دکتر سیدحسین نصر
ترجمه انشاء الله رحمتی
اخیراً، اثر جدیدی با عنوان The Study Quran، زیر نظر استاد دکتر سید حسین نصر به زبان انگلیسی انتشار یافته است. عجالتاً میتوان عنوان اصلی قرآن شناخت و عنوان فرعی تفسیر معاصرانه قرآن کریم را برای آن پیشنهاد کرد. این اثر حاصل کار گروهی از محققان مسلمان غربی است که زیر نظر استاد نصر به خلق این اثر اقدام کردهاند. آقایان جنردگلی، ژوزف لومبارد و خانم ماریا دکاکه، بخشهایی از این اثر را تالیف کردهاند و هریک از این سه، به نوبه خویش ویراستار مابقی بخشها بودهاند. آقای محمد رستُم نیز در مقام ویراستار با آنها همکاری داشته است. قرآن شناخت حاصل ده سال تلاش و تحقیق این گروه است. و انتشارات هارپر وان (Harper One) از معتبرترین ناشران آثار دینی، به انتشار آن اقدام کرده است. در قرآن شناخت سه کار انجام شده است. سعی شده که ابتدا ترجمه معتبر و روانی از متن قرآن کریم به دست داده شود. سپس، تفسیر روشمندی بر تک تک آیات نوشته شده است. و در پایان نیز جستارهایی در زمینه وجوه مختلف قرآن کریم به قلم صاحبنظران این حوزه آمده است. این اثر به شکل آراسته و فاخری، در یک مجلد، به خط ریز و به سبک دانشنامهای، انتشاریافته است. صاحب این قلم به ترجمه و تحقیق در زمینه این اثر همّت گماشته و امیدوار است که آن را در چندین مجلّد در اختیار اهل نظر و علاقه مندان قرار دهد.
تفسیر
در طی قرون تفسیرهای بیشماری، نه فقط به زبان عربی، بلکه به بسیاری از زبانهای دیگر، بر قرآن کریم نوشته شده است. در میان تفسیرهای سنتی، برخی از آنها عمدتاً نحوی و زبانی بودهاند، و برخی تاریخی، و غالباً به معنای تاریخ قدسی. تفاسیر دیگر، فقهی، کلامی، فلسفی، جهانشناسانه، علمی، مابعدالطبیعی، باطنی یا عرفانی بوده و یا در آن واحد چندین وجه از این وجوه را داشتهاند. به یک معنا، کل سنت فکری اسلام، تفسیری بر قرآن کریم است. به علاوه منابع سیره (آثار مربوط به زندگی پیامبر (ص))، سنت پیامبر و احادیث، نخستین تفسیرها بر قرآن کریماند. حتی آثار عظیم معماری اسلامی، از قبهالصخره۱ تا تاج محل۲ را میتوان تفاسیری بر قرآن کریم، در [قالب] سنگ، دانست. و نباید فراموش کرد که عظیمترین منظومه عرفانی خلق شده در تمدن اسلامی، یعنی مثنوی جلالالدین مولوی، را «قرآن به زبان پهلوی [یعنی به زبان فارسی]» خواندهاند.
ما در نگارش تفسیر خویش، البته علاوه بر آثاری که مخصوصاً به نام تفسیر شناخته میشوند، از همه این منابع بهره بردهایم؛ بسیاری از آن تفسیرها را مبنای کار خویش قرار دادهایم بدون آنکه خواسته باشیم که کار ما جامع همه تفاسیر باشد. تفاسیری را برگزیدهایم که نه فقط معتبرترین و پرخوانندهترین و پذیرفتهترین تفاسیرند، بلکه علاوه بر این تفاسیری تخصصیاند و اطلاعات مهمی در آنها آمده است که همیشه در تفاسیر پرخوانندهتر در دسترس نیست.سیاهه همه این تفاسیر در «فهرست تفاسیر» آوردهایم. در صورت لزوم، از منابع سیره و منابع حدیثی سنی و شیعی نیز بهره بردهایم.
تا آنجا که به تفسیر خود ما مربوط است، هدف ما این نبوده است که اثری که فقط محدود به یک جلد است، جامع همه مطالب باشد و اساساً چنین چیزی ممکن نیست. بالاخره هر چه باشد، تفاسیر معروفی به زبان عربی، زبان فارسی و دیگر زبانهای اسلامی وجود دارد که شامل چندین و چند جلد قطور است و برخی از آنها تا بیست یا سی جلد میرسد و حتی آنها نیز جامع نیستند. هدف تفسیر ما این است که در صورت لزوم خوانندگان را از معنای ظاهری متن فراتر ببرد، عبارات دشوار را توضیح دهد، معانی باطنی آیات را در صورت لزوم آشکار سازد و تبیین معقولی از تنوع دیدگاهها در موضوعات مربوط به فقه، کلام، معنویت و تاریخ قدسی که از جانب مراجع اسلامی سنتی مختلف مطرح شده است، به دست دهد. امیدوارم که این تفسیر زمینهای باشد برای اینکه خوانندگان بتوانند در سطوح مختلف با قرآن کریم [ارتباط بیابند و] تعامل برقرار سازند و بر دیدگاه ناصوابی که در میان برخی نواحی غیرمسلمان مطرح است، خطِ بطلان بکشد؛ بر طبق این دیدگاه، تصور میشود که چون مسلمانان قرآن کریم را کلام خداوند میدانند، بنابراین دربارهاش نمیاندیشند یا تعامل فکری با آن برقرار نمیسازند، حال آنکه خود قرآن کریم خوانندگان را به تدبّر و تفکر درباره تعالیمش دعوت میکند.
تفسیر ما، در عین حال که بر تفاسیر سنتی مبتنی است، ولی صرفاً مجموعهای از گزیدههای اقتباس شده از این کتابها نیست، بلکه خود اثر نوینی است. در متن خویش ناگزیر دست به انتخاب زدهایم هم درخصوص اینکه چه مطالبی را از متون متقدم اقتباس کنیم و هم درخصوص اینکه چه مطالبی در آن متون را کنار بگذاریم، به علاوه در جاهایی، تفسیر خویش را نیز که، لااقل به همین صورت، در منابع متقدمتر یافت نمیشود، آوردهایم.
بنابراین، تفسیر ما، تفسیر نوینی است که در عین حال بر تفکر اسلامی سنتی و سنتهای تفسیری متقدمتر مبتنی است. بنابراین، ما و نه مفسّرانِ متقدمتر، در قبال محتوای آن کاملاً مسئولیم، گو اینکه در عین حال محتوای آن شامل نقلها [و اقتباسهای] بسیاری از آن تفاسیر سنتی متقدم است که محلّ رجوع ما بودهاند. این نقل قولها جامع نیستند. بلکه، میتوانند ارجاعاتی باشند برای کسانی که مایلند آنها را دنبال کنند. درهمه موارد سعی کردهایم تا منبع و خاستگاه تفسیرمان را به وضوح معلوم کنیم و روشن سازیم که در چه جاهایی دیدگاه خویش را ابراز داشتهایم. در تفاسیر سنتی، دیدگاههای متعارض متعددی در خصوص تک تک آیات آمده است. بنابراین باید توجه داشت که وقتی در یک متن تفسیری سنتی، تفسیری از یک آیه ارائه میشود، این بدان معنا نیست که مفسر با آن تفسیر خاص موافق است، بلکه فقط بدین معناست که این تفسیر، در مقام تبیین آن آیه ذکر شده است. برای راهنمایی در خصوص روششناسی استنادهای ما، ر. ک: « فهم استنادها در این تفسیر».
به دلیل صرف حجم تفسیر، ناگزیر برخی از مطالب را که ممکن است برای برخی از خوانندگان علاقمند به برخی مباحث خاص، اهمیت داشته باشد، کنار گذاشتهایم. به علاوه مایل بودهایم که تفسیرهای حدسی و خیالپردازانه محض یا روایتهای افسانهوار و عامیانه را به ویژه اگر در منابع سنتی مویدات چندانی برای آنها وجود نداشته و در مسیر یک تفسیر معنادار تاثیر چندانی نداشته باشند، در این تفسیر وارد نکنیم. در مواردی که چنین مطالبی را آوردهایم، سعی کردهایم که ارزیابی روشنی از اصل یا اعتبار بحث انگیرآن داشته باشیم و میزان هماهنگی یا ناهماهنگی آن با دیگر فرازهای قرآن کریم و یا اندیشههای مطرحشده در احادیث را به روشنی نشان دهیم.
اگر چه بر منابع سنتی که مبنای اصلی ترجمه و تفسیر ما بودهاند، بسیار تکیه کردهایم، به منابع معتبری نیز که بر تحقیقات آکادمیک گذشته و حال در زمینه قرآن پژوهی مبتنی اند، مراجعه داشتهایم. به علاوه مراجعه ما به آن منابع، با آگاهی پیوسته نسبت به سوگیریها و سبک و سیاقهایی که هم در نوشتههای تاریخی و هم در نوشتههای معاصر درباره قرآن کریم موجود است، همراه بوده است. کاملاً وقوف داشته ایم که، از منظر اسلامی، در بسیاری از آن منابع این نقصان وجود دارد که قرآن کریم را وحی آسمانی نمیدانند، دیدگاهی مثله شده درباره سنت فکری اسلامی دارند یا [حتی] جهان بینی اسلامی چونان یک کل [در کلیت آن] را مردود میشمارند. در برخی موارد افراطی، چنین منابعی یا بر خصومت پنهان یا گاهی حتی بر خصومت آشکار با اسلام مبتنیاند و غالبا دیدگاه آنها ریشه در نظریاتی کاملا بحثانگیز دارد و برای اهداف دنیوی مانند کسب شهرت یا دستیابی به امتیازات دانشگاهی انتشار یافتهاند.
به تفاسیرسنتی باز میگردم؛ خوب است برای کسانی که با این تفاسیر آشنا نیستند، یادآور شوم که تفسیر در اصطلاح به معنای شرحی بر یک بخش از متن قرآن یا کل متن قرآن است که بر طبق نظام آیات سامان یافته و به قصد توضیح و تبیین دایره معنایی و ملازمات آنها نوشته شده است. همانطور که قبلا گذشت، به یک معنا، همه آثار در زمینه فقه، کلام ، مابعدالطبیعه/ حکمت، جهانشناسی، علوم، معنویت، طریقت باطنی، عرفان و دیگر انواع معارف پرورده شده در دامان سنتفکری اسلام، نیز تفاسیری برقرآن کریم است، ولی این آثار ، بر طبق تقسیم اسلامی علوم ، به معنای دقیق کلمه، در مقوله تفسیر قرار نگرفتهاند. ما در تفسیر خویش، عمدتا از تفاسیر بهره بردهایم، ولی در صورت لزوم از آثاری از مقوله دوم نیز استفاده کردهایم.
مفسران سنتی، معمولا مردانی بسیار صاحب فضل بودهاند، نه فقط نسبت به قرآن کریم، که به رشتههای مختلف علوم منقول و معقول در اسلام، شناخت عمیق داشتهاند. بنابراین، آثار آنها معمولا تصویر روشنی از صحنه فکری اسلامی زنده در روزگار خودشان، به دست میدهد. آنها غالبا آراء و افکار متعارض در زمینه مباحث کلامی، اخلاقی یا فقهی گوناگون را متذکر می شود، ولی با اعتماد به موضع خویش و معمولا همراه با ادب و احترام که ویژگی شاخص مباحثات در سنت فکری اسلامی در کلیت آن است، با مخالفان برخورد میکنند. فقط کافی است تفسیرفخررازی یا تفسیر قرطبی را ورق بزنیم تا فضای فکری زندهای را که در آن شکوفا شدهاند و نیز طنین مؤدبانه مباحثات شان را به عیان مشاهده کنیم. حتی با یک بررسی اجمالی در این تفاسیر، این تصور که مسلمانان فهم متصلبانه و کورکورانهای از متن قرآن داشتهاند، به کلی رخت بر میبندد. سعی کردهایم که این ویژگیها را، حتیالامکان، در تفسیر خویش حفظ کنیم.
جستارها
از آنجا که هدف این اثر آن است که یاوری برای مطالعه قرآن باشد، به پیشنهاد ناشر، شمار زیادی از جستارها را در آن گنجاندهایم و در این جستارها به طور جداگانه به موضوعات اساسی مختلفی که در قرآن کریم آمده است، پرداخته میشود. در این مورد نیز، به دلیل فضای [محدودی] که در اختیار ما قرار گرفته بود، نتوانستیم به همه موضوعات بپردازیم. در دوران تاریخ اسلام، هزارن هزار اثر درباره جوانب [مختلف] قرآن به قلم محققان مسلمان، از زبان،صرف و نحو و قرائت این متن مقدس گرفته تا معنای مابعدالطبیعی آن، از تاریخ تدوین متن قرآن گرفته تا تاریخ قدسی مندرج در آن، از احکام فقهی قرآن گرفته تا باطنیترین معنای برخی از آیات آن، به رشته تحریر درآمده است. مطالعات قرآنی سنتی، مشتمل بر علوم قرآنی فراوانی است، که نتوانستهایم همه آنها را به عنوان موضوعات جداگانه، در این جستارها جای دهیم.
بنابراین باید، آنچه را که اساسیترین موضوعات برای خواننده این روزگار میدانستیم، گزینش میکردیم. همانطور که قبلا گذشت، انتخاب موضوعات برای جستارها، در وهله نخست کار صاحب این قلم بوده، درست همانطور که انتخاب محتوا برعهده نویسندگان هر یک از جستارها بوده است، ولی همیشه در انتخاب موضوعات با دیگر ویراستارها مشورت کردهام. و البته دسترسی به محققان و تمایل آنها برای همکاری با ما در این طرح، از جمله دیگر عوامل تعیین کننده در این خصوص، بوده است. به هرتقدیر، نهایت دقت هم در گزینش موضوع جستارها و هم در گزینش نویسندگان آنها، اعمال شده است. این جستارها، به یک معنا، کتاب جداگانهای در ضمن این کتاب است و میتوان آنها را هم بسان پیوستی برای ترجمه و تفسیر ما در مطالعه گرفت و هم بسان اثر مستقلی در زمینه قرآن پژوهی که به قلم برخی از تواناترین محققان مسلمان [و یا اسلام پژوهان] روزگار ما، تالیف شده است.
مخاطبان
تفسیری که ما فراهم آوردهایم، با هدف خلق اثری که برای عموم خوانندگان انگلیسی زبان، خواه مسلمان و خواه غیرمسلمان، قابل فهم باشد و علاوه بر این محققان و نیز قرآن پژوهان جدّی، باز هم خواه مسلمان و خواه غیرمسلمان، را نیز به کار بیاید، تألیف شده است. برای فهم تفسیرما، آشنایی قبلی با زبان عربی یا اصطلاحات قرآن، لازم نیست، گو اینکه هرجا تشخیص دادهایم که آوانویسی اصطلاحات عربی میتواند به حال آشنایان با زبان عربی مفید باشد، آوانویسی آنها را نیز آوردهایم.
هدف این است که این قرآن شناخت، هم منبعی برای کسانی باشد که به شناخت قرآن کریم در کلیت آن علاقه دارند و هم منبعی برای کسانی که به یک موضوع یا مضمون خاص،[در قرآن] اهتمام میورزند. نمایهها و استنادهای درون متنی را فراهم ساخته، شماره سورهها و آیهها را در سرصفحه، در قسمت ترجمه و در قسمت تفسیر به رنگ سرخ آوردهایم تا راه تحقیق در متن هموار شود و خوانندگان بتوانند، به سرعت به موضوعی که در پیآنند، دست پیدا کنند. برای خواندن ترجمه آیات، خواندن تفسیر آنها یا خواندن جستارها، لازم نیست. جستارها، همانطور که قبلاً گذشت، بخش مکمّل و مستقلی است.
