هنر و زیبایی نزد روزبهان بقلی

 

دکتر شهرام پازوکی

استاد فلسفه و عرفان اسلامی

نشست تخصصی «هنر و زیبایی نزد روزبهان بِقلی» با حضور استادان، دانشجویان و علاقه‌مندان در سالن همایش‌های فرهنگستان هنر برگزار شد. در ابتدای نشست دکتر پازوکی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن ذیل حاصل سخنان ایشان است.

کلید واژگان: هنر، زیبایی، روزبهان بقلی، حکمت، فلسفه، زیبایی شناسی، اسلام، معرفت، سنت.

***

دکتر شهرام پازوکی عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران سخنرانی خود را با مقدمه‌ای از پرسش‌هایی که درباره مسایل زیبایی‌شناسی مطرح است، آغاز کرد و گفت: سوالی که همیشه درباره مباحث فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی مطرح می‌شود این است که ما در آثار روزبهان گشتیم که از جمله آثارش تفسیرقرآن‌کریم است و البته درباره این کتاب بحث است که این کتاب متعلق به روزبهان بقلی است یا روزبهان مصری؟ آیا ما می‌توانیم بحث فلسفی در نزد کسانی مانند روزبهان بقلی یا شیخ‌ نجم‌الدین ‌کبری داشته باشیم؟

وی در همین زمینه خاطر نشان کرد: اگر به دنبال به این پرسش‌ها باشیم، پاسخ هم مثبت است و هم منفی. چون اگر به دنبال قرینه مسایل زیبایی‌شناسی و فلسفه‌هنر در هندبوک‌های زیبایی‌شناسی آکسفورد بگردیم، تقریبا نمی‌توانیم مباحثی را بیابیم. نه تنها از روزبهان بقلی درمورد مولانا هم که حدود سی سال است پژوهش می‌کردم همین امر صادق است.

این پژوهشگر فلسفه با پرسش‌های فلسفی به سخنان خود ادامه داد: آیا ما به دنبال آن هستیم که این مباحث درصدر اسلام نیز مطرح شده است؟ آیا ما به دنبال مجهول مطلق می‌گردیم؟ اگر مباحث زیبایی‌شناسی از گذشته تاکنون وجود نداشته، پس تکلیف این همه آثار هنری که تاکنون خلق شده چیست؟ آیا اینهمه آثارهنری بدون هیچ مبانی نظری و تفکر زیبایی شناسانه پدید آمده‌اند؟ تکلیف شعر، موسیقی، خوشنویسی، معماری و دیگر آثار هنری چه می‌شود؟ آیا همه این آثار با اوهام و خیالات به وجود آمده‌اند؟

پازوکی بازگشت به تفکر و عالم عرفای مسلمان و تصورشان از مسایل زیبایی‌شناسی را به عنوان حل‌کننده این تضاد دانست و افزود: لااقل به شهادت تاریخ نمی‌توان آثار هنری را به اوهام و خیالبافی نسبت داد و درعوض باید به دنبال مبانی تفکر علما و مفاهیم زیبایی‌شناسانه بر اساس مفهوم استاتیک باشیم و به علم عرفای مسلمان و تصوری که از عالم داشتند، رجوع کنیم. البته نمی‌توان تفکرات آن‌ها را با مباحث مدرن تطبیق داد چون ما را به اشتباه می‌اندازد.

وی به مدخلی در هندبوک آکسفورد در مباحث زیبایی‌شناسی تطبیقی اشاره و تصریح کرد: در هندبوک آکسفورد این سوال مطرح شده که آیا ما می‌توانیم در مورد زیبایی‌شناسی در غیر از هنر مدرن در تمدن‌های دیگر سخن بگوییم واصولا آنچه ما در مباحث و مفاهیم زیبایی‌شناسی داریم، آن را می‌توانیم تفسیر کنیم؟ در خود این مرجع پاسخش منفی است و می‌گوید خیر این مباحث با آنچه که ما تحت عنوان زیبایی می‌شناسیم اصلا مصداقی ندارد یعنی نه تنها در تمدن‌های چین، ژاپن، هند و مصر باستان، ایران و حتی در تفکر قرون وسطی و یونان مصداق ندارد بلکه اساسا با هیچ کجای جهان تطبیقی وجود ندارد.

