخست خواندن وداهای  چهار گانه را آغاز می کنند . سپس برای ورود  به حیات علمی دینی به سراغ براهمانا( رسالاتی  منشور در بحث معانی و تفسیر  مراسم قربانی  و سایر آداب و تشریفات مذهبی مشتمل  بر توضیحات  ( اعمال بید)می روند تا از دستورات آنها درباره انجام آیین و مناسک دینی استفاده کنندو بالاخره به اوپانیشاد ها می رسد.

خواندن اوپانیشاد ها برخلاف برهما نا که متعلق به دوران جوانی است هنگامی آغاز می شود که فرد به پایان عمر خویش نزدیک شده وبرای فهم معنای زندگی و اندیشه درباره رازهستی ، در اعماق جنگل ها به  خلوت و انزوا پناه برده است .

اوپانیشاد چیزی است که جهل را نابود می کند ، انسان را به خدا نزدیک می سازد و یا موجب تقرب انسان به آموز گار می شود. این تعلیمات، خواندن و فراگیری آن و سیر وسلوک در مقامات آن مخصوص خواص  ( نه از نظر طبقاتی)است که سلسله مراتب را طی کرده باشند، چنان که عرفا و صوفیه نیز چنین راه ورسمی دارند.سؤال آن است که این خدا چگونه خدایی است؟. هندوان که پایبند بر ثنویت هستند چگونه به وحدت و یگانه دانستن یک خالق هستی  روی می آوردند. مسئله اصلی  ومورد و یگانه دانستن یک خالق هستی  روی می آوردند. مسئله اصلی  ومورد ختلاف ماهیت رابطه میان نفس (۱۲)و خدا (۱۳) چیست؟ کسانی  مانند”مادهو” (۱۴) معتقدند نفس و خدا دارای دو ماهیت جداگانه اند، این دیدگاه را دوگانه انگاری(۱۵) می نامند.

برخی  دیگر همچون شانکارا(۱۶)معتقدند که این دو مطلقا”یکی و همانند هستند ؛ نفس همان خدا و خدا عین نفس است به این دیدگاه “وحدت انگاری”  (۱۷) می گویند .برخی دیگر مانند ” راما نوجا” (۱۸) بر این باورند که رابطه نفس با خدا مانند رابطه جز با کل است این دیدگاه را”ئوحدت انگاری مکیّف ” (۱۹) می نامند.

و ایندرا(خدای رعد)سرآمدند ؛ اما چنان که در ریگ ودا به طور صریح و هندوان اگرچه در ستایش  رب النوع های گوناگون چون آگنی(خدای آتش) آشکار آمده، خدایان متعد د صرفا”تجلیاتی از یک حقیقت واحدند.

یکتا پرستی هندی در تمام اشکال زنده و حاضرخود از دوران ودایی گرفته تا عصر حاضر به تجلیات گوناگون خدا معتقد و به وحدت همه آنها در خداوند یگانه باور داشته است .

بنابراین وحدانیت یا یکتا پرستی هندی دارای خصیصه ای است که آن را از یکتا پرستی مسیحی و اسلامی متمایز می سازد.

ما برای خشم وقهر خداوند تمثیل قایل نیستیم اما درهندوئیزم فهم معبود با رقص شیوا ” تاندوا” (۲۰)و روشن شدن چشم سوم وی آشکار می شود.

قدرت ونیرو با تجلی الهه “شاکتی”(۲۱) در قالب تندیس در معابد به چشم می خورد .(تصویر۴)

اگر چه در قانون اساسی هند‏، حکومت غیر دینی تعریف شده اما دین درهند بسیار پویا وروان است به گونه ای که حکمت و اخلاقیات نهفته دراوپانیشاد ها منجر به بیداری دینی و اصلاح طلبی در سده نوزدهم نیز شد. رهبران نهضت های  اصلاح طلب که از ثمره داشتن ارثیه دینی و فلسفه مترقی وداها و اوپانیشاد ها بر خود می بالیدند به رهبری ” رام موهن روی ” برای اولین بار نهضت اصلاح طلبانه ” برهموسماج” را در سال ۱۸۲۸ م بنیان نهادند. را موهن از طبقه برهمن بنگالی برخاسته بود. او که مطالعه هر دو فلسفه شرق و غرب خدای فارغ از ادیان ومذهب ، خالقی متعالی اعتقاد داردکه به خاطر ماهیت وصف ناپذیرش غیر قابل شناخت است.

