گزارش آکادمی مطالعات لندن از همایش ابن سینا و فیلسوفان اسلامی

ابن سینا در دورانی پر آشوب و سرشار از حوادث و اتفاقات ناگوار سیاسی زندگی می کرد و ناچار به مسافرت های بسیار می رفت. او چندماهی را در زندان گذراند و مدتی از عمر خود را از ترس حاکمان ستمگر در حالت فرار بود. گاهی به تدبیر امور کشوری و زمانی به تصنیف و تالیف مشغول شد تا جایی که توانست در حدود ۱۸۰ کتاب و رساله تالیف کند و هیچ موضوعی از موضوعات فلسفی نبود که در زمینه آن قلم فرسایی نکرده باشد. ابن سینا در منطق، ریاضیات، هیئت، موسیقی، کیمیا و معارف دیگر استاد بود و در این علوم تالیفات فراوانی دارد. همایش “ابن سینا و فیلسوفان اسلامی” با حضور اصحاب فلسفه و اندیشه در مجموعه فرهنگی تلاش و از سوی بنیاد حکمت اسلامی صدرا برگزار شد. آنچه در پی می اید گزارش خبرنگار آکادمی مطالعات لندن از این همایش است.

****

آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای، رییس بنیاد اسلامی صدرا، به عنوان نخستین سخنران نشست، درباره «ابن‌سینا و تفکر اشراقی» سخن گفت. وی با بیان این که «اسماعیلیان همان شیعیانند» گفت: آنان مقلدانی داشتند که تا عمق خراسان نیز نفوذ کرده بودند که سرشناس‌ترین آنها، ناصرخسرو است. حسن صباح، یکی دیگر از اسماعیلیان است که به طور رسمی، سلسله و حکومتی را ابداع کرد. تمامی داعیان و مقلدان اسماعیله که برخی از آنها از شهرت خاصی برخوردارند، جزو وارثان حکمت مشاء قلمداد می‌شوند. وی افزود: آنان کتاب‌های ابن‌سینا را فراگرفته بودند و بر طبق آنها، استدلال می ‌ردند. این داعیان، با استفاده از حکمت مشاء به بحث با علمای غیرشیعه می‌پرداختند و در مواردی، آنان را به تجدیدنظر در عقایدشان ‌آنان برای تبلیغ امامت، دستمایه قرار دادن علوم طبیعی، پیش از استدلال‌های عقلی بود، همان روشی که ابن‌سینا نیز از آن سود می‌جست. آیت‌الله خامنه‌ای ادامه داد: اسماعیلیان با استدلال‌های مشایی، باورهای افراد معتقد به خلیفه را به چالش می‌کشیدند و به کمک حکمت مشایی، امامت را اثبات می کردند، اما حکومت وقت، رمز موفقیت آنان را دریافت و غزالی را برای تضعیف حکمت مشایی و مزدوری برای حکومت سلجوقی و طرفداری از آن، مامور کرد.

 دکتر رضا داوری رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی با ارائه سخنرانی خود در بخش افتتاحیه همایش با محوریت “مقام و نقش ابن سینا در تفکر عقلی” اظهار داشت: ابن سینا برای ما مظهر یک دوران تاریخی است. همانطور که برخی می دانند رساله ای به اسم فارابی مؤسس فلسفه اسلامی دارم و هنوز هم بر آن هستم که فارابی فلسفه اسلامی را تأسیس کرده است. وی افزود: همه نمی پذیرند که فلسفه اسلامی تأسیس شده باشد یا دوران مستقلی در تاریخ فلسفه باشد. کسانی که قبول می کنند شاید مقام ابن سینا و مقام ملاصدرا برایشان برتر از مقام فارابی باشد. این مشکل را می توان ساده رفع کرد. فارابی مورد احترام ابن سینا است. احترامی که ابن سینا برای اسلاف خود قائل است بسیار مشهور است. همه می دانند که نظر ابن سینا نسبت به فارابی نظر تجلیل است. همین مطلب کافی است که گفته من با خواندن شرح مابعدالطبیعه فارابی توانستم مسائلی را حل کنم.

