فرهنگ عامل غنای تخصص است

دکتر کریم مجتهدی

استاد فلسفه دانشگاه تهران

 

 

اشاره: تعهد و تخصص از یکدیگر جدا نیستند و فرهنگ عامل عمق بخشیدن به تخصص و غنای آن است و بدین لحاظ ارزش معنوی رجال فکری نباید پایمال و تضعیف شود .

 

کلید واژگان: فرهنگ، تخصص، علوم انسانی، مجتهدی.

***

تخصص و تعهد در علوم انسانی

 

ما اغلب بدرستی تخصص را متوجه نشده و آنرا متفاوت از تعهد می‏دانیم . بطور طبیعی در جامعه ما وقتی صحبت از تعهد می شود آنرا غیر از تخصص می‏دانند یعنی یک استاد می‎تواند متخصص باشد ولی متعهد نباشد.

وی افزود: جدایی ظاهری میان تخصص و تعهد مسئله کاذبی است یعنی نزد ما درست مفهوم نشده، در واقع متوجه نیستیم تخصص و تعهد می‎توانند ارتباط وسیعی با هم داشته باشند. بطور مثال آیا ما می‏توانیم از طبیبی صحبت کنیم که حاذق نباشد یعنی در کار خود تخصص نداشته باشد ولی تعهد دارد، طبیبی که بدون تخصص تعهد داشته باشد چه معنایی دارد؟ یا می‌شود کسی را در علوم انسانی یا حتی امور سیاسی پیدا کرد که تخصص نداشته باشد ولی ادعا کند که تعهد دارد . تعهد سیاسی در درجه اول باید با آگاهیها و خودآگاهیها و تخصصهای لازمه همراه باشد.

وقتی از شخص متخصص توقع تعهد داریم آن موقع است که می‏گوییم تخصص خود را با ابعاد لازمه‏ به معنای اصلی کلمه و آن جنبه انسان دوستانه بکار ببرید. نه اینکه شخص بطور لفظی بگوید من متعهدم و نه شرایط اخلاقی و نه شرایط انسانی کارش را در نظر بگیرد. تنها با نظر انتفاعی از هر نوعی که باشد ادعای تعهد می‏کند. در اینصورت باید افشاگری بشود و بطور کامل وظایف رونمایی و مشخص بشود. ما تعهد را موقعی اصیل و معتبر می‏دانیم که مجهز به تخصص کافی باشد.

از این مقدمه چنین نتیجه می‏گیرم که اگر استادی در رشته علوم انسانی تخصص دارد موقعی این تخصص از لحاظ تعهد ارزش دارد که تخصص خود را بکار بندد یعنی زوری نباشد. در آن صورت در مسیر اصلی‎ قرار خواهد گرفت. بنابراین تخصص اگر عمیق و اصیل باشد می‏تواند عین تعهد باشد و تعهد هم اگر تظاهر نباشد می‏تواند مؤثر واقع شود و البته باید همراه با تخصص باشد.

 

نیاز عالمان علوم انسانی به علوم دیگر

 

علوم انسانی هم مثل علوم دیگر، هر موقع مباحث را با صداقت و عمیق مطرح کنیم باید شرایط زمانی را در نظر بگیریم . مفهومی که ما از علوم انسانی در ایران داریم با مفهومی که فرانسویها یا انگلیسیها از علوم انسانی دارند بسیار متفاوت است. این جنبه بالفعل واقعی علوم انسانی باید در بحثها در نظر گرفته شوند. علوم انسانی مفهوم بسیار وسیعی است و معلوم نیست چه درجه‎ای از علوم انسانی مورد نظر است.

متخصص شدن در حوزه‏ای خاص و در جهانی که به میان رشته‏ای مشهور است باید فرهنگ همراه تخصص باشد، تخصص نیز باید همراه با یک جهان بینی وسیع باشد یعنی مجهز به فرهنگ باشد، این فرهنگ به تخصص عمق می‏دهد. من پزشکانی در فرانسه می‏شناسم که فلسفه می‏خوانند یا مهندسانی که به ریشه‏های تاریخ علم توجه می‏کنند یعنی چطور هندسه یا جبر در یونان شکل گرفت . این به دلیل این است که یک اطلاعات تحصلی خود را با یک جهان بینی فرهنگ عمیق همراه کنند. یعنی می‏خواهند به ابعاد وسیع کلمه به تخصص خود بپردازد و کسی نباشند که مثل مورچه فقط دانه جمع کنند و بگویند متخصص هستند.

اما متخصصان علوم انسانی تاچه اندازه باید از تحولات علوم طبیعی مطلع باشند؟ آنها نمی‏توانند به کلی بی اطلاع باشند البته می‏توانند در جزئیات تخصص نداشته باشند. چه در وضعیت کلی علم و چه در تاریخ علم و چه در وضعیتی که علم در جهان امروز دارد نمی‏توانند غافل باشند. متخصصان علوم باید از تحولات یکدیگر مطلع باشند.

متأسفانه در مملکت ما وقتی می‏خواهیم از شخصیت ابن سینا تجلیل کنیم او را در حد یک پزشک دوره گرد به شکل امروزی آمپول زن که دوتا دوا به مردم می‏دهد پایین می‏آورند و این را افتخار بزرگی برای ما می‏دانند و فراموش می‏کنند ابن سینا در وهله اول یک متفکر بزرگ است. فکر می‏کنند این سینا بدون تفکر و فلسفه بیشتر برای جامعه ما مفید است. در حالی که این اشتباه است و باید برملا شود. باید بدانیم ابن سینا در درجه اول متفکر بزرگی است و چون متفکر بزرگی است طبیب بزرگی است . ارزش معنوی رجال فکری و معنوی ما نباید پایمال و تضعیف شود.