اعوانی: دینی که حکمت نداشته باشد هیچ است

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

اشاره: همایش بزرگداشت روز شیخ اشراق با همکاری انجمن علمی حکمت و فلسفه ایران و موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه با حضور اساتید فلسفه در موسسه حکمت و فلسفه برگزار شد.

***

در این مراسم غلامرضا اعوانی درباره موضوع «جمع بین حکمت قرآنی و برهانی در رساله الواح عمادیّه» سخنرانی کرد. وی گفت: یکی از سوالاتی که همیشه وجود داشته این است که آیا قرآن، برهان و عرفان با یکدیگر جمع می شوند یا خیر؟ پاسخ های مختلفی به این سوال وجود دارد. یکی از مسائل جهان اسلام به این موضوع برمی گردد که قرآن را حکمت می دانند و فهم دین به عنوان حکمت بسیار مهم است. در سراسر تاریخ هم جریان های ضدحکمی فراوانی وجود داشته و حکمت هم مثل سهروردی همیشه غریب بوده است.

وی افزود: حکمت یعنی کشف حقایق اشیاء و حکیم کسی است که باید از این جهان به مبادی و مبدا اول برسد و همه چیز درا از این دید ببیند. حکمت یا بحثی و برهانی است یا کشفی و ذوقی. غزالی راه حکمت ذوقی و عرفانی را مخدوش و راه تکفیر را باز کرده است. او همچنین راه فلسفه را مسدود و راه عرفان را باز کرده است. به همین دلیل می توان گفت که بساط تکفیر از بعد از غزالی راه انداخته شد در این میان کسی که توانست راه درست را نشان بدهد، سهروردی بود. او توانست دو حکمت بحثی و کشفی را با یکدیگر جمع کند. البته قبل از او افلاطون هم این کار را کرده بود ولی سهروردی این کار را بهتر انجام داد.

اعوانی در پایان با اشاره به اینکه بهترین راه فهم حکمت قرآنی روش حکمای اسلام است گفت: دینی که از حکمت خالی باشد پوچ و خالی است و باب این حکمت را هم سهروردی باز کرده است. این موضوع را خود او هم اذعان کرده که تا قبل من کسی رساله ای درباب حکمت تدوین نکرده است.

دینانی: سهروردی فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داد

غلامحسین ابراهیمی دینانی دیگر سخنران این مراسم درباره موضوع هیولا در فلسفه شیخ اشراق سخنرانی کرد.

وی گفت: ایرانی ها ۸۰۰ سال است که شیخ اشراق را نشناختند چون او می گفت که من آمده ام حکمت خسروانی را احیا کنم. حکمت خسروانی هم همان حکمتی است که همه دنیا از جمله غربی و عرب ها با آن دشمنی دارند. منظور از حکمت خسروانی همان حکمت زرتشت و فلسفه نور و آئین مهر است.

ابراهیمی دینانی افزود: شیخ اشراق قائل به اصالت نور است در حالی که ملاصدرا قائل به اصالت وجود است. سهرودی به ملاصدرا می گوید بهتر است که تو هم به جای وجود بگویی نور، بنابراین اختلاف این دو فیلسوف با یکدیگر ظاهری است ناگفته نماند که بنده خودم صدرایی هستم ولی معتقدم ملاصدرا کمی یونانی زده است در حالی که سهرودی ایرانی خالص است.

وی در ادامه تصریح کرد: شیخ اشراق سرنوشت غم انگیزی داشته است چرا که او را در سن ۳۸ سالگی در حلب شهید کردند. او اهل سهرورد است و در مراغه درس خوانده بود و پس از آن سفرهای خود را آغاز کرده بود که در نهایت هم در حلب کشته شد. شیخ اشراق منکر هیولا است در مورد هیولا هم باید بگویم که معنی آن ماده نخستین و چیزی است که دیده نمی شود. سهروردی در این باره مثال خنده داری هم دارد که گفته هیولا مثل پیرزن زشتی است که خودش را نشان نمی دهد.

چهره ماندگار فلسفه اضافه کرد: هیولا معقول است نه محسوس یعنی امر معقولی است که وجود دارد ولی نمی توان آن را دید. ما در عالم هستی و طبیعت هم فاعل داریم هم قابل، فاعل بدون قابل معنا ندارد و فاعل مطلق خداوند است. هیولا هم انفعال محض است یعنی فقط می پذیرد و هیچ کاری از آن بر نمی آید. اگر این سئوال پیش بیایید برایتان که چقدر می پذیرد باید بگویم هیولا لایتناهی می پذیرد.

نویسنده کتاب «من و جز من» ادامه داد: از نظر ما فیلسوف ها هیولا نخست ماده اول است که کسی آن را ندیده ولی فیزیکدان ها آن را نمی پذیرند و می گویند نخست ماده اول کوچکترین ذره ای است که با میکروسکوپ می توان دید.

ابراهیمی دینانی گفت: هیولا مرز بین هستی و نیستی است و ما همیشه در تعیین مرزها مشکل داریم. به عنوان مثال کدام یک از شما می دانید که مرز خالق و مخلوق کجاست؟ مرز خدا و غیر خدا کجاست؟ مرز صورت و معنی کجاست؟ شیخ اشراق با اثبات عالم خیال منفصل مرز بین مُلک و ملکوت بر می دارد و عالم ماده را به عالم معنی متصل می کند. سهروردی مقدار مطلق را هیولا نامیده است بنابراین از یک طرف منکر هیولای مشایی است و از طرفی هیولا را قبول دارد.

وی در پایان تصریح کرد: من فکر می کنم حافظ  و فردوسی، سهروردی را خوب خوانده بودند و می شناختد به همین دلیل من، فردوسی را سهروردی حماسی و سهروردی را فردوسی حکیم می نامم. شیخ اشراق یک فیلسوف کاملا ایرانی است که فلسفه ایرانی را مقابل فلسفه یونانی قرار داده است. خواهش من از شما این است که به شیخ اشراق اعتنا کنید.

محقق داماد: سهروردی دراصول فقه صاحب نظر بوده است

در این مراسم سید مصطفی محقق داماد درباره موضوع «اصول فقه سهروردی، یا سهروردی در محکمه جهل» سخنرانی کرد. وی گفت: سهروردی نامش با حکمت اشراق مانوس است و انگار که هیچ کس توقع ندارد او یک فقیه باشد. حدود ۹ سال پیش در دانشگاه ریاض رساله ای با عنوان «التنقیه فی اصول الفقه» منتشر شد که همگی متفق القول اعتقاد داشتند رساله منسوب به سهروردی است بنابراین معلوم می شود که سهروردی در اصول فقه صاحب نظر بوده است.

وی افزود: در علوم اسلامی ما خیلی از علوم فقط نام علوم اسلامی دارند ولی اغلب آنها ابداعشان اسلامی نبوده و فقط در اسلام رشد کرده اند. علم نحو هم از اینگونه علوم است. فتح الله مجتبایی از نویسندگان و مترجمان کشورمان معتقد است عرب ها «علم نحو» را با استناد به کتاب سیبویه از زبان سانسکریت گرفتند و ریشه آن در سانسکریت است. اما هیچ کس تا حالا نگفته علم اصول غیراسلامی است چون یک علم کاملا اسلامی است و اصول فقه را مسلمانان ابداع کردند.

محقق داماد ادامه داد: یکی از اختلاف نظرهایی که درباره اصول فقه وجود دارد این است که مخترع این علم چه کسی بوده است؟ برخی می گویند ابن خلدون بنیانگذار بوده و برخی دیگر هم شافعی را بنیانگذار می دانند. البته مسلمانان در برخی روایات آورده اند که مخترع این علم دو نفر از شاگردان امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) با نام های یونس بن عبدالرحمن و حشام بن حکم بودند که از شافعی زودتر این علم را تدوین کردند.

عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران اضافه کرد: در سال ۱۴۱۸ در دانشگاه ریاض برای اولین بار  کتاب «التنقیهات فی اصول الفقه» سهروردی منتشر شد. در این کتاب معلوم می شود که یک فقیه، اجتهاد را علم عقلی تلقی می کند. مرحوم مطهری درباره علم اصول گفته اند: علم اصول خلاء علم فلسفه را پر کرده است.

این مجتهد و حقوقدان تصریح کرد: سهروردی خطاب به دوستانش نوشته  است: شما اصرار کردید که درباره علم اصول فقه که اشراق علم دینی است بنویسم ولی برخی از ابناء عصر آن را به سوی بحث‌های جدی کشاندند، او تعریض می‌زند که همه علم آن چیزی نیست که شما دارید و سایر علوم را برایتان آماده می‌کنم و درخواست شما را اجابت می‌کنم و در این اثر گزیده اصول فقه را خالی از حشو و اقوال دیگر فرآورده کرده‌ام. نکته جالب اینکه همه احکام را به پنج دسته تقسیم می کنند اما سهروردی احکام را فقط به حلال و حرام تقسیم کرده است.

استاد حوزه و دانشگاه در پایان گفت:  ای کاش قاضی بازپرس پرونده سهروردی کتاب «التنقیهات فی اصول الفقه» سهروردی را خوانده بود آنگاه دلش نمی آمد حکم قتل بدهد مگر اینکه قاضی خودفروخته ای بوده باشد. هرعلمی که غیر وجه الله باشد و انسان را به راه غیرخدا ببرد آتش تلخ طولانی سهمناک است. خدایا ما را از صالحین و عارفان ر اه خودت قرار بده.

خسرو پناه: سهروردی منطق و تهذیب را باهم جمع کرد

در این مراسم عبدالحسین خسروپناه درباره موضوع «روش‌شناسی حکمت اشراق» سخنرانی کرد. وی گفت: هرعالِمی وقتی سخن می گوید و نظر می دهد دیدگاهش قطعا مبتنی بر یک روش است و متودولوژی خاصی دارد طبیعی است که هیچ کدام از حکما بیهوده گو نیستند و قطعا دانش آنها مبتنی بر یک استدلال است. به شناخت روش آنها روش شناسی گفته می شود. سؤال این است که شیخ اشراق از چه روشی استفاده کرده، با علم به اینکه حکمت ایشان، هم تکمیل حکمت مشاء است و هم نقد آن. ایشان با تصوف و حتی متکلمان هم اختلاف نظر دارد و در نتیجه حکمتی به نام حکمت اشراق تأسیس کرده است.

وی افزود: بعضی از بزرگان اهل سنت مثل غزالی و شهاب الدین عُمَر سهروردی و بعد هم فخر رازی ضربه مهلکی به فلسفه زدند اما شیخ اشراق تنها کسی بود که توانست عقل و شهود و فلسفه و تصوف را باهم جمع کند. حالا سوالی که پیش می آید این است که برهان و عرفان، فلسفه و تصوف و استدلال و شهود چگونه می توانند با هم جمع شوند؟

رئیس موسسه حکمت و فلسفه در ادامه گفت: حضرت آیت الله جوادی آملی در مورد شیخ اشراق  می‌فرمایند: «شیخ اشراق نابغه نادره‌ای بود که حکمت بحثی و ذوقی را با هم آمیخت و از پیشگامان بین برهان و عرفان است». اما جمع بین برهان و عرفان، جمع فلسفه و تصوف، استدلال و شهود، علم حضوری و حصولی با چه متدولوژی انجام شده، در حالی که غزالی اعتقاد داشت این دو باهم جمع نمی‌شوند! غزالی ۲۰ اشکال به فلسفه مطرح می‌کند که سه تای آن‌ها به تکفیر می‌انجامد و ۱۷ تای دیگر به بدعت. فخر رازی هم از اولین کسانی است که بنای تصوف را نهاد و  تصوف را افضل علوم و مهم‌ترین دانش می داند. حال چگونه است که شهاب الدین سهروردی این علوم را با یکدیگر ترکیب کرده است؟

خسروپناه ادامه داد: سهروردی در پاسخ به سوالی که مطرح کردم می گوید ما باید پیش از هرچیز ببینیم که تعریف حکمت چیست؟  سهروردی حکما را به پنج دسته تقسیم می کند؛ حکمایی که فقط در تهذیب نفس قوی هستند، حکمایی که در استدلال و بحث قوی هستند ولی فاقد تهذیب نفس اند، حکمایی که در هر دو شاخه استدلال و تهذیب قوی هستند، حکمایی که هر دوی این ها را جمع کرده ولی در بحث ضعیف است و حکمایی که در تهذیب ضعیف و در بحث قوی هستند. سهروردی در ادامه می گوید: من حکیمی را مطلوب می دانم که در هم در استدلال و هم تهذیب قوی باشد نه اینکه در یکی قوی و در دیگری ضعیف باشد.