خالق اثر «حکمت هنر و زیبایی در اسلام» با ذکر این نکته که اساسا باید با نگرشی عرفانی به مباحث زیبایی‌شناسی توجه داشت؛ ادامه داد: اساسا در معارف اسلامی هرجا که می‌خواهیم به مباحث زیبایی شناسی اشاره کنیم، باید به سراغ عرفا برویم. این مسئله به دلیل نگرش عرفانی است که نسبت به زیبایی‌شناسی وجود دارد. اصولا این نگرش با هر نگرش دیگر اعم از نگرش فقهی، کلامی، ودر برخی جاها حتی با نگرش فلسفی نیز هیچ تناسبی ندارد و تنها در آثار عرفا به مباحث زیبایی‌شناسی پرداخته‌شده‌است و اگر در سخنان حکما چون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و امثال آن‌ها به این مباحث پرداخته شده به طبع تفکر عرفانی است که در آن‌ها وجود داشته است.

شهرام پازوکی روزبهان را به عنوان نخستین شخصی معرفی کرد که درآثارش از مفاهیم زیبایی استفاده کرده و یادآور شد: روزبهان در واقع یکی از اولین کسانی است که مفهوم زیبایی را می‌توان در آثارش یافت و در واقع وارث سنتی است که از «شیخ احمد غزالی» شروع شده که در کتاب «سوانح»‌اش می‌توان مشاهده کرد و مانند کتاب «عبهرالعاشقین» روزبهان، غلبه معنا را بر لفظ می‌بینیم که مفاهیم بسیار سنگینی دارد و نمی‌توان الفاظ را به سهولت درک کرد.

این استاد دانشگاه سپس به مفاهیم زیبایی نزد روزبهان پرداخت و ادامه داد: در ابتدای مباحث باید به واژگانی که روزبهان برای مفهوم زیبایی به کار برده اشاره داشت. او بیشترین کلمه‌ای که برای این مفهوم به کار برده لفظ «حُسن» است که در آیات و روایات زیاد آمده است و ترجمه آن نزد علما اختلافاتی را به‌وجودآورده‌است. به عنوان نمونه آنجا که در قرآن می‌فرماید:«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ ۖ» که در ترجمه آن آمده که خداوند آسمان‌ها و زیمن را به بهترین شکل آفرید آیا دراینجا کلمه «حُسن» را باید به معنای خیر اخلاقی دانست یا به معنای زیبایی و جمال شمرد. کلمه حسن که از مفاهیم اصلی است به عنوان زیبایی قابل ترجمه در دیگر متون نیست و در آیات و روایت دیگر نیز آمده‌است.

پازوکی به واژه‌ی «نیکویی» معادل زیبایی و معنی جمالی آن اشاره کرد و ادامه داد: بهترین کلمه‌ای که روزبهان از آن بهره برده واژه «نیکویی» است و خود غزالی نیز در کتاب «کیمیای سعادت» از آن به تکرار استفاده کرده‌است که هم دلالت اخلاقی دارد و هم بر جمال دلالت می‌کند. سابقه‌ مباحث زیبایی و حسن را می‌توان در سابقه تفکر متون قدیم و یونان نیز یافت چنانکه از دو لفظ «کالوس» معادل جمال و «آگاتوس» معادل حسن استفاده شده است. اما این واژه‌ها و مفاهیم را نمی‌توان در هیچیک از مباحث استاتیک مدرن دید؛ حتی مباحث «نقد قوه حکم» یا «نقد سوم» کانت نیز در استاتیک مردن نیامده که در آن اشاره دارد به اینکه اگر زیبایی و حسن اخلاقی در آثار هنری تفکیک نشود نمی‌توان آن را اثر هنری دانست.

