گفت‌وگو با مسعود انصاری، مترجم تفسیر کشاف زمخشری

 منوچهر دین‌پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

 

تفسیر کشاف با عنوان کامل « الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الأقاویل » بی هیچ شک و شبهه‌ای یکی از نیکوترین و عالمانه‌ترین تفاسیر جهان اسلام است که حدود ۹۰۴ سال پیش توسط زمخشری نوشته شد و جای بسی حیرت است با توجه به این نکته که بسیاری از تفسیرشناسان ، آن را اثری شگفت و پرمایه دانسته‌اند طی ۹ قرن گذشته صاحب همتی یافت نشد تا آن را به جامه فاخر زبان فارسی درآورده ومشتاقان بهره‌گیری از این تفسیر شاخص را به کام دل برساند . « زمخشری » صاحب این اثر ملقب به « جار الله » در ماه رجب سال ۴۶۷ ﻫ . ق در یکی از روستاهای خوارزم به نام « زمخشر » پا به عرصه حیات نهاد و در جستجوی علوم زمان خود مسافرت‌های بسیار کرد . ابتدا به بخارا می‌رود و سپس در سفری به هنگام موسم حج به بغداد رفت . « ابن خلدون » تفسیر زمخشری را یکی از بهترین و مهم‌ترین تفاسیری می‌داند که بر پایه علوم زبانی و بلاغی نوشته شده است . زمخشری از آنجا که خود یک عالم لغوی و زبان‌شناس بود و به معجزه بودن قرآن از حیث بیان هنری اعتقاد داشت از این منظر نیز به نکات و ظرایف زبانی و بدیهی و بلاغی قرآن نگریسته است .این تفسیر که از سوی انتشارات ققنوس و با ترجمه مسعود انصاری وارد بازار نشر شده به تازگی چاپ دوم آن نیز منتشر گردیده است.

کلید واژگان: قرآن، اسلام، کشاف زمخشری، تفسیر.

***

* جناب آقای انصاری، خوشحالم این فرصت دست داده است که درباره تفسیر بسیار گرانقدر کشاف و ترجمه آن با شما سخن بگویم، نخستین پرسشی که ممکن است برای هر کس پیش آید، این است که چرا با اینکه بیش از نهصدسال از تالیف این اثر می‌گذرد، به زبان فارسی ترجمه نشده بود؟

اجازه بفرمایید سخن خود را با نام و یاد خداوند بزرگ آغاز کنم و با درود بر کسانی که احتمالا این مصاحبه را می‌خوانند، اما در پاسخ به پرسش شما باید عرض کنم این پرسش متوجه بنده ما نیست. ضمن آنکه این متن متین به هیچ زبان دیگری ترجمه نشده است، اما توقع درباره ترجمه آن به زبان فارسی، نظر به پیشینه فرهنگی گذشتگان ما بیشتر است،‌ شاید به دلیل دشواری‌هایی که برگردان این متین کاملا فنی و تخصصی دارد، شاید هم به دلیل تخصصی بودن آن ضرورت ترجمه آن احساس نشده است،‌ اما به طور قطع می‌دانم قدما صلاحیت و شایستگی بسیار بیشتری از این کمترین بنده خداوند را برای ترجمه آن داشته‌اند و آرزوی بنده هم این بود که چنین اتفاق بسیار مهم می‌افتاد، چرا که هم رخداد علمی مهمی بود و هم از حیث زبانی و ادبی اهمیت و نقش تاریخی داشت و نیز به برگردان دوباره آن به فارسی معیار امروزین کمک می‌کرد،‌ ای کاش مانند ترجمه احیاء علوم‌الدین،‌ ترجمه قاضی ابرقو از روایتی از سیرت رسول خدا(ص)، ترجمه تفسیر طبری، ترجمه رساله ارجمند قشیریه و چندین و چند متن دیگر، ترجمه‌یی از کشاف هم در قرون گذشته داشتیم که می‌توانست مانند هر یک از این متون سرمایه علمی و زبانی ارزشمندی برای فرهنگ این سرزمین باشد، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد.

