اهل تصوف متأخرِ دارالارشادِ اردبیل

استاد منوچهر صدوقی سها

مدرس و پژوهشگر حکمت اسلامی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن: شهر اردبیل خاستگاه معنوی سیاسی ایران پس از اسلام است. نام این شهر که نقش بی نظیر در تاریخ ایران مدرن ایفا کرده است به شیح صفی الدین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی و جنبش عرفانی صفویه گره خورده است. لذا فهم جریان تصوف در دوره متاخر از منظر ایران شناسی حایز اهمیت است. استاد منوچهر صدوقی سها خود اهل اردبیل و صاحب نظر برجسته در تاریخ حکمت و عرفان متاخر ایران زمین هستند.

«پروژه ایران شناسی حکمی» برای شناخت عمیق فرهنگ و تمدن ایران از سوی آکادمی مطالعات ایرانی لندن در حال انچام است که به مرور به صورت مقاله و کلیپ های ویدیویی در  سایت آکادمی منتشر می شود. اردبیل بخاطر جایگاه ویژه اش در تاریخ ایران، نقطه شروع «پروژه ایران شناسی حکمی» است.

 

کلیدواژگان: تصوف، اردبیل، ایران شناسی، شیخ صفی الدین اردبیلی، اسلام.

 

دارالارشادِ اردبیل به دو سده گذشته نیز در ادامه دوران صفوی مرکزیت‌های مختلفی از نظر سیاسی و دینی و علمی و معرفتی داشته است که شرح آن طولانی است ولی صرفا در باب مرکزیت معرفتی آن در کمال اختصار می‌شود گفت:

۱- در سده سیزدهم قمری جدنا الامجد حاجی میرزا محسن اردبیلی از سرآمدان تلامیذ صاحب جواهر و صاحب فصول و صاحب هدایه و مخصوصا صاحب ضوابط و مرجع تقلید و رئیس مطلق آن نواحی، اعتقادی عظیم با شیخ صفی الدین اردبیلی می‌داشته است و از او با عنوان سلطان العارفین یاد می‌فرموده است.

 ۲- بعد از او هم جماعتی از اعاظم فقهاء ربانی بوده‌اند مانند آقا سید مرتضای خلخالی جد مرحوم آقا سید محمد مفتی الشیعه از خواص تلامیذ و اصحاب جناب حاج ملا علی ِحاج میرزا خلیل تهرانی، استاد آخوند ملا حسینقلی همدانی و آقای میر سید محی الدین والد ماجد آقای سید یونس اردبیلی (سید یونس کوچک یا دوم) از بنی اعمام مادری پدرم که او هم از اصحاب آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی بوده است و جد پدری مادرم آقا میرزا یوسف آقای مجتهد از اصحاب آقا سید مرتضای کشمیری و جد مادری مادرم آقا میرزا عبدالله مجتهد برادر آقا میرزا یوسف که رسما داخل سلسلۀ الذهب بوده است و جد مادری پدرم هم آقا میر سید صالح آقای مجتهد از اصحاب میرزای شیرازی که تعلیقاتی بر محاسبۀالنفس سید ابن طاووس دارد و رئیس خاندان پدری ما مرحوم شیخ عبدالعظیم شیخ العلماء صدوقی مفسر و متکلم صاحب مبانی، از بر کشیدگان آخوند ملا قربانعلی زنجانی و سیدالاتقیاء آقا میرزا حبیب الله مجتهد از بنی اعمام مادری پدرم و من فی طبقتهم.

 اما در باب سلاسل می‌باید گفت:از سلسله نعمت‌اللهیه می‌باید از میرزا نصرالله صدرالممالک نصرت علیشاه  گفت و فرزند و خلیفه اش آقا میرزا هادیِ هادی علی شاه که از او (= هادی علی شاه) هم رسیده بوده است به صدیق الملک مصطفی علی شاه و از او به میرزا یحیی خان امیر چوپانی فرزند وی که از فقراء واقعی و نیز از اعاظم قضات عدلیه بوده است.

به میانه اولاد صدرالممالک هم می‌باید نام برد از میرزا احمدخان صدر شهیر به حاجی مرحباء، شیخِ مشهدی محمد حسن آقای محبوب علیشاه مراغی در اردبیل و فرزند او (= میرزا احمدخان) یعنی یونس آقای شوِیز از فقراء گنابادی.

 میرزا احمدخان داماد مرحوم شیخ محمد شفیع شیخ العلماء، عموی مرحوم پدرم بود.

 خاندان وکیل الرعایا هم نوعا گنابادی بوده‌اند.

در سلسله ذهبیه دورکن سلسله، جناب میرزا احمد نایب الولایه و متعاقبا حاجی حُبِ حیدر هم اردبیلی‌اند و جناب حاجی میرزا محسن عماد متخلص به «حالی» وفرزند او میرزا احمد خوشنویس(عماد) که هردو آثار فراوان عرفانی از قبیل شرح مثنوی وشرح کلمات باباطاهر و تعلیقات گلشن راز و… دارند در همان طبقه بوده اند با مرصّع پوش ولایت و حاج میرزا حسن صالحی و میرزا علی آقای صدر العرفاء شهید.

 مطلبی جالب هم هست که با اینکه اردبیل مرکز تشیع است در حوالی آن به نزدیکی‌های «آستارا» منطقه‌ای هست به نام «عنبران» که مرکز سلسله نقشبندیه سنّی است و افضل اقطاب آن «شیخ سعید» بوده است و هنوز هم هستند و از قادریه هم بین آنها هستند.

بدین اواخر مرحوم شیخ محمد باقر نمینی هم شیخِ« شاه صادق عنقاء» می‌بود و او صاحب کتاب چند جلدی تذکره اقطاب اویسی است.ازسلسله خاکساریه هم مرحوم درویش کریم و درویش کیشی عمی و مرحوم «حکیمانه» بوده است که عوالمی داشته است.

 از عقلاءالمجانین یا مجانین العقلاء نیز مرحوم شیخ محمد بوده است که اطوار عجیبی از او دیده و شنیده شده است و سالک مسلک توحید بوده است.دیده بودند که نان و پنیرش را کنار دیوار گذاشت و آمد وضو بگیرد که کلاغی آمد و نان و پنیر را برد و شیخ چون چنین دید سر به بالا کرد و گفت که گفتی که کلاغ نان و پنیر مرا بزند و ببرد، بسیار خوب من هم وضویت را نمی‌گیرم…و ول کرد و رفت.

سلسله مرحوم ذوالریاستین هم در عصر دکترنوربخش در اردبیل خانقاه داشت و مرحوم مبرور آقای خمسه‌ای که او هم دادستان اردبیل بود، درآن می‌نشست.

دوشاعر بزرگ رثائی شمس عطار و شاگرد او «بیضاء» نیز که از سرانصاف، کلام آتشین آنان در اوج مراتب عرفانی است، هردو در سلسله صدرالممالک بوده‌اند.