ترجمه انشاءالله رحمتی
اشاره: کتاب The Study Quran که به تازگی توسط دکتر سید حسین نصر منتشر شده اثری مهم و رویدادی قابل توجه در جهان اسلام است. این کتاب هم اکنون توسط دکتر رحمتی در دست ترجمه است که بخش اول مقدمه دکتر نصر را که در The Study Quran نوشته است را در اینجا ملاحظه می کنید:
***
قرآن کریم، برای مسلمانان، کلام بیکم و کاست خداوند است که در دوران بیست و سه ساله بعثت محمد رسولالله(ص)، از طریق جبرئیل امین به آن حضرت وحی شده است. معنا، زبان و هر واژه و حرف در قرآن کریم، صدای آن، وقتی تلاوت شود و متن آن وقتی بر سطوح فیزیکی مختلف نوشته شود، همه را مقدس میدانند. قرآن کریم، وحی شفاهی به زبان عربی بود که ابتداء رسول خدا(ص) آن را شنید و سپس/ بعدها با الفبای عربی در کتابی مشتمل بر۱۱۴ سوره و بیش از ۶۲۰۰آیه به ترتیبی /فرمانی که خود آن ترتیب نیز وحیانی بود، تدوین شد. این متن مقدس که همه مسلمانان آن را کتاب(الکتاب) میدانند، نامهای بسیاری مانند فرقان (معیار) و هادی (راهنما)، دارد ولی متداولترین نام آن، قرآن است که به معنای «خواندن» است. همان طور که مسیحیان از کتاب آسمانی مقدسشان به«Holy Bible کتاب مقدس» تعبیر میکنند، مسلمانان معمولاً کتاب قدسی خویش را قرآن مجید (۵۰:۱؛۸:۲۱) یا قرآن کریم (۵۶:۷۷) میخوانند. این کتاب که در زبان انگلیسی به نام puran ( و نیز Karan) شناخته میشود، تجلی اصلی اسلام و منبع و منشأ اساسی همه آن چیزهایی است که به معنای اصیل کلمه/ به شیوه معتبری اسلامیاند، از ما بعدالطبیعه، فرشته شناسی و جهانشناسی گرفته تا فقه و اخلاق، از هنرها و علوم گوناگون گرفته تا ساختارهای اجتماعی، اقتصاد و حتی اندیشه سیاسی.
قرآن همراه همیشگی مسلمانان در سفر زندگی است. آیات آن، نخستین صداهایی است که در گوش نوزاد خوانده میشود. در مراسم ازدواج، قرآن خوانده میشود و آیات آن معمولاً، آخرین کلماتی است که یک مسلمان در دم مرگ میشنود. در جامعه اسلامی سنتی، صدای تلاوت قرآن در همه جا طنین انداز بود و فضایی را که مردان و زنان زندگی روزانهشان را در آن سر میکردند، شکل میداد. این معنا در مورد بسیاری از مکانها، حتی امروز نیز تا حد زیادی صادق است، اما قرآن به عنوان یک کتاب اسلامی، تقریباً در خانه هر مسلمانی یافت میشود و مردان و زنان به هنگام اشتغال به فعالیتهای روزانه خویش، قرآن را در شکلها و اندازههای مختلف به همراه خود دارند یا تا بدینوسیله مایه حفظ و حمایتشان باشد. در بسیاری از بخشهای جهان اسلام، وقتی کسی آغاز به سفر میکند، او را از زیر قرآن رد میکنند و حتی امروز نیز بر دروازه برخی شهرهای اسلامی سنتی قرآن آنها قرار داده شده است و کسانی که در آن شهر وارد یا از آن خارج میشودند، از زیر قرآن عبور میکنند. قرآن منبع همواره حاضر/ همیشگی برکت است که مسلمانان عمیقاً آن را در همه زندگی خویش، ساری و جاری میبینند.
از آنجا که قرآن کریم، واقعیت مرکزی/ محوری، قدسی، وحیانی برای مسلمانان است. در این اثر یعنی قرآنْ شناخت، نیز به این اعتبار موضوع بحث قرار گرفته و به اثری که صرفاً اهمیت تاریخی، اجتماعی یا زبان شناختی، جدای از ماهیّت قدسی و وحیانیاش دارد، محدود نشده است. برای این هدف، در قرآنْ شناخت درک و دریافت و تفسیر قرآن در متن سنت فکری و معنوی مسلمانان، کانون توجه قرار گرفته است، گو اینکه این بدان معنا نیست که مسلمانان تنها مخاطبانِ در نظر گرفته شده برای آن باشند، زیرا هدف آن بوده است که این اثر به کار محققان، معلمان، متعلمان/ دانشجویان، و خوانندگان عمومی، بیاید. در قرآنْ شناخت، به این کتاب [آسمانی] که با تلاوت آن اشک شوق از دیده مسلمانان از سوماترا تا سنگال جاری میشود، و نه به متنی که برای تحقیقات مربوط به زبانشناسی معنایی یا شرایط اجتماعی جزیرهالعرب در سده۱/۷، در خور اهمیّت است، اهتمام داشتهایم.
از نظر اسلام، این کتاب آسمانی، به مدت بیست و سه سال دوران نبوت رسول خدا(ص)، در شرایط مختلف در شب و روز، هم در مکه و هم در مدینه، از طریق جبرئیل امین برآن حضرت نازل شده است، به قسمی که هر چند کلمات قرآن از زبان جبرئیل بیرون آمده است، ولی گویندهاش خداوند است. رسول خدا(ص)، واسطه/وسیلهای بود که از طریق او، حقیقت قرآن، حقیقتی موجود در یک مرتبه وجودی فوقِ زمان نزد خداوند، حقیقتی موجود در آنچه مسلمانان از آن به لوح محفوظ (اللّوح المحفوظ،۵۸:۲۲) تعبیر میکنند بر مردان و زنان در این دنیا، نازل شد. به همین دلیل غالباً خود وحی تنزیل توصیف شده است، که بدین معناست که قرآن پیش از وحی شدن یا نازل شدناش بر رسول خدا(ص)، واقعیت داشته[و موجود بوده] است و بنابراین، بر خلاف منکرانِ ماهیت وحیانی قرآن در طی قرون، کلام پیامبر(ص) نیست.۱
و در عین حال، چیزی از واقعیت/ حقیقت روح پیامبر(ص) در قرآن حضور دارد و به همین روی وقتی از عایشه، همسر پیامبر درباره خصلت آن حضرت پرسیدند، در پاسخ گفت: «ذات او قرآن بود». رسول خدا(ص) اندکی پیش از رحلتاش از دنیا در حدیث معروفی فرمود: «من در میان شما دو امانت گرانبها[دو ثِقلْ] برجای میگذارم: کتاب خدا و عترتم. اگر در آنها چنگ بزنید هرگز پس از من گمراه نخواهید شد. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا اینکه در حوض بر من وارد شوید. پس بنگرید.
پیام قرآن
موضوعاتِ اصلی این کتاب قدسی، چیست؟ قرآن کریم، اول از همه حاوی آموزهای است درباره سرشتِ واقعیت در همه مراتب آن، از خود حقیقت مطلق، یعنی خدای یکتا، تا واقعیت آفرینش، هم جهان کبیر و هم جهان صغیر. در قرآن، الله یا خدا به عنوان حقیقت اعلا که وحدانیّت او مرکز و محور پیام اسلام است به طور کامل معرّفی[وحی] شده است. خداوند یکتا، توأمان غیرمتشخص و متشخص، متعالی و حلولی، جلیل و جمیل/دارای صفات جلال و دارای صفات جمال است. از هر آنچه تصور بتوان کرد، فراتر و در عین حال همانطور که خود قرآن به بیانی بسیار شاعرانه میفرماید، از رگ گردن به ما نزدیکتر است(۵۰:۱۶).
به علاوه در قرآن کریم، انبوهی از اسماء و صفات الهی ذکر شده است و این اسماء و صفات چون در کلام خداوند وحی شدهاند، بنابراین مقدّساند و نه فقط وسیله شناخت خداوند که وسیله بازگشت به او نیز هستند. بدینسان، این اسماء و صفات نه فقط در مابعدالطبیعه و کلام اسلامی، بلکه در ابعاد علمی و آئینی حیات دینی و معنوی اسلامی، نیز، نقشی اساسی ایفا میکنند. خودقرآن میفرماید: ولِلّه الاسماءالحِسنی، «نیکوترین نام ها از آن خداوند است» (۷:۱۸۰، مقایسه کنید با:۱۷:۱۱۰؛ ۲:۸؛ ۵۹:۲۴): همین آیه پس به مؤمنان دستورمیدهد که خداوند را به آن نامها بخوانند (۷:۱۸۰).
در اعتقاد اسلامی مبتنی بر قرآن، فرق گذاشته میشود میان {۱} ذات الهی، که فوق هراسم، نعت و وصفی است، {۲} اسماء، احوال وصفات او.{۳} افعال او؛ ایجاد و ابقاء همه جهانها و همه آفریدههای موجود در آن جهانها و تأثیران پیوسته اراده او در آفرینش حضرتش، بهویژه در مرتبه بشری که در آن محبت و رحمت و همچنین عدالت و داوری همواره حضور دارد، ـ جملگی ذیل افعال او قرار میگیرند.
شهادت به ایمان، در اسلام، یعنی شهادت نخست لااِله ألّاالله، عبارتی که در خود قرآن وحی شده است (۳۷:۳۵؛۴۷:۱۹) نه فقط برترین بیان درباره وحدت و تعالی خداوند است، بلکه وسیلهای برای متحد ساختن دیگر باره همه صفات ثبوتی در حضرت احدیّت نیز هست. شهادت همچنین به این معناست که در نهایت هیچ جمالی جز جمال الهی، هیچ خیری جز خیریّت الهی،هیچ قدرتی جز قدرت الهی و … وجود ندارد.
به لحاظ مابعدالطبیعی/حِکمی، این بدان معناست که در نهایت هیچ واقعیتی / حقیقتی جز واقعیت الهی، موجود نیست.
قرآن کریم درباره سرشت انسانها نیز به تفصیل تمام بحث میکند. به مامیآموزد که کیستیم، چرا آفریده شده و در اینجا برروی زمین قرار گرفتهایم، غایت ما در زندگی چیست، حقوق و مسئولیتهای ما، برطبق شریعت الهی،کدام است، درباره جاودانگی روان بشر و احوال آن در زندگی پس از مرگ و پیامدهای شیوه زندگیمان دردنیا برای زندگیمان پس از مرگ،چه چیزهایی باید بدانیم. هر چند، قرآن کریم، در بیشتر آیاتش مردان و زنان، هر دو را مورد خطاب قرار میدهد و در برخی مواضع نیز صراحتاً به معنای آفرینش انسانها به صورت مذکر و مؤنث یا به صورت زوج، قداستِ تمایلات جنسی/رفتار جنسی، اهمیّت خانواده و مسئولیتهای هرجنس به جنس دیگر در ازدواج، بحث میکند. به علاوه در قرآن به رابطه صحیح میان فرد، جامعه، و سایر آفریدههای خداوند، پرداخته شده است. هیچ کتاب آسمانی مقدسی را نمیشناسم که بیش از قرآن درباره کیهان و جهان طبیعت سخن گفته باشد؛ در قرآن تعالیم گستردهای درباره جهان پیداییها، سرگذشت جهان، رویدادهای اخروی که نشانه پایانِ نظم کیهانی موجود در حال حاضر است و نیز درباره پدیده طبیعت به عنوان جلوهگاه حکمت خداوندی، آمده است. در حقیقت، قرآن کریم از این پدیدهها با عنوان آیات(«نشانهها؛ یا رمزها)تعبیر میکند و همین واژه آیات را در مورد عبارات آن کتاب قدسی/قرآن، به کار میبرند. قرآن کریم، پیرامون حیات و منشأ آن، و نیز پیرامون رابطه همه موجودات، جاندار و بیجان، از حیوانات و نباتات، تا کوهها، دریاها و ستارگان، تا خدا، سخن میگوید. به یک معنا،قرآن نه فقط بر انسانیت بلکه بر یک بخش کامل کیهانی وحی شده است و بسیاری از حکیمان مسلمان، در طی قرون، از خود کیهان با عنوان نوعی وحی، در حقیقت وحی نخستین۲، تعبیر کردهاند. به همین دلیل غالباً از کیهان با عنوان قرآن تکوینی۳، که معنای «آیات» آن را فقط از طریق قرآن تدوینی۴، یعنی کتاب قرآن به عنوان کتاب قدسی اسلام، میتوان فهم کرد، تعبیر شده است. البته همانطور که بسیاری از احادیث نبوی دیده میشود، قرآن دارای ظاهر و باطن ودر حقیقت دارای باطنهای عدیده است و بر طبق سنت اسلامی، باطنیترین باطن آن فقط برای خداوند شناخته است. فهم/درک مراتب معنایی عدیده متن قرآن، کمال اهمّیت را دارد برای آنکه بتوان متن تکوینی را «قرائت کرد» و فهمی کاملی داشت از تعالیم خود قرآن، از جمله همان مابعدالطبیعه، جهانشناسی، علم به احوال انسان، آخرتشناسی و حیات معنوی که در قرآن از آنها سخن به میان آمده است. به موضوعات و مضامین اصلی ذکر شده در قرآن بازمیگردیم. در اینجا باید تأکید ورزید که قرآن، منبع اساسی شریعت اسلامی است و هر چند به لحاظ تاریخی رسول خدا(ص) را، همانند موسی(ع) شارع قانونگذار خواندهاند، ولی در اسلام شارع [حقیقی و[ نهایی، خود خداوند است که غالباً الشارع نامیده میشود. فقط چند صد آیه قرآن، به شیوه عینی [و مصداقی] درباره شریعت بحث میکنند،حال آن که آیات دیگر، موضوع بحثشان، اصولی است که قوانین شریعت، بر آنها بنا شده است. در حقیقت، به اعتقاد مسلمانان، شریعت اسلامی یا قانون الهی، تجسم عینی اراده خداوند است به شرحی که در قرآن کریم برای اهل اسلام، بیان شده است. و از منظر اسلامی، کتب آسمانی همه ادیانِ وحی شده از جانب خداوند، که هر یک دارای شریعت خاص خویش است(ر.ک: ۴۸: ۵)، در آن ادیان همین جایگاه را دارند. بنابراین، در نظر مسلمانانی که قرآن را به عنوان کلام خداوند، میپذیرند، پیروی از شریعت الهی، برای عمل به دینشان، اهمیت مبنایی و اساسی دارد.
قرآن کریم، کتاب اخلاق نیز هست. در قرآن کریم معیارهایی نه فقط برای تمیز دادن میان حق و باطل، زشت و زیبا، بلکه برای تمیز دادن میانِ نیک و بد/ خیر و شر نیز معیارهایی آمده است. اگرچه، قرآن تأکید میورزد که انسانها باید از موهبت خداداد عقل خویش برای تشخیص آنچه حق، زیبا و نیک است استفاده کنند، در عین تأکید دارد که باید به وحی ایمان داشت، چه داوری نهایی درباره آنچه حق و نیک است در آن آمده است و در حقیقت در پرتو هدایت قرآن، عقل بشر به جای آن که مغلوب هواهای نفسانی و دستخوش انحطاط شود، میتواند کاملاً کارآمد و اثرگذار باشد.
به علاوه تعالیم اخلاقی قرآن کریم هم مربوط است به پرورش فضیلتهایی که خصوصاً تعلق به افراد دارند و هم مربوط است به پرورش صفات اخلاقی اجتماعی مانند عدالت و سخاوت، که برای جامعهای که بتوان آن را حقیقتاً اسلامی خواند، اهمیت مبنایی دارند. به علاوه، از منظر قرآنی، حقوق فرد و حقوق جامعه، برخلاف آنچه گاهی در جوامع مدرن غربی تصور میشود، تعارض یا تضادی با هم ندارند.
قرآن کریم، به عنوان منبع بنیادین دین اسلام، شامل تعالیمی، از جمله تعالیم اقتصادی و سیاسی، است که هم به فرد فرد مومنان/مسلمانان تعلق دارند و هم به جامعه اسلامی در کلیت آن. به علاوه مشتمل است بر اعمال و به ویژه مناسک فردی مختلفی که جزئیاتشان از طریق حدیث و سنت(قول و فعل) رسول خدا(ص)، بیان شده است. ولی، قرآن، علاوه بر این، رویهها و نهادهایی که برای جامعه اسلامی در کلیت آن، جایگاه مبنایی دارند، تاسیس میکند.
بسیاری از افراد واقفاند که قرآن به حیات دینی، و همچنین به موضوعاتی نیز که هم به نجات فردی مربوط میشود و هم به نظم اجتماعی، اهتمام دارد، ولی بسیار کمتر است شمار کسانی که معتقد باشند که قرآن کریم، راهنمایی حیات معنوی درونی نیز هست. در صورت توجه به باطن قرآن در مییابیم که فقط اینگونه نیست که قرآن حاوی تعالیمی است در خصوص ایجاد یک نظم اجتماعی عادلانه و داشتن یک زندگی فضیلت مندانه که به بازگشت به خداوند پس از مرگ در حالتی سعادتمندانه میانجامد؛ بلکه افزون بر این، قرآن وسیلهای است برای بازگشت به خداوند، در همین دنیا، و در حالی که آدمی در همین جهان به سر میبرد. بنابراین قرآن راهنمایی روحانی و حِکمی برای دستیابی به حقیقت، راهنمایی برای نیل به سعادت حتی در همین دنیا است.
مضمون دیگری که در جایجای بسیاری از سورههای قرآن به چشم میخورد، تاریخ قدس و حکایتهای مربوط به پیامبران گذشته و امتهای آنهاست. این تاریخ قدسی، غالباً به طور کامل به سنت ابراهیمی و پیامبران بنی اسرائیل محدود شده است، گواینکه در قرآن به برخی پیامبران عرب نیز که نامشان در کتاب مقدس نیامده است، برمیخوریم. اما، هدف آن است که فحوای این تاریخ قدسی، فحوایی جهان شمول باشد، زیرا مخاطب وحی اسلامی، بر خلاف آنچه در مورد یهودیت دیده میشود، همه بشریت است نه یک امت خاص. به اعتقاد مسلمانان، تاریخ قدسیِ روایت شده در قرآن را، خداوند به پیامبر (ص) وحی کرده است: یعنی این تاریخ صرفاً مجموعهای از گزارشهای شنیده شده از منابع یهودی یا مسیحی نیست. در حقیقت تفاوت ظریفی/دقیقی میان روایتهای کتاب مدقس و قرآن کریم از تاریخ قدسی وجود دارد. درحالی که روایتهای کتاب مقدس، ماهیتی تاریخیتر دارند، تاریخ قدس قرآن غیرتاریخیتر/ تاریخ ستیزانهتر است و در وهله نخست به قصد آموزش درسهای اخلاقی و معنوی، وحی شده است. تاریخ قدسی قرآن را بیشتر واقعههایی در روان بشر دانستهاند تا صرف رویدادهای تاریخی در این جهان/دنیا. برای مثال، همه انسانها اوصاف موسی(ع) و اوصاف فرعون، زیبایی یوسف (ع) و هم دستی برادران او، را در درون خویش دارند. یعنی این تاریخ قدسی وسیلهای است برای آموزش [خودشناسی به مسلمانان و آگاه ساختنشان به] نفس خویش و همچنین آموزش نیک و بد به آنان [و نیز آگاه ساختنشان به این که چنانچه، آدمی چونان پیامبران گذشته که به خداوند متوسل شود، از او یاری بجوید و در همه بلاهای زندگی به او توکل کند، در نهایت خیر بر شر پیروز میشود.]