* شاید، چنان که گفته‌اید،‌ احساس ضرورت نمی‌شد، اما آیا امروزه چنین ضرورتی احساس می‌شود؟

قطعا، اگر چنین نمی‌بود، یا دست‌کم این کمترین بنده به آن قانع نمی‌شد،‌ اقدام به ترجمه آن نمی‌کرد، اما باید پرسید مولفه‌های چنین ضرورتی کدام‌ها هستند، پرسش بنیادی در واقع همین است. ما می‌دانیم امروزه در زمینه پژوهش‌های زبانی تحولات بسیار پردامنه‌یی صورت گرفته است و حتی دانش‌های نوینی مجال ظهور یافته‌اند، به عنوان نمونه می‌باید از زبانشناسی، هرمنوتیک، فلسفه زبان، پدیدارشناسی و…. نام برد و خاستگاه پیدایی بیشتر این تحولات هم مغرب زمین بوده است، آنگاه شرق عالم هرگز از تاثیرات آن به دور نمانده است، بدون آگاهی از پیشینه چنین مباحثی، هر چند به این نام و کاملا با این موضوع، به استقبال آنها رفتن، کم‌لطفی به سنت اسلامی – ایرانی است، ما گنجینه‌هایی از متون در اختیار داریم که بر محور پژوهش‌های زبانی پدید آمده‌اند و از همه مهمتر این پژوهش‌ها در اوج استواری صورت گرفته‌اند، تا آنجا که برای بسیاری از آنها دشوار بتوان جایگزینی یافت، چگونه می‌توان از این همه پشتوانه بسیار با اهمیت چشمپوشی کرد، مثلا دو اثر بسیار ارجمند عبدالقاهر جرجانی «دلایل الاعجاز» و «اسرار البلاغه» به هیچ وجه جایگزینی ندارند،‌ کشاف نیز به اقرار گذشتگان و فرهیختگان روزگار ما بدیل است.

* مهم‌ترین ویژگی این تفسیر چیست که چنین اهمیتی به آن می‌دهد؟

نظر به چند ساحتی بودن این تفسیر چندین ویژگی مهم دارد، مثلا حدود هزار روایت تفسیری در آن آمده است که خدا را شکر فهرستی نیز برای آن تهیه شده است، تا آسان‌یاب‌‌تر باشد. این حجم از احادیث خود یک اثر مستقل است. چرا که موضوع بسیاری از آنها اصولا بیان شأن نزول، فضایل سور و آیات یا بیان مضامین عبارات قرآنی است. از آن گذشته مباحث صرفی و نحوی، کلامی، بلاغی اختلاف قرائت‌ها و …. نیز به اختلاف موارد در آن آمده است و بخش عظیمی از آن نیز به روشنگری معانی و دلالت تک‌واژگان و عبارات و اصطلاحات اختصاص یافته است، اما از این میان چند ویژگی مهم را می‌توان به طور ویژه برای این تفسیر یاد کرد، نخست چنان که مفسر در مقدمه موجز، اما پرمعنای خویش، بیان می‌کند، گزارش اعجاز قرآنی برپایه پدیده نظم است. دوم بیان نکات بلاغی به مفهوم ویژه، یعنی معانی و بیان است. سه دیگر رویکرد خردگرایانه زمخشری که جوهره آن را از نگرش و باور اعتزالی خود می‌گیرد، این همه کافی است تا افق بسیار گسترده‌یی را در عین مختصر بودن تفسیر پرمخاطب بگشاید. در واقع هنر زمخشری همین است. این بنده به مناسبت‌های گوناگون درباره نظر از دیدگاه زمخشری سخن گفته‌ام و نیازی به تکرار آن نمی‌بینیم. جلوگاه چندین ویژگی مهم دیگر آن نیز خود تفسیر است و در فرصت گسترده‌تری باید به آنها پرداخت.

*اما در کوتاه سخن، سبک زمخشری در بیان مطالب چگونه است؟

مرحوم علامه زمخشری در گزین‌گویی واقعا استاد است، الهامش را هم از متن اصلی که قرآن کریم است می‌گیرد در این تفسیر چینش تک واژگان برای آفرینش معانی نوین بیان شده در قرآن بس شگرف است زمخشری می‌کوشد از این نظم شگرف پرده بر‌دارد و چرایی گزینش مفردات و دلالت معنایی آنها را نظریه اقتضایی که بیان هر گزاره از آیات قرآنی می‌طلبیده با استادی بیان کرده است و اصولا در بیان هر محور از چندین موضوع که بیان آنها انگیزه او بوده است به این روش پایبند است. ویژگی دیگر سبک تفسیری زمخشری آن است شرحی که بر متن مقدس نوشته، خود متنی استوار و ادبی است چنان که رعایت مبانی و اصول نگارش یک متن عربی را می‌توان از شیوه بیان او دریافت. ضمن آنکه در اغلب موارد برای موثر افتادن سخنانش در مخاطب و فهماندن دقیق به او مباحث را با طرح پرسش‌های فرضی مطرح می‌کند آنگاه به آن پاسخ می‌گوید تا از این طریق ابهامی در طرح موضوع بر جای نماند.

*برای مخاطب فارسی این مهم است که بداند حافظ چه توجهی و رابطه‌یی با  کشاف داشته است؟

در این رابطه هیچ تردیدی وجود ندارد حافظ که قرآن را به چهارده روایت ز بر می‌خواند اگر قرار بود به تفسیری رجوع کند، نظر به جایگاه او در ادب قطعا باید این تفسیر را در نظر می‌داشت که رویکرد اصلی‌اش زبانی- بلاغی است. در یکی از ابیات غزل مشهورش هم از کشف کشاف یاد می‌کند که به احتمال قوی، چنان که علامه‌ قزوینی تصریح می‌کند «الکشف عن مشکلات الکشاف» اثر سراج‌الدین عمر بن عبدالرحمن فارسی است، یاد می‌کند.

* جایگاه این تفسیر در جهان اسلام به طور عام و در ایران به طور ویژه کجاست؟

امروز در جهان اسلام گذشته از استنساخ و شروح متعدد موجود و مفقود، این متن یکی از آثار پرتیراژ و حتی با جرات می‌توان گفت پرتیراژترین کتاب است که چندین ناشر گاه منقح و پاکیزه و در بسیاری از موارد با اغلاط نوشتاری بسیاری به چاپ آن اقدام کرده‌اند که نشانگر توجه عموم به این تفسیر ارزشمند است که بسیاری از مخاطبان آن فرهیختگان سرزمین ما بوده‌اند، با جرات می‌توان گفت کمتر متن تفسیری و حتی کتاب قرآنی و مقالات علمی مرتبط با قرآن بوده است که تالیف شود و کشاف یکی از منابع مهم آن نباشد. بنابراین متن اصلی طی قرون هم در جهان و هم در ایران غلو نیست اگر بگوییم یکی از چند متن پررجوع بوده است.

*در پایان اگر مایل به بیان مطالبی هستید بگویید.

سخن درباره تفسیر کشاف، فضایی که در آن پدید آمده، انگیزه‌های مولف در تالیف آن، دشواری‌های ترجمه تاثیر آن بر متون تفسیری پس از آن ویژگی‌های مهم علمی و ادبی آن و … بسیار زیاد است و مجال بسی تنگ. از خداوند بزرگ می‌خواهم تلاش این بنده ناچیز خود را در برگردان آن متن گرانسنگ بپذیرد و از آنچه از دست ما برنیامده درگذرد و توفیق خدمت به ساحت قرآن کریم را ارزانی دارد.