مصاحبه دکتر سیدسلمان صفوی با صدرا صدوقی(ماهنامه معارف اهل بیت، مرداد ۱۳۹۵)
– وضعیت سیاسى و اجتماعى عصر امام رضا(ع) چگونه بود؟
ساختار قدرت سیاسی خلافت عباسی در دوره امامت حضرت علی بن موسیالرضا(علیهالسلام) به دو دوره قوت و ضعف تقسیم میشود. دوره اول؛ دوره حیات هارون خلیفه مقتدر عباسی (فرزند مهدی عباسی) است. هارون در سال ۱۴۵ ه.ق. در شهر ری به دنیا آمد و مادرش کنیزی بنام خیزران بود. عصر هارون خلیفه پنجم عباسی؛ به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق اقتصاد و تجارت، پیشرفت علم، فلسفه و موفقیت در فتوحات نظیر فتح قبرس در سال ١٩٠ هجری و شکست امپراطور روم شرقی؛ عصر طلایی دوران حکومت عباسی نامیده میشود.
در زمان هارون خاندان برامکه علیرغم خدمات بسیار به حکومت عباسی از قدرت حذف شدند. پس از قتل ابومسلم خراسانی، این دومین جراحی سیاسی برای حذف ایرانیان از ساختار قدرت مرکزی خلافت عباسی بود. نابودی برامکه از شتباهات هارون محسوب میشود، زیرا با سقوط این خاندان امکان نفوذ عناصر نالایقی چون فضل بن ربیع و علی بن عیسی بن ماهان به دربار خلافت فراهم شد و ضعف و فساد دستگاه اداری دولت عباسی را فراگرفت. به گفته مسعودی «پس از برمکیان، کارها مختل شد و مردم آشکارا بیتدبیری و سوء سیاست هارون را دیدند». ده سال از دوران امامت حضرت امام رضا(ع) در دوران خلافت هارون عباسی بود. در زمان هارون؛ دو قیام مهم در شرق و غرب جهان اسلام توسط علویان صورت گرفت. یحیی بن عبدالله برادر نفس زکیه در سال ۱۷۶ه.ق. در طبرستان قیام کرد. یحیی از اخلاف «قیام صاحب فخ» بود که با کمک مردم و فرمانداران محلی طبرستان، در شرق جهان اسلام به پیروزی رسید. اما هارون بدون درگیری نظامی، توسط فضل بن یحیی برمکی از طرق دیپلماتیک او را فریب داد و به بغداد کشانید و با بهانه های واهی او را به قتل رساند. (اصفهانی، [بی تا]، ص۴۶۳ / ابن اثیر، ۱۴۰۸ه.ق.، ج۴، ص۳۲). ادریس بن عبدالله برادر دیگر نفس زکیه نیز در غرب جهان اسلام قیام کرد. ادریس پس از «قیام فخ» به شمال آفریقا و سپس سرزمین مغرب مهاجرت کرد و با کمک قبایل بربر پایههای حکومتی را پیریزی کرد که به نام او «دولت ادریسیان» نامیده شد. هارون عباسی در سال ۱۷۵ ه. ق. فرزندش امین را که ۵ سال داشت به جانشینی خود معرفی کرد و ۷ سال بعد با معرفی مأمون به جانشینی امین، در تثبیت حکومت عباسی کوشید. هارون در سال ۱۹۳ ه.ق. در طوس درگذشت. پس از اندک زمانی امین و مأمون به خاطر قدرت وارد جنگ شدند؛ ارتش امین در ری شکست خورد و با کشته شدن امین، مامون با پیروزی نظامی حاکم شد. دوره دوم امامت حضرت امام رضا(ع) مقارن بود با دوره پر آشوب حکومت مامون خلیفه ششم عباسی. در این دوره ساختار اجتماعی جامعه از جهت اقتصادی شکوفا شد، اما شکاف طبقاتی شدت گرفت. عناصر غیرعرب در بخشهای مختلف اجتماعی در حوزه علم، فلسفه، معماری و نظامی جایگاه رفیعی کسب کردند و سرزمینهای اسلامی گسترش چشمگیری یافت که موجب تنوع فرهنگها در این دوره شد.
– قبل از حضور امام هشتم(ع) در ایران؛ آن حضرت براى اعمال ولایت از طریق سازمان وکالت، به مدیریت شیعیان مىپرداختند. عملکرد این سازمان چگونه بود؟
سازمان وکالت دارای وجوه مختلف اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی با ابعاد معنوی، کلامی و فقهی بود و مسئولیت جمعآوری زکات، خمس، صدقات و توزیع آن را بر عهده داشت. سازمان سیاسی؛ حلقه وصل ابعاد اقتصادی – فرهنگی و استمرار نقد قدرت سیاسی خلافت بود. بخش فرهنگی از طرق دیپلماتیک به پاسخگویی سؤالات و شبهات شیعیان و مناظره با رقبای مذهبی میپرداخت. بخش معنوی وکالت را که طریقت عرفانی عرفا سلسله معروفیه به عهده داشتند نیز نقش مهمی در تحکیم ولایت معنوی امامان در جامعه ایرانی ایفا کرد. لذا به طور کلی جریان معنویتگرایی اسلامی فرهنگ و مدرسه خراسان در مقابل فرهنگ و مدرسه بغداد قرار گرفت.
