هادی مشهدی
«خرد گفتگو»، نود و هفتمین کتاب از مجموعهی «فلسفه و کلام» نشر هرمس است، که به تازگی با زیر عنوان «درس گفتارهای فلسفی»، در دو هزار نسخه منتشر شده است. این کتاب به همت دو تن از دانشجویان رشتهی فلسفه، بر اساس درس گفتارهای دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، در قالب پرسش و پاسخ فراهم آمده است. خرد گفتگو، در هفت بخش، با عناوین «مقدمات فهم فلسفه»، «هستیشناسی»، «خداشناسی»، «خرد گفتگو»، «جهانشناسی»، «انسانشناسی»، «عرفان» و «دینشناسی» تدوین شده است. در بخشهای متعدد این اثر، مباحثی چون «تفکیک وجود از ماهیت»، «وجود اصالت دارد یا ماهیت؟»، «ذات واجبالوجود»، «کیفیت علم خداوند»، «ماهیت تاریخ و زمان» و «هبوط نفس» مطرح شده است. خرد گفتگو، سهشنبه، آغازین روز پاییز، در مرکز فرهنگی شهر کتاب، با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، علی اصغر محمدخانی و علاقهمندان به فلسفه رونمایی شد.
خرد و گفتگو، بستر فلسفهورزی
معاون فرهنگی و امور بینالملل شهرکتاب، در ابتدای این نشست، برخی مختصات کتاب خرد گفتگو را تشریح کرد. وی گفت: دکتر دینانی همواره بر دو مفهوم گفتگو و خرد تاکید داشته است؛ لذا، همانطور که از نام کتاب خرد گفتگو نیز بر میآید، دو مفهوم یادشده در حوزههای مختلف، و از نظرگاههای فلسفی، تبیین و تشریح شده است. واضح است که گفتگوی برونفرهنگی و درونفرهنگی از نیازهای جامعهی امروز ماست. شرایط موجود در جهان اسلام، بروز و ظهور گروههای افراطی و تصویری که از اسلام ارائه میدهند و عوامل متعدد دیگر از ایندست، ضرورت پرداختن به این موضوع را صدچندان میکند.
محمدخانی افزود: تعقل، خردورزی، گفتگو و طرح پرسش از جملهی اساسیترین مفاهیمی است که در این کتاب مطرح شده است. جامعهی بدون پرسش و فلسفه، عاری از تعقل خواهد بود؛ پرسشها راه فلسفهورزی و تعقل را هموار میکنند. اما میتوان هر پرسشی را طرح کرد؟ شرایط طرح پرسش در جامعهی ما، و در بستر مباحث اسلامی چیست؟ پرسیدن چه آدابی دارد؟ دینانی، در این کتاب، از نظرگاه فلاسفهی مختلف اسلامی، ایندست پرسشها را مطرح کرده است. مسالهی آزادی، پرسشهای حول آن و نسبت این مفهوم با خرد و گفتگو، از دیگر مباحث مطرح در این کتاب است.
وی در شرح دیگر ویژگیهای کتاب یادشده تاکید کرد: جالب توجه است، این اثر، خود در قالب گفتگو تدوین شده است؛ از ورای این رویکرد مباحث فلسفی در بستری مطلوبتر طرح شدهاند. در ابتدای هر بخش، متونی برگرفته از آثار و آرای ملاصدرا، عین القضات و سهروردی درج شده و بر اساس آن مباحث پیگیری شده است. مسالهی زبان و نسبت آن با پرسش، تفاوت گفتن با گفته، تفاوت نوشتن با نوشته، اهمیت گفتگو و تاکید بر آن به عنوان اسلوبی در فلسفهورزی، مسالهی مبدا و معاد و مباحثی چون آنها نیز در این اثر تشریح و تبیین شده است.
کدامین پرسشها؟
دکتر دینانی، در ابتدای مباحث خود ضرورت پرداختن به مفهوم گفتگو و جایگاه آن در ساحت فلسفه را تشریح کرد. وی اظهار داشت: در گفتگو میان دو انسان، حتا اگر صورت پرسش و پاسخ نداشته باشد، یا پرسشهای مصرح و یا پرسشهای مقدر مطرح، و پاسخ داده میشود؛ بنای گفتگوی بشر از آغاز تا انجام، بر پرسش و پاسخ است. حال این سوال مطرح است: پرسش مقدم است یا پاسخ؟ اهمیت پرسش بیشتر است یا اهمیت پاسخ؟ ممکن است تصور کنیم پرسش را هر شخصی میتواند مطرح کند، لذا ارائهی پاسخ اهمیت دارد. ابتدا میباید دریابیم اهمیت پرسش در چیست و معنای آن کدام است؛ به طور قطع آنچه در باب مسائل روزمره و امور عادی مطرح میشود، حاوی ارزش نیست؛ پرسش از نکتهی مجهول اساسی را میتوان در گسترهی این مفهوم قرار داد؛ مثل: زندگی چیست؟ آغاز کجاست؟ انجام چه خواهد شد؟ و روح چیست؟
وی ادامه داد: همانطور که گفته شد، به تصور غالب افراد، طرح پرسش آسان و ارائهی پاسخ دشوار، و از اینروی حائز اهمیت است؛ اما من تصور میکنم، پرسش اهمیت مضاعف دارد؛ چراکه هر پاسخی در لزوم صحیح نیست. آن که توانای طرح پرسشهای اساسی است، به حتم ذهنی وقاد دارد. مسالهی دیگر در این باب این است: پرسش چگونه مطرح میشود؟ و چرا آدمی میتواند بپرسد؟ به قطع، درخت و دیوار توانایی پرسیدن ندارند؛ حیوانات نیز چنین امکانی ندارند، آنها گاه حاجات غریزی خود را نمایان میکنند؛ فرشتگان نیز از این قاعده مستثنا نیستند، حال آنکه گاه سوالاتی غیر جدی طرح کردهاند؛ بنابراین طرح پرسش کار انسان است. از آن پس میباید دریابیم: اگر پرسش نمیبود پاسخ معنایی میداشت؟
دینانی، در تشریح بسترهای ضروری برای طرح پرسش تصریح کرد: ذهن غیر فعال، قادر به طرح پرسش نیست. عرف، عادت و حتا تربیت، عوامل موثر در تعیین ماهیت پرسش هستند؛ بر این اساس، معتقدان به ادیان مختلف در باب حقانیت آنها پرسش نمیکنند، چراکه آن را حق میدانند. پرسش از پس ذهنی فعال تولید میشود. «فهمیده» و «فهمیدن» دو مفهوم اساسی در اینباره هستند؛ میباید دریافت فهم ارجح است یا فهمیدن؛ انسان، به چیزهایی فهم دارد؛ آنها کافی هستند، یا میباید فهمیدن تحقق یابد؟ روند فهمیدن بر فهم مقدم است. پرسش برآیند فهمیدن است. بهطور معمول در فرهنگهای دینی پرسش خیلی مطلوب نیست؛ همانطور که قرآن کریم نیز طرح برخی پرسشها را نفی کرده است؛ در قرآن بر عدم مسئول (آنکه در معرض سوال واقع شود) بودن خداوند، تاکید شده است.
وی ادامه داد: قرآن، تمامی انسانها را مسئول دانسته است. طرح واژهی مقدس «چرا؟»، در پی انجام کارهای مختلف، یکی از مهمترین ابعاد این مساله است؛ انسان میباید ابتدا این رویکرد را در مقابل خود اعمال کند؛ چراکه تحقق صادقانهی این امر میتواند باعث بروز تغییر در بسیاری رفتارهای آدمی شود. دیالوگ به معنای گفتگوی انسان با دیگری است؛ تفکر را میتوان به گفتگو با خویش تعبیر کرد؛ در این حالت، انسان خود را مخاطب فرض میکند و به گفتگو با خویش میپردازد؛ از سویی پرسنده است و از سویی دیگر پاسخدهنده. اگر ما بتوانیم مفهوم دیالوگ را دریابیم، به حتم در طرح پرسشهای فلسفی، توانا خواهیم بود.
دینانی، پرسش را یکی از ضروریات تحقق فلسفه دانست و افزود: اگر در بستر مباحث فلسفی، پاسخ، حائز اهمیتی باشد، توجه به این نکته ضروری است، که پاسخ نهایی وجود ندارد؛ این در باب فلسفه است و در گسترهی دیانت صدق نمیکند. آنکه مدعی یافتن پاسخ نهایی در فلسفه است، میباید به دارالمجانین رجوع کند. اگر روزی تصور کنیم آخرین پرسش را پاسخ دادهایم، چه تصوری از فردا میتوان داشت؟ فردا چون امروز نیست. پرسش و پاسخ، کار فلسفه است؛ کار او که بدون طرح پرسش، در گسترهی فلسفه تقلا میکند، به شوخی میماند؛ امروز افراد بسیاری هستند که تنها به مدد اصطلاحات فلسفی در این حوزه فعالیت میکنند؛ افراد بسیاری هم هستند که در دستهی عوام جای میگیرند، اما ذهنی پرسشگر دارند؛ آنها فیلسوف هستند. بنابراین نقش سوال و فهمیدن (و نه دانستن) را میباید جدی گرفت.
وی ادامه داد: اما میباید این را نیز در نظر داشت، در برخی موارد طرح سوال، محلی از اعراب ندارد؛ مثل اینکه ماهیت خداوند را در قالب سوال طرح کنیم؛ می توان پرسید خداوند وجود دارد یا خیر، اما از ماهیت او نمیتوان پرسید. ماهیت چیزی مثل آب را میتوان پرسید، چراکه علم به سادگی به آن پاسخ میدهد. در تببین این مساله میباید معنای واژهی ماهیت را دریافت؛ این واژهای عربی است که پیش از اسلام وجود نداشته است، فلاسفهی ایرانی آن را برساختهاند؛ ماهیت از «ماهو» به معنای «آن چیست؟» مشتق شده است؛ چیزی ماهیت دارد که طرح پرسش «آن چیست؟» دربارهاش صدق کند؛ هرچه در پاسخ به این سوال دریابیم، ماهیت آن چیز است؛ در پاسخ به «خدا چیست؟» چه پاسخی میتوان یافت؟ از آنجا که ماهیت، حد تعیین میکند، و خداوند غیرمتناهی است، نمیتوان به این پرسش پاسخ داد.
دینانی، شرح معنای «غیرمتناهی» را ضروری دانست و اظهار داشت: غیرمتناهی، به معنای بینهایت است؛ آیا قادر به فهم بینهایت هستیم؟ آنگاه که تصوری دربارهی این مفهوم داشته باشیم، آن را در گسترهی ذهن محدود خود، محدود کردهایم. لذا آنچنان که گفته شد، و هم بر اساس رای قرآن، نمیتوان دربارهی برخی مسائل سوال پرسید. غیر از آنها میتوان دربارهی هر چیز سوالاتی طرح کرد. عقل، مدام در حال پرسش است، در غیر اینصورت، تعریفی دیگر خواهد داشت. البته، کسانی مخالف این مباحث هستند؛ فلسفه همواره مخالفینی داشته و خواهد داشت، بهویژه در ادیان؛ مصادیق متعددی از ایندست در تاریخ مسیحیت و دیگر ادیان وجود دارد.
وی، در ادامه بر اهمیت فلسفهورزی در رویارویی با مباحث اساسی هستی تاکید، و تصریح کرد: بهرغم همهی مصائبی که در طول تاریخ بر فلسفه و فلاسفه گذشته است، اگر فلسفه در عالم نمیبود، نمیتوان تصور کرد چه اتفاقی میافتاد. هنوز فلسفه است که عالم را میگرداند؛ حال آنکه سیاستمدارن، تصور میکنند خود امور دنیا را در دست دارند. فلسفه همواره طرفدارن اندک و مخالفان بسیار داشته است. در کشور ما پس از انقلاب، علاقه به فلسفه قدری افزایش یافته است؛ ایرانیها ذوق فلسفی دارند. در کشورهای عربی، به رغم گذشت بیش از ۱۴۰۰ سال از اسلام، حتا یک فیلسوف از سنخ علامه طباطبایی نمیتوان یافت. غالب کتب فلسفی، و حتا آنچه در حوزهی فقه و روایت (در حوزهی تسنن و تشیع) نوشته شده است، متعلق به دانشمندان ایرانی است. چراغ فلسفه در ایران رو به ضعف نهاده، اما هیچگاه خاموش نشده است.
کلید واژگان: دینانی، فلسفه، اسلام، حکمت، گفت و گو، خرد، عقلانیت، ایران.