تحلیلی بر سیادت صفویان در دوره پیش صفوی براساس سند نویافته باستان ‏شناسی در مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى ‏الدین اردبیلی  

 

آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

 

حسن یوسفی: دانشجوی دکترای باستان شناسی دوران اسلامی دانشگاه تربیت مدرس

دکتر جواد نیستانی: دانشیارگروه باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس

دکتر سیدمهدی موسوی کوهپر: دانشیارگروه باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس

دکتر علیرضا هژیر نوبری: استادگروه باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس


 

ظهور صفویان در تاریخ ایران اسلامی و خاورمیانه از دو منظر تاریخ سیاسی و تاریخ مذهبی از جایگاه خاصی برخوردار است. نقش ‏آفرینی صفویان در صحنه  تاریخ منطقه نه از زمان تشکیل دولت سیاسی آنها در ۹۰۷ هجری توسط شاه اسماعیل، بلکه از زمان ظهور این سلسله در تاریخ اجتماعی ایران و  همزمان با خلافت عباسی آغاز شد. از این عصر در مباحث تاریخی مورخان با عبارت دوره پیش صفوی یاد می ‏شود. گرایش مذهبی و انتساب صفویان به نوادگان حضرت رسول اکرم (ص) مورد مباحثه و مجادله صفویه ‏پژوهان ایرانی و خارجی در دوره معاصربوده است، چنان که بحث سیادت این خاندان در این دوره منجر به طرح فرضیه‏ های مختلف شد و حداقل دو گروه عمده مخالف و موافق به وجود آورد. بازنگری و واکاوی این موضوع با رویکرد مطالعه تطبیقی اسناد تاریخی و یافته‏ های باستان‏ شناسی می‏ تواند راه گشای پاسخ به ابهامات تاریخی در این زمینه باشد. در این رابطه سنگ فرمان ها، اسناد معتبر و حاوی اطلاعات پژوهشی ذیقیمتی بوده اند که از سوی شخصیت‏ های برجسته سیاسی – مذهبی به عنوان احکام مهم و لازم‏ الاجرا در بناهای مذهبی و سایر مکان ‏ها جهت اعلان عمومی نصب می‏ شده‏ اند.

پژوهش حاضر ضمن معرفی و خوانش سنگ فرمانی نویافته که حاصل تحقیقات باستان ‏شناسی نگارندگان در مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى‏ الدین است، از منظر نسب ‏شناختی، به تحلیل اسنادی موضوع سیادت خاندان صفوی در دوره پیش صفوی می پردازد. مفاد این سنگ فرمان که در دهه آخر سده نه هجری به دستور تولیت مجموعه سلطان علی میرزا فرزند ارشد شیخ حیدر الصفوی صادر شده، درباره عفو و بخشش مالیاتی بازار برنج اردبیل است. در این سنگ فرمان، از متولی مجموعه با القابی چون ولایت سماء و سیدالسادات یاد می شود که نشان دهنده‏ سیادت خاندان صفوی است. این اثر منحصر به فرد که “سنگ سیادت” خوانده می ‏شود نه‏ تنها سندی ارزشمند برای اثبات سیادت و رد نظریه مخالفان در عدم وجود سیادت در خاندان صفوی در دوره پیش صفوی است، بلکه بیانگر قدرت تدریجی رو به رشد نوادگان صفوی همزمان با دوره قراقویونلو و حاکمیت آق‏ قویونلوها و تکاپوی آنها برای رسیدن به حکومت است. این پژوهش می تواند باب جدیدی در مطالعه ساختار های اجتماعی ظهور صفویان در تاریخ سیاسی – مذهبی ایران ایجاد نماید.

کلید واژگان: سیادت صفویان‌، دوره پیش صفوی، مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى‏ الدین اردبیلی، سنگ فرمان، شیخ صدرالدین

  

مقدمه

دارالارشاد اردبیل به عنوان خاستگاه نهضت صفوی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است. نقش حساس مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى ‏الدین اردبیلی(ف ۷۳۵ هجری)، بزرگ خاندان صفوی، در شکل‏گیری و رشد نهضت صوفیانه شیوخ صفوی و در پی آن تبدیل نهضت به موثرترین جنبش سیاسی و مذهبی ایران و تشکیل حکومت ملی ایران بر پایه آموزه ‏های تشیع، بر کسی پوشیده نیست. تحولات هنری عصر صفویه در نزد اهل فن و پژوهشگران تاریخ هنر از ‏مباحث روشن تاریخ هنر ایران است، اما به نظر می رسد مبحث مربوط به تبارشناسی و گرایش مذهبی صفویان به خاطر پیچیدگی موضوع و ملاحظات سیاسی از مباحث جنجالی عصر صفوی است. به باور برخی از محققان، صفویان امپراتوری خود را با عنوان سیّدها که طبق ادعای آنان از امام موسی الکاظم علیه‏ السلام (ف ۱۸۳ هجری)، امام هفتم شیعیان گرفته شده، آغاز نمودند. و نسب موسوی معروف که راجر سیوری آن را نسب رسمی صفویه (موریموتو، ۱۳۹۲: ۲۴۲) نامیده را می‌توان در بسیاری از تاریخ های نگاشته شده در طول دوره صفوی مشاهده نمود البتهتا کنون اسناد کتیبه ‏ای قطعی و شفافی از دوره پیش صفوی کشف و شناسایی نشده است.

محققان مخالف و موافق مبحث وجود یا عدم وجود سیادت در خاندان صفوی گمانه‏ های بسیاری درباره گرایش مذهبی سلسله صفوی به عمل آورده‌اند؛ بحث این پژوهش، بررسی احتمال سیادت در خاندان صفوی پیش از تشکیل حکومت صفویان است. در صورت اثبات، این موضوع از چه زمانی علنی شده است؟ و نسب رسمی موسوی از چه زمانی در این خاندان به صورت علنی آشکار شده است؟ بنابراین کشف و شناسایی اسناد جدید مخصوصاً نسخ خطی، شجره‏ نامه، فرامین سنگی و غیرسنگی نه تنها نقش مهم در روشن کردن زاویه های تاریک تاریخ این سلسله خواهد ‏داشت، بلکه موجب بازسازی درست اوضاع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی تاریخ مذهبی آن دوران خواهد شد.

با توجه به کمبود اطلاعاتپاسخ به این سوالات و دیگر مسائل مرتبط با مذهب و سیادت صفویان، مستلزم تحلیل نوشته ‏های مورخان و یا تلاش برای یافتن اسناد و منابع احتمالی جدید است. در نیم سده اخیر مطالعات نسبتاً خوبی بر روی انواع نسخه‏ های خطی؛ وقف نامه ها و فرامین مربوط به بایگانی مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى‏ الدین اردبیلی – که غالباً در موزه ملی ایران، مرکز اسناد ملی و سازمان اوقاف نگهداری می شود- انجام شده و کتاب‏ ها و مقالات قابل توجهی درباره گرایش مذهبی صفویان توسط محققان مخالف و موافق وجود یا عدم وجود سیادت خاندان صفوی به رشته تحریر درآمده است. اما به نظر می رسد هنوز سخن نهایی درباره گرایش مذهبی صفویان گفته نشده است. همان ‏گونه که اظهارنظر قطعی درباره تبارشناسی خاستگاه ایرانی، عربی یا ترکی صفویان سخت به نظر می رسد، اظهارنظر قطعی درباره سیادت و گرایش مذهبی صفویان نیز به خاطر کمبود منابع و اسناد تاریخی از مبهم ‏ترین و شگفت ‏انگیزترین ابعاد مطالعاتی عصر صفوی است.

پرسش تحقیق

سوال های مهم تحقیق حاضر جهت بررسی احتمال وجود سیادت در خاندان صفوی یا عدم آن براساس سنگ فرمان معروف به کتیبه سنگی سیادت نویافته در میان سنگ مزارات مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفی ‌الدین اردبیلی به شرح ذیل است:

  • براساس اسناد تاریخی ادعای سیادت در سلسله صفوی از چه زمانی شده است؟
  • کتیبه سیادت به کدام دوره از تاریخ صفوی و شخصیت این سلسله تعلق دارد؟
  • چه ارتباطی بین عناوین و القاب صفویان با گرایش مذهبی آنها وجود دارد؟

روش تحقیق

 

این تحقیق با استفاده از پژوهش های میدانی (بررسی، شناسایی و مستند نگاری یافته‌ های باستان ‌شناسی) و مطالعات تحلیل اسنادی و کتابخانه‌ ای موضوع سیادت خاندان صفوی را در دوره پیش صفوی مورد بررسی قرار داده است.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

هنوز جایگاه برخی مدارک تاریخی در میان آثار سده‏های هشت تا دوازده هجری در مطالعات عصر صفوی معلوم نیست. در این خصوص اهمیت سند نویافته باستانشناسی یعنی کتیبه سنگی سیادت به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای مطالعاتی تاریخ مذهبی صفوی در دوره اخیر، به خاطر منحصر به فرد بودن در میان دیگر سنگ فرامین دارالارشاد اردبیل [۱] و مضمون آن، می تواند بیش‏ از سایر کتیبه ‏های دوره مورد بحث مدنظر قرار بگیرد. به عبارتی، اهمیت سنگ فرمان، از این نظر برجسته است که به عنوان اولین سند باستان شناسی کتیبه ای دوره پیش صفوی می تواند راهگشای بخشی از مسائل مذهبی عصر صفوی باشد. بنابراین کمبود یا عدم وجود چنین اسنادی در تحقیقات تاریخی ارزش مدرک مورد بحث را بیشتر می کند.