وی مخالف عادات غلطی چون ازدواج کودکان و ستّی (سوزاندن زنده زن پس از فوت همسر) بود که هیچ کدام در اوپانیشاد ها مبنایی ندارند. او سرسختانه با این رسوم غلط به مبارزه پرداخت  و اعمال  مربوط به برگزاری مناسک “پورانایی”(۲۲) و”تنتره ای”  (۲۳) به ویژه نیایش در برابرتندیس را محکوم کرد. وی هیچ علاقه ای به دین رایج  از خود نشان نمی داد صرفا” مفهوم اوپانیشادی خدا را به مثابه یک مطلق غیر شخصی قبول داشت .

وبا حکمت اوپانیشادی با هندوان متعصب که خدای شخصی را بخش مهم تجربه دینی خود به حساب می اوردند مبارزه می کرد. پس از رام موهن،”دیانند سرسوتی ” (۱۸۲۴-۱۸۸۳م) دومین نهضت اصلاح طلبانه با عنوان ” آریا سماج” را در سال ۱۸۷۵ بنیاد نهاد. این نهضت  نیز برپایه علم خویشتن شناسی و فهم حقیقت به مبارزه علیه تعصبات فرقه گرایانه و فرادستی و فرودستی طبقات هند پرداخت و بحث برابری طبقات نه براساس نژاد بلکه بر اساس کرم یا اعمال نیک را مطرح کرد. (بدیعی،۱۳۸۲،  ۱۴۹).

این فلسفه ودیدگاه  یگانه پنداری و دوری از ثنویت و تعلیماتی برخاسته از ان ” میرزا منوهر توسنی” اولین شاعر پارسی  گوی  غیر مسلمان را به شاعری معتقد به وحدت الوجود محور تبدیل می کند .وی می گوید:

از اثریک  نگاه اوست مست

هم بت هم بتکده هم بت پرست

ناگفته نماند که نفوذ و حاکمیت ۸۰۰ ساله زبان فارسی  و تفکراسلامی ، بستری مناسب را برای تعامل مذاهب  وپیوند صوفیان مسلمان و هندو در زمان اکبر شاه ( قرن نهم هجری)فراهم ساخت و برهمنانی  همچون

” سوامی بهوپت رای بیراگی” را به سرودن اشعاری در باب وحدت انسان و خدا  واداشت. از آنجا که برهمنان تنها متصدیان  امور دینی بودند ، برایشان سخت بود که از تفکری غیرازهندوئیزم پیروی کنند اما ” بیراگی” شاعر هندو از برهمنی تند رو به نام ” شنکر آچاریه” حادثه ای را نقل می کند : روزی شنکر در کنار رودخانه مشغول استحمام بود که خاکروبی از طبقه نجس و پست جامعه ،لباس های خود را در کنار البسه او قرارمی دهد . این کار  باعث آزردگی عالم برهمن می شود چنان که با سرعت تمام لباس های خود را به قصد تطهیر د رآب رودخانه می شوید. خاکروب نیز همزمان  لباس هایش را در آب رودخانه فرو می برد . که این بار برهمن بیشتر عصبانی می شود اما گویا کار از کار گذشته بود  و آب رود خانه بدون توجه به طبقه اجتماعی ، لباس های هر دو نفر را تطهیر کرده بود ! بیراگی شاعر و برهمن که از حکمت تصوف اسلامی ، زبان فارسی و شاعران عارف ایرانی بهره برده از زبان خاکروب  می گوید:

کافرو مؤمن ، فرنگی و یهود

ارمنی وگبر و ترسا وجهود

جلوه های  ذات من هست ای جوان

غیر ذاتم کیست را کون ومکان

و از قول  شنکر برهمن می گوید:

خویشتن را این زمان بشناختم

سر به اوج معرفت افروختم

پیش از این چشم خرد بود و موج  بین

بحر بین شد این زمان چشم از یقین

بیراگی که” بی غم” تخلص داشت در سرودن مثنوی خود تصوف اسلامی را با فلسفه ویدانت و اصل کلی وحدت الوجود پیوند می دهد :

بی غم سخن عشق به جز یار مگو

سری است سر کوچه وبازار مگو

گر جمله جهان از تو حقیقت پرسند

زنهار جز اقرار ز انکار مگو

ای دل اگر آن عارض دلجو بینی

ذات جهان را همه نیکو بینی

در آینه کم نگر که خودبین نشوی

خود آینه شو  تا همگی او بینی ( Abdullah,1992: 1341 ).

