تحلیل ابعاد عرفانی، فلسفی و قرآنی هنر و فرهنگ اسلامی- ایرانی در مسکو

 

در تاریخ ۲۲-۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹ هیات علمی آکادمی مطالعات ایرانی لندن، دکتر سید سلمان صفوی، دکتر مهوش السادات علوی و دکتر هستی صفوی به دعوت انستیتو اسلامی مسکو، دانشگاه دولتی مسکو ، دانشگاه دولتی سنت پتربورگ، شورای مفتیات روسیه، بنیاد ابن سینا و دانشگاه دوستی ملل مسکو، برای شرکت در چند همایش سفر کردند.

در تاریخ بیست و دوم سپتامبر ۲۰۱۹(سی و یک شهریور ۱۳۹۸)، چهارمین کنفرانس بین المللی بازخوانی اندیشه های شهاب الدین مرجانی با حضور اساتید،دانشجویان ،پژوهشگران و اندیشمندانی از روسیه و کشورهای مختلف در مسکو آغاز به کار کرد. کنفرانس مذکور که با همکاری شورای مفتیات روسیه و انستیتو اسلامی مسکو،دانشگاه دولتی مسکو ، دانشگاه دولتی سنت پتربورگ و بنیاد ابن سینا ،، برنامه ریزی و اجرا شد. در چارچوب این کنفرانس چندین نشست تخصصی برگزار گردید. مدیریت و اجرای بخش فلسفه و فرهنگ اسلامی این کنفرانس بر عهده بنیاد ابن سینا می باشد. روز یکشنبه بیست و دوم سپتامبر ۲۰۱۹ نشست تخصصی بخش فلسفه و فرهنگ برگزار گردید و با استقبال خوب مخاطبین و علاقمندان روبرو شد.هدف از این نشست توجه خاص به ارتباط بین فلسفه و فرهنگ و تاثیر گذاری فلسفه اسلامی بر فرهنگ مسلمانان در ابعاد مختلف بود. اساتید ایرانی و روس مقالات و سخنرانی های خود را ارائه نموده و به بحث و گفتگو پرداختند. در آغاز نشست آقای دکتر حمید هادوی ،رئیس بنیاد ابن سینا مسکو، رابطه فلسفه و فرهنگ را بسیار مهم دانسته و متذکر شدند که در مباحث اسلام شناسی به این موضوع کمترتوجه می شود وبنیاد در راستای تقویت و گسترش اسلام شناسی روسی در این بخش توجه خاص به این موضوع نموده است.

 

سپس پروفسور استپانیانس ،استاد برجسته انستیتو فلسفه آکادمی علوم روسیه با تشکر از بنیاد در برگزاری این نشست تخصصی؛ نیازهای کنونی دانشجویان به منابع اسلامی را برشمرده و مروری بر تحقیقات خود در حوزه اسلام شناسی به ویژه افکار اقبال لاهوری داشتند. در ادامه دکتر سید سلمان صفوی رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن به ارائه سخنرانی خود پرداخت .ایشان زبان عرفان و فلسفه را زبانی گویا برای ارتباط با دنیا دانسته و به بررسی ساختار معنوی منسجم و هدف مند مثنوی معنوی مولوی پرداختند.

 

در بخش دوم نشست دکتر یفرم اوا استاد انستیتو فلسفه آکادمی علوم روسیه، خانم دکتر مهوش السادات علوی پژوهشگر آکادمی مطالعات ایرانی لندن، دکتر روزانا پسخو استاد برجسته دانشگاه دوستی ملل مسکو، دکتر هستی السادات صفوی مدیر بخش هنر آکادمی مطالعات ایرانی لندن، دکتر مارینا رییسنر استاد دانشگاه دولتی مسکو و دکتر ماییس نظرلی استاد دانشگاه علوم انسانی مسکو به ارائه سخنرانی های خود پیرامون موضوع فلسفه و فرهنگ پرداختند. سخنرانان با تکیه بر فلسفه و فرهنگ اسلامی ،میراث اسلامی را در این زمینه بسیار عظیم و غنی برشمرده و بر معرفی و ارائه آن به محققین و پژوهشگران تاکید نمودند.

 دکتر مهوش السادات علوی راجع به مراتب یقین در دفتر دوم مثنوی مولوی گفت: مثنوی مولانا یکی از مشهورترین آثار ادبیات عرفانی جهان و یکی از رفیعترین قله های زبان فارسی به شمار میرود.  دفتر دوم مثنوی در باره «انواع و مراتب یقین» و هم چنین «انواع و مراتب دوستی» بحث میکند. از دیدگاه عرفا، «یقین» شامل سه مرتبه است: «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین». سالک طی سلوک عرفانی، در مرتبه «علم الیقین» با استدلال عقلی «معلوم» را درمییابد، در مرتبه «عین الیقین» مستقیماً «معلوم» را مشاهده میکند و در مرتبه «حق الیقین» به اتحاد با «معلوم» یعنی حضرت حق نائل میآید. «یقین» در مراتب دوم وسوم؛ حاصل مکاشفه و مشاهده معنوی است. این «یقین» که بر قلب سالک وارد میگردد، به «نـور» توصیف میشود. 

دکتر هستی صفوی راجع به أصول فلسفه هنر اسلامی گفت: گفتمان اصلی در مورد هنر اسلامی دردانشگاههای غربی آن است که در درجه اول هنر اسلامی را از طریق لنز تاریخ هنر و جامعه شناسی هنر مشاهده می کنند و بیشتر به جنبه توصیفی آن می پردازند. با این حال ، رویکرد دیگری که نه تنها قابل استفاده است بلکه می تواند از اهمیت زیادی برای مطالعه هنر اسلامی برخوردار باشد ، استفاده از اصول فلسفه اسلامی و تصوف است برای فهم معنای هنر اسلامی است. هنر اسلامی شاتی مفهومی دارد و استفاده از دکترین های فلسف و عرفان اسلامی  اجازه تفسیر جامع تر و کامل تر از یک اثر هنری را می دهد. او سپس راجع به مفاهیم تخیل ، رنگ و خوشنویسی و نمونه هایی از کاربرد آنها در کتیبه های خوشنویسی و حرم شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیل سخنرانی کرد.

 

سپس دکتر صفوی در پنل بعد از ظهر برای امامان مساجد روسیه راجع به «اهمیت روش نوین فهم قرآن: ساختار شناسی قرآن» سخنرانی نمود که با توجه گسترده امامان مساجد روبرو شد. دکتر صفوی گفت: اکثر مکاتب تفسیری قرآن مانند تفسیر ادبی، روایی، کلامی در طول ۱۴۰۰ سال گذشته یک وجه مشترک دارند که عبارت است از تفسیر آیه به آیه قرآن، اما روش تفسیر خطی عاجز است از تبیین نظم وسیستم در سوره های بلند قرآن ، اما در این مقاله روش جدید فهم قرآن: ساختار شناسی تبیین میگردد . با استفاده از روش ساختارشناسی؛ فهم سیستماتیک از سورههای قرآن کریم حاصل میشود که بیانگر رابطه ارگانیک بین آیات متنوع یک سوره است و یک سوره علیرغم پراکندگی ظاهری آیات، به عنوان یک کل واحد درک میشود. روش ساختار شناسی علاوه بر کمک در فهم  دینامیکی مسائل، محققان را در شکل‌دهی یک رویکرد نوین و خلاقانه در سیر آیات توانمند می‌سازد؛ نگرشی که در آن کلیات امور، اجزای سوره و روابط متقابل این اجزا با دقت بیشتری مورد توجه قرار می‌گیرند.

روش ساختار شناسی، فرآیند شناخت مبتنی بر تحلیل و ترکیب جهت دستیابی به درک کامل و جامع یک سوره در محیط کلی قرآن به عنوان امر واحد است. این نوع تفکر درصدد فهم کل (سیستم) و اجزای آن، روابط بین اجزاء و کل و روابط بین کل(سوره) با محیط آن یعنی کل قرآن کریم است.

از طریق روش ساختارشناسی علاوه بر کشف منطق کل سوره، به معنای واژهها نیز اضافه شده، معانی فراتر از معنای لغوی نیز یافت می¬شود. هم¬چنین مجدداً از طریق متن کل سوره و ارتباطات و پیوستگیهای واژهها و آیات و فرم آنها مفاهیم جدی ورای ظاهر سوره کشف شده، خواندن و تفسیر سوره بسط و پیشرفت فوق العاده می یابد.

ساختارشناسی روشی برای کشف اعجاز لفظی، موضوعی و ساختاری قرآن است، زیرا کشف ساختار فلسفه ترتیب دقیق و حکیمانه کلمات قرآن را که یکی از وجوه اعجاز است، تبیین می¬کند. این اعجاز از دو جنبه قابل بررسی است: ۱٫ نظم کلمات موجود در هر جمله و بررسی جمله از جنبه ترکیب الفاظ آن. ۲٫ نظم جملات و ترتیب قرار گرفتن جملات کنار همدیگر در یک سوره که در ساختارشناسی ساختار خُرد و ساختار کلان نامیده میشود(میکروکامپوزیشن و ماکروکامپوزیشن)

«وصول به فهم نوینی از سورههای قرآن در سایه کشف ساختار» مهمترین فایده روش ساختارشناسی است که در روش تفسیر متوالی یا خطی ممکن نیست. در واقع سورههای بلند همچون جنگل است که مفسران به خاطر غرق شدن در نگریستن به تک تک درختان (آیات) از دیدن پرسپکتیو کلی جنگل (سوره) باز میمانند.

با روش ساختارشناسی؛ نظم پنهان و ارگانیسم قدسی سوره بر خلاف ظاهر پراکنده و نامربوط آن از طریق روش قرائت غیرخطی و کل نگر آشکار شده، پاسخ سؤال مستشرقین ناقـد به  ظاهر پراکنده قرآن کریم نیز بیان میشود.

 

دکتر هستی صفوی در ۲۴ سپتامبر در انستیو مطالعات شرق شناسی و کلاسیک، مسکو، راجع به «أصول شناخت هنر اسلامی- ایرانی» با تاکید بر تاریخ هنر ایرانی از منظر اجتماعی و سیاسی و تنوع هنر ایرانی و فلسفه هنر اسلامی- ایرانی و ارایه تصاوی متعدد از هنر معماری ایرانی نظیر خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی، مسجد شیخ لطف الله و مسجد نصیر الملک، و نقاشی و سینمای پس از انقلب اسلامی ایران سخنرانی نمود. او به آثار فرشچیان، مرحوم علی حاتمی، حاتمی کیا، کیارستمی و فرهادی اشاره نمود.

هستی صفوی گفت: در این مقاله به بررسی سه اصل اساسی برای مطالعه هنر ایرانی – اسلامی می پردازیم که شامل تاریخ هنر ، فلسفه هنر و انواع مختلف هنر است. هنر ایرانی را می توان به قبل از اسلام و پس از اسلام تقسیم کرد. برخی از اشکال هنری قبل از اسلام ، مانند معماری ، تأثیر اساسی در هنر پس از اسلام داشته اند. هنر ایرانی پس از اسلام به دوره  قبل از تیموریان ، تیموریان ، صفویان ، قاجار ، پهلوی و انقلاب بعد از اسلام قابل تقسیم  است. هنر ایرانی و اسلامی زمینه های شعر ، معماری ، نقاشی ، مینیاتور ، خوشنویسی ، کاشی کاری ، صنایع دستی ، موسیقی و سینما را در بر می گیرد. هنر اسلامی- ایرانی عمدتاً از نظر ماهیت مفهومی است. بنابراین ، درک جنبه چند بعدی آنها ، که شامل محیط اجتماعی سیاسی – فرهنگی و محیط روشنفکری است که در آن اثر هنری تولید شده است ، و همچنین اصول فلسفی که در ایجاد آنها تأثیر داشته است ، ضروری است. وی گفت روش تجزیه و تحلیل گفتمان هرمنوتیکی برای تحلیل هنر ایرانی مفید و آگاهی بخش است.

 

دکتر صفوی در تاریخ ۲۵ سپتامبر در همایش گفتگوهای فرهنگی ایران و روسیه راجع به «مبانی نظری رواداری در ادبیات عرفانی ایرانی» سحنرانی نمود او گفت: رواداری یعنی توانایی یا تمایل به تحمل وجود عقاید یا رفتاری است که شخص از آن متنفر یا مخالف است. نمونه ای از مدارا ، وقتی که مسلمانان ، مسیحیان ، یهودیان ، زرتشتیان و بی دینان با هم دوست هستند. مدارا با فرد، جامعه، طبیعت و حیوانات در حوزه فرهنگ رواداری در ادبیات عرفانی ایرانی است. رواداری بمثابه گفتمان اجتماعی: فرهنگ رواداری از طریق ادبیات، «اشتراک بین الاذهانی» جامعه ایرانی شده بوده است. مدارا صرف یک عمل فردی نیست بلکه تبدیل به فضیلتی فردی و اجتماعی شده است که جامعه ایرانی آنرا به عنوان فضیلتی برتر در سپهر کردار اجتماعی بروز  داده است. فردوسی، خرقانی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ از پیشگامان و قله های فرهنگ رواداری هستند.

سپس دکتر سلمان صفوی در عصر ۲۵ سپتامبر در دانشگاه دوستی ملل مسکو راجع به «نقش عرفان و تصوف در شکل گیری فرهنک و تمدن اسلامی» یک ساعت سخنرانی نمود که با استقبال خوب اساتید و دانشجویان روبرو شد و نود دقیقه نیز پرسش و پاسخ انجام شد. مولف کتاب عرفان ثقلین گفت: این مقاله به نقش سازنده تصوف در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی در هنر (شعر ، معماری ، خوشنویسی و موسیقی) ، زمینه های اجتماعی و سیاسی می پردازد. در مورد نقش مثبت در مقابله با افراط گرایی مذهبی و مبارزه با استعمار غربی نیز بحث شده است. این مقاله استدلال می کند که تصوف نه تنها در گذشته نقش اجتماعی و فرهنگی داشته است ، بلکه همچنان زنده است و بر زندگی معنوی و اجتماعی مسلمانان در جهان اسلام و غرب تأثیر می گذارد.