حجت الاسلام سید صدرالدین صفوی
آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)
علم: دانش، درک اشیاء و روابط بین آنها در قرآن.
علم درلغت به معنای نشاندار کردن و علامت گذاشتن است و درک کردن و به حقیقت چیزی رسیدن نیز معنا شده است. در قرآن آمده است: {… لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡۚ…}، «شما به آنها آگاه نیستید، خداوند به آنها آگاه است»؛ (انفال/ ۶۰) و {… فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ…}، «هرگاه آنها را از زنان مؤمنهای یافتید»؛ (ممتحنه/ ۱۰)، (راغب اصفهانی، مفردات، ۸۵۶).
در قرآن تأکید بسیاری بر علم شده است. برخی از آیات مهمی که در آنها به دانستن و علم سفارش شده عبارتند از: در: {قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ}، «بگو آیا کسانی که میدانند، با کسانی که نمیدانند برابرند؟ [هرگز] فقط خردمندانند که پند میگیرند»؛ (زمر/ ۹). {… یَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ…}، «تا خداوند از میان شما، مؤمنان و دانشیافتگان را به مرتبههایی بلند فرا بَرد…»؛ (مجادله/ ۱۱). {… إِنَّمَا یَخۡشَـى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ…}، «از میان بندگان خداوند، فقط دانشوران از او خوف و خشیت دارند»؛ (فاطر/ ۲۸). همچنین میتوان به آیات دیگری از قبیل: (اسراء/ ۱۰۷- ۱۰۹)؛ علم لدنی در (کهف/ ۶۵؛ سبأ/ ۶؛ حج/۵۴)، حقوق معلم بر متعلم در (کهف/ ۶۷ و ۷۶) اشاره کرد.
علم یکی از واژههای کلیدی قرآن است که در ارتباط معنایی با تعقل، تفکر، تفقه، تدبر، قلب، نفس و روح است. علم زیر مجموعه عقل و قلب است. مقصود از علم در قرآن فقط علوم تجربی نیست بلکه علم به مبدأ اعلی، مهمترین دانش است. در قرآن به علم حصولی و شهودی و تجربی اشاره شده است.
نسبتهای راهگشا در معناشناسی همزمانی علم عبارتند از: نسبت صرفی، نحوی، همنشینی، جانشینی و تقابل. نسبتهای صرفی و نحوی مشخص کننده انواع عالمان – خدا، انسان، فرشته، جنّ، حیوانات، موجودات بیجان – متعلق علم، رابطۀ تعلیمی بین عالمان، مواد و شیوههای تعلیم است. همنشینهای علم، به همنشینهای توصیفی، ابزاری، تأثیرپذیر و تأثیرگذار تقسیم میشود. همنشینهای توصیفی – احاطه، وسعت – مؤلفههای لازم برای تحقق علم را بیان میکنند. قلب، فؤاد، سمع و بصر همنشینهای ابزاری علمند. این ابزار در سه سطح ابزار حسی – عین، اذن – ، ابزار عقلی، حسی – سمع، بصر – و ابزار روحانی – قلب، فؤاد – نمود دارند. ایمان و واژگان مرتبط، مهمترین همنشین تأثیرگذار و تأثیر پذیر علمند. جانشینهای علم، هرکدام اشاره به لایهای از معنایی علم دارند. عقل مهمترین جانشین علم است که علاوه بر معنای معرفتی، منبع علم نیز به حساب میآید. برای فهم درست معنای علم در نسبت مقابلها، جهل و ظن، سهم ویژهای به خود اختصاص میدهند. در تحلیل معناشناختی، جهل مقابل عقل و ظن لایهای از علم است؛ (نصرتی، شعبان، معناشناسی علم در قرآن با تأکید بر حوزههای معنایی، موسسه علمی-فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰).