در تفکر کهن هندی اعجاب  برانگیز این است که چگونه در مراحل ابتدایی از فرهنگ بشری ذهن انسان به درجه ای از اوج فکری رسیده  که خودشناسی و خداشناسی را دریافته است!؟.

مثال هایی از متون کهن اوپانیشاد ها موجود است که در یجروید (۲۵) بند ۱۷ آمده است ( نائینی،۱۳۸۱ ج ۲: ۴۲۵)

و شما که صاحب همۀ نفع ها و سود ها اید نمشکار نمشکار

و شما که صاحب برّو بحرید نمشکار نمشکار

و شما را که پهن کنندۀ  زمین اید نمشکار نمشکار

و شما که دهندۀ دولت ها اید نمشکار نمشکار

و شما که در همه جا اید و هیچ جا نیست  که شما به آنجا نرسید

نمشکار نمشکار و…در این بند بیش از ۵۰۰ بار درود وسلام بریگانه واحدی فرستاده می شود . که صاحب همه چیز است و از همه بی نیاز .این بیان زیباترین تجلی فکر متعالی  بشر در دورۀ کهن هندوستان را زنده می کند

در ” اپنکهت تیج بندو”(۲۷) بند ششم آمده است : و سه چشم و سه صفت دارد

و مکان همه است و دارندۀ سه عالم است و بی صورت است و بی حرکت و بی شک است و به خود قائم(بدون شکل) و به چیزی  محتاج نیست . ( همان : ۴۲۱).

در بند هفتم : و هیچ صفت و رنگ دیگری  در او اثر نکند و همۀ صفت ها ورنگ ها در اوست . در بند دهم: نادانا ن  او را  نیست  می دانند . نیستی به او نمی رسد .او همیشه هست . در ” اپنکهت نر سگهه” (۲۸)از اتهروید کهنداول  بند اول آمده است :

” همه فرشته ها به ” پر جاپت ” ( ۲۹) گفتند : “آتما ” که از هر لطیف ، لطیف تر است و عین “اوم” (۳۰) است، آن  را به ما بیان کنید . پرچاپت قبول کرده و گفت: که همه عالم اوم است هر چه شده است و هست و خواهد شد همه اوم است و هرچه برتر از این سه زمان است همه اوم است و این همه برهم است و ” جیوآتما”هم برهم است . اوم را که برهم  است  با جیوآتما ، یکی کرده و جیوآتما را با برهم که اوم است  یکی کرده و همین  یکی را که پیری تدارد و بی مرگ است و بی زوال است .

در پریاتای هشتم کهند ۱۲ آمده است : پر جاپت گفت : این بدن میرنده است و مرگ این را مضبوط گرفته است ؛ آتما نامیرنده و منزه است از بدن و محل آن آتما این بدن است . وقتی  که آتما به بدن تعلق گیرد ، آن زمان لذت و الم را در می یابد  و تا آتما به بدن تعلق دارداز لذت و الم  خلاصی ندارد  و وقتی که تعلق این بدن  را گذاشت او را نه لذت است ونه الم  همین آتما به سبب تعلق به بدن جیوآتما نام دارد.

در اپنکهت ایشاباس (۳۱) از یجروید بند ۱۸ آمده است :  ای “اگن” ای ذاتی که صورت نوری ، ما را به راه نیک ببر وبه دولت و بزرگ و رستگاری برسان  . ای که دانندۀ  عمل ها ی مااید

گناهان ما را بیامرزید ، تو را بسیار تواضع است .

