منافع ملی در ترازوی دیپلماسی

منافع ملی در ترازوی دیپلماسی

محمد علی مشفق

کارشناسی ارشد مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ج.ا.ایران


از دیپلماسی تعاریف متفاوتی صورت گرفته است و این اصطلاح در زبان عام و در علم سیاست به شکل عمده بکار رفته و می رود. مع الوصف دیپلماسی در نخستین تعریف به معنی گسترده ترین مفهوم خود و به معنی برقرار داشتن رابطه بین دو یا چند کشور مطرح گردیده است که بر اساس نظریه برخی پژوهندگان سیاست بین المللی از این دیپلماسی بعنوان عنصر حاکمیت ملی یاد کرده اند. و بعضا هم از آن بعنوان یک ابزار سیاست مملکتی یاد نموده اند به عبارت دیگر نوعی تفکیک و تمیز بین سیاست خارجی یک کشور و دیپلماسی که در واقع بعنوان ابزاری جهت پیشبرد سیاست خارجی بکار می رود قائل شده اند. در این تعریف دیپلماسی مترادف با مذاکره تلقی شده است. بنابراین محصول و خروجی مذاکره دیپلماتهای عرصه دیپلماسی تن دادن به گذشتهای متقابل در امور بین المللی است به گونه ای که منافع اساسی ( ملی یک کشور) و امنیت آن را به جای اینکه به مخاطره اندازد تأمین کرده و به نفع یک کشور و ملتش به پیش ببرد. دیپلماسی در تعریف دیگری به مفهوم مقوله ای آمده است که رابطه وثیقی با جنگ دارد. فلذا بنظر هـ. نیکلسون، دیپلماسی عاملی است که سیاست خارجی یک کشور از طریق آن، در پی برآوردن منظور خود از راه توافق و سازش است و نه جنگ و تخاصم. نیکلسون و مورگنتو بر این اعتقادند که افروخته شدن آتش جنگ به معنای شکست دیپلماسی یک کشور با قدرتهای مذاکره کننده و بالعکس است. اگر چه مطابق نظریات بالمر و برکینز و نیز دیگران، دیپلماسی حتی در جریان عملیات جنگی ممکن است به کار خود ادامه دهد. در حالیکه خیلی از صاحبنظران دیگر کارکرد (function) اصلی دیپلماسی را پیش بردن منافع کشوری است که مبادرت به فعالیت دیپلماتیک مینماید و این که نفع در غالب اوقات به زیان کشور دیگر حاصل می شود. و در گذشته هم دیپلماسی برای واداشتن کشوری به جنگ بکار رفته است. معهذا از اواسط دهه ۱۹۵۰ برخی اشخاص بر این اعتقادند که نفع هیچ کشوری از راه توسل به جنگ تأمین نمی شود چرا که جنگ در حال حاضر متضمن احتمال انهدام همه کشورهاست. ( گولد، جولیوس؛ کولب، ویلیام ل.؛ فرهنگ علوم اجتماعی، انتشارات مازیار ص ۴۳۵-۴۲۴ سال ۱۳۷۶)

دیپلماسی در تعریفی دیگر به گونه ای بکار برده می شود که ارجاع به دستگاه اداری مناسبات بین المللی و هم به صفات شخصی کسانی که مباشر چنین مناسباتی هستند اطلاق می گردد. هرچند که در شرایط فعلی جهانی و بین المللی هم هنوز از دیپلماسی تنها بعنوان ابزار پیش برنده مذاکرات استفاده نمی گردد بلکه برای پیشبرد یک دیپلماسی کارآمد از قدرت نظامی، تکنولوژیکی، رسانه ای، اقتصادی و حتی فرهنگی استفاده می کنند و بعلاوه قدرتهای بزرگ جهانی که عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل اند از موقعیت و قدرت شورای امنیت و دیگر نهادهای بین المللی جهت پیشبرد اهداف و مقاصد خود در پیشبرد هرچه مطلوبتر دیپلماسی خارجی خود بهره می برند و همین قدرتها هستند که چنانچه در پیشبرد دیپلماسی خود مبنی بر مذاکره با کشورهای طرف مذاکره به توافق بر سر منافع موردنظر خود نرسند طبیعی است که این قدرت به دیپلماسی صرف اکتفا نکرده و از گزینه های دیگری که ساحتی دیپلماتیک ندارند اما پیشبرنده دیپلماسی هستند به شدت استفاده می کنند این گزینه ها ممکن است اقتصادی، نظامی، تکنولوژیکی، قطعنامه علیه کشورها و تحریم و حتی تهدید هسته ای باشند که در کنار دیپلماسی متعارف بکار گرفته می شود. بنابراین طبیعی است که دیپلماسی همراه با دیگر ابزارهای در اختیار کشورهای قدرتمند و توسعه یافته در نهایت به ضرر کشورهای فاقد آن ابزارها سوق خواهد داد و منافع آنها را به نفع دیپلماسی مخروج شده با ابزارهای نظامی، رسانه ای، اقتصادی و تکنولوژیکی مخدوش خواهد نمود. هرچند که از سال ۱۹۵۰ خیلی از قدرتها به این نتیجه رسیده اند که نفع هیچ کشوری از راه توسل به جنگ تأمین نمی گردد. اما واقعیتهای پیش روی جهان و زیاده طلبیها و توسعه طلبیهای قدرتهای جهانی سبب گردیده است که تهدید به جنگ کماکان از ابزارهای پیش برنده مذاکره و دیپلماسی قدرتهای جهانی در عرصه بین المللی است. شاید بتوان مصداق عینی اعمال چنین دیپلماسی را که توانست با استفاده از ابزارهای نظامی، تکنولوژیکی و رسانه ای، ساقط کند آنهم به بهانه برخورداری از جنگ افزارهای هسته ای، حکومت صدام حسین بود.

در سالهای اخیر هم آمریکا با هم پیمانان خود همین دیپلماسی را دال بر اینکه ج. ا. ا. در صدد ساخت و تولید جنگ افزار هسته ای است به شدت دنبال کرده و می کند و در واقع افکار جهانی و منطقه را با بزرگ کردن خطر ایران به شدت تحت تأثیر دیپلماسی به ظاهر نرم افزارانه خود قرار داده و می دهد و به جرم اینکه ج. ا.ا. ممکن است در آینده به چنین سلاحی دست پیدا کند با فشارهای اقتصادی، تکنولوژیکی، قطعنامه ها و تحریمهای احتمالی شدیدتر به محاکمه کشیده است. در حالیکه ایران در شرایط فعلی فاقد چنین جنگ افزارهایی است. هر چند که این نکته هم را نباید از نظر دور داشت که رویارویی دیپلماتیک ایران با قدرتهای جهانی در سالهای اخیر به گونه ای نبوده است که بتواند منافع ملی ایران و گفتمان انقلاب اسلامی را بصورت حداقلی تأمین نماید. بلکه در سالهای اخیر برخی سیاستمداران ایران در اعمال دیپلماسی داخلی و خارجی از ادبیاتی بهره گرفته است که نه تنها اعتماد ساز و رافع نگرانی های تولید شده توسط رسانه های غربی نبوده است بلکه بر عدم اعتماد و نگرانی های قدرتهای جهانی و کشورهای جهان که در منظومه قدرتهای غربی قرار دارند افزوده است.

به تعبیر دیگربرخی وجوه دیپلماسی اعمال شده ج. ا. ا. در چند سال اخیر به جای اینکه با ماهیت  و ادبیات نرم افزارانه ، حق مدارانه و عقلانی اعمال گردد متأسفانه با ادبیات سخت افزارانه، ارباب گونه و تهدیدکننده مدیریت و نظم جهانی مستقر که حاصل توافق و معامله قدرتهای پیروز بعد از جنگ جهانی دوم است اعمال شده است و قدرتهای جهانی را پیش از آنکه از سلاحهای هسته ای بترساند در واقع از ادبیات تولیدی و آزار دهنده و تهدیدکننده برخی دیپلماتهای ایرانی، دولتهای غربی و در رأس آنها آمریکا را نگران کرده است و این ادبیات که کمتر در عرف دیپلماسی متعارف معمول است توانسته است همه کشورهای غربی و آمریکا را که در گذشته در مواجه با ایران در کنار یکدیگر نبودند امروزه بیشتر در کنار هم قرار گرفته و حکمیت واحدی را در مواجه با ایران تشکیل دهند و این مهم تا حدودی بیشتر کشورهای همسایه عربی را هم متأثر سازد. شکی نیست که یک دیپلماسی عقلانی که ناظر به منافع ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور باشد هر آئینه باید جلو هرگونه تحریم، صدور قطعنامه علیه ایران، تهدید و حمله نظامی را با تمام توان بگیرد. و آنچه که اصل بداند صلح و مدارا است که در سایه آن می توان کشورها را به سوی توسعه و پیشرفت سوق داد. لذا باید با دیپلماسی اعتمادساز و رافع نگرانیها، ایران را از مقابل خطرات دور کرد. اگر دیپلماسی یک کشور قرین توفیق باشد و بتواند از مسیر آن با جهان امروز تعامل و همگرایی را به جای تهدید و رقابت تسلیحاتی قرار دهد و اصل را بر تعامل عزتمندانه با قدرتهای جهانی جهت دستیابی به منافع ملی قرار دهد طبیعی است که دشمنی ها کاهش خواهد یافت و از تحریمهای گذشته و امروز رهایی خواهد یافت و از فرصتهای داخلی و جهانی بیش از پیش در توسعه و پیشرفت کشور سود خواهد برد.