رئیس موسسه حکمت وفلسفه گفت: سهروردی منطق و تهذیب را باهم جمع کرده است. برای این کار هم از منابع معرفتی مختلفی مثل ایران باستان، یونان باستان، عرفان و تصوف و کتاب آسمانی سنت اولیاء الهی استفاده کرده است. او از افرادی چون فیثاغورث، فریدو کیخسرو، منصور حلاج و… نام می برد و این نشان می دهد که چنین فردی با ۳۸ سال سن تتبع بسیاری داشته و شخصیت های بزرگی را می شناخته است. به عقیده سهروردی باید رویکردهای هرکدام این افراد را بشناسیم تا بتوانیم منطق و تهذیب را باهم جمع کنیم. اما سوال این است که چگونه اینها با هم جمع می‌شود در حالی که غزالی و فخر رازی جمع این دو را محال می‌دانستند.

این پژوهشگر فلسفه اضافه کرد: روش سهروردی به این شرح است: شکاکیت مطلق را نفی می کند (یعنی سوفسطائیان را کنار می گذارد)، به سلوک تمسک و با کمک بدیهیات، حس و عقل حقایق شهودی را مدلل می کند. توصیه شیخ اشراق به همراهان خود این است که برای رسیدن به طریقت و شهود مطالب فلسفی را به گونه ای مشایی فرا بگیرند، نسبت به نور معرفت الهی عشق بورزند و ۴۰ روز ریاضت بکشند.

خسروپناه افزود: روش حکمت اشراق نه مثل مشائیان براساس استدلال عقلی است و نه مثل متصوفان برپایه شهود حکمت اشراق جمع شهود و عقل است.

خسروپناه ادامه داد: طبق روش سهروردی برای رسیدن به این اتحاد ابتدا باید منابع معرفتی موجود در جهان را جمع آوری نمود. و از نظر شیخ اشراق این منابع معرفتی پنج قسمت هستند.

فلسفه ایران باستان، فلسفه یونان باستان، فسلفه مشاء و سینو، عرفان و تصوف، کتاب آسمانی اسلام و سنت انبیاء و اولیاء الهی.

وی ادامه داد: سهروردی معتقد است زمانی شهود و اندیشه باهم جمع می‌شود که از این پنج مجموعه استفاده شود. وی معقتقد است فلاسفه و حکمای این گروه و عرفای تصوف افراد بزرگی بوده‌اند و باید از دستاوردهای ایشان استفاده نمود و رویکرد اشراقی و شهود رمزی آنها را دریافت کرد.

این استاد حوزه و دانشگاه در پایان گفت: شیخ اشراق علاوه بر اینکه روش استفاده همزمان از عقل و شهود را بیان کرده خودش نیز از آن استفاده کرده مثلاً  نشان داده است که چطور می‌توان از قرآن حکمت استخراج کرد. سهروردی آیات مربوط به موضوع  نور را کاملاً تفسیر کرده و با جزئیات به آن پرداخته است.  همچنین سهروردی تمام رویکردهای این چند دسته منبع معرفتی را شناخته و مطالعه کرده است. از نظر او این رویکردها عبارت‌اند از:۱- رویکرد شهودی، ۲- رویکرد رمزی، ۳- رویکرد نقلی و ۴-  رویکرد عقلی

حبیبی: سهروردی فیلسوف طبیعت است

در بخش دوم این همایش نجفقلی حبیبی، پژوهشگر فلسفه اسلامی درباره موضوع «رساله ذوقیّه با شرح شیخ‌علی مصنفک» سخنرانی کرد. وی گفت: سهروردی کتابی با نام «الواردات التقدیسات» دارد که در آن گفته جهان توسط فرشتگانی به نام رب النوع مدیریت و اداره می شود. توجه به طبیعت در اندیشه سهروردی بسیار زیاد است به همین دلیل هم به نظر من می توانیم سهروردی را فیلسوف طبیعت بنامیم. او ستارگان را مخلوق خدا می داند و معتقد است که هرکدام وظیفه ای دارند که در جهان به آن عمل می کنند.

وی افزود: کتاب «الواردات التقدیسات» بخش های مختلفی دارد در یکی از بخش های آن سهروردی هفت روز هفته را با نام ستارگان نامگذاری کرده است. مثلا روز شنبه را زحل نامیده است. علاوه براین او در کتاب نصایح اجتماعی هم کرده که به تعدادی از آن ها اشاره می کنم.

حبیبی در پایان به تعدادی از این نصایح اشاره کرد و گفت: سهروردی در کتاب نامبرده نصایح مختلفی داشته است که امیدوارم معرفی آن باب جدیدی رابرای معرفی سهروردی باز کند از جمله نصایح این کتاب به شرح زیر است؛ هرکس به نفع تو خیانت کند به ضرر تو هم خیانت می کند، دروغ فقط در گفتار نیست، دین خدا بر بینش استوار است، اینکه خدا را از سر دوستی عبادت کنی بهتر از این است که از سر ترس عبادت کنی چون عمل از روی ترس جزو صفات انسان های پست است.

حجت الاسلام والمسلمین یزدان پناه عضو مجمع عالی حکمت و مدیریت گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی از دیگر سخنرانان این مراسم بود که در باره «حکیم سهروردی و عرفان اسلامی» سخنرانی کرد. وی گفت: درباب سهروردی زیاد می توان صحبت کرد او در قرن ششم به دنیا آمد و در همان قرن هم به شهادت رسید. عرفان ایشان از نظر زمانی جزو عرفان دوره نخستین( سال ۵۰۰) به شمار می آید به همین دلیل هم با نوشته ها وشخصیت های این سده درگیر است.

وی افزود: به عقیده سهروردی حکمت حقیقی در خمیره حکمت ریشه دارد و براساس آن نوع فیلسوف مشخص می شود. او همچنین آثار عرفانی بسیاری مثل سفیر سیمرغ، غربت غربیه و.. دارد و وامدار عارفان پیش از خود است. او تلاش های تاثیر گذاری هم در عرصه عرفان داشته است مثلا اینکه او ثابت کرد عارفان می تواند برای خودشان حکمت داشته باشند به همین دلیل هم می توان گفت عارفان مباحث کشف صوری و کشف معنوی را وامدار سهروردی هستند.

بابک علیخانی، عضو هیئت علمی موسسسه پژوهشی حکمت و فلسفه هم در این همایش درباره «کلمات قصار سهروردی» سخنرانی کرد. وی گفت: نخستین مترجم آثار سهروردی خود سهروردی است پس از آن افضل الدین کاشانی آثار او را بسیار خوب ترجمه کرده است. در کتاب مصنفات شیخ اشراق او دوستان خود را ۲۸ نصیحت کرده است.

وی در ادامه سخنرانی ش این ۲۸ نصیحت را خواند و با کتاب تلویحات سهروردی که به زبان عربی بود مقایسه کرد و تطبیق داد.

آخرین سخنران این همایش، رضا کوهکن پژوهشگر حوزه فلسفه، عضو هیات‌علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود. وی درباره موضوع «رمز در حکمت سهروردی: مطالعه موردی بَلَسان» سخنرانی کرد. وی گفت: عقل سرخ یکی از رسائل رمزی سهروردی است ولی متاسفانه این مجموعه رسائل آنچنان که باید بهای لازم داده نمی شود این درحالیست که هانری کربن در جایی می گوید که ثمره حکمت اشراق را در رساله های رمزی سهروردی دیده است.

وی افزود: به عقیده سهروردی رمز ابطال نشدنی و زبان رمزی زبان غیرعلمی است یا به بیان دیگر علم زبان غیررمزی است.نظریه های علمی نظریه های افقی هستند ولی نظریات و تبیین های سهروردی عمودی است. سهروردی انسان سالک و هستی او ذومراتب است در راس هرمی که او دارد نورالانوار و در قاعده آن عالم کون و فساد است.

کوهکن ادامه داد: منظور سهروردی از رمز نشانه یا علامت انتزاعی نیست بلکه تصاویر و هئیت هایی است که می خواهد کورسویی از عالم بالاتر را به ما نشان بدهد.