هر که مکت ( رها وآزاد ) ورستگار می شود جمیع حواس ظاهری و باطنی بدن لطیف او  بعد از مردن “در هرن گبهه” (۳۲) که مجمع  عناصر صرف است ، محو می شود  و جیوآتمای اوباآتما یکی می شود. و بدن او خاک می شود  و وقت مردن گیانیان (عالمان)  و عارفان اعمال  ونتیجۀ اعمال خود را می گویند که ای اعمال ما، ما را یاد خواهید کرد؟ که ما را هرگز  نظر  بر عمل  و نتیجۀ آن نبوده است و به نور ذات می گویند  که ای ” جوتی سروپ ” (۳۳) یعنی ای ذاتی که صورت نوری، ما را به راه نیک ببر  و به دولت  بزرگ بیامرز . تو را بسیار نمشکار.

اوپانیشاد  با دستورات و حکمت های پند آموز خود منشأ تجلیات  معنوی هندوستان از روز گار کهن تا کنون بوده است . همانطور که در ریگ ودا عبارتی صریح وآشکار می گوید که  خدایان متعدد صرفا” تجلیاتی ا ز یک حقیقت واحدند؛ در اصل نت تّوّم اَسی ” توهمانی” ، هویت ذاتی ، اساس و پایه تزلرل همۀ مباحث  متافیزیکی  اوپانیشادها ست. با وجود تنوع  مقاصد و اختلاف منشأ رب در اوپانیشاد ها، همواره تمایلی به عقیده اصالت وحدت  (مونیئسم) مشاهده  می شود.

یکتا پرستی هندی در تمام اشکال زنده و حاضر خود از دوران ودایی گرفته تا عصر حاضر به تجلیات گوناگون خدا معتقد وبه وحدت همه آنها در خداوند یگانه باور داشته است . بنابر این ، وحدانیت با یکتا پرستی هندی خصیصه ای است که آن را از یکتا پرستی مسیحی واسلامی متمایز می سازد . فلسفۀ اوپانیشاد به تمامی سؤالاتی که متفکران و حکما در دوران کهن در ذهن می پروراندند ؛ پاسخ می دهد .

این سؤالات عبارت است از : حقیقت چیست؟ کیهان مظهر و نموداز چیست؟

آیا هستی به خودی خود صاحب حقیقت است یا آن که فقط مظهر و نمایش

وهمی است؟آیا اعمال و افکار بشری مبتنی بر احساس حقیقت است یا برپایۀ پندار؟ حیات انسانی چه معنایی دارد؟ اوپانیشاد ها به طور کلی در یک قضیۀ اصلی ثابت است : کل اشیا ء خواه مادی یا معنوی ، اعم از صور بشری ، حیوانی و نباتی ، اجرام آسمانی ، ارواح مجرد و خدایان ، همه وهمه در دریای حقیقت وحدت  غرق هستند . آن عالم ، مافوق محسوسات است و منتهای عالم ماده  و ذاتی غیر محدود  و قائم به نفس است  واو خداست وبس.

پی نوشت :

  1. Upanishad : از کلمات سانسکریت اوپ (pa U: نزدیک) و”نی” (Ni : پایین)و” سد” (sad : نشستن) ترکیب شده است که در اصل به معنای نشستن شاگرد در سطحی پایین تر از استاد برای فراگیری علوم سرّی است .”ماکس مولر” بر این باور است که این مکتب تفکرات بشریرا به حد اعلای خود رسانیده است .
  2. Veda: کتاب های ودا نخستین منشأ افکار هندو است . کلمه ودا در سانسکریت

از ریشه دانستن و معنی اصطلاحی آن دانش الهی یا علم است . کتب ودا را “شروتی” نیز می نامند . این واژۀ اخیر به معنی دانش مسموع  و در مقابل  واژۀ ” سمیرتی ” است که مفهوم آن بر دانش در یاد مانده و یا علم محفوظ دلالت می کند. مقصود از اولی علم مستقیم است که مبدأ آن خارج از بشر بوده ودر نتیجۀ تفکر به دست  نیامده باشد و منظور از دومی دانشی است که دست به دست وسینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و در واقع میراث معلمین و پیشوایان باستانی است.کتب ودا  در نظر غالب هندوان ، حکم وحی مُنزل والهی وکتاب ابدی را دارد .، تعلیمات آن جامع و کاملا” قابل فهم وبالاترین مدرک وسند مذهب است . این تعلیمات بر جمیع زندگانی هر فرد حاکم است و وظایف او را در هروضع و شکل از زندگانی و در تمام مراحل عمر، از تولد و جوانی ، آموزش وپرورش و ازدواج و مرگ معین می کند. و مرجع کلیه آداب و مقررات فردی و اجتماعی است .همۀ قوانین قوانین قضایی و دستگاه های اجتماعی براساس آن مقرر است. مراسم وتشریفات مذهبی ،آداب و رسوم نماز هاو ادعیه وقربانی ها تابع آن بوده و بالاخره مبدأ و پایه کلیه مکتب های اصول عقاید و فلسفه است. ودا ها عبارت است از چهار کتاب مختلف که شامل مقدار زیادی نوشته و رسالات فلسفی و یا تفسیر است که مجموع این نوشته ها به چهار قسمت تقسیم                 می شود:

۱٫سمهیتا      ۲٫براهمانا    ۳٫ آرنیاکا    ۴٫ اوپانیشاد

کتب چهار گانۀ ودا عبارت است از ریگ ودا : مشتمل بر۱۰۲۸ریچ یاقطعه منظوم ستایش است –این قطعات  عبارت است از سرودهایی که در ستایش خدایان و نیایش آنان سروده شده . ریگ ودا در واقع ودای شعر است.

ساماودا : اغلب تکرار همان اشعار ریگ وداست ولی دارای ۷۵ قطعه اصلی نیز استکه برای سرودن در هنگام انجام تشریفات  قربانی سوم مرتب شده است . ساماودا ، ودای آهنگ  ها است.

  • یجرود و در حقیقت ادعیه قربانی هاست ا: شامل قطعات نظم ونثری است که مربوط به قربانی های متعدد

اتهروا ودا : از حیث تاریخ مؤخر برسه بید است و مربوط به رضاء و اقناع دیو ها و ارواح پلید است.

  ۳ ve d anta . : آخر ودا-ودانتا در واقع تنها نماینده مذهب وحدت وجود هندو در عصر معاصر است . موجد این مکتب ویاسا (v y a s a : بیاس ) است که او را بادراین ( b a da a ray a n a    ) هم می گویند . معلم بزرگ این فلسفه شنکر آچارچ از مردم “مالابار” بوده است .( ناییینی ، ج۲، ۱۳۸۱: ۶۰۹)

  1. Aranyaka: منسوب به جنگل – ساکن جنگل – نام بعضی از نوشته های  مذهبی وفلسفی که معنی عرفانی مراسم دینی را بیان کرده و درباره ذات وصفات خداوند بحث می کند. این نوشته ها ، از ملحقات براهماناست و منظور از ان ها این است که براهمه در جنگل عزلت می گزیدند . به مرور ایام بعضی از آرنیک ها از بین رفته ولی هنوز چهار آرنیک به اسامی زیر در دست است :
  • برهد آرنیک (brihad aranyaka)
  • تیتریه آرنیک (aranyaka taittiriya)
  • ایتریه آرنیک (aitareya aranyaka)
  • کشیتکی آرنیک: (kaushitaki aranyaka)

آرنیک ها ارتباط بسیار نزدیکی با اوپانیشاد ها  دارند و گاهی  نام اوپانیشاد  ونام آرنیک به جای یکدیگر به کار می روند. نوشته های آرنیک برای آن طبقه از مردم فراهم آمده که خود را وقف تفکر وتعمق در مسائل معنوی و فلسفی عالیه کردهاند. آرنیک ها از نظر قدمت و کهنگی سپیده دم فکر را آشکار می سازند .

 ( نایینی ، ۱۳۸۱، ج۲: ۴۹۴).

  1. caviya satiya sarvata Upanishad: اشعاری که از طریق  شنیداری حفظ شده است
  1. kuktika-upanidhads :یکی از نام های اوپانیشاد که خود شامل ۱۰۸ اوپانیشاد است. تاریخ تنظیم و یا تألیف موکتیکا اوپانیشاد نیز به خوبی روشن نیست . ( همان: ۱۰۰).
  2. asami Aham brahma ک من برهما هستم ؛ اهم =من ، برهما = خدا واسمی =هستم .

۸٫٫ Karam: کرم/کرمن karman :  عمل، کار، کردار، بنابر عقیده هندوان کرم عنی نتایجی که بر اثر کردار ورفتاربشر از نیک وبد یک زندگی به زندگی دیگر منتقل می شود و اثر آن در حیات بعدی نمودار می شود . ( بدیعی ، ۱۳۸۲: ۴۸ ).

  1. moksha : رهایی، خلاصی، بنابر عقیده هندو( و غالب مذاهب بومی هندوستان) هنگامی که شخصی در می گذرد و قالب تهی می کندروح از بدن او می رود پس ااز اندک زمانی بنابر اعمالی که مرتکب شده به قالب دیگر در آمده واز نو زاییده می شود، کلیه گناهان دوره حیات قبلی او در حیات بعدی اثر می گذارد و هر کس  پاداش عمل ( کرم karam)  خود را می بیند، مادام که آثار کردار بد یا نیک او باقی است ناگزیر باید از پره چرخ زندگی یا دولاب تولد ومرگ بگذرد و در این رفت وآمد ها ی مکر ر کیفر سیئات و پاداش حسنات خود راببیند .بنابرعقیده

دسته ای از مردم ، زندگی و مرگ عبارت از وجود یا فنا نیست بلکه عبارتست از رفت وآمد ها ی مکر ر کیفر سیئات و پاداش حسنات خود راببیند .بنابرعقیده تبدیل لباس  و تغییر قالب و تا هنگامی که شخصی از طریق تقوی، پرهیزگاری، عفاف، ریاضت وقدس به درجه نجات ابدی نرسد از رنج تولد و مرگ جدیدنجات نخواهد یافت .( همان: ۵۸۱).

  1. Brahma( Brahman)خدای آفرینش ، ایزد پیدایش، فرد اول از خدایان

سه گانه هندو و روح اعلی که به صورت خالق جهان ظاهر شده است . او از تخم جهان (هرن گربهه) که از علله العلل اولیه پیدا شد به وجود آمدو همان پرجاپت است. که خداوند و پدر  کلیه مخلوقات و مخصوصا” پدر ریشی هایا دیگر پرجاپت  هااست . بنابراین اساطیر هندو  وقتی برهما عالم را خلق کرد برای مدت یک روز برهمایی که طول آن ۲۱۶۰۰۰۰۰۰۰سال است جهان بی تغییر مانده وسپس هنگامی که (برهما) در خواب بسر می برد جهان و هر چه در آن است طعمۀ آتش می شود . اما دانشمندان(ریشی ها ) و خدایان وعناصر باقی می مانند و چون دوباره بیدار می شوند ،جهان را از نو می آفریند و این عمل  برای مدت ۱۰۰ سال برهماییهمچنان تکرار می شود.، برای  آگاهی بیشتر رجوع شود به کتب:

 ( اعظم لطفی ،۱۳۹۰ : ۳۶ ( : ۲۰۰۳: ۴۳)،wilkins) : ( 2005: 58،Dowson).

  1. شنکر آچارچ : بزرگترین معلم مکتب ودانت (۷۸۸-۸۲۰م).

۱۲٫Jira : نفس

۱۳٫Brahma: خدا

۱۴٫madhova: فیلسوف ودایی قرن چهاردهم میلادی.

۱۵٫dvaita(dualism)  دو گانه انگاری

  1. sankara( shankara) : شانکارا، فیلسوف ودائی
  2. monism : وحدت انگاری.

۱۸٫Ramanuja : فیلسوف ودائی.

  1. visistadvaita : وحدت انگاری مکیف ، ویشتا دیوایتا

Qualified monism)  ).

  1. Tandova : رقص عرفانی شیوا،رقص بصیرت .

۲۱ . Shakti :  الهه قدرت

  1. Puranaha
  2. Tantara
  3. Birag : سوامی بهوپت رای بیراگی شاعر پارسی گویی غیر مسلمان که در بخش های عرفانی و وحدت الوجود به پارسیشعر می سرود. وی به ” بی غم “

تخلص داشت.

  1. Yajerved (به پی نوشت ۳ رجوع شود)

۲۶ .   : Namashkar درود وسلام با ادب و احترام

  1. :apankhat  tij bindu  قطره نور از  اتهرویدا قسمتی از اتهرویدا

۲۸ .  :  apankhat nirsinghaآخرین اوپانیشادی که دارا شکوه ترجمه کرده  واز اتهروید است.

  1. parjapat :خداوند آفرینش ،خدایی که ناظر به مخلوقات و حافظ حیات است ، اولین ایزدی که ذات مطلق  او را خلق کرد(در وداها)این نام به مقام اعلای الوهیت

اطلاق  شده ولی بعد ها به شیوا نیز اطلاق شده است .

  1. :om(aum) اسم بزرگ ، اسم اعظم. کلمه مقدسی که هنگام شروع و خاتمه تلاوت بیدها و ادعیه خوانده می شود. کلمه اوم ابتدای کتب مقدس نوشته می شود و شبیه کلمه هم عربی است . این کلمه را مرکب از سه حرف می دانندکه هریک از بیدی گرفته شده است. .( نایینی، ۱۳۸۱ ج۲: ۵۰۶)

۳۱٫apankhat isha bas  : علم آفریدگار بزرگ اپنکهت ایشاباس.

۳۲٫hiran garbh : خدای تمام آفرینش و نگاهدارندۀ آسمان و زمین که زندگی

و نفس به همه می بخشد .( همان : ۶۴۹)

  1. jyotisvarupa: ذاتی که به صورت نور است؛ عین نور ( همان: ۵۱۹)

فهرست منابع

  1. اعظم لطفی ، فرزانه.۱۳۹۰٫ فرهنگ تلمیحات : اساطیر ی، داستانی، تاریخی،مذهبی در زبان وادبیات اردو –هندی، قم، مجمع ذخایر اسلامی.
  2. رستگار فسایی، منصور. ۱۳۸۳٫ پیکر گردانی در اساطیر، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی.
  3. شاتوک ،سی بل .. ۱۳۸۲٫آیین هندو،ترجمه،: محمد رضا بدیعی ، تهران: انتشارات امیر کبیر.
  4. شایگان ، داریوش.۱۳۸۳٫ ادیان و مکتب های فلسفی هند، تهران :
  5. انتشارات امیر کبیر.
  6. قرایی،فیاض، ۱۳۸۵٫ ادیان هند، مشهد: دانشگاه فردوسی.
  7. ناس، جان بایر. ۱۳۸۷٫تاریخ جامع ادیان ، ترجمه: علی اصغر حکمت ، تهران :انتشارات علمی و فرهنگی .
  8. نائینی ،جلال .۱۳۸۱٫ اوپانیشاد ، ۲جلدی، تهران: انتشارات علمی.
  9. هیوم ،رابرت ا .۱۳۸۵٫ادیان زندۀجهان ،ترجمه: عبدالرحیم گواهی ،تهران:
  10. دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  11. Reference List
  12. Abdullah,S.M.(1992).Adabiyat –I Farsi men  Hinduno  Kahissan. India:Anjoman-e Taraghi-ye Urdu.

Dowson,j. (2005). A classical  dictionary  of  Hindu Mythology and religion  geography. History  Mythology and religion  geography. History  and  literature.( 58), New Delhi : D.K .print world.

  1. Flood,G.(2004) An  introduction to Hinduism, Cambridge: university press.
  2. Fowler, j . (2004). Hinduism Beliefs .practices and scriptures,New Delhi: A darsh books. An imprint of
    1. Kusum publishing.
  3. Gupta,sp.prabha, A.(2002).Elements of Indian art ,New Delhi : D.K. print world (p) ltd.
  4. Joshi,K.L.Bimali,O.N.&Trivedi,B.(2006). 112 Upanishads: an exhaustive introduction,Sanskrittext,English translation and index of verses,.vol.2,vol.3, New Delhi: parimal publications.
  5. Leyngar,T.R.R.(2004).Hinduism and scientific Quest. New Delhi: D.K. print world LTD.
  6. Leyngar,T.R.R.(2003). Dictionary of Hindu Gods and Goddesses. New Delhi: D.K .print world (p) ltd.
  7. Majumdar, A.K.(2008).The Hindu history, New Dehli:pupa&co
  8. Virsingh,D.(2005). Hinduism and introduction, Jaipur: Surabhi parkash.
  9. Wilkins,w.J.(2003).Hindu mythology, New Delhi: D.K. print World.