– پس از مرگ امین، قیامهاى مختلفى از سوى علویان صورت گرفت. ازجمله مهمترین این قیامها مىتوان به «قیام ابوالسرایا» در کوفه، «قیام محمدبن جعفر» در حجاز و «قیام ابراهیم بن موسى» در یمن اشاره کرد. این قیامها با رویکرد علوى مقابل عباسیان صورت گرفت. موضع امام رضا(ع) در قبال این قیامها چگونه بود؟ آیا اهداف این قیامها با اهداف امام رضا(ع) یکسان بود؟
پس از شهادت امام حسین(ع)، کلیه امامان معصوم(علیهمالسلام) راهبرد فرهنگی – نظامی اتخاذ کردند. البته در ظاهر صِرفاً به امور فرهنگی محض میپرداختند، اما در باطن از قیام علویان راستین حمایت میکردند و قیام آنها را در راستای امر به معروف، نهی از منکر و تضعیف سیطره خلافت اموی و سپس عباسی میدانستند. زیرا این قیامهای مسلحانه اسباب ضعف حکومت جور و درگیر شدن به مبارزه با سازمانهای چریکی و در نتیجه با ایجاد خلاء و ضعف در قدرت مرکزی؛ زمینه را برای اقدامات فرهنگی امامان معصوم(علیهمالسلام) را فراهم میکرد. قیامهای علویان که در راستای دعوت به امامت آل علی و اهلبیت(علیهمالسلام) و انتقام از بانیان شهادت امام حسین(ع) بود؛ مورد تأیید امامان معصوم(علیهمالسلام) بود.آیتالله خامنهای در دوره تبعید در ایرانشهر به این فقیر گفتند: ما در دوره طاغوت؛ به امام سجاد(ع) و زید بن علی نیاز توأمان داریم.
-چرا مامون عباسی امام رضا(ع) را به مرو فراخواند؟ آیا می خواست به این بهانه، امام را از قیامکنندگان علوی دور کند؟
علویان در این دوره در طبرستان و ری حضور و نفوذ داشتند؛ لذا دور کردن امام(ع) از قیام علویان دلیل چندان موجهی نیست. دعوت امام رضا به مرو دارای ابعاد مختلف است؛ انتقال قدرت سیاسی و فرهنگی از فضای سازمان یافته محیط عربی به محیط ایرانی برای تجدید ساختار قدرت حکومتی یکی از ابعاد آن است.
– در عصر امام رضا(ع) شرایط به گونهاى رقم خورد که امام(ع) شیعیان را از موضع تقیه بیرون آوردند و به اصلاح مردم و حکام پرداختند. روش امام(ع) چگونه بود؟
امام رضا(ع) پس از امام جعفرصادق(ع)، موفق شدند دیالوگ فرهنگی بین مذاهب اسلامی و ادیان مختلف را به نیکی پیش ببرند و از فضای سیاسی حکومت کمال بهره را بردند؛ تا حکمت و عقلانیت اندیشه ناب تشیع علوی را در سیاق و بافت تعاملات فرهنگی بروز دهند. مناظرههای امام رضا(ع) از شاهکارهای تکثر فرهنگی و تعامل سازنده علمی بین اندیشمندان است. در فضای دیالوگ و تضارب افکار؛ نور خیرهکننده اندیشه الهی اهلبیت(علیهمالسلام) آشکار میشود وگرنـه در فضای بسته فرهنگی مونولوگ یک سویه، تفارق حق از باطل به غایت مشکل میشود. از سوی دیگر امام رضا(ع) جریان معنویت گرای نابی را ساماندهی کردند که بعداً در ادبیات عرفانی ایران و خراسان بزرگ رشد نمود و نقش مهمی در ساختار ادبیات و فرهنگ ایران ایفا کرد. امام(ع) در بُعد سیاسی نشان دادند که مشارکت در قدرت تنها باید در جهت اصلاح امور باشد و هدف یک مسلمان نباید قدرت فینفسه باشد، زیرا قدرت و حکومت؛ هدف نیست بلکه ابزار خدمت به حق و خلق است. اگر بهرهبرداری از قدرت سیاسی برای اصلاح امور ممکن باشد؛ مشارکت در آن مفید است و گرنـه حکومت و قدرتی که موفق به خدمت در راستای اهداف دین و ساختن زندگی مردم نباشد؛ مشروعیت دینی ندارد و امری کاملاً دنیایی است که تفاوتی با حکومتهای غیردینی ندارد. امام رضا(ع) پس از امیرالمؤمنین علی(ع) بار دیگر ارزشها و ضابطههای فلسفه سیاسی حکومت اسلامی حقه را احیا کردند.
