مبانی منطقی استقراء در آرای کلامی شهید صدر

  دکتر غلامرضا ذکیانی نویسنده کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آرای کلامی شهید صدر» در نشست نقد و بررسی این اثر گفت: قرآن از روش استقراء استفاده کرده است، در حالی‌که ما در روی آوردن به روش عقلی در مباحث فکری دچار افراط شده‌ایم.- به گزارش خبرنگار آکادمی مطالعات ایرانی لندن، نشست بررسی کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آرای کلامی شهید صدر» با حضور دکتر غلامرضا ذکیانی، مدرس فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، دکتر محمد سعیدی‌مهر، مدرس فلسفه دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس حوزه فلسفه دین و همچنین مالک شجاعی‌جشوقانی، دبیر جلسه برگزار شد.

شهید صدر مورد بی‌مهری واقع شده است

شجاعی‌جشوقانی در ابتدای این نشست توضیح مختصری درباره محتوای کتاب ارایه کرد و گفت: این اثر می‌کوشد در سه فصل، دیدگاه آیت‌الله محمدباقر صدر را درباره مساله استقراء شرح دهد. این کتاب همچنین رویکرد عقل‌گرایانه و تجربه‌گرایانه به مساله استقراء را نیز نقد می‌کند. در فصل سوم که مهم‌ترین فصل کتاب قلمداد می‌شود، تقریری از لوازم کلامی و الهیاتی دیدگاه‌های شهید صدر در حوزه منطق ارایه شده است.

وی شهید صدر را از متفکرانی دانست که در ایران مورد بی‌مهری واقع شده‌اند و گفت: مباحث دینی و فلسفی پس از انقلاب در ایران بیشتر تحت تاثیر فضای فکری علامه طباطبایی و شاگردانش است. به نظر می‌رسد هم‌داستان نبودن شهید صدر در برخی مباحث با این گروه از متفکران، سبب شد که اندیشه‌های وی تا اندازه‌ای مغفول بمانند.

شجاعی افزود: تاکنون مکتوبات سودمند اندکی درباره اندیشه‌های شهید صدر منتشر شده‌اند که این اثر یکی از آن‌هاست. از جمله کارهایی که آقای ذکیانی، نویسنده کتاب در پی آن بود، بازسازی روش استقرایی شهید صدر در سایر مباحث کلامی است.

شناخت شناسنامه‌ای درستی نیز از شهید صدر نداریم

غلامرضا ذکیانی، سخنران بعدی بود. وی در ابتدا با گلایه از این‌که ما حتی شناخت شناسانامه‌ای درستی از شهید صدر نداریم، توضیحاتی درباره زندگی وی ارایه داد و گفت: او در شانزده‌سالگی به درجه اجتهاد رسید و در طی حیاتش کتاب‌های متعددی تالیف کرد. تاکنون ۳۴ جلد از مجموعه کتاب‌های وی منتشر شده‌اند. او در ۲۶ سالگی کتاب مهم «فلسفتنا» و در ۳۶ سالگی کتاب «الأسس المنطقیه فی الأستقراء» را تالیف کرد. می‌توان گفت که شهید صدر در این اثر، مبانی‌ای را که در کتاب «فلسفتنا» شرح داده بود نقد کرده است.

وی به شهادت شهیدصدر توسط نیروهای بعثی اشاره کرد و گفت: حمایت شهید صدر از انقلاب اسلامی ایران و تحریم حزب بعث از سوی او در آخرین فتاوایش، سبب شهادت او شد. او به طرز فجیعی به شهادت رسید و پیش از شهادت شاهد مثله شدن خواهرش بنت‌الهدی بود. گفته می‌شود تیر خلاص را صدام به سوی وی شلیک کرد. او به صورت پنهانی دفن شد و بر مدفنش جاده‌ای احداث کردند. هفده سال بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، یکی از افرادی که در دفن شهید صدر مشارکت داشت نزد خانواده او رفت و آن‌ها را از محل دفنش مطلع کرد.

مدرس دانشگاه علامه طباطبایی(ره) درباره محتوای کتاب گفت: فصل سوم این اثر نحوه استفاده شهید صدر از استقراء در مباحث کلامی، تفسیری، تاریخی و حتی اصولی را شرح می‌دهد. او بحث استقراء را روشی کلان در نظر می‌گرفت و نگاهی موقتی به آن نداشت. آیت‌الله هاشمی‌ شاهرودی، شاگرد شهید صدر در جایی گفته است که ۴۰۰ صفحه از آخرین کتاب وی که در غارت نهایی منزلش از میان رفت، به بحث وجود ذهنی با رویکرد استقراء اختصاص داشت.

دچار عقلانیت محض و غفلت از استقراء شده‌ایم

ذکیانی توجه به روش استقراء در حوزه علوم انسانی کشور را ضروری دانست و گفت: با عقلانیت محضی که در کلاس‌های ما حاکم است قادر به تبیین بسیاری از مباحث الهیاتی نخواهیم بود یا اگر تفسیر و تبیینی از آن‌ها ارایه دهیم، سطحی خواهند بود.

وی، استقراء را روش مورد استفاده قرآن نیز دانست و گفت: با مراجعه به قرآن درمی‌‌یابیم که این اثر برای اثبات وجود خدا از براهین عقلانی و فلسفی استفاده نکرده است، بلکه براهین این کتاب مقدس از سنخ نظم و «حدوث»اند و بسیار به مباحث طبیعی و تجربی نظر دارند. قرآن صرفا محتوایی مقدس نیست، بلکه روش نیز دارد و علاوه بر مضامین بی‌نظیر از روشی بی‌نظیر نیز برخوردار است. در تربیت نسل‌هایمان باید روش قرآنی را که همان روش استقراء است به کار ببریم و به سایر روش‌ها مانند روش عقلانی، به عنوان راهبردی موقتی بنگریم.

سپس شجاعی گفت: به ویژه از دهه شصت به این سو، روش عقلانی در میان استادان ما حاکم شده است و پرداختن به چرایی حاکم شدن این روش و امکان روی آوردن به روش استقراء بحث مبارکی است. آقای ذکیانی قرآن را نیز دارای روش استقرایی می‌داند که البته بررسی این موضوع بسیار پیچیده است. به اعتقاد من، شهید صدر در دوره‌ای می‌زیست که ساینتیسیزم و پوزیتیویسم در اوج خود بودند، بنابراین بعید نیست که وی بدون این‌که بخواهد، از این روش‌ها متاثر شده و روش استقراء را پیش گرفته باشد. با این توضیح نباید تنها چنین تصور کرد که شهید صدر روش استقراء را از قرآن اخذ کرده بود.

برخی مطالب کتاب در هاله‌ای از ابهامند

سپس سعیدی‌مهر سخنرانی خود درباره کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آرای کلامی شهید صدر»  را آغاز کرد. وی این اثر را دشواریاب و پیچیده دانست و گفت: شاید یکی از دلایل استقبال نکردن از این کتاب‌ها، دشواری آن‌ها باشد. همت خانم جان‌نثاری و آقای ذکیانی در نگارش و تدوین این اثر، ستودنی است. یکی دیگر از کارهای ارزشمند نویسندگان کتاب، جست‌وجو در آثار شهید صدر برای یافتن استفاده‌های ابتکاری او از روش استقراست.

وی با انتقاد از شیوه ارجاع‌دهی این اثر گفت: نویسندگان کتاب هر یک از منابع را شماره‌گذاری و در انتهای کتاب آن‌ها را ذکر کردند، به همین دلیل برای دانستن منبع یک مطلب مدام باید به انتهای کتاب مراجعه کرد که همین موضوع مطالعه کتاب را مشکل می‌کند. البته به نظر می‌رسد این شیوه‌ای غربی است که گویی به ما ایرانیان تحمیل شده.