وی سپس به واژه «جمال» که روزبهان در کتاب «مشرب الارواح» به تکرار از آن بهره برده، اشاره کرد و افزود: به نظر می‌رسد که روزبهان واژه جمال را مترادف با نیکویی به کار برده و تفاوتی میان آن‌ها قائل نشده است.

وی به بحث اصطلاح شناسی مبانی متافیزیکی که درباره زیبایی در آثار روزبهان وجود دارد اشاره کرد و ادامه داد: روزبهان قبل از آنکه در مورد حُسن سخن بگوید بحثش را با مفهوم «تجلی» شروع می‌کند زیرا اساسا تجلی کلید واژه مفهوم حسن است و اصولا تمام عرفا مباحث خود را از بحث تجلی آغاز کرده‌اند. چون در واقع تجلی منجر می‌شود به حسن و تجلی «حلول» نیست، «اتحاد» نیست و معنی آن متفاوت است و بلافاصله بحث «تشبیه» و «تنزیه» را آغاز می‌کند که این مباحث را می‌توان در آثار مولانا و دیگر عرفا نیز دید.

پازوکی در همین زمینه به دیگر مباحث روزبهان اشاره کرد و ادامه داد: از منظر روزبهان اصولا حُسن، حُسن الهی است که در خلق ظاهر می‌شود و روزبهان قائل به تشبیه و تنزیه است و می‌گوید: اگر ما به تشبیه توجه کنیم یعنی «حق در خلق ظهور پیدا کرده» و تفاوت آن با تنزیه در این است که تنزیه کار عقل است. اگر حق را در مقام تشبیه ببینید زیبایی درخشش حق است و حقیقت زیبایی همان ظهور است. بنابر این همه موجودات زیبا هستند و همه عالم زیباست.

مترجم کتاب «خدا و فلسفه» به مراتب حسن نزد روزبهان اشاره کرد و ادامه داد: حسن نزد روزبهان مراتبی دارد و می‌گوید: موجودات همه نیکو هستند، زیرا از وجود حق‌اند اما هر موجودی که وجودش لطیف‌تر، جانش شریف‌تر و جسمش رقیق‌تر باشد نیکوتر است و به درجه ظهور حسن در آدم اشاره دارد. روزبهان بالاترین درجه ظهور حسن در آدمی است که آن را به پیامبر نسبت می‌دهد و اشاره دارد به آیه شریفه «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». روزبهان اشاره دارد که نارسیدگان شریعت بر من خرده می‌گیرند که تو آیات خلق سماوات را دیدی و نمی‌گویی که مظهر خلقت است اما انسان را مظهر خلقت می‌دانی و او اشاره دارد به حسن مخلوقات را فقط انسان می‌فهمد و حسن مطلق را فقط می‌توان در آدم دید و اشاره دارد که چشم یقین بین است که حسن را می‌بیند.

وی شناختن حسن آدم را از دیدگاه روزبهان بسیار دشوار دانست و افزود: مثال دیگری که روزبهان برای فهم این معانی می‌آورد اشاره دارد به حضرت ابراهیم که چون خورشید، آسمان و خلق سماوات بدید گفت هیچکدام مظهر حق نیستند و تنها انسان است که می‌تواند مظهر او باشد و تجلی ذات الهی است و دیگر موجودات تجلی فعل الهی‌اند.

شهرام پازوکی در پایان تفسیر زشتی را نزد روزبهان بسیار عمیق و مفصل دانست و ادامه داد: روزبهان تفسیرش از زشتی این است که می‌گوید زشت، زشت است چون آیینه قهر حق است و نیکو، نیکوست چون مظهر لطف اوست و فرق میان مستحسن و مستقبه در این است که هردو از مظاهر الهی اند که یکی در آینه لطف الهی قرار دارد و دیگری مظهر قهر الهی است. رزبهان توجه را به این نکته جلب می‌کند که اصل زیبایی است و زشتی از امور اضافی، اعتباری و صورت قهرحق است و می‌گوید: تا ما در حجاب هستیم، زشتی را زشت می‌بینیم و عدم لطف حق است نه اینکه اصالتا هویتی داشته باشد.