“شهـر خـدا” به روایت آگوستین

 منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

 

آگوستین قدیس شخصیتى است پرآوازه که مسیحیان به عظمت و بزرگى از او یاد مى کنند و دیگرانى که الاهیات و فلسفه را ارج مى نهند، منزلت علمى اش را والا مى شمرند و دیدگاه هاى الاهیاتى و فلسفى اش را به دیده احترام مى نگرند. صداقت و جدیت این پدر کلیسا در شناخت حقیقت و تحولات روحى و معرفتى اش و سرانجام، گرویدن وى به مسیحیت که تا قبل از ظهور آیین پاک اسلام، دین معتبر آسمانى ــ و البته گرفتار تحریفات معنوى ــ بود، مى تواند و مى باید نگاه احترام آمیز مسلمانان را نیز برانگیزد.  آگوستین را بیشتر با دو اثر جاودانه اش، اعترافات و شهر خدا مى شناسند. اعترافات که براى آشنایان تاریخ تفکر در اسلام همانندى هاى بسیار با کتاب المنقذ من الضلال تراویده فکر و باطن ابوحامد غزالى دارد، بارها به زبان هاى گوناگون و از جمله فارسى برگردانده شده است. اما شهر خدا همواره در انتظار شهریارى سخن شناس و دین آشنا بوده تا به زبان فارسى در اختیار خوانندگان فرهیخته و دانش پژوه قرار گیرد. اینک این انتظار به بهترین وجه به پایان رسیده است. این اثر توسط حجت الاسلام والمسلمین حسین توفیقى ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب منتشر شده است.

کتاب شهر خدا  نوشته آگوستین قدیس  یکى از مهم ترین نوشته هاى کلاسیک در باب الاهیات مسیحى است. این اثر که ۱۶ قرن پیش پدید آمده، بر تفکر دینى، فلسفى، تاریخى، اجتماعى و سیاسى مغرب زمین تأثیرى ژرف و گسترده داشته است. مقصود از «شهر خدا» آرمانشهر فیلسوفان نیست; بلکه مقصود شهرى آسمانى و الاهى  و  نامرئى است که مؤمنان درون همین شهر زمینى بشرى مرئى تشکیل داده اند. مؤلف  تعبیر «شهر خدا» را از کتاب مقدس (مزامیر ۸۷:۳) اقتباس کرده و در نیمه دوم  کتاب  در باره آن به تفصیل سخن گفته است. وى کل کتابش را نیز به این نام خوانده  است. کتاب شهر خدا به زبان لاتینى تألیف شده است. متن لاتینى کتاب بسیار زیبا و ادیبانه نگارش یافته است و متخصصان الاهیات مسیحى و تاریخ و ادبیات روم و یونان ترجمه هاى متعددى از آن به زبان هاى اروپایى تهیه کرده اند.

 آگوستین کیست؟

مارکوس اورلیوس آوگوستینوس  شهروندى رومى بود  که در سال ۳۵۴ میلادى در تاگاست  («سوق اهراس» در الجزائر کنونى) از پدرى مشرک به نام پاتریسیوس  و مادرى مسیحى به نام مونیکا  متولد شد. وى در هفده سالگى براى تحصیل فن خطابه به کارتاژ (قرطاجنه، شهر تونس کنونى) رفت. در حدود سال ۳۷۴ از آیین شرک به مانویت گرایید و  در سال ۳۸۳ از مانویت دست برداشت و براى تدریس خطابه از شمال آفریقا به میلان ایتالیا  رفت. آگوستین در سال ۳۸۶ با تشویق مادرش و تحت تأثیر معنویت امبروز اسقف میلان، مسیحى شد و به دست همین امبروز قدیس تعمید یافت. سپس در سال ۳۹۱ به شمال آفریقا برگشت و براى خود و یارانش صومعه اى تأسیس کرد. وى همان سال در شهر هیپّو یا هیپّو  رگیوس  («عنّابه» در الجزایر کنونى) به کشیشى نصب شد و از سال ۳۹۵ تا آخر عمر اسقف شهر هیپّو بود. آگوستین یکى از بزرگ ترین متألهان مسیحیت است و کسانى وى را بعد از پولس، مؤثرترین متأله مسیحى دانسته اند. وى علاوه بر تدریس و خدمات روحانى، بیش از یکصد کتاب و رساله ارزشمند در باره الاهیات به زبان لاتینى نوشته که عمده آنها تا زمان ما باقى است. زندگى نامه خودنوشت وى به نام اعترافات که به صورت مناجات تألیف شده، پیوسته یکى از خواندنى ترین کتاب هاى جهان بوده است. کتاب شهر خدا نیز شهرت جهانى دارد. آگوستین در ۲۸ اوت ۴۳۰ در شهر هیپّو درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد. نیم قرن بعد برخى از اسقفان که از شمال آفریقا اخراج شده بودند، جسد او را با خود به شهر کالیارى  (مرکز جزیره ساردنى  در دریاى مدیترانه) بردند و در آنجا دفن کردند. در حدود سال ۷۲۰ گروهى از راهبان آگوستینى بقایاى جسد او را به شهر «پاویا»  در شمال ایتالیا منتقل کردند و در «بازیلیکاى پطرس قدیس در آسمان زرین»  به خاک سپردند. آرامگاه او یکى از زیارتگاه هاى مسیحیان است.