چگونه قرآن شناخت را بخوانیم
همانطور که قبلاً گذشت، قرآن در نظر مسلمانان، کلام خداوند است. قرآن، کتاب قدسی است نه اثری در زمینه ادبیات، دست نامهای در زمینه حقوق، یا متنی در زمینه الهیات، فلسفه یا تاریخ، گو اینکه از کیفیت ادبی بیمانندی برخوردار است، احکام بسیاری درخصوص قانون مقدس در آن آمده است، آکنده از آیاتی با مفاد ما بعدالطبیعی/ حکمی، الهیاتی و فلسفی است و گزارشهای بسیاری در زمینه تاریخ قدسی، در آن به چشم میخورد. ساختار بیمانند قرآن و جاری[جریان] محتوای آن، برای بسیاری از خوانندگان مدرن، چالش خاصی ایجاد میکند. برای بسیاری از مسلمانان سنتی، قرآن، یک «متن» متعارف یا دستنامهای که باید خوانده شود، نیست. برای بیشتر آنان، مفیدترین راه تعامل با قرآن این نیست که بنشینیم و این متن مقدس را از اوّل تا آخر بخوانیم (گو اینکه استثنائاتی مانند ختم قرآن در ماه رمضان، وجود دارد). بلکه مفیدترین شیوه آن است که بخشی از آن را با آگاهی کامل نسبت به آن به عنوان کلام خداوند، بخوانیم و به عنوان کسی که جان او مورد خطاب مستقیم آن است، همانطور که جان رسول خدا(ص) به هنگام نزول قرآن مورد خطاب مستقیم آن بود، در آن تدّبر کنیم. امّا ممکن است، افراد تازه وارد به متن مقدس اسلام، بخواهند که ابتدا لااقل یک بار کل قرآن را بخوانند، ولی در آن صورت، مطالعه بعدیاش، باید به شکل بازگشت به بخشهایی از آن، به همان شیوه که هم اینک گذشت، باشد.
در این سیاق، باید به خاطر داشت که خود قران پیوسته از مبدأ و معاد، از اینکه موجودات از خدایند و به سوی خدا باز میگردند، خدا که خود آغاز و انجام ندارد، سخن میگوید. قرآن به عنوان کلام خدا، نیز ظاهراً آغاز و انجام ندارد. برخی عبارات و تعالیم درباره حقیقت الهی، شرایط بشری، زندگی این جهانی و آخرت غالباً تکرار شده است، ولی آنها تکرار صرف نیستند. بلکه هر تکرار یک واژه، عبارت یا آیه خاص، باب یک معبر نهان به دیگر اجزاء قرآن را باز میکند. هر کودا(موسیقی) همیشه طلیعه یک حقیقت است که هنوز نامکشوف است. در هنگام مطالعه قرآن شناخت، باید این ویژگیهای متن قدسی را به خاطر داشت تا بتوان از مواجهه با آن، بهره بیشتر بود.
و اما در مورد تفسیر؛ در تفسیر به بسیاری از عبارات قرآن استناد شده است، زیرا این استنادها در فهم اینکه این عبارات خاص قرآنی چه ارتباطی با هم دارند و چگونه یکدیگر را روشن میسازند، نقشی اساسی ایفا میکنند. خود استفاده از این شیوه در سنت تفسیری،معمول است و بسیاری از مفسّران در طی قرون، آثاری مبتنی بر تفسیر قرآن با استفاده از خود متن قرآن[به عبارت دیگر، به روش تفسیر قرآن به قرآن] نوشتهاند. برخلاف کتاب مقدس، که بیشتر شبیه به یک کتابخانه است تا یک کتاب با صدای واحد، قرآن دارای صدای واحد است، صدای خداست که با یک پیامبر واحد سخن گفته است و به یک معنا قرآن تفسیری برخود قرآن است. این ویژگی قرآن، برای مفسّران سنتی، که معمولاً احاطه درخوری به کل متن داشتند، عیان بود، ولی برای بسیاری از خوانندگان معاصر، شناخته شده نیست و بنابراین لازم دیدیم که آن را در تفسیر خویش، نشان دهیم.
اصطلاحات قرآن را در نمایه همراه با استنادهایی به متن قرآن و آن فرازهای تفسیری که اصطلاحات مورد بحث در آنها به کار رفته است، میتوان یافت. غالباً یک عبارت یا رابطه میان خانوادهای از مفاهیم، از طریق استناد به عبارات قرآنی مشابه، به بهترین وجهی روشن میشود. بنابراین در تفسیرمان این کار را کردهایم. بهعلاوه، لایههای معنایی عدیده عبارات قرآن، غالباً از طریق استناد به فرازهای دیگر، آشکار شده است. اگرچه هر واژه و حتی هر حرف قرآن، به مانند یک موجود زنده مستقل است، ولی در مرتبه دیگر میتوان گفت که هر جزء در ارتباط با اجزاء دیگر موجود است و مجموع آنها چونان نوری است که روشنگر یک شئ است، به قسمی که ما بتوانیم آن را از زوایای مختلف ببینیم.
تلاش برای خلق ترجمه و تفسیر معتبری از قرآن به زبان انگلیسی، با چالشهای بزرگی همراه است که لازم است خوانندگان قرآنشناخت از آن آگاه باشند. وقتی به هنگام مطالعه کتاب مقدس نسخه جیمز پادشاه۳ نه فقط یک تعبیر را به زبان انگلیسی میخوانیم، بلکه علاوه بر این متنی را میخوانیم که خود آن، تا آنجا که به نمادها، استعارهها، ضربالمثلها، عبارات و برخی سبکها مربوط است، چه رسد به اندیشههای دینی و تقریر و بیان آنها، از عوامل اصلی در شکلگیری زبان انگلیسی مدرن بوده است. این شرایط در مورد زبانهای اسلامی مانند ترکی یا فارسی نیز، که واژهها، عبارات و اندیشههای قرآنی بسیاری، از قبل در خود این زبانها موجود است، صدق میکند. و البته تا به امروز، در مورد زبان انگلیسی، تا آنجا که به قرآن کریم مربوط میشود، اینگونه نیست. بنابراین، تألیف قرآنشناخت، به زبان انگلیسی برای ما دشواریهایی به همراه داشت و این دشواریها به مراتب بیشتر از دشواریهایی بود که اگر میخواستیم همین اثر را به زبان فارسی یا ترکی خلق کنیم، در پیش رویمان قرار میگرفت؛ چه از قبل، خود قرآن در تار و پود زبانهای ترکی و فارسی، تنیده شده است. یکی از اهداف قرآنشناخت، این است که به این شکاف مدد برساند و گامی در جهت تبدیل شدن زبان انگلیسی به «یک زبان اسلامی»، بردارد و البته نه به این صورت که زبان انگلیسی یک زبانِ انحصاراً اسلامی شود، بلکه به این صورت که زبان انگلیسی یک زبان اسلامی شود، به همانسان که زبان بنگالی، زبانی است که هم یک زبان هندو است و هم یک زبان اسلامی. خوانندگان قرآنشناخت، باید زبانی را که مورد استفاده ما قرار گرفته است، با این دیده بنگرند. هدف آن بوده است که این اثر هم با خواننده مدرن ارتباط برقرار سازد و هم ماهیّت لازمانِ متن را منتقل کند.
پی نوشت ها
۱ـ Done of the Rock. یکی از مهمترین آثار معماری اسلامی در بیتالمقدس است که به دستور عبدالملک بن مروان ساخته شد. // ۲ـ تاج محل آرامگاه زیبا و باشکوهی است که در فاصله ۲۰۰ کیلومتر از دهلی نو واقع شده است و در سده یازدهم به دستور شاه جهان، امپراطور گورکانی هند با هدف یادبود همسر ایرانی تبارش به نام ارجمندبانو ساخته شده است. این اثر یکی از عجایب هفتگانه جهان است. // ۳ـ King James Version of the Bible. ترجمه انگلیسی کتاب مقدس که در سده هفدهم به دستور جیمز اول، پادشاه انگلستان، انجام شد.