آیت الله سید حسن مصطفوی استاد فلسفه دانشگاه امام صادق(ع) نیز در همایش “ابن سینا و فیلسوفان اسلامی” اظهار داشت: گفته می شود نگویید فلسفه اسلامی بگویید فیلسوفان اسلامی اما من اعتقاد دارم که فلسفه اسلامی صحیح است.  وی افزود:‌ برخی می گویند که اسلام فلسفه را ساخته است. یا برخی تصور می کنند که فلسفه جزء اسلام است. “ی” از نوع سوم است یعنی هدف فلسفه و اسلام یکی است. اسلام مردم را به توحید مطلق هدایت می کند. مردم را متوجه به این می کند که این زندگی مادی دنیوی، زندگی نیست که انسان همه قوای خود را صرف آن کند. صطفوی گفت: فلاسفه ما که در مهد اسلام تربیت شده اند، با خدای واحد احد آشنا شده اند که هیچ گونه کثرتی در او وجود ندارد درست همانی که اسلام می گوید. برای ما علم بی منتهای حق را چنان ثابت می کند که مشخص می شود خدا به همه چیز عالم است، اما خدای ارسطو چنین نیست. بنابراین هدف فلسفه و اسلام یکی است گفتن فلسفه اسلامی مانعی ندارد. وی یادآور شد: آیا اگر یک فیلسوف اسلامی در مسائل اعتقادی وارد شد، متکلم می شود؟ این مسئله تهمتی است که برخی از معاصرین خبر ندارند و تصور می کنند که این فیلسوف بحث کلامی می کند. اینها امتیاز علوم از یکدیگر را بررسی نکرده اند. ممکن است یک مسئله را به دو هدف و دو روش بحث کنند. در علم نحو و معانی بیان هر دو موضوعشان یکی است اما هدف هر دو بایکدیگر فرق دارد.

دکتر غلامرضا اعوانی رئیس هیئت مدیره انجمن حکمت و فلسفه ایران نیز در این همایش درباره “ابن سینا و توماس آکوئینی درباره جوهر” صحبت کرد. وی گفت:‌ در تعریف جوهر اختلافی میان سنت توماس آکوئینی و ابن سینا وجود دارد. ایرادی که توماس آکوئینی به ابن سینا وارد می کند درتاریخ فلسفه مهم است. ۱۵۰۰ نقل قول سنت توماس از ابن سینا داشته است و نهایت احترام را برای شیخ الرئیس قائل بوده است. وی با اشاره به تعریف اسپینوزا و دکارت از جوهر گفت: ژیلسون اظهار داشته است که موجود به ذات تعریف جوهر نیست چنانچه ابن سینا گفته است. ۳۰ سال در تمام کتب ابن سینا گشته ام و به این مسئله برخورد نکرده ام.  اعوانی با اشاره به این که ابن سینا فیلسوفی است که باید آن را به دقت و درستی شناخت اظهار داشت: حتی کتابی که در سن ۲۲ سالگی نوشته شده دربرگیرنده ابداعات بسیاری است و این فیلسوف را نمی توان با ارسطو مقایسه کرد.  وی یادآور شد: به سوء تفاهم دیگر در معنای جوهر و عرض پیدا شده برای اولین بار اشاره کنم. ابن سینا در مورد وجود به چهار معنا بحث کرده است، نسبت موجود به مقولات، موجود به اعتبار قوه و فعل، موجود بالذات و موجود بالعرض که این امر به معنای متعدد وجود برمی گردد. دو معنا برای علم الهی معتبر است و دو معنا معتبر نیست. این بحث فلسفی است چرا که مقولات در خارج عارض می شوند. مثالهای سوفسطایی ها درباره موجود بالعرض است و علم درباره موجود بالذات است. دکتر اعوانی تأکید کرد: ابن سینا پایه گذار انتولوژی است. فلسفه اسلامی به واقع وام دار ابن سینا است.

 دکتر کریم مجتهدی استاد فلسفه دانشگاه تهران نیز در مقاله خود با عنوان “ابن سینا و تحولات تفکر در جهان غرب” در همایش ابن سینا و فیلسوفان اسلامی اظهار داشت: تخصص من فلسفه غرب است و می خواهم در زمینه ابن سینا و تأثیر آن در جهان غرب صحبت کنم. این بحث صرفا فلسفی نیست بلکه تاریخی است. ما اصولا به سیر مطالب توجه نداریم اما این توجه ضروری است. وی افزود: در جامعه ای که ابن سینا ها دارد هنگام تجلیل از ابن سینا وی را طبیب معرفی می کنند، من اعتراض دارم به این مسئله چرا که ابن سینا اگر متفکر نبود طبیب نبود. کسی در ایران طب ابن سینا را کار نمی کند. طب ابن سینا دائما اشاره به فلسفه دارد. در جهان غرب صنعتی امروز نشان داده شده است که سلامتی مسئله فردی نیست، بلکه تحت تأثیر محیط است. محیط باید سالم باشد تا من سالم باشم. این پژوهشگر فلسفه اظهار داشت: این مسئله به عین می تواند به محیط فرهنگی تعمیم داده شود. این جامعیت فلسفه ابن سینا است که می تواند راهنمای ما باشد. اگر دقت کنید اسم کتاب طب ابن سینا قانون و اسم کتاب فلسفه وی شفا است. در مقدمه کتاب قانون گفته می شود کسی که طب می خواند باید فلسفه بداند. طب ابن سینا نیز به فلسفه وی برمی گردد. مجتهدی گفت:  فلسفه ابن سینایی از اواسط قرن دوازدهم میلادی نه فقط  به نحو اجمالی در غرب معرفی شده است، بلکه  گروهی از متفکران غربی او را به عنوان مظهری از آزاداندیشی تلقی کرده و به سبک او رساله های زیادی را به نگارش در آورده اند. البته با این که در آن دوره هرکسی از ظن خود یار او شده است، ولی به هر ترتیب تحرک فکری که ابن سینا در غرب ایجاد کرده است، در دوره های بعدی نیز کاربردهای عمیقتری داشته است. استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود:‌ ۱۲۰ نسخه از آثار ابن سینا در کتابخانه های غربی احیا شده است. تمام این افراد کتاب شناس و متبحر می گویند که اگر نقل قول ها را که در کتابهای دیگر آمده را جمع کنند، این تعداد بیش از ۱۲۰ نسخه خواهد شد. یعنی یک ذخیره فکری از طریق ابن سینا در غرب پیدا شده است. وی یادآور شد: با تأسیس دانشگاه های غربی از اولین دهه قرن سیزدهم استادان به مرور از افکار او استفاده های زیادی برای تنظیم عقلانی کلام مسیحی کرده اند که در افکار آلبرت کبیر استاد آلمانی و به خصوص توماس آکوئینی نمونه های جالب توجهی از آنها نمایان است. آلبرت کبیر در نوشته های خود  به صراحت می گوید که بروید کتابهای ابن سینا را بخوانید. استاد فلسفه دانشگاه تهران در ادامه اظهار داشت: از نیمه قرن دوم یعنی قرن چهاردهم در مراحل اولیه نهضت تجدید حیات فرهنگی غرب (رنسانس) تأثیر ابن سینا را می توان به طور مستقیم و به نحو آشکار در آثار پیکو دولامیراندولا ایتالیایی دید؛ به ویژه فیچینو که افزون بر زبان‌دانی و حکمت، مثل ابن سینا، پزشک نیز بوده است. وی همچنین گفت: به هر ترتیب ابن سینا، هم به عنوان فیلسوف و هم به عنوان پزشک طی قرون متمادی در کشورهای غربی مورد توجه بوده است، بدون این که هیچگاه فراموش شود اولویت اصلی همیشه به فلسفه اختصاص داشته است.