 

کتاب شهر خدا چرا نوشته شد؟

در سال ۴۱۰ هنگامى که آگوستین پنجاه و شش ساله بود، آلاریک  پادشاه گوت ها شهر رم را غارت کرد. پس از آن حادثه دردناک، پناهجویانى که از اوضاع آشفته رم گریخته و به شمال آفریقا آمده بودند، از وى که اسقف شهر هیپّو بود، خواستند علت سقوط آن امپراتورى مسیحى را براى آنان بیان کند. یکى از مقامات برجسته دولت روم به نام مارسلّینوس  نیز که از سوى امپراتور براى حل اختلاف اعضاى کلیساى جامع و دوناتیست ها  به شمال آفریقا اعزام شده بود، در سال ۴۱۲ براى آگوستین نامه اى فرستاد و در آن برخى از شبهاتى را که مشرکان فرهیخته برایش مطرح کرده بودند، به اطلاع وى رساند. آنان برترى معجزات مسیحیت را انکار کرده و گفته بودند آیین شرک نیز معجزاتى دارد که مى تواند به آنها افتخار کند و برخى از آن معجزات از معجزات مسیحیت مهم ترند. همچنین گفته بودند که اگر خداى تغییرناپذیر در گذشته از قربانى هاى بنى اسرائیل خرسند مى شد، چرا اکنون از آن قربانى ها خرسند نمى شود؟ مسیحیت چه خیرى براى رم داشته است؟ آیا نباید بگوییم که سرنوشت سیاسى و اجتماعى امپراتورى روم پس از ترک دین قدیم و قبول مسیحیت روز به روز بدتر شده است؟ آگوستین در دو نامه براى آن شبهات پاسخ هایى کوتاه و فورى ارائه کرد و در پایان دومین نامه وعده داد که آن مطالب را بعداً در نامه یا کتابى به تفصیل بررسى کند. این است وعده اى که در مقدمه شهر خدا به آن اشاره شده و خود کتاب تحقق آن وعده است. کتاب شهر خدا یکى از بزرگ ترین آثار آگوستین است و مطالب فراوانى در آن یافت مى شود. وى نگارش آن را در سال ۴۱۳ آغاز کرده و آن را در ضمن وظایف اسقفى و سایر کارهاى علمى اش، پس از سیزده سال در سال ۴۲۶ به پایان برده است.

 

گزارشى از محتواى کتاب

شهر خدا دو نیمه مشخص دارد: در نیمه اول (کتاب هاى ۱ـ۱۰) بى ثمر بودن پرستش بتان براى سعادت این جهان یا جهان آینده اثبات شده و در نیمه دوم (کتاب هاى ۱۱ـ۲۲) گزارشى از گذشته و حال و آینده سلسله خداپرستان آمده است. هدف آگوستین در نیمه اول پاسخ دادن به این اتهام بوده که مسیحیت موجب حمله به رم شده است. مؤلف اثبات مى کند که بلاى رم به سبب ظهور مسیحیت نبوده و بلاها و نابسامانى هاى بى شمارى پیش از آن هم به سراغ آن شهر آمده است. در آن زمان خدایان آن شهر را حفظ نکردند و در این زمان نیز آن را حفظ نکردند، زیرا چنین کارى از دست آنان برنمى آید. علاوه بر این، آنان اهریمنانى تبهکارند که مى خواهند انسان ها را گمراه کنند و به همین علت علاقه دارند که مردم آنان را از طریق نمایش هاى زشت و موهن بپرستند. تلاش نویسندگان چیره دست نیز براى ساختن الاهیاتى محترم از انبوه افسانه ها و خرافاتى که دین توده مردم را تشکیل مى دهد، حاصلى جز تناقض گویى و بیهودگى ندارد. مؤلف در نیمه دوم کتاب که براى مسیحیان مهم تر است، اثبات مى کند که شهر خدا یعنى جامعه خداپرستان پیوسته در تاریخ حضور داشته و سعادت اخروى مخصوص آنان است. او مى گوید: این شهر آسمانى در حالى که زائرى روى زمین است، شهروندان خود را از همه ملت ها فرامى خواند و از همه زبان ها جامعه زائرانى را گرد مى آورد که به اختلاف روش ها و قوانین و نهادهاى تأمین کننده آرامش زمینى کارى ندارند. بلکه آنها را حفظ و از آنها پیروى مى کنند; مشروط به اینکه امور مذکور در برابر دینى که لزوم پرستش خداى واحد و متعال و حقیقى را تعلیم مى دهد، مانعى ایجاد نکنند. اقدام مهم دیگر آگوستین در این اثر و آثار دیگرش آشتى دادن مسیحیت با فلسفه است; و این در حالى بوده که ورود فلسفه به مسیحیت مشکلاتى داشته و پولس به مسیحیان چنین هشدار داده بود: «باخبر باشید که کسى شما را نرباید به فلسفه و مکر باطل، بر حسب تقلید مردم و بر حسب اصول دنیوى، نه بر حسب مسیح.»  آگوستین ۱۲ قرن پیش از دکارت، «شک دستورى» را در این کتاب مطرح کرده است و شاید دکارت هم آن را از اینجا گرفته باشد.  مؤلف به پیروى از افلوطین  معتقد است که شر هویت وجودى ندارد; بلکه فقدان خیر را «شر» مى نامند. او مى گوید: «در طبیعت شرى وجود ندارد و این نام صرفاً به فقدان خیر اطلاق مى شود». ارزیابى انسان ها در مورد اشیا (جماد، نبات، حیوان و انسان) نیز بر مبناى فایده آنها صورت مى گیرد و نه بر مبناى ارزش ذاتى آنها در سلسله مراتب وجود و با اشاره به عمومیت بلاهاى دنیوى براى نیکان و بدان، یکى از علل گرفتار شدن نیکان به بلاهاى دنیوى را عمل نکردن به فریضه نهى از منکر مى داند. 

کلید واژگان: شهر خدا، آگوستین، عرفان، فلسفه، غرب، اخلاق، خیر، شر.