قرآن در آیات فراوانی، انسانها را به فراگیری علم و دانش و شناخت رازهای هستی و اسرار عالم آفرینش، دعوت میکند و در برابر دیدگان مردم افق تازهای میگشاید و معرفت را یک وظیفۀ قطعی قلمداد میکند. خداوند در ۲۷ مورد در قرآن کریم با لفظ «اعلموا»، مردم را به به فراگیری و شناخت دعوت نموده است؛ مانند آیات (۲۰۳، ۲۰۹، ۲۲۳، ۲۳۱) سوره بقره. از نظر قرآن قوام و پایداری دین بر اساس تعلیم و آموزش است و انتقال اندوختههای علمی به دیگران، از اهم عبادات است. قرآن در مواردی بر لزوم تعلیم و تعلم توصیه نموده و مردم را به دلیل ترک تفقه سرزنش کرده است: «چرا از هر گروهی، طائفهای از آنان کوچ نمیکنند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا شاید از مخالفت فرمان الهی حذر نمایند»؛ (توبه/۱۲۲). قرآن علم را بصیرت و بینایی و جهل را کوری و ظلمت میداند: {… هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُ…}؛ (رعد/۱۶). از نظر قرآن، علم و دانش منشأ ایمان و تقوی است؛ چنانکه میفرماید: «آنها که پیش از این علم و دانش دریافت داشتهاند هنگامی که قرآن بر آنها تلاوت میشود به خاک میافتند و سجده میکنند و میگویند: پروردگار ما منزه است زیرا وعدههایش قطعاً انجام شدنی است»؛ (اسراء/۱۰۷). همچنین در جای دیگر میفرماید: «و راسخان در علم میگویند: ما به همه آیات الهی ایمان آوردهایم همه از سوی پروردگار ما است و تنها صاحبان عقل متذکر میشوند»؛ (آل عمران/۷).
علم منشأ قدرت و پیشرفتهای مادی است: «ما به داود و سلیمان علم و دانش فراوان بخشیدیم و آنها گفتند: سپاس خداوندی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشیده است. سلیمان وارث داوود شد و گفت: ای مردم! سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزی هم به ما عطا گردیده که اینها خود فضیلت آشکاری است؛ (نمل/۱۵-۱۶). زمانی که قوم موسی×، قارون ثروتمند و مغرور را نصیحت کردند که از مکنت خود جامعه را اشباع کن پاسخ داد: «این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام»؛ (قصص/۷۸)و خداوند متذکر میشود که ثروتمندان و نیرومندان دیگری نیز هلاک شدهاند: «آیا او نمیدانست که خدا اقوامی را پیش از او به هلاکت رساند که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند»؛ (قصص/۷۷).
قرآن درک اسرار هستی را ویژه دانشمندان میداند و میفرماید: «از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و تفاوت زبانها و رنگهای شما است و اینها نشانههایی برای دانشمندان است»؛ (روم/۲۲). «این مثالها را برای مردم میزنیم و جز عالمان آن را درک نمیکنند»؛ (عنکبوت/۴۳). همچنین در سوره علق آمده است: {ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ * ٱقۡرَأۡ وَرَبُّکَ ٱلۡأَکۡرَمُ * ٱلَّذِی عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ * عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ}، «بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از عَلَق آفرید. بخوان، و پروردگار تو، کریمترین [کریمان] است. همان کس که به وسیلۀ قلم آموخت. آنچه را که انسان نمیدانست آموخت»؛ (علق/ ۱ – ۵). در این آیات نازلترین و عالیترین مرتبه وجودی انسان ذکر شده است. برترین مراتب علم است، از آن جهت که خداوند کریم پس از صفت کریم و کرامت (که هستی همه چیز به واسطه این صفت ذات اقدس است) صفت تعلیم علم را به خود منتسب نموده است و از طرف دیگر در مقابل علم، علقه را قرار داده که نازلترین مراتب وجود است. پس قوس صعودی کمال انسان حرکت به سمت علم است.
علامه طباطبایی با استناد به آیه {قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ}؛ معتقد است که در آیه فوق، علم داشتن و نداشتن هر دو مطلق آمده، ولی مراد از آن برحسب مفاد آیه، علم به خدا است، چون علم به خدا است که آدمی را به کمال میرساند و به حقیقت نافع است و نبود آن ضرر میرساند؛ ولی علوم دیگر مانند مال هستند که تنها نافع زندگی دنیوی است و با فنای دنیا فانی میگردد. پس مؤمنان دو دستهاند: مؤمنان عالم و مؤمنان غیرعالم که گروه اول رجحان و برتری دارند؛ (طباطبایی، المیزان، ۱۷، ۲۴۳).
در مورد قرآن و علم در طول تاریخ اسلام چند گونه نگارش صورت گرفته است: الف: کتابهای تفسیر: گاهی ذیل آیات مربوط به طبیعت، کیهانشناسی و… مطالبی از علوم تجربی آوردهاند. این حرکت بعد از نهضت ترجمه کتابهای علمی یونانی، ایرانی، سانسکریت و سریانی به عربی آغاز شد و برخی از مفسران همچون طبرسی در مجمع البیان ذیل (بقره/۲۹) و فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل (بقره/۲۲ و ۲۹ و ۱۶۴؛ اعراف/۵۴) به مطالب علمی آیات قرآن پرداختند و این حرکت تا مفسران عصر حاضر مشهود است. از جمله شیخ محمد عبده در تفسیر جزء عم؛ رشید رضا در المنار؛ طنطاوی جوهری در الجواهر فی تفسیر القرآن؛ سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن ذیل (مؤمنون/۱۲؛ فرقان/۲) و مکارم شیرازی در (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷، ۴۴۰ و ۵، ۳۸۷ و ۱۸، ۴۶۶).
ب: کتابهای اعجاز علمی قرآن: از زاویه خاص اعجاز به مباحث قرآن و علوم روز پرداختهاند و مطالبی بیان کردهاند. از جمله عبدالعزیز اسماعیل در «معجزات القرآن فی وصف الکائنات» (قاهره، ۱۹۵۴) و محمدعلی در «الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم» و رضایی اصفهانی در «پژوهشی در اعجاز علمی قرآن».
ج: کتابهایی که به مباحث نظری رابطه قرآن و علم پرداختهاند: از جمله الموافقات فی اصول الاحکام، ابواسحاق شاطبی که با مبانی تفسیر علمی به مخالفت پرداخته است و «التفسیر العلمی فی المیزان»، دکتر احمد عمر ابوحجر و «شناخت جریان علمینگری به قرآن» فروغ پارسا، «درآمدی بر تفسیر علمی قرآن» از نگارنده که به مباحث رابطه، قلمرو، تعارضات علم و دین و راهحلهای آنها، با رویکرد قرآنی پرداختهاند و نیز «تفسیر علمی قرآن» دکتر ناصر رفیعی محمدی که به تطور تاریخی مسئله توجه ویژه کرده است و نیز قرآن و علوم طبیعت، دکتر مهدی گلشنی و نیز «القرآن و المنهج العلمی المعاصر»، المنشار عبدالحلیم الجندی، و «قرآن و علم روز»، عبدالغنی الخطیب، ترجمه دکتر اسداللّه مبشری، و «مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم» عمادالدین خلیل، «العلم و الدین مناهج و مفاهیم»، احمد عروه، «العلوم فی القرآن»، محمد جمیل الحبّال و مقداد مروی الجواری.
د: کتابهایی که به مباحث تاریخی قرآن و علم پرداختهاند و تأثیرات قرآن بر پیشرفت علوم را در طول تاریخ مسلمانان بررسی کردهاند، مانند: «کارنامه اسلام» دکتر عبدالحسین زرینکوب که به تأثیرات عام اسلام و خاص قرآن در تشویق علم و پیشرفت علوم پرداخته است. «الاسلام و الهیئه» سید هبه الدین شهرستانی و «قرآن در اسلام» محمدحسین طباطبایی که به تأثیرات قرآن در پیدایش و رشد علوم اسلامی و تجربی و عقلی توجه داده است. همچنین «اسلام و هیئت» ترجمه سید هادی خسروشاهی و «علوم اسلامی و نقش آن در تحول علمی جهان» آلدومیه لی، ترجمه محمدرضا شجاع رضوی و دکتر اسداللّه علوی، «تاریخ التمدن الاسلامی» جرجی زیدان و «شیعه پایهگذار علوم اسلامی» سید حسن صدر و «پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» علیاکبر ولایتی و «علل پیشرفت و انحطاط مسلمین» زینالعابدین قربانی که در ضمن مباحث به تأثیرات قرآن در پیشرفت تمدن اسلامی و علوم بشری اشاره کردهاند.
ه: کتابهایی که به رابطه قرآن با علم تجربی خاصی پرداختهاند، یا موضوع مشخص بین رشتهای را در حوزه قرآن و علم دنبال کردهاند، از جمله: «الکون و الارض و الانسان فی القرآن العظیم» عبدالحمید اعرابی، «قرآن و گیاهخواری» جمشید ایمانیراد، «باد و باران در قرآن» مهدی بازرگان، «هفت آسمان»، محمدباقر بهبودی، «خلق الانسان بین الطب و القرآن» محمد علی البای، «تکامل در قرآن» علی مشکینی، «قرآن و روانشناسی» محمد عثمان نجاتی، «الالوان فی القرآن الکریم» عبدالمنعم الهاشمی رفسنجانی؛ (قرآن و علوم طبیعی).
منبع: دانشنامه معاصر قرآن کریم، سرویراستار: دکتر سید سلمان صفوی، قم، انتشارات سلمان آزاده، ۱۳۹۶، مدخل: «علم و قرآن»، صص۹۳۹-۹۳۷.
کلیدواژگان: علم، دانش، قرآن، اسلام.