مصاحبه پنجره با دکتر سید سلمان صفوی راجع به وضعیت علوم انسانی در ایران

مصاحبه پنجره  با دکتر سید سلمان صفوی راجع به وضعیت علوم انسانی در ایران

رمضان ۲۰۱۰، لندن


در این مصاحبه دکتر صفوی که دارای دکترا در فلسفه از دانشگاه لندن و تحصیلات عالیه در حوزه علمیه قم می باشد و دارای تالیفات متعدد در علوم اسلامی و فلسفه غربی می باشد به تحلیل بی طرفانه و واقع بینانه وضعیت علوم انسانی در ایران پرداخته است.

  1. تفاوت وضعیت علوم انسانی را در بعد از انقلاب اسلامی و پیش از آن در چه می دانید؟

 

آنچه که در دوران مدرنیته به عنوان علوم انسانی مشهور گشته است از آن جهت که عموما از جنس قضایای سینتتیک Syntheticمی باشد و از نوع علوم ظنی می باشد تفاوت جوهری بین دوره قبل از انقلاب و پس از انقلاب نه دیده میشود و نه منطقا قابل تصور است.

۲- آیا علوم انسانی در بعد از انقلاب اسلامی پیشرفت نموده است ؟

در وهله اول برای قضاوت در پیشرفت علوم انسانی در بعد از انقلاب اسلامی باید آنها را بخش الف: ترجمه و ب: تالیف تقسیم نمود و بخش تالیف را به ب:۱ بخش علوم اسلامی و ب۲: علوم محض انسانی تقسیم کرد.

الف: در بخش ترجمه متون و منابع اصلی تفکر غربی در بیشتر حوزه ها نظیر فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت، علوم نظامی، روانشناسی پیشرفتهای قابل توجهی انجام شد.

ب۱: در بخش علوم اسلامی در بخش فقه سیاسی نظیر فقه الدوله آیت الله منتظری، ، تبیین فلسفه اسلامی نظیر تالیفات آیت الله جوادی آملی، علامه جعفری و دکتر دینانی، علوم قرآنی نظیر آثار آیت الله معرفت، تفسیر راهنما آیت الله رفسنجانی، تدوین دانشنامه های اسلامی نظیر دانشنامه جهان اسلام به سرپرستی دکتر حداد عادل، دائره المعارف تشیع، دائره المعارف بزرگ اسلامی به سرپرستی استاد بجنوردی کارهای شایسته و قابل تقدیری انجام شد.

ب۲: در بخش علوم انسانی محض که شامل علوم جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت، روان شناسی، فلسفه های مضاف کارهای تولیدی اوریجینال نویسندگان ما که مبتنی بر خلاقیت و نوآوری فکر ایرانی باشد کم بوده است.

۳- فلسفه و تمرکز بر روی آن تا چه حد می تواند بر تغییر وضعیت علوم انسانی و ارتقای آن کمک نماید؟

بسیاری از اکسیوم های علوم انسانی در فلسفه اثبات میگردد. اما مشکل فعلی در آن است که فلسفه مدرن غربی که زیر بنای فرهنگ و تمدن مدرنیته می باشد در بسیاری از زمینه ها در تعارض با مبانی فلسفی اسلامی و هم چنین جهان بینی اسلامی می باشد. لذا با تکیه به فلسفه مدرن نمی توان به تکامل در علوم انسانی کمک کرد. فلسفه اسلامی امروز نیز تا کنون در گفتمان جدی با مسائل انسان، جامعه فرهنگ و تمدن مدرن قرار نگرفته است. و نتوانسته است به پاسخهای فلسفی راجع به مسائل امروز بپردازد. مثلا موضع فلسفی ما راجع به تکنولوژی، مدرنیته، محیط زیست، اندیشه سیاسی، حقوق انسان نه تکالیف انسان تبیین نشده است البته بجز چند تالیف خلاق که رنه گنون اندیشمند مسلمان فرانسوی و پروفسور نصر و معدوی دیگر کرده اند.

۴- نقش حوزه های علمیه را در تغییر علوم انسانی چگونه ارزیابی می نمایید.

علوم انسانی محض از حیطه تخصص حوزه های علمیه خارج است. حیطه تخصص حوزه های علمیه معارف اسلامی می باشد که عبارتند از: فقه، اصول، علم الحدیث، علوم قرآنی، فلسفه اسلامی، عرفان، کلام، اخلاق و تاریخ اسلام.

درزمینه  معارف اسلامی حوزه ها علمیه می توانند که نقش مهمی در تکامل اندیشه اسلامی و به روز کردن آن داشته باشند. اکنون حوزه ها از فهم مسائل جدید و بالتبع پاسخ به مسائل جدید غقب می باشند. لذا در اغلب معارف ما در جا زدهایم و پیشرفت شایان نکرده ایم. فضای حوزه باید باز شود و اجازه داده شود که افکار نو با روش اجنهادی و علمی به روز شود. از سانسور و تکفیر و تقسیق باید اجتناب شود که این روشها سم تکامل علوم دینی می باشد.

امروز متاسفانه حوزه های ما آن طور که انتظار میرود و نیاز مقتضیات انقلاب اسلامی می باشد پاسخ گوی تنگناها و مشکلات یک نظام اسلامی نیستند. به نظر میرسد حتی صورت نیازها، مشکلات، تنگناها و شبهات جامعه امروز را نیز بطور کامل نداشته باشیم چه برسد به آنکه پاسخ گوی آن باشیم. البته مراجع، علمای بزرگ و اندیشمندان عالی مقامی در حوزه های ما هستند که هم از جهت معنوی و هم از جهت علمی دارای مراتب بسار برجسته ای می باشند. ولی پاسخ گوئی به نیازهای جامعه پیچیده امروز قرن بیست ویکم که در فضای تمدن دیجیتالی تنفس میکند از عهده فرد خارج می باشد بلکه ما نیازمند تشکیل لجنه های اندیشه ای در حیطه معارف مختلف هستیم تا با توجه عمیق به معارف اصیل اسلام ناب محمدی و نیازهای جامعه، نظام اسلامی و جهان و انسان امروز  به تبیین و ارائه راهکارها پرداخته شود.

۵- نگاه و نگرش کشورهای دیگر به علوم انسانی فعلی کشور چگونه است ؟ آیا آن را قبول دارند و حساب وی‍ژه ای بر روی آن باز می کنند ؟

در زمینه علوم محض انسانی که تفاوت ماهوی بین آنچه که در ایران است و در دیگر نقاط وجود ندارد الا آنکه از جهت کیفی و کمی انجه که در غرب می باشد بیشتر می باشد.

در زمینه علوم اسلامی نیز جهان اسلام که اکثرا سنی می باشند اعتقادی به فقه، اصول، کلام، علم الحدیث و.. ما از آن جهت که شیعی میباشد ندارند.

در غرب هم که علی العموم آنها این گونه علوم را متعلق به عهد دوره تاریکی میدانند. و اگر تحقیقی نیز مستشرقین روی آنها انجام میدهند از جهت باستان شناسی علوم غریبه و تاریخی می باشد. دیدگاههای فقهی رسمی ما نسبت به حقوق زنان، بخشی از احکام قضاء نظیر سنگسار کردن، قطع انگشتان یا دست، حقوق اقلیتهای مذهبی و حقوق بشر نیز که در افکار عمومی غرب مذموم می باشند.

۶-     تجربه دیگر کشورها در توسعه علوم انسانی چگونه است ؟ چه چیز عامل اصلی توسعه علوم انسانی بوده است؟

رشد اقتصادی، قوی شدن طبقه بورژوازی، انقلاب صنعتی،تغییر مناسبات تولید و نظام اقتصادی از جامعه فئودالی به جامعه صنعتی، توسعه دموکراسی، از بین رفتن سانسور و عدم نیاز به گرفتن مجوز برای کتاب و مجله و فیلم و موسیقی و تئاتر و غلبه پیدا کردن آزادی اندیشه، ضعیف شدن کلیسا، عدم سیطره حکومت در ساحت علم و اندیشه، رشد نهادهای علمی غیر دولتی، پیوستگی و نیاز متقابل نهادهای علمی و بازار کار و سرمایه رشد رسانه های غیر دولتی نظیر رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات از جمله عوامل توسعه علوم انسانی در غرب می باشند.

۷- آینده علوم انسانی در ایران را چگونه ارزیابی می نمایید ؟

در شرایط فعلی آینده علوم انسانی را در ایران روشن دیده نمیشود. با سیاسی کردن علوم انسانی، علوم انسانی حکومتی ایجاد میشود که نسبتی با واقعیتها ندارد. و بیم میرود که خدای نکرده  شعبده بازان و چاپلوسان و مداحان جای علمای برجسته بنشینند و برخی از دانشمدان از کشور مهاجرت کنند. بر کناری آقای پروفسور گلشنی و پروفسور مهدی محقق از مناصبشان شایسته نبود. امنیتی کردن علوم انسانی و نبش قبر کردن ماکس وبر و پوپر و متهم کردن امثال آنهادر فعل و انفعالات جامعه در حال گذار ایران مشکلی را حل نمی کند بلکه نسل جوان و فرهیخته کشور را به حکومت دینی بدبین میکند.

از سوی دیگر برخی شرایطی که در سوال شش توضیح داده ام از عوامل عقب افتادگی و عقب ماندن علوم انسانی در ایران می باشند.

فاصله بین بخشی از فرهیختگان با حکومت و بدبین شدن بخشی از دانشگاهیان به دولت و حکومت دینی نیز از عوامل عدم توسعه علوم محض اجتماعی و انسانی می باشد.

دکتر سید سلمان صفوی

مدیر آکادمی مطالعات ایرانی لندن

سردبیر مجله بین المللی ترانسندنت فیلوسوفی

۱۴ رمضان المبارک ۱۳۸۹

لندن