-آیا حضور امام هشتم(ع) درایران و دوری ایشان از مدینه، به حرکت های شیعی انسجام بخشید و موجب وحدت بیشتر شیعیان شد؟
سابقه تمدنی ایران و یکتاپرستی و عدالتجویی ذاتی ایرانیان، بهترین زمینه رشد و گسترش معارف حکمی و عدالتجویانه امامان معصوم(علیهمالسلام) در ایران بود. چنین شرایطی هیچگاه در جزیرهالعرب مهیا نبود. لذا با مهاجرت حضرت امام رضا(ع) به ایران، دوره «دو قرن سکوت» ایرانیان (به قول مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب) به پایان رسید و نهضت عرفانی، فقهی، ادبی و چریکی گستردهای در نقاط مختلف ایران اعم از خراسان، ری و طبرستان شکل گرفت؛ که در نهایت منجر به تشکیل طریقت صفویه و حکومت صفویه در ایران گردید و ایران امُّالقرای جهان تشیع و مشهدالرضا قطب سیاسی – معنوی ایران شد. حدیث «سلسلهالذهب» که امام رضا(ع) در جمع نیشابوریان فرمودند، نقش مهمی در گسترش عرفان رضوی در ایران داشت.
شیخ صفی الدین اردبیلی که از أولاد حضرت حمزه بن موسی کاظم برادر امام رضا(ع) است بعدا طریقت صفویه را در ایران تاسیس کرد که منجر به استقلال ایران و تثبیت تشیع در ایران شد. در واقع میشود کفت که طریقت صفویه که تجلی عرقان رضوی است و استقلال ایران بدست شاه اسماعیل صفوی از میوه های شیرین نهضت امام رضا(ع) است، که بطور کلی سرنوشت ایران را از نظریه منحط خلافت و جهان تسنن جدا کرد.
امام(ع) فرمودند: «من از پدرانم و آنان از پیامبر خدا(ص) و آن حضرت از خداوند باریتعالی شنیدند که فرمود: «لا اله الا الله قلعه مستحکم من است؛ هر آن کس که داخل آن شود از عذاب ایمن است»». سپس با کمی تأمل فرمودند: «این مطلب شروطی دارد که یکی از شرایط آن، پذیرش ولایت من (اهلبیت پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله)) است». امام رضا(ع) با بیان این حدیث شریف؛ فلسفه سیاسی تشیع و عرفان رضوی را تبیین کردند، بدین معنا که ولایت سیاسی، علمی و معنوی متعلق به امامان معصوم(علیهمالسلام) است. لذا لقب «سلطان علی بن موسی الرضا(ع)» برای آن حضرت در ایران مشهور شد. چنان که پادشاهان صفوی نیز خود را خادم امام رضا(ع) میخواندند. مهاجرت سادات علوی پس از مهاجرت امام رضا(ع) به ایران نیز نقش مهمی در گسترش تشیع در ایران داشت. به ویژه هجرت حضرت حمزه بن موسی برادر امام رضا(ع) که به ولایت ایشان اعتقاد تام داشتند و بارگاه ملکوتی ایشان در شهر ری است؛ بسیار کارساز بود. بعداً بقعه مبارکه حضرت معصومه(س) خواهر مقدس حضرت امام رضا(ع) در قم و بارگاه مقدس حضرت احمد بن موسی(س) در شیراز؛ این شهرها را از اهمیت خاصی برخوردار نمود. باید توجه داشت که نقش علویان و مرعشیان نیز در شمال ایران بسیار برجسته بود. حکیمسنایی از شاعران بزرگ ایران زمین و از جمله تأثیرگذارترین شاعران در حوزه های مختلف شعر فارسی؛ در قصاید خود با بهره گرفتن از مضامینی چون زهد، حکمت، اخلاق و عرفان؛ نخستین شاعری بود که با آمیختن افکار و اصطلاحات عرفانی با مضامین عاشقانه، قصیدهای در مدح امام رضا(ع) با مطلع زیر سرود:
دین را حرمیست در خراسان دشوار تورا به محشر آسان
از معجزه ها ی شــرع احمــد از حجتهای دیــن یـزدان
همــواره رهش مسیـر حاجت پیــوسته درش مشیـر غفران
……………………………
بــی نام رضـا همیشه بــی نام بی شأن رضا همیشه بی شأن
…………………………………….
ای کین تو کفرومهرت ایمان پیـدا به تو کافـــراز مسلمان
در دامن مهــــرتو زدم دست تاکفـــر نگیــــردم گریبــان
اندر ملک امان علــی راست دل در غــــم غربت تو بریـان
کلمات کلیدی: امام رضا، قدرت سیاسی، حکومت، عرفان اسلامی، ایران، اهل بیت، صفویه.