دیدگاههای سنتی درباره تاریخ دینی معمولاً به آخرتشناسی اهتمام داشتهاند و دیدگاه اسلام از این لحاظ، استثناء نیست. قرآن کریم، تاریخ را واقعیتی متناهی میداند که با آفرینش بشریت کنونی به دست خداوند، آغاز میشود و با رسانیدن تاریخ کیهانی و انسانی به پایان اخرویاش به دست خداوند، پایان میپذیرد. تلقی قرآنی از سیرزمان، به یک معنا، تلقی ادواری۵ است: یعنی هر دور با نزول پیامی از خداوند از طریق یک پیامبر آغاز میشود، به تدریج است خاصی که آن پیام به سوی آنها فرستاده شده، به فراموشیاش میسپارند و معمولاً بلایی به اراده خداوند واقع میشود و سپس از آن پیامبر جدیدی ظهور میکند. اما، این ادوار نبوت۶ بیپایان نیست. بلکه، قرآن کریم اعلام میدارد که پیامبر اسلام(ص)، خاتم پیامبران۷ (۴۰: ۳۳)، در سلسله نبوت است و پس از او پیامبر دیگری نخواهد آمد و فقط واقعههای اخرویای که نشانه پایان این جهان و بشریت کنونی است، واقع خواهد شد. قرآن کریم، همچنین به امکانِ آفرینش تازهای از سوی خداوند، پس از نابودی دنیا اشاره میکند، و اما این موضوعی است فراتر از دغدغههای بشریت کنونی که مخاطب قرآن کریم است(ر.ک.: ۴۸، ۱۹: ۱۴؛ ۱۵: ۳۵)
توصیفاتی که به واقعههای مرتبط با افراد و جامعه بشری هر دو، و همچنین کیهان مربوط میشوند، برای پیام قرآنی، محوریت دارند. در فرازهای بسیاری در جای جای این متن قدسی، سخن از مرگ، رستاخیز، داوری الهی، بهشت، دوزخ، و به طور ضمنی برزخ و همچنین غایت نهایی انسانها، سخن به میان میآید. قرآن کریم این حقایق اخروی را به زبانی بسیار نیرومند، انضمامی و در عین حال به شدت رمزی/سمبلیک، بیان میکند. آخرت به شیوهای چنان [نیرومند] معرفی شده است که بسان حقیقتی ثابت در آگاهی مسلمانان در همه زندگیشان در این دنیا، باقی میماند. لذتهای بهشت و همچنین عذابهای هولناک دوزخ به شیوهای توصیف شدهاند که تاثیری نازدودنی بر ذهن و روان مومنان بر جای مینهند، اعمل و افکارشان را در این دنیا عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهند. به علاوه، زبان قرآن هم زبانی انضمامی و حسی است که سادهترین مومنان قادر به فهم آنند و هم زبانی رمزی و متافیزیکی که پاسخگوی نیازهای حکیمان و اولیاء است. لذّتهای توصیف شده در قرآن، برخلاف اعتقاد برخی افراد، تلطیف [و تعالی] لذتهای زمینی نیست. بلکه لذتهای زمینی، هم لذتهایی که برای مسلمانان در این دنیا مباح است و هم لذّتهایی مانند شراب، که در این دنیا مباح نیست، جلوه زمینی حقایق بهشتی معرّفی شدهاند.
قرآن کریم، کتاب معرفت نیز هست و برای مسلمانان اصول همه معارف اصیل، بنا به فهم سنتی از این معارف، و نه بنا به تلقی برخی معاصران علمزده [ما] که میکوشند تا آیات مختلف قرآن را با فلان یا بهمان نظریه یا اکتشاف دوران کنونی، یکسان بگیرند ـ در قرآن آمده است. در تمدن اسلامی سنتی اعتقاد بر این بوده است که ریشه همه علوم اسلامی، از فقه تا نجوم، از کلام تا طب، در قرآن کریم است. در حقیقت همه اندیشه و هنر اسلامی را میتوان، تفسیرهایی بر قرآن دانست. اینکه نزول قرآن به تأسیس یکی از تمدنهای بزرگ جهان و علاوه بر آن به خلق یکی از سنتهای علمی، فلسفی و هنری بزرگ در تاریخ بشر۸ منجر شد، اتفاقی نبود.
بدون ظهور قرآن کریم، علوم اسلامی به گونهای که آنها را میشناسیم، علومی که بعدها به جهان غرب آورده شدند، وجود نمیداشتند و بنابراین واژههایی مانند «جبر»، «الگوریتم» و بسیاری از دیگر واژههای عربی الاصل در زبان انگلیسی موجود نبود. [حتی] جامعهای قدیس توماس، لااقل در شکل فعلی آنها، وجود نمیداشت، زیرا این جامعها حاوی اندیشههای بسیاری است که از منابع اسلامی گرفته شدهاند.۹
پیام قرآنی، نه فقط برای رشد و شکوفایی علوم اسلامی، اهمیت اساسی داشته بلکه واقعیتی اساسی در خلق هنرهای اسلامی بوده است و خواهد بود، چه اصول این هنرها برگفته از حقیقت، حقیقت باطنی، قرآن کریم، است. در طی قرون و اعصار، کتاب قدسی اسلام نه فقط الهام بخش هنرهای اسلامی از خوشنویسی تا معماری بوده است، بلکه اصول این هنرها نیز از آن گرفته شده است. تعالیم قرآن کریم، خلاقیّت هنری مسلمانان را به مسیرهای مشخصی هدایت کرد و سیاق اجتماعی [لازم] برای خلق آثار هنر اسلامی را فراهم ساخت / ایجاد کرد. این واقعیت که تمدن اسلامی این همه اشعار بسیار برجسته خلق کرده ولی عملاً هیچ مجسّمه با اهمیتی در این تمدن خلق نشده است و این واقعیت که خوشنویسی برای حیات اسلامی این همه محوریّت دارد ـ همه اینها مستقیماً با پیام قرآن، هم به لحاظ صورت آن و هم به لحاظ محتوای آن، مرتبط است. تعیین اینکه ذاتیّات هنر قدسی چیست، کدام حوزهها در هنرهای اسلامی درخور اهمیت است و کدام سلسله مراتب هنرها، باید در تمدن اسلامی موجود باشد ـ همه اینها نیز از قرآن کریم سرچشمه میگیرد.
پیام قرآن کریم درباره دین، جهان شمول است. حتی وقتی هم قرآن کریم از اسلام سخن به میان میآورد، کلام آن نه فقط ناظر به دین وحی شده از طریق پیامبر اسلام(ص)، بلکه ناظر به تسلیم به خداوند به طور کلی است. بنابراین در قرآن، ابراهیم(ع) و عیسی(ع) نیز مسلمان به معنای «تسلیم شده/ تسلیم در برابر خداوند»، خوانده شدهاند. پیام قرآن، مبتنی بر جهان شمولی وحی است و این متن مقدّس به صراحت میفرماید که هیچ امتی نیست که خداوند برایش فرستادهای گسیل نداشته باشد، چنانکه در آیه ۱۶:۳۶ آمده است: ولَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّهٍ رسولاً اَن اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت، «و به راستی در میان هر امّتی، فرستادهای برانگیختیم، [تا بگوید:] خدای را بپرستید و از خدایان دروغین بپرهیزید.»
این منظر جهانْ شمول، بیشترین تأثیر را بر رابطه میان مسلمانان و پیروان دیگر ادیان، هم در عمل و هم در نظر، در سراسر تاریخ اسلام، داشته است. به دلیل همین پیام قرآن است که مسلمانان، پیش از دوران مدرن، نخستین امتی بودند که آنچه را که به نام علم ادیان یا Religionswisse nchaft، شناخته شد، شکل دادند و به شیوه عالمانه [و نه به شیوه جدلی] درباره ادیان دیگر، از جمله ادیان غیر ابراهیمی، قلم زدند و نمونهاش را در تحقیق ماللهند ابوریحان بیرونی (متوفی به ۴۴۲/۱۰۴۸)، که یک هزار سال پیش نوشته شده است، میتوان دید. به همین دلیل در هفت قرن پیش عارفان و حکیمان مسلمانی چون ابنعربی (متوفی به ۶۳۸/۱۲۴۰) و جلالالدین بلخی (متوفی ۶۷۲/۱۲۷۳) درباره وحدت درونی ادیان قلم زدند و اندکی پس از آن عارفان مسلمان در هندوستان، گفتگوی دینی بر مبنای فهم متقابل با عالمان هندو به راه انداختند و متون مقدس آئین هندو را از سنسکریت به فارسی ترجمه کردند و برخی از آنان در چین مجموعهای از آثار که میتوان آنها را آثار «نوکونفوسیوسی اسلامی» خواند، آفریدند.
پیام قرآن کریم در آن واحد پیامی حِکمی و عملی، فقهی و اخلاقی است و علاوه بر حیات معنوی و عقلی، به مسائل روزمره نیز اهتمام دارد. این متن مقدس به هر جنبه دغدغه بشر، از ژرفترین پرسشهای عقلی و رفیعترین مسائل روحانی گرفته تا موضوعات معمولی زندگی روزمره، میپردازد. قرآن هم شفابخش است و هم معرفتبخش. در پیام آن هم بشارت است و هم بیم (نذر). به همین دلیل پیامبران، از جمله پیامبر اسلام(ص) را بشیر (بشارت دهنده) و نذیر (بیم دهنده) میخواند. قرآن، برای هر جنبه قابل تصور از حیات، عمل و اندیشه بشر، هدایت و در عین حال برای روح مؤمنان، مایه آرامش است. قرآن کریم به عنوان تجلّی اصلی اسلام، تجلّیای که همه جوانب آن مقدّس تلقی شده است، منبع همه آن چیزی است که به معنای حقیقی کلمه، اسلامی است. قرآن به عنوان کلام زنده خداوند، از گهواره تا گور، در همه جا راهنمای مسلمانان است و فضایی معنوی و دینی که آنها در آن متولد میشوند، نفس میکشند، زندگی میکنند و بدرود زندگی میگویند، فراهم میسازد.
پینویسها:
۱ـ که پس از من با آنها چگونه رفتار خواهید کرد.
۲-primordial revelation
۳-cosmic quran
۴-written quran
۵- cyclical
۶- cycles of prophecy
۷- seal of prophets
۸ـ global history . تاریخ جهانی
۹ـ توماس آکوئیناس (۱۲۷۴ـ۱۲۲۵)، فیلسوف و الهیدان بزرگ مسیحی، دو اثر با عنوان جامعالهیات (Summa thelogica) و جامع ضد کافران (Summa Contra Gentiles) دارد و در این آثار از فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا و ابن رشد، تأثیر پذیرفته است.