 استاد دانشگاه تربیت مدرس به بخش گزارش دیدگاه‌های شهید صدر در این اثر اشاره کرد و گفت: گزارشی مختصر و نسبتا دقیق از دیدگاه‌های صدر در این اثر بیان شده است اما این امکان نیز وجود داشت که یک بازخوانی از نظریه او ارایه شود. در نظر داشته باشیم که بازخوانی فراتر از مروری تحلیلی است. بهتر بود درباره برخی بحث‌های پیچیده، تحلیل و نقد نیز صورت می‌گرفت.

وی افزود: برخی از مباحث کتاب نیز در هاله‌ای از ابهام قرار دارند که نیازمند بازخوانی است. در فصل دوم، مطلبی مهم، نیمه‌کاره رها می‌شود.

سپس ذکیانی گفت: نحوه ارجاع دادن این کتاب را در یکی از نشریات خارجی دیدم و آن را پسندیدم. به نظر من این شیوه به مراتب از شیوه سنتی ما بهتر است. ما در این کتاب از نقد مباحث شهید صدر خودداری کردیم، زیرا تنها قصد داشتیم این مباحث را طرح کنیم. آقای سعیدی‌مهر به یکی از مباحث فصل دوم اشاره کرد که نیمه‌کاره رها شده است. من این موضوع را می‌پذیرم، زیرا در این بخش به موضوع تطبیق‌های چهارگانه پرداختیم که مبحثی بسیار دشوار است. من به همراه خانم جان‌نثاری، وقت بسیاری را صرف فهم این مطلب کردیم و در نهایت نیز به طور کامل آن را درک نکردیم.

نویسنده کتاب دچار تفریط شده است

 سپس سعیدی‌مهر گفت: به اعتقاد من در استفاده از روش عقلانی و استقرایی در مباحث دینی باید به یک تعادل و تناسب برسیم نه این‌که به صورت صفر و یک به آن نگاه کنیم. به نظر می‌رسد آقای ذکیانی در این کتاب، نگاهی صفر و یکی به روش عقلانی و استقرایی دارد. او روش عقلی را یکسره رد می‌کند و تنها بر استقراء تمرکز می‌کند، در حالی‌که روش عقلانی را نیز باید به خوبی شناسایی و در جای مناسب از آن استفاده کرد. در واقع ذکیانی در برابر افراط معاصران در استفاده از روش عقلی، دچار تفریط می‌شود.

وی افزود: ذکیانی مدعی است که قرآن از روش استقراء استفاده کرده است، در حالی‌که برخی روایات به افرادی در آخرالزمان اشاره می‌کنند که در پس ظواهر قرآن، مباحث پیچیده آن را کشف می‌کنند؛ بنابراین نمی‌توان چنین تصور کرد که قرآن به دلیل نداشتن مباحث پیچیده عقلی از روش استقراء استفاده کرده است.

سپس ذکیانی گفت: من نیز معتقدم که در برابر افراط نباید دچار تفریط شد اما ما در شرایطی قرار داریم که هیچ تمایلی به اندیشه استقرایی وجود ندارد و سراسر شاهد افراط در عقلگرایی هستیم. آقای سعیدی‌مهر به روایتی اشاره کرد مبنی بر این‌که عده‌ای در آخرالزمان می‌آیند و معانی پیچیده قرآن را درمی‌یابند. مسلمانان همواره با تصور این‌که در دوره آخرالزمان به سر می‌برند، روش‌های مورد علاقه خود را بهترین روش بری درک پیچیدگی‌های قرآن دانستند. از کجا معلوم که ما در دوره آخرالزمانیم و فلسفه نیز بهترین روش برای فهم قرآن است؟ من مخالف فلسفه نیستم، بلکه دانشجوی فلسفه‌ام. من بر استقرایی بودن قرآن تاکید دارم، زیرا مصداق‌هایی می‌توان در قرآن یافت که بر این ادعای من مهر تایید بزنند.