پیشینه تحقیق

 

منابع تحقیقاتی موجود درباره سیادت و گرایش مذهبی صفویان به دو گروه عمده دسته‌ بندی می‌شود؛ منابع مربوط به سده‌ هشت هجری تا پایان دوره قاجار و منابعی که متعلق به تحقیقات گسترده محققان دوره معاصر است. در منابع گروه اول نسخ خطی مهمی چون صفوه ‌الصفا، نزهه ‌القلوب، سلسله ‌النسب صفویه، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌ الجنان‌، تاریخ‌ شاه‌ اسماعیل‌ و شاه‌ طهماسب‌ صفوى‌، مجالس‌ المومنین، عالم ‌‌آراى‌ امینى و غیره قرار دارد. در منابع گروه دوم نیز شامل کتاب ها و مقالات عمده ذیل هستند: شیخ صفی تبارش، در باب صفویان، دنباله‌ جستجو در تصوف‌ ایران‌، تشیع‌ و تصوف‌ تا آغاز سده‌ دوازده‌ هجرى‌، مواردى‌ از دستاویزهاى‌ معنوى‌: صفویه‌ از تخت‌ پوست‌ درویشى‌ تا تخت‌ شهریارى‌، پیدایش‌ دولت‌ صفوى‌، ایران‌ در راه‌ عصر جدید، اولین نشان از سیادت صفویان در کتب انساب مدرکی جدید برای ادعای پیش صفوی سادات، تحلیلی پیرامون مذهب و سیادت شیخ صفی‌ الدین اردبیلی جد بزرگ پادشاهان صفویه، سیادت خاندان صفوی، تحلیلی پیرامون مذهب و سیادت شیخ صفی ‌الدین اردبیلی جد بزرگ پادشاهان صفویه، سیادت‌ و تشیع‌ صفویان‌ در دوره‌ پیش‌ از سلطنت‌ و مواردی از دستاویزهای معنوی سیادت صفویان و غیره است.

محققان بومی نیز در خصوص آثار تاریخی و فرهنگی شهر اردبیل مخصوصاً مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفی ‌الدین اردبیلی و مسجد جامع عتیق کتاب های خوبی نگاشته‌اند که مهم ترین آنها؛ آثار باستانی آذربایجان شرقی [۲] تالیف زنده‌ یاد سیدجمال ‌الدین ترابی طباطبایی، کتاب سه جلدی اردبیل در گذرگاه تاریخ نوشته بابا صفری و کتاب دو جلدی اردبیل و دانشمندان نوشته سیدفخرالدین موسوی نجفی اردبیلی است. در آثار این نویسندگان اشاره ای به کتیبه ای که در این مقاله مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، دیده نمی شود. در این نوشته ها هیچ سندی به طور مستقل در ارتباط با مذهب و سیادت صفویان ارائه نشده است.

درباره گرایش مذهبی صفویان و سیادت آنها دو گروه مخالف و موافق مقابل هم قرار دارد؛ افرادی چون احمد کسروی تبریزی، ولیدی طغان، عبدالحسین زرین کوب، یوسف رحیم لو، هانس ر. رومر، مریم میراحمدی، بینا- مطلق، آلوچ، ش. کوین، فخرالدین موسوی اردبیلی نجفی، غلام سرور، والتر هینتس، ژان اوبن، محمد روشن ضمیر، محمد درخشان، ع. رستمی، راجر سیوری، محمد محیط طباطبایی، اندرو ج. نیومن، ک. موریموتو از جمله این محققان هستند که آثار تحلیلی خوبی از خود به یادگار گذاشته و ابعاد مختلف تاریک این دوره را روشن نموده اند. ضمن آن که گروه سومی هم چون اصغر حیدری وجود دارد که براساس منابع موجود به طرح علمی موضوع پرداخته اند.

به طور کلی پیشروان مخالفت وجود سیادت در خاندان صفوی کسروی و ولیدی طغان(توگان) هستند که به دنبال جمع آوری آراء مخالف ضد صفوی برای رد وجود سیادت و تشیع صفوی(کسروی، ۱۳۷۹ و حیدری، ۱۳۸۷ و سیوری، ۱۳۶۳ و رویمر،۱۳۷۰: ۳۴۱-۳۴۰) بودند. رحیم لو نیز ادعای سیادت صفویان را ادعائی کذب، با اهداف سیاسی نوشته است (رحیم لو، ۱۳۷۰: ۲۳۲-۲۱۷). توگان ضمن اعتقاد به تبار کردی صفویان، معتقد است که در زمان سلطنت شاه­ اسماعیل بود که اولین بار ادعای دروغین سیادت توسط صفویان مطرح شد نه همان­طور که خیلی‌ها معتقدند در زمان سلطنت فرزند وی یعنی شاه ­طهماسب حدود ۹۸۴ -۹۳۰ هجری (موریموتو، ۱۳۹۰: ۲۶۳-۲۴۱)

محققانی چون زرین ‌کوب، سیوری، حیدری و دیگران ضمن بررسی بدون غرض و هر گونه جانبدارانه ای در گرایش مذهبی صفویان از سیادت آنها دفاع کرده اند. زرین‌ کوب همانند رویمر معتقد بود ابن الکربلایی ضد صفوی بوده است. اولاً، او معتقد بود که خواجه علی نه تنها خودش را شریف علوی می‌نامید بلکه عمدتاً او را به همین نام می شناختند. زرین‌ کوب استفاده از عبارت؛ العلوی الموسوی را برای شیخ ابراهیم در کتابی که به وی توسط عبدالرحیم خلوتی (ف ۸۵۹ هجری) اهدا شده بود و ابن الکربلائی نیز به آن اشاره کرده، نقل می‌نماید.

قدیمی‌ ترین سند خطی مرتبط با نسب رسمی سیادت در مقاله ‌ای توسط کازوئو موریموتو محقق ژاپنی در ۱۳۹۰ش ارائه شد. این مطالعه نموداری شجره ‌شناختی را که در حدود ۸۶۵ هجری در عراق (احتمالاً شهر نجف) ترسیم شده است را نشان می‌دهد. این نمودار نسب رسمی را به شیوه‌ای واضح ضبط کرده است. این نمودار همچنین مدرکی ارزشمند برای اثبات گردش نسب رسمی حدود سه یا چهار دهه قبل از تأسیس سلسله صفویه است (موریموتو، ۱۳۹۰: ۲۶۳ – ۲۴۱).

در دو دهه‌ اخیر چند پایان نامه مرتبط با اسناد و آثار تاریخی و هنری شهر اردبیل در مقطع کارشناسی ارشد کار شده‌ که مهم ترین آن تحت عنوان: بررسی تزیینات کتیبه ای و غیرکتیبه ای بقعه شیخ صفی‌ الدین اردبیلی است که توسط خانم ملکه گلمغانی ‌زاده اصل در دانشگاه تربیت مدرس در ۱۳۸۱ دفاع شد. در این پایان نامه مطلبی در مورد کتیبه سیادت گزارش نشده است. به نظر می رسد دلیل اصلی این موضوع و مغفول ماندن اثر، عدم دسترسی محقق به خاطر قرار داشتن کتیبه در اختیار انباردار یا امین اموالی است که تهیه تصویر و مستند نگاری اثر را با مشکل روبرو ساخته است.

کتیبه سیادت در زمان مستند نگاری و سامان دهی سنگ مزارات مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفی‌ الدین اردبیلی در نیمه دوم سال ۱۳۸۱ توسط نگارنده در تالار دارالحدیث(طاق متولی یا دارالسلام) این مجموعه مذهبی شناسایی گردید. در مستند نگاری متن کتیبه این اثر تاریخی عباراتی وجود دارد که در دوره پیش صفوی از چالش های مطالعات مذهبی عصر صفوی محسوب می شود. بنابراین ضمن بازخوانی متن کتیبه و بازنگری مضمون آن مشخص شد که مفاد کتیبه می‌تواند نقش مهمی در مباحث عصر صفوی مخصوصاً تاریخ مذهبی صفویان داشته باشد.

در تحقیق حاضر کتیبه سیادت به عنوان جدیدترین سند بازیافته برای اولین بار معرفی و مفاد آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و سعی شده با استفاده از متن سنگ فرمان سیادت نظریه عمومی رایج درباره گرایش مذهبی صفویان و سیادت آنها به چالش کشیده شود. با توجه به این که هدف‌ این نوشتار بررسی پیشینه‌ سیادت‌ در خاندان صفوی‌ قبل‌ از دست‌ یابى‌ آ‌ها به‌ قدرت ‌سیاسى‌ براساس کتیبه تازه کشف شده در مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفی‌ الدین اردبیلی است‌، در وهله ی نخست به خاطر ارتباط بحث با تبارشناسی صفویان به این مساله پرداخته می شود و در مرحله بعد سیادت صفویان براساس کتیبه ی سنگی نویافته در مجموعه مذهبی شیخ صفی‌ الدین اردبیلی مورد بازنگری قرار خواهد گرفت.

تبارشناسی صفویان

 

فرضیه های مختلفی درباره تبار شیخ صفی‌ الدین اردبیلی ارائه شده و اصل صفویان را به طوایفی از اقوام ایرانی و ترک و عرب انتساب داده اند، ولی برخی از مورخان اصل و نسب صفویان را نامعلوم می دانند (بوسورث، ۱۳۸۱: ۵۳۱) البته به استناد برخی منابع تاریخی نام تبار شیخ صفی ‌الدین اردبیلی تا زمان ظهورشان در تاریخ اردبیل با یمن (ترکمان، ۱۳۵۰: ۱/۱۰ و ابن اثیر، ۱۳۷۱: ۱۱/ ۲۶۰ و کاظم‌ زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۸ و هینتس، ۱۳۶۲: ۱۶۲-۱۶۱ و ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۲) پیوند می‌خورد. چنان چه راجر سیوری معتقد است: «منشاء خاندان صفویه هنوز هم در پرده ای از ابهام فرو رفته است. و در مورد مهاجرت ادعایی فیروزشاه از یمن به آذربایجان صحبت کرده و این را نشانه ای از منشاء عربی خاندان صفوی به حساب آورده است، اما لون ادعا کرده که صفویه ترک بوده اند» (سیوری، ۱۳۶۳: ۲).

حسب درج مورخان، همزمان با حاکمیت ارسلان شاه سلجوقیان بر ایران، در ۵۶۹ ق. فیروزشاه زرین کلاه از یمن یا جنوب عربستان(هینتس، ۱۳۶۲: ۲) به طرف ایران حرکت نموده، در محلی به نام رنگین در فاصله بین اردبیل و گیلان که دارای مراتع سرسبز بود، مستقر شد (ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۲ و ترکمان، ۱۳۵۰: ۱/ ۲۷ ، ۱۰ و ابن اثیر، ۱۳۷۱: ۱/۲۶۹) نتیجه تحقیقات نگارندگان بیانگر آن است که محل رنگین هونی واقع در اطراف کوه های بغر و طالش قرار دارد و به نظر می رسد همان محلی است که فیروز شاه زرین کلاه به عنوان اقامتگاه موقت خود انتخاب نمود.

مورخان علت اصلی جابجایی فیروز را از یک نقطه جغرافیایی به نقطه دیگر، نشر و توسعه آموزه های اسلام بیان کرده اند؛ به طوری که «ولیدی طغان احتمال می دهد که اجداد صفویه هنگام فتح مناطق اردبیل، مغان و داربوم در ۴۱۵ ق توسط امیر روادی کرد مملان بن وهسودان همراه وی بوده اند».(سیوری، ۱۳۶۳: ۲) «پیروز از سنجار برای تبلیغ و گسترش اسلام در مناطق موغان و مردم اران و الیوان و داربوم -که همه مغ و کافر بودند- به آذربیجان حرکت کرد».(ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۲ و الشیبی، ۱۳۸۵: ۳۶۸-۳۶۷ و سرور، ۱۳۷۴: ۲۳) رسالت فیروزشاه قزلباش ترویج اسلام نه در میان مردم آذربایجان و مسیحیان و ارمنی ها(داوود قلی شاملو، ۱۳۷۱: ۲۲) بیان شده است.

شهرهای خراسان بزرگ یعنی مشهد و هرات(موسوی اردبیلی نجفی، ۱۳۴۷: ۲۸۰-۲۷۸) نیز از جمله مناطقی است که به عنوان خاستگاه صفویان قبل از حرکت به سمت آذربایجان و اردبیل مورد توجه مورخان قرار گرفته است؛ فیروز شاه زرین‌ کلاه از جمله اجداد سلسله صفوی زمانی در مشهد الرضا تولیت و نقابت (سرور، ۱۳۷۴: ۲۳) مزار امام هشتم شیعیان امام رضا (ع) را بر عهده داشت. البته نقابت صفوی بر مشهد الرضا به دوره قبل از فیروز شاه یعنی سید احمد بن محمد الاعرابی از جمله فرزندان ابوالقاسم حمزۀ بن امام موسی الکاظم می رسد که گفته می شود وی از اولین نقیبان سادات موسوی مشهدالرضا، جد صفویان بود (طلایی و دیگران، ۱۳۸۵: ۱۱۳)

نام اسلاف سلسله صفوی بعد از خراسان بزرگ به عنوان یکی از مراکز مهم شیعه در عصر خلافت عباسی، با نواحی گیلان(ابن‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۲ و سیوری، ۱۳۶۳: ۴) و سنجار یا سنجان در کردستان(ابن‌بزاز اردبیلی، همان:۷۲ و هینتس، همان: ۱۶۱ و پطروشفسکی، ۱۳۵۴:۳۸۳ و نشاطی شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۶ و کسروی، ۱۳۵۲: ۷۹) و سنجار(ریاحی، ۱۳۷۲: ۱۱۶-۱۱۴ و کسروی، ۱۳۷۹: ۴۸-۴۶) در موصل گره می خورد. در دوره بعد، عواض (عوض/عوض‌الخواص) فرزند فیروزشاه با حرکت از رنگین به طرف ناحیه اردبیل در آبادیی به نام اسفرنجان (ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۳ و نشاطی شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۷) سکنی گزید. نوادگان عوض‌ الخواص تا زمان رحلت محمدالحافط فرزند عوض‌ الخواص در اسفرنجان اقامت داشتند، تا این که صلاح‏ الدین رشید (نشاطی شیرازی، همان: ۳۷) فرزند محمدالحافظ بعد از تقسیم تمامی اموال خود در بین مردم اسفرنجان (بی نام، ۱۳۶۳: ۳۶۹) تصمیم گرفت به یکی از روستاهای نزدیک اردبیل به نام کلخوران [در شمال شرق اردبیل] مهاجرت کند (ابن ‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۷۳)

تحقیقات نگارندگان درباره جای نام شناسی و باستان شناسی محل های استقرار و حرکت صفویان در مهاجرت آنها به طرف اردبیل منجر به شناسایی بقایای باستانی آبادی اسفرنجان در مختصات ۲۰ ۴۴ ´۴۷ °۳۸ عرض جغرافیایی و “۹٫ ۵۵ ´۱۴ °۴۸ طول جغرافیایی، در ارتفاع ۱۵۳۹ در سمت راست جاده اردبیل به شهر گیوی تحت عنوان خرابه اسفرجان گردید. هرچند وجود تدفین های عصر آهن در این منطقه قطعی است ولی قدمت خود محوطه خرابه اسفرنجان به عصر ساسانی تا سده ی یازده هجری می رسد. قطب الدین احمدبن صالح با نقل مکان به کلخوران مقیم دایمی این روستا گردید. و تا تبدیل شدن اردبیل به آستان گاه دولت ظاهری(کربلایی تبریزی، ۱۳۴۴: ۲۸۴) با تکیه بر مسند ارشاد به دستگیری محتاجان و بینوایان پرداخت (طباطبایی مجد، ۱۳۷۶: ۶۱ و کاظم ‌زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۱۱) دغدغه اصلی خاندان صفوی ارشاد و هدایت مردم منطقه به اسلام، و اهتمام در رسیدگی به امور نیازمندان، دامداری و زراعت بود (ابن ‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۴۲۵، ۴۰۵، ۱۲۶، ۸۳، ۷۵، ۷۳-۷۲ و پطروشفسکی، ۱۳۵۴: ۱۲۶) به عبارتی، دو وظیفه مهم اجتماعی و سیاسی- فرهنگی اجداد صفوی در منطقه امامت مردم به آموزه های اسلامی و توسعه قلمرو اسلام و دستگیری از مردم مستمند بود.

 

این دوره از تاریخ اردبیل مقارن با حاکمیت ایلدگزیان (۶۲۲-۵۳۰ ق) بر آذربایجان و چهارمین دوره جنگ های صلیبی و هجوم متوالی گرجی ها و ارمنی های مسیحی به آناتولی شرقی و نواحی جنوبی ارس است. ایلدگزیان به عنوان حاکمان محلی آذربایجان و ماورا قفقاز شرقی سخت تحت فشار گرجیان قرار داشتند و نتوانستند از دهه های پرتلاطم آغازین قرن هفت هجری جان سالم به در برند. بدین ترتیب هرچند اتابکان احمدیلی را که از رقیبان آنها بودند برافکندند ولی در برابر توش و توان فوق العاده خوارزمشاهیان تاب مقاومت نیاوردند و در ۶۳۳ ق جلال الدین منگبرتی اوزبک بن جهان پهلوان محمد را خلع کرد. بدین ترتیب، اهمیت تاریخی این اتابکان در سلطه ی مقتدرانه ی آنها در دهه های آخر سلطنت سلجوقیان بزرگ بر بیشتر نواحی شمال غربی ایران بود و نیز نقشی که به عنوان قهرمانان عالم اسلام در برابر شاهان باگراتیدی نو برآمده گرجستان ایفا نمودند (بوسورث، ۱۳۸۱: ۳۸۵) نقش غازی گری تبلیغی شیوخ صفوی در آذربایجان و فراسوی رودخانه ارس نباید نادیده گرفته شود. به طوری که این اصالت مهم منجر به هجوم قوای گرجی به اردبیل شده، هستی مردم به فنا رفت؛ زمانی که سید قطب‏ الدین احمد باقی به منصب ارشاد و هدایت مردم رسید گرجی ها برای نشر مسیحیت در آذربایجان و اردبیل به این بخش ها هجوم آورده و چندین هزار نفر را شهید کردند (ابن ‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳ :۷۴-۷۳)

 

سپاهیان گرجى تحت فرمان ملکه تامارا / تمر (۶۰۹-۵۳۹ ق) براى تأدیب شیخ اردبیل که مهاجم شناخته شده ‏بود از آن گذشتند و شهر را غارت کردند (ابودلف، ۱۳۵۴: ۱۰۵) مولف تاریخ شاه اسماعیل نیز دلیل تاخت و تازها را یک یورش انتقامی علیه صالح فرزند قطب الدین احمد می داند که توانسته بود بسیاری از مسیحیان را به اسلام درآورد (بی نام، ۱۳۶۳: ۷۱۸) آثار خرابی شهر اردبیل مخصوصاً در برج و باروی آن تا زمان شیخ صفی ‌الدین اردبیلی از بین رفته بود (ابن ‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۶۴۲) مورخان تاریخ این یورش ویرانگر را به آذربایجان و اردبیل با کمی اختلاف بین ۶۰۰ تا ۶۰۶ ق نوشته شده است. [۳] مورخ معروف ترکT یورش گرجیان بi آذربایجان را در سال ۶۰۰ می نویسد. این تهاجمات ظاهراً تا ۶۰۲ ق ادامه داشته است. (الشیبی، ۱۳۶۲: ۳۶۹) پس از قطب ‌الدین احمد، فرزند او شیخ امین ‌الدین جبراییل (ف ۶۵۶ ق) به مقام روحانی جانشینی صفویان رسید. پس از او شیخ صفی‌ الدین اردبیلی در سلسله صفوی ظهور کرد. در ۷۰۰ هجری شیخ صفی‌ الدین اردبیلی طبق وصیت شیخ زاهد گیلانی، اقدام به ساخت و بنیاد خانقاه خود در شهر اردبیل نمود. (ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۹۵۸-۹۵۷ و ۶۴۲ و کاظم‌ زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۱۷-۱۲ و هینتس، ۱۳۶۲: ۱۶۲) بدین ترتیب اردبیل به دارالارشاد تبدیل شده و جایگاه ویژه ای در بین شهرهای آذربایجان یافت.

 

سند نویافته باستان شناسی مبنی بر وجود سیادت در خاندان صفویان متعلق به دوره پیش صفوی

مهم ترین منبع برای بررسی سیادت صفویان کتاب صفوه الصفا و نسخه های رونوشت این اثر تاریخی است که در موزه‌های مختلف داخلی و خارجی نگهداری می شود. مطالب مندرج در این کتاب و نسخه‌های رونوشت درباره گرایش مذهبی صفویان به خاطر عدم شفافیت، موجب نظریات دوگانه و متناقض شده است. ضمن آن که تا یک صد سال بعد از تحریر نسخه اصلی صفوه الصفا هیچ سندی دال بر تایید سیادت صفویان شناسایی نشده است. «در نسخه های موجود صفوه الصفا در آستان قدس رضوی (استنساخ ۱۰۴۲ هجری)، موزه بریتانیا، کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز(استنساخ ۱۰۳۵ هجری) و نیز نسخه مربوط به مرحوم نخجوانی به صراحت از زبان شیخ صفی ‌الدین اردبیلی، مذهب وی تشیع اهل بیت رسول خدا(ص) بیان شده، اما در نسخه‌ های کتابخانه ‌های شچدرین لنینگراد سالتیکوف و کتابخانه‌ ایاصوفیه (استنساخ ۸۹۶ هجری) از زبان شیخ صفی ‌الدین اردبیلی چنین آمده: ما مذهب صحابه داریم و هر چهار را دوست داریم و هر چهار را دعا کنیم. ذکر چنین جمله‌ای از شیخ صفی نمی تواند مقرون به حقیقت باشد. اگر هم شیخ چنین گفته باشد، به خاطر پوشیده داشتن اعتقاد خود (تقیه) بوده‌ است». (حیدری، ۱۳۸۷: ۱۲۲). چنان که کربلایی تبریزی (ف ‌۹۷۷ هجری) که سنی مذهب و مخالف اخلاف شیخ صفی‏ الدین اردبیلی بوده از قول مرشد خود شاه مجتبی پسر امیر بدرالدین لاله نقل می‏ کند که در زمان شیخ صفی‏ الدین، نسب سیادت او ظاهر بود اما در اظهار آن اصرار نداشت. وقتی سؤال کردند مگر شما را از اظهار این نسب خوش نمی‏ آید ؟جواب‌ داد: «از روى‌ حزم‌ نفس‌ است؛ که‌ ما به ‌کدام‌ عمل‌ شایسته‌ و بایسته‌، می توانیم‌ خود را به‌ این‌ دودمان‌ گرامى‌ نسبت‌ دهیم؟» (کربلایی تبریزی، ۱۳۴۴‌: ۲۲۵- ۲۲۳)

نکته ای که نباید در تحقیقات مربوط به گرایش مذهبی و تبارشناسی صفویان فراموش شود مساله تحریف صفوه الصفا نه توسط صفویان، بلکه معاندین این سلسله است. به عبارتی برخلاف ادعای رایج درباره تحریف صفوه الصفا توسط خود صفویان، بلکه کسانی چنین کردند که با این سلسله مخالف بودند. «از جمله بر ورق یکی از دو نسخه متعلق به دارالعلم شیراز نوشته ای دیده می شود که به عموم طالبین و راغبین کتاب وصیت شده به نسخی که به خط شیخ کاتب اردبیلی نشر شده مراجعه کنند، که نسخه های دیگر را معاندین تحریف و تصحیف کرده اند».(ابن‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۲۹) بنابراین دو بیان و دو تفسیر متمایز منجر به دو رویکرد ،حداقل، متناقض و متضاد شده است؛ برخی چون کربلایی تبریزی، موافق سیادت خاندان صفوی هستند (همان: ۲۲۵- ۲۲۳) و عده ای چون مولف کتاب “شیخ صفی و تبارش” مخالف وجود تشیع و سیادت صفویان اند. (کسروی، ۱۳۶۲: ۵۶ و ۴۵ و۴۰-۳۶) بعید نیست علت این دوگانگی فرضیه، انعدام و تحریف منابع مربوط به گرایش صفویان در دوره های مختلف تاریخی، عدم دسترسی محققان به برخی منابع معتبر احتمالی، نگاه غرض آلود و تعصب گونه و عدم انصاف در برداشت ها و …. باشد.

در این عصر نیز برخى‌ صاحب‌نظران‌ دلایل‌ کسروى‌ و همفکرانش‌ را براى‌ تردید در سیادت‌ صفویان‌ کافى‌ و قابل‌ قبول ‌ندانسته‌ اند و بدین‌ ترتیب‌ بر سیادت‌ صفویان‌ مهر تایید زده‌اند (درخشان‌، ۱۳۵۳: ۱۶۲- ۱۵۳ و‌ زرین‌کوب‌، ۱۳۶۲: ۵۹) و طرفدار سیادت و شیعه بودن صفویان هستند، به طوری که دکتر علی شریعتی نهضت صفویه را قبل از تشکیل دولت صفوی نهضت شیعه دانسته است (شریعتی، ۱۳۷۹: ۱۴۳). دکتر بینا نیز مطلق سیادت شیخ صفی‏ الدین اردبیلی را محتمل می شمرد و پس از تدقین در براهین مختلف به این نتیجه می رسد که تاکنون هیچ کس خلاف آن را ثابت نکرده است. وی نه دستکاری دست نویس های متأخر را انکار می کند و نه تبار کُردی فیروز شاه را، اما چنین گمان کرده است که می توان باور داشت شیخ صفی ‏الدین اردبیلی واقعاً سید بوده، اما از فرط فروتنی خود را سید نمی نامیده است. پسر وی یعنی شیخ صدرالدین موسی که علاقه بیشتری به اصل و نسب خانواده خود داشته با کامیابی به جستجوی سلسله اجداد خود برآمده است. حال هرگاه حاصل و نتیجه پرس و جوهای او بعدها در صفوهالصفا جای داده شده، دلیلی به دست نمی دهد که ولیدی طغان از اختراع یا کسروی از دروغ، سخن به میان می آورند (رویمر،۱۳۷۰: ۳۴۱-۳۴۰) ضمن آن که زرین کوب (زرین کوب، ۱۳۶۲: ۶۷)، براون (براون، ۱۳۷۵: ۴/۵۲ و ۴۱ و هینتس، ۱۳۶۲: ۲۰)، بنائی (بنائی و دیگران، ۱۳۸۰: ۶۷) و دیگران درباره‌ گرایش پیش صفوی مخصوصاً خواجه‌ على معتقدند که او کاملاً بر اصول شیعه‌ اعتقاد داشته است.

«تیمور در بازگشت از عثمانی و پیروزی بر ایلدرم بایزید سلطان عثمانی در ۸۰۶ ق در اردبیل توقف و با خواجه علی ملاقات نمود. کرامتی که از وی دید و مرید او شد. خواجه علی از تیمور خواست امیران رومی (آناتولی) را که با خود همراه داشت آزاد کند. او نیز آنان را بدو بخشید. خواجه علی اسیران را آزاد کرد و آنها را نزدیک مزار متبرک گنجه بکول در محله ای که به نام آنان به محله رومیان اردبیل معروف شد، سُکنی داد و از آن پس آنان به صوفیان روملو معروف شدند».(کاظم زاده ایرانشهر، ۲۳۵۶: ۴۸) نوادگان این صوفیان در حقیقت به عنوان فداییان در تشکیل دولت صفوی نقش اصلی داشتند. خواجه عبدالرحیم خلوتی (ف ۸۵۹ ق) رحمه الله تصنیفی دارد به نام سامی شیخ شاه ابراهیم صفوی(ف ۸۵۱ ق) نسب ایشان را این گونه بیان فرموده که ابراهیم العلوی الموسوی. بدین ترتیب سخنی در تردید بر سیادت صفویه نخواهد بود. زیرا سلطان خواجه علی تا اعتماد نکند بر نسب خود نمی نویسد. این نسب نامه به شرح ذیل است: حضرت شیخ صفی الدین اسحاق بن سید جبرئیل بن سید صالح بن سید قطب الدین بن سید صلاح الدین رشید بن سید محمد الحافظ بن سید عوض الخواص بن سید فیروزشاه بن سید محمد بن سید شرفشاه بن سید محمد بن سید حسن بن سید محمد بن سید ابراهیم بن سید قاسم بن سید ابی القاسم حمزه بن الامام اهمام موسی الکاظم بن الامام جعفر الصادق بن الامام محمد باقر بن الامام علی زین العابدین الامام الحسین الشهید به کربلا سبط رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بن الامام امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیهم السلام.

خواجه علی در ۸۳۰ ق به دمشق آمد و جماعتی زیادی دورش را گرفته بودند قصد تشرف مکه داشت و گفته می شود که وی شریف علوی است در قدس در اواخر جمادی الاولی ۸۳۲ ق در قدس درگذشت سن او ۶۰ سال بود در باب الرحمه که متصل سور مسجد است دفن گردید و روزی که وفات کرد روز معروف و دیدنی بود و اصحابش بر قبرش گنبد بزرگی بنا کردند و آن مزار در آنجاست». (موسوی نجفی ننه کران، ۱۳۴۷: ۲۷۴). برخی معتقدند مقبره خواجه علی سیاه پوش در بلاد خوزستان قرار دارد. این مقبره معروف به مزار سید علی زیارتگاه خاص و عام در دزفول است و مراسم روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی بیشتر در دور صحن و رواق حضرت ایشان برگزار می شود. دارای صحن رواقی زیباست که در زمان شاه عباس اول تعمیرات اساسی در آن صورت گرفته و پس از خرابی های وارده بر آن در زمان قاجار مجدداً به ترمیم خرابی ها پرداخته شده است».(جامعی، ۱۳۷۲: ۸۶-۸۲

«شیخ‌ سلطان‌ خواجه‌ على‌ را می توان‌ به‌ دلیل‌ نام او‌ شیعه‌ دانست‌، اما مشخصاً به‌ این‌ جهت ‌او را پیرو شیعه‌ مى‌دانند که‌ گویند او امام على‌ علیه‌ السلام‌ را به‌ خواب‌دیده‌ و در ابیاتى‌ ستوده ‌است». (رویمر، ۱۳۸۰: ‌۲۶۶) والتر هینتس نیز نقش شیعی خواجه علی را پذیرفته است (مزاوی، ۱۳۶۳: ۱۸۰) بنابراین می توان گفت که «آئین باطنی طریقت صفوی در روزگار خواجه علی صبغه شیعی به خود گرفت». (بنانی و دیگران، ۱۳۸۰: ۶۷) هر چند شکست همزمان نهضت های انقلابی همچون حروفیه، نوربخشیه، سربداران و دیگر جنبش ها سبب شد در این عصر نیز همانند دوره شیخ صدرالدین موسی رفتاری محافظه کارانه در برابر جریان های سیاسی در پیش گیرند. به اعتراف محققان، نهضت صفوی در دوره شیخ جنید و شیخ حیدر الصفوی با رویکرد سیاسی و شیعی علنی در فکر ایجاد حکومت برآمد. به طوری که شیخ حیدر به الغازی (پارسادوست، ۱۳۷۵: ۱۵۲) معروف گردید. همین فعالیت ها که در راستا آرمان های مذهبی انجام می یافت سبب شد که وی از طرف مورخان اهل تسنن به الحاد و رفض متهم شود؛ «شیخ دین اباحت را برای ایشان ترویج داده قواعد شریعت خرمیان بابکی در میان شان نهاد». (خنجی اصفهانی، ۱۳۷۹: ۲۹۴– ۲۸۵) حال بین اتهام شریعت بابکی و خرمی به نوادگان شیخ صفی‌ الدین اردبیلی چه ارتباطی با گرایش مذهبی آنها داشته، نیازمند تحقیق بیشتر است.

بررسی سنگ فرمان معروف به کتیبه سیادت  

کتیبه سیادت که تا دهه ۱۳۷۰ ش. در سمت غربی بدنه مناره برجی شکل مسجد جامع عتیق نگهداری می شد در نیمه  دوم دهه موردنظر برای حفاظت بهتر و جلوگیری از سرقت به محوطه شهیدگاه بقعه شیخ صفی‌ الدین اردبیلی منتقل گردید. این اثر در ۱۳۸۱ توسط نگارنده شناسایی و متن آن خوانده شد. این کتیبه به خاطر اهمیت مضمون آن در ۱۳۸۸به همراه چند سنگ مزار و سنگ فرمان ارزشمند توسط مدیریت موزه های استان و مجموعه مذهبی شیخ صفی ‌الدین اردبیلی خانم گلمغانی زاده اصل به موزه باستان شناسی استان انتقال یافت.

کتیبه سنگی سیادت فارسی- عربی بوده و به باور صابر صفایی خوشنویس معروف معاصر اردبیل خط ثلث ریحانی است. مضمون این کتیبه به بخشش مالیاتی بازار برنج فروشان اردبیل اشاره دارد. ابعاد سنگ فرمان ۱۱۷ در ۴۳ در ۶ سانتیمتر بوده و از جنس رسوبی آهکی سبز تیره است. متن متشکل از ۱۰ سطر بوده که هم‌اکنون ۸ سطر سنگ نوشته تقریباً سالم و خوانا ‌بوده، ادامه متن در سطرهای نه و ده و تاریخ آن، به خاطر فرسودگی با عوامل طبیعی بیش از چند حرف آن مشخص نیست. طول و عرض هر یک از سطرها ۱۰ در ۴۳ سانتیمتر بوده که در داخل کادرهای چهارگوش با خطوط نواری ۲ سانتیمتری از هم متمایز می شود (تصویر ۲). مقایسه نوع خط کتیبه های سنگی عصر صفوی مخصوصاً کتیبه سنگی سردر آشپزخانه مجموعه مکشوفه توسط نگارنده، متعلق به دوره شاه عباس کبیر در اردبیل (یوسفی، ۱۳۸۶: ۱۶۹) بیانگر اجرای ضعیف آن نسبت به است.

متن سنگ فرمان به شرح ذیل خوانده می شود:

سطر اول: از حضرت هدایت سماء، ولایت آثار وکرامت

سطر دوم: پناه، سیدالسادات، منبع زلال

سطر سوم: السعادت ابوالهدایه علی الصفوی

سطر چهارم: خیر ثبات دولت دو جهانی و حصول

سطر پنجم: سعادت جاودانی تمغای برنج بازار

سطر ششم: اردبیل را بخشید امید آن که بواسطه ی

سطر هفتم: این انعام حق تعالی ابواب جزیل کرامت دهد

سطر هشتم: [………………………….] خداوند سوا [……..]

سطر نهم: [………………………..] اود ….. [] سین

براساس این اثر ارزشمند نویافته و دیگر اسناد تاریخی، دوره پیش صفوی را می توان به دو دوره فرهنگی تقسیم کرد: ۱٫ عصر طریقت؛ از زمان شیخ صفی‌الدین اردبیلی تا اواخر حیات صدرالدین موسی. ۲٫ عصر سیاست و مذهب؛ از زمان خواجه علی تا اوایل بنیاد حکومت صفوی. بررسی القاب شیوخ دوره اول بر عملکرد دینی این دوره دلالت دارد هرچند با دور شدن از این عصر و ظهور خواجه علی شاهد برنامه های سیاسی و مذهبی در دوره دوم هستیم. به بیان روشن تر، در دوره دوم در القاب شیوخ و رهبران صفوی که از طرف منابع این دوره ها در حق آنها بیان شده از یک طرف بیانگر عملکرد سیاسی شیوخ صفوی و از سوی دیگر، موقعیت معنوی صفویان و گرایش عرفانی و مذهبی آنهاست. مثال دوره اول دقت در القاب شیخ صفی‌ الدین اردبیلی و صدرالدین موسی است. جد اعلای سلسله صفوی با عنوان‌های دینی و عارفانه یی چون سلطان شیخ صفی ‌الدین و صفی ‌الحق و الدین و سلطان‌ المشایخ (یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۳۰۶ و ۲۶۴ و ۲۵۲)، سلطان ‌المشایخ و المحققین (ابن ‌بزاز اردبیلی، نسخه لیدن، برگ ۱۳)، قطب‌ العارفین سالک محجه الیقین (کسروی، ۱۳۶۲: ۷۴)، قطب‌ العارفین سلطان ‌المحققین و صفی ‌الحق (یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۲۱۵)، قطب‌ العارفین مرشد الخالق الی الخلایق (افوشه‌ ای نطنزی، ۱۳۵۰: ۲۷)، قطب فلک ولایت و مهرسپهر هدایت (فضل ‌الله همدانی، ۱۳۶۴: ۲۶۶ و کسروی،۱۳۶۲: ۷۶) شیخ‌ الاسلام و المسلمین (فضل ‌الله همدانی، ۱۳۶۴: ۳۰۹ و کسروی،۱۳۶۲: ۷۵) خلیل عجم (کاظم ‌زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۳۸)، قطب‌ آلافاق سلطان شیخ صفی ‏الدین اسحاق اردبیلی (شاملو، ۱۳۷۱: ۲۴ و یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۲۱۰ و شوشتری، ۱۳۶۵: ۲/ ۷۸)، وحید آفاق و نادره آفاق(خنجی اصفهانی، نسخه خطی: ۱۳۶ الف و ۱۳۵ ب) معروف بود.

محی‌الدین محمد فرزند شیخ صفی‌ الدین اردبیلی نیز در منابع تاریخی و کتیبه مرقدش با عنوان خواجه محى‌المله و الدین عنوان شده‌است (ابن ‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۱۱۳۵ و یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۲۵۰ و ۲۴۴). شیخ صدرالدین موسی فرزند دیگر شیخ صفی‌الدین با القابی چون صدر دین و صدرالحق (یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۳۰۴)، صدرالمله و الدین (خواندمیر، ۱۳۷۰: ۴۶)، صدر الحق و المله و الدین (یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۳۰۷ و ۳۰۴)، سلطان‌ المشایخ و العارفین (همان: ۲۵۰)، شیخ‌الاسلام اعظم (قائم‌مقامی، ۱۳۴۸: ۱۵-۱۳)، شیخ ‌الاسلام (نخجوانی، ۱۹۷۴: ۲۴۲)، سلطان خواجه صدرالدین موسی (ابن‌ بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۱۲۳۸) و حضرت مرشدالکاملین و سلطان المحققین قطب الاوتاد (قزوینی، ۱۳۶۳: ۳۸۵) معروف بود. اما در دوره دوم شیخوخیت، شاهد کاربرد القاب متعدد برای شخصیت های صفوی هستیم. این القاب هم بر آمیختگی دین و سیاست و هم بر رویکرد سیاسی و نظامی رهبران صفوی دلالت دارد. کاربرد عنوان‌هایی چون خواجه، شاه، سلطان، پادشاه، ابوالهدایه، ابوالولایه، الغازی و غیره در پیشوند و پسوند اسامی نوادگان شیخ صفی‌ الدین اردبیلی بر آرمان‌های بلند سیاسی صفویان در قالب فعالیت‌های دینی اشاره دارد. که بررسی زندگی رهبران صفوی از جمله خواجه علی و نوادگان بعد از او، بیانگر عملکرد سیاسی و نظامی صفویان است. چنان چه در عصر خواجه علی آرام آرام گرایش به جنبه های سیاسی تشیع آشکار شده و خط مشی نهضت سازماندهی می شود. از این رو، خواجه علی از دو عنوان اختصاصی عارفانه و مذهبی برخوردار بود؛ از یک طرف او را «به خاطر استفاده از قباى سیاه برای نگه داشتن تعزیت بر امام حسین (ع) سیاه پوش می‌گفتند».(خواندمیر، ۱۳۵۳: ۲۴۱ و منجم یزدی، ۱۳۶۴: ۱۹) و از سوی دیگر عنوان حضرت سلطان خواجه علی (کاظم‌زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۴۸) را داشت. هم چنین روند جذب فدایی رومی و شامی و طالش در دوره شیخ ابراهیم فرزند خواجه علی و آمیختگی مذهب و سیاست تا بدان حد افزایش یافت که این شخصیت را شیخ شاه نامیدند. بنابراین تاثیر معنوی خواجه علی در اقتدار فرزند و شروع عصر نوینی از تاریخ سیاسی و نظامی نوادگان صفوی و تداوم آن در دوره‌های بعد بر هیچ محقق تاریخ پوشیده نیست.

در دوره شیخ جنید که همزمان با نهضت اردبیل است(مزاوی، ۱۳۶۳: ۱۲۶)، خط مشی نظامی‌ گری، کاربردی‌ ترین روش نوادگان صفوی برای به دست گرفتن قدرت تبدیل گردید. از این رو شیخ جنید عنوان شیخ را کنار گذاشته، به نام سلطان (بنانی و دیگران، ۱۳۸۰: ۵۰) به فرماندهى پرداخت. جنید اولین کس از دودمان صفویان است که دین و سیاست را در هم آمیخت و هر دو را براى رسیدن به هدف لازم شمرد. جنید در این راه دشوار که براى اولین بار در دودمان صفوى انجام مى‏گرفت با شخصیت نیرومند خود توفیق کامل یافت؛ مریدانش سپاهیان آماده کارزار شدند و جان باختن در راه پیر را با شوق قلبى پذیرا شدند (پارسادوست، ۱۳۷۵: ۱۴۲) وی علاوه بر عنوان سلطان به ابوالهدایه (آرام، ۱۳۸۶: ۲۶۲ و هینتس، ۱۳۶۲: ۱۲۰) نیز اشتهار یافت. البته به نظر می رسد از این دوره به بعد رفته رفته کاربرد سلطان در اول اسامی نوادگان سودای تشکیل حکومت صفوی عمومیت پیدا می کند به طوری که بایزید برادر شیخ جنید و فرزند خواجه شیخ الصفوی معروف به شیخ شاه نیز در کتیبه سنگ مزارش در آرامگاه محی‌ الدین محمد واژه سلطان (یوسفی و گلمغانی ‌زاده اصل، ۱۳۸۹: ۲۵۷) در اول نام این شخصیت درج شود.

شیخ حیدر الصفوی نبیره خواجه علی معروف به سلطان نیز دو عنوان اختصاصی داشت، از یک طرف به سلطان الاولیاء (حسینی جنابذی، ۱۳۷۸: ۲۲۷-۲۲۶) و به خاطر تبلیغات مداوم در آناطولی به ابوالولایه اشتهار داشت (سومر، ۱۳۷۱: ۱۷) و از سوی دیگر به علت برنامه های جهادی متعددش در قفقاز و آناتولی علیه کفار گرجی ها و چرکس های مسیحی ،که کفارشان می نامید (ثواقب، ۱۳۸۳: ۱۷۷-۱۷۶) باید او را غازی نامید. اولین شهریار سلسله صفوی خود را در سکه ها با عنوان الغازی (اسماعیلی، ۱۳۸۵: ۳۹) معرفی کرده است. ضمن آن که در ادبیات عرفانی تخلص خطایی را برای خود برگزیده، در دیوانش خود را غلام حیدر و چاکر قنبر خوانده است. در نوشته ای که به خط او در کتابخانه دانشگاه استانبول موجود است، خود را اسماعیل بن حیدر الحسینی می خواند، و نیز در نامه ای که ظاهراً در ۹۱۵ هجری به محمد شاه بخت خان، معروف به شیبک خان نوشته، خود را به اشاره از آل علی دانسته است. (فلسفی، ۱۳۷۵: ۲۰)

کتیبه سیادت از چند منظر مهم به نظر می رسد؛ اول این که کتیبه موردبحث نه یادداشت خصوصی بلکه فرمانی است که در دوره ای از تاریخ صفوی برای بخشش مالیاتی و حمایت از امور اقتصادی بازار برنج فروشان اردبیل صادر شده است. دوم این که وجود برخی عبارات و القاب عارفانه و مذهبی در متن کتیبه نه تنها مکمل تاریخ مذهبی عصر پیش صفوی و اواخر عصر شیخوخیت است بلکه صدور چنین فرمانی نشانه آمادگی نوادگان صفوی برای تشکیل قدرت سیاسی است. بنابراین با استناد به این سند تاریخی می توان حدس زد صفویان در نیمه دوم سده نه هجری در شهر اردبیل به مرحله ای از قدرت سیاسی رسیده بودند که در آستانه تصاحب قدرت سیاسی و تشکیل حکومت ملی و مذهبی ایران بودند. به عبارتی، همزمان با تولیت سلطان جنید بر خانقاه اردبیل و مقارن با حکومت جهانشاه قراقویونلو و ازهم پاشیدگی تیموریان، زعامت معنوی جنید، نهضت صفویان را به جنبش سیاسی تبدیل نمود(میراحمدی، ۱۳۶۳: ۴۵-۴۴). هرچند حرکت های نظامی جنید و شیخ حیدر و سلطان علی با آگاهی حاکمان وقت در نطفه خفه شد و سلطان علی در ایجاد حکومت ناکام بود ولی در کمتر از یک دهه بعد از قتل سلطان علی پادشاه دولت صفوی به دست شاه اسماعیل و فداییان صفوی تاسیس گردید. اما درباره صاحب کتیبه و تاریخ آن باید گفت وجود عبارت ابوالهدایه (آرام، ۱۳۸۶: ۲۶۲ و هینتس، ۱۳۶۲: ۱۲۰) علی الصفوی در کتیبه نویافته هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که این اثر را به فرزند ارشد شیخ حیدر الصفوی متعلق بدانیم. چرا که لقب سلطان علی الصفوی نیز همانند پدر بزرگ خود شیخ جنید در منابع تاریخی ابوالهدایه (همان) قید شده است.

در منابع تاریخی برادر ارشد شاه اسماعیل صفوی با لقب عرفانی؛ سلطان العارفین و برهان السالکین زبدﺓ المشایخ و العظام صفوی(کاظم زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۴۵) «اندکی بعد از قتل سلطان حیدر در ۸۹۳ هجری فرزند ارشدش سلطان علی پادشاه، در اردبیل صاحب سجاده ولایت شده» (ترابی طباطبایی، ۱۳۸۷: ۱۶)، در راس نهضت صفویه قرار گرفت (سیوری،۱۳۸۰: ۲۹- ۲۸) «جمعی کثیر از صوفیان جهت ادای تهنیت منصب ولایتعهد و طایفه ای برای تحریض بر طلب خون حیدر در اردبیل جمع شدند».(بنانی و دیگران، ۱۳۸۰: ۵۱) به عبارتی، «برخی تا مناسبت کسب زعامت فرقه صفویه به او مبارک بادی گویند، و گروهی تا وی را به کین خواهی پدر برانگیزند». (سیوری،۱۳۸۰: ۲۹) «یعقوب سلطان علی و دیگر اعضای خانواده او را دستگیر کرده و به قلعه اصطخر فارس زندانی کرد». (بنانی و دیگران، همان: ۵۱ و سرور، ۱۳۷۴: ۳۸) آنها چهار سال و نیم در زندان فارس تحت نظر قرار داشتند. «اقتدار سلطان علی بعد از آزادی از زندان نیز موجب ترس رستم میرزا برادرزاده یعقوب آق قویونلو شد.» (ترابی طباطبایی، ۱۳۸۷: ۱۶) از این رو حضور او را در اردبیل برای حکومت آق قویونلوها مناسب ندید. بدین ترتیب با نقشه ای سیاسی «سلطانعلی از طرف حاکم آق قویون لو مامور شد شورش کوسه حاجی بایندر را در مرکز ایران سرکوب کند. سلطان علی در این کار موفق شده و پیروزمندانه به تبریز بازگشت و از رستم رخصت یافت تا با مادر و برادرانش برای سرگیری فرقه  صفویه و ارشاد دینی صوفیان و مریدان به اردبیل باز شود. زهاد رفته رفته در اردبیل که امکان این بود که از حضور در آن دارالارشاد بهره ای یابند، گرد آمدند و به زودی شمار صوفیان انجمن کرده و در آنجا فراوان شد.

در اواخر ۸۹۹ هجری رستم میرزا همچون عموی خویش یعقوب بیش از این، دریافت که سوداهای سیاسی صفویان تهدیدی نسبت به موفقیت خود اوست، و سلطان علی و برادرانش را دستگیر کرد و برای این که آنان را از تماس با پیروان شان محروم کند، به اردوگاه خویش در خوی منتقل ساخت. و تصمیم گرفت آن ها را به قتل آورد». (سیوری، ۱۳۸۰: ۳۱-۳۰) «رستم بیگ پس از کشته شدن شاهزاده سلطان علی میرزا خوشحال شد و مقرر کرد که علی خان سلطان چابک لو (= جاگیرلو) ترکمان به عنوان حاکم اردبیل به این شهر برود و دست از پی فرزندان سلطان حیدر ببرد و هر دو برادر سلطان علی را برداشته به خدمت او بفرستد و از مریدان آن حضرت دمار برآورد».(بی نام، ۱۳۶۳: ۳۹-۳۴) اما در خصوص سال نگارش کتیبه باید گفت کتیبه در دوره ای از زندگی سلطان علی پادشاه و همزمان با تولیت او بر آستانه شیخ صفی ‌الدین اردبیلی صادر شده است. نکته قابل‌توجه در ارتباط با تاریخ سنگ فرمان انطباق تاریخ آن با یکی از نه نسخه موجود استنساخ شده صفوه الصفا است که اصل آن در کتابخانه ایاصوفیه ترکیه [۴] (استنساخ ۸۹۶ هجری) به شماره ۳۰۹۹، و میکروفیلم آن به شماره ۱۱۱۸ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نگهداری می شود. این نسخه که در ۱۸ جمادی‌الاخر ۸۹۶ هجری، همزمان با حیات سلطان علی پادشاه و قبل از تشکیل دولت صفوی مقارن با کتابت فرمان و کتیبه ی سنگی سیادت تحریر شده است.

در میان سنگ مزارات مجموعه مذهبی شیخ صفی‌ الدین اردبیلی نمونه‌هایی وجود دارد که بر سیادت صفویان در دوره پیش صفوی دلالت دارد؛ سنگ مزار برادر ناتنی شاه اسماعیل صفوی با عبارت سید داودبن شیخ حیدر الصفوی و سنگ مزار دوم سمت چپ آرامگاه محی ‌الدین محمد متعلق به یکی از نوادگان صفوی با عبارت: الشاب هذه روضه ‌الخلاصه اولاد المصطفوی السعید شیخ اویس بن شمس‌ الدین بن محمد بن صفوی (یوسفی و گلمغانی‌ زاده اصل، ۱۳۸۹: ۲۵۹-۲۵۸) درج شده که در اصل نوه دختری شیخ صفی ‌الدین اردبیلی و نوه  پسری شیخ زاهد ابراهیم گیلانی است.

نتیجه 

مطالعات در خصوص سیادت پیش صفوی صفویان به خاطر کمبود یا نبود منابع معتبر رنج می‌برد. محققین حدس های زیادی در این خصوص به عمل آورده‌اند؛ اما هنوز معلوم نیست سیادت صفویان و نسب رسمی موسوی در شجره نامه آنها از چه زمانی مطرح شده است. و پیدایش اسناد نویافته احتمالی درباره این مساله نظریات جدیدی را در مبحث گرایش مذهبی صفویان باز خواهد نمود. دارالارشاد اردبیل به عنوان خاستگاه نهضت صفوی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران اهمیت زیادی داشته و می توان اذعان داشت مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى ‏الدین اردبیلی، بزرگ خاندان صفوی مهم ترین نقش در نهضت صوفیانه شیوخ صفوی دارد. در دوره آق قویونلوها این مکان در شکل‏گیری و رشد و در پی آن تبدیل شدن نهضت به کارآمدترین جنبش سیاسی و مذهبی ایران، و تشکیل حکومت ملی تاثیر به سزایی داشته و مرکز و اتاق فکر جنبش محسوب می شده است. لذا مطالعه این مکان از جنبه های مختلف در راستای پژوهش در باب ریشه های اجتماعی نهضت صوفیان حائز کمال اهمیت است. از تحقیقات باستان ‏شناسی نگارندگان در مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى‏ الدین اردبیلی کتیبه سنگی شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفت که در این پژوهش از آن تحت عنوان سنگ سیادت نام برده شد. این سنگ فرمان به دستور متولی وقت مجموعه خانقاهی و آرامگاهی شیخ صفى‏ الدین اردبیلی سلطان علی میرزا فرزند ارشد شیخ حیدر الصفوی و برادر شاه اسماعیل صفوی در دهه آخر سده نه هجری صادر شده و مفاد آن درباره عفو و بخشش مالیاتی بازار برنج اردبیل است.

مطالعه حاضر در باب این سنگ فرمان از دو حیث مورد توجه قرار گرفت. اولا در این سنگ فرمان متولی مجموعه با القابی چون ولایت سماء و سیدالسادات که نشان دهنده‏ وجود سیادت در خاندان صفوی است، یاد است. این مدرک از جمله اسناد مغفول ارزشمند در تحقیقات تاریخ سیاسی و فرهنگی برای بازنگری گرایش مذهبی صفویان است. چرا که کاربرد عبارات مذهبی و عرفانی در القاب صفویان در دوره پیش صفوی ارتباط تنگاتنگی با رویکردشان برای نشر ایدئولوژی براساس شرایط سیاسی حاکم داشته است. به عبارتی یکی از مشخصه های اصلی این اثر درج نام صاحب کتیبه با القاب عارفانه و مذهبی است. درج چنین عناوین روحانی و گاه سیاسی – نظامی از مشخصات کتیبه های دوره های تیموری و صفوی قلمداد می شود. به عبارتی، هرچند درج القاب صفویان در اسناد و منابع تاریخی نگاه عارفانه و طریقت گونه آنها به وظیفه‌ دینی و عرفانی است، ولی در همین القاب مواردی وجود دارد که حاکی از گرایش مذهبی آنهاست.

نکته مهم دیگر این که، موضوع سنگ فرمان بیانگر قدرت تدریجی رو به رشد نوادگان صفوی همزمان با دوره قراقویونلو و حاکمیت آق ‏قویونلوها و تکاپوی آنها برای رسیدن به حکومت می باشد. فراهم شدن فرصت مناسب در اواخر سده‌ی نه هجری برای اسلاف شاه اسماعیل اول جهت اظهار علنی سیادت و حتی آمادگی نوادگان صفوی برای تشکیل حکومتی براساس آموزه‌ های تشیع در اواخر حکومت آق ‌قویونلو از آشفتگی سیاسی در اردوگاه این سلسله حکایت دارد. برخوردهای شتابزده حاکم وقت آق ‌قویونلو با نوادگان شیخ حیدر و بازداشت خانگی تمامی اعضای خانواده شیح صفوی حتی مادرشان حلیمه بیگم و محبوس شدن آنها در زندان اصطخر فارس یا استوماری در وان از نشانه های زوال حاکمیت آق‌قویونلو است. ضمن آن‌که عنوان‌های شاه برای شیخ شاه و پادشاه و سلطان برای سلطان علی و عنوان سلطان برای جنید و بایزید برادر جنید و فرزند سلطان خواجه شیخ و صدور فرمانی چون کتیبه سیادت و سفارش سلطان علی به برادرش اسماعیل میرزا در نبردگاه شام اسبی نزدیک اردبیل در اواخر ۸۹۹ و اوایل ۹۰۰ هجری و بخشیدن تاج صوفی خود به اسماعیل میرزا از نشانه ‌های آمادگی نوادگان شیخ صفی‌ الدین اردبیلی برای تشکیل حکومت ملی ایران براساس آموزه‌های شیعی در آینده و کسب قدرت دنیایی بود. همان تفکری که نهایتاً توسط شاه اسماعیل صفوی به نتیجه قطعی می‌رسد.

با توجه به نتیجه تحقیق نظریه مورخانی چون احمد کسروی و ولیدی طغان مورخ ترک تبار که اعتقاد داشتند در منابع رسمی، شیوخ صفوی قبل از شاه اسماعیل از عنوان شیخ یا خواجه استفاده می‌کردند و هیچ عنوان افتخارآمیز دیگری که دلالت بر سیادت و نسبت علوی صفویان باشد وجود نداشته و به اعتقاد موریموتو ادعای سیادت اولین بار در زمان شاه اسماعیل مطرح شده؛ نمی تواند مستند و مقرون به حقیقت باشد. در حالی که کشف کتیبه سیادت در اردبیل و خوانش مضمون آن نشان می دهد که کاربرد عنوان هایی چون سیدالسادات و ابوالهدایه برای سلطانعلی، ضمن آن که دلیل روشنی برای اثبات کاربرد سیادت در خاندان صفوی در دوره پیش صفوی در دهه ی آخر سده نه هجری است بلکه از نشانه های نفوذ و اقتدار معنوی سیاسی فرزندان شیخ حیدر برای به دست گرفتن حکومت منطقه و شاید تشکیل قدرتی فراتر از مرزهای آذربایجان قبل از ایجاد حکومت صفویان توسط شاه اسماعیل در نیمه اول سده ده هجری است.

 

منابع:

  1. آرام، محمد باقر، ۱۳۸۶، اندیشه تاریخ نگاری عصر صفوی، تهران، امیر کبیر.
  2. آکا، اسماعیل، ۱۳۹۰، تیموریان، ترجمه اکبر صبوری، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
  3. ابرو، حافظ، ۱۳۵۰، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به اهتمام خان بابا بیانی، تهران، انجمن آثار ملی.
  4. ابن اثیر، عزالدین علی، ۱۳۷۱، تاریخ کامل: تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج ۱۱، ترجمه ابوالقاسم حالت، تهران، شرکت چاپ و انتشارات علمی.
  5. ابن بزار اردبیلى، درویش توکلی بن اسمعیل بن الحاج، ۱۳۷۳، صفوه الصفا، تصحیح غلامرضا طباطبایى مجد، تبریز، ناشر: مصحح.
  6. ——————————–، صفوه الصفا، نسخه خطی لیدن، نسخه تصویری شماره ۷۰۱۹، کتابخانه ی مرکزی دانشگاه تهران.
  7. ابودلف، مسعربن مهلهل خزرجى، ۱۳۵۴، سفرنامه ابودلف در ایران، تعلیقات ولادیمیر مینورسکى، ترجمه ابوالفضل طباطبایى، تهران، زوار.
  8. احمدی، حسین، ۱۳۸۴، تالشان، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزرات امور خارجه.
  9. اسماعیلی، صغری، ۱۳۸۵، پژوهشی در سکه ها و مهرهای دوره صفوی، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده زبان و گویش.
  10. افوشه ای نطنزی، محمودبن هدایت الله، ۱۳۵۰، نقاوﺓ آلاثار فی ذکر الاخیار، به اهتمام احسان اشراقی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
  11. اقبال آشتیانی، عباس، ۱۳۴۷، تاریخ مغول، تهران، امیرکبیر.
  12. الشیبی، کامل مصطفی، ۱۳۸۵، تشیع و تصوف تا آغاز سده یدوازدهم هجری، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر.
  13. براون، ادوارد، ۱۳۷۵، تاریخ ادبیات ایران: از صفویه تا عصر حاضر، ج ۴، ترجمه رشید یاسمی، تهران، انتشارات مروارید.
  14. بلاذری، احمدبن یحیی، ۱۳۶۴، فتوح البلدان، بخش مربوط به ایران، تصحیح استاد علامه محمد فرزان، ترجمه آذرتاش آذرنوش.
  15. بنائى، امین و دارلی، دران و دوبروین و سیوری، راجر و لکهارت، لارنس و نیومن و ولش، آنتونی کری،۱۳۸۰، صفویان، ترجمه یعقوب آژند، تهران، انتشارات مولى.
  16. بوسورث، کلیفوردو ادموند، ۱۳۷۱، سلسله‏هاى اسلامى، فریدون بدره ای، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى(پژوهشگاه).
  17. —————، ۱۳۸۱، سلسله‏هاى اسلامی جدید: راهنمای گاه شماری و تبارشناسی، ترجمه فریدون بدره ای، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
  18. بی نام، ۱۳۶۳، عالم‏ آراى صفوى، شکرى، یداللّه. تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ دوم.
  19. ترابی طباطبایی، سید جمال ‏الدین، ۱۳۸۷، آثار باستانی استان اردبیل، تبریز، مهد آزادی.
  20. ترکمان، اسکندربیگ، ۱۳۵۰، تاریخ عالم آراى عباسى، ج ۱، تصحیح ایرج افشار، تهران، امیرکبیر.
  21. پارسادوست، منوچهر، ۱۳۷۵، شاه اسماعیل اوّل پادشاهى با اثرهاى دیرپاى در ایران و ایرانى، تهران، شرکت سهامى ‏انتشار.
  22. پطروشفسکی، ایلیاپاولویچ، ۱۳۵۴، اسلام در ایران؛ از هجرت تا پایان قرن نه هجری، ترجمه کریم کشاورز، تهران، پیام.
  23. ثواقب، جهانبخش، ۱۳۸۰، تاریخ نگاری عصر صفویه و شناخت منابع و مآخذ، شیراز، نوید شیراز.
  24. ———–، ۱۳۸۳، «تحولات گرجستان در عصر صفویه»، مجموعه مقالات صفویه در گستره تاریخ ایران زمین، به اهتمام مقصود علی صادقی، تبریز، دانشگاه تبریز و انتشارات ستوده.
  25. جامعی، بیوک، ۱۳۷۲، نگاهی به آثار و ابنیه تاریخی اردبیل، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.
  26. حسینی جنابدی، میرزابیگ حسن، ۱۳۷۸، روضه الصفویه، به کوشش غلامرضا مجد طباطبایی، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، تهران، دانشگاه تهران.
  27. حیدری، اصغر، ۱۳۸۷، «تحلیلی پیرامون مذهب و سیادت شیخ صفی ‌الدین اردبیلی جد بزرگ پادشاهان صفویه»: (نقد نظریات احمد کسروی)، تاریخ معاصر ایران، سال ۱۲، ش ۴۶، تابستان.
  28. خانعلی، حمید، ۱۳۹۲، مطالعه آثار دوره اسلامی شهرستان کوثر استان اردبیل براساس بررسی باستان شناختی منطقه، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربت مدرس، استاد راهنما: دکتر سید مهدی موسوی کوهپر، تهران.
  29. خنجی اصفهانی، فضل الله بن روزبهان، ۱۳۷۹، تاریخ عالم آرای امینی،به کوشش مسعود شرقی، تهران، انتشارات خانواده.
  30. ————————، تاریخ عالم آرای امینی، تصویربرداری شده از نسخه ی خطی کتابخانه فاتح استانبول، ش ۴۴۳۰٫
  31. خواندمیر، غیاث ‏الدین بن همام‏ الدین الحسینى، ۱۳۵۳، تاریخ حبیب‏ السیر فى اخبارافراد البشر، ج ۴، زیر نظر محمّد دبیر سیاقى، تهران، کتابفروشى خیام.
  32. ————————-، ۱۳۷۰، ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، مجموعه انتشارات ادبی و تاریخ موقوفات محمود افشار یزدی، تهران، چاپ اول.
  33. درخشان‌، مهدى‌، ۱۳۵۳، پیرامون‌ کلمه‌ شیخ‌ و سید، مجله‌ دانشکده‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانى‌، دانشگاه‌ تهران‌، ش‌۴، سال ۲۱٫
  34. درخشان‌، مهدى، ‌۱۳۵۲، سیادت خاندان صفوی، مجله گوهر، ش یازده و دوازده، سال اول.
  35. رحیم‌ لو، یوسف‌، ۱۳۷۰، مواردى‌ از دستاویزهاى‌ معنوى‌ سیاست‌ صفویان‌، یادنامه‌ استاد جعفر سلطان ‌القرایى‌، تبریز.
  36. روملو، حسن بیگ، ۱۳۷۲، احسن التواریخ، تصحیح عبدالحسین نوائیف ج ۱۲، تهران، فرهنگستان هنر.

۳۷٫ریاحی، محمد امین، ۱۳۴۹، تاریخ خوی، سرگذشت سه هزار ساله منطقه پرحادثه شمال غرب ایران و روابط سیاسی و تاریخی ایران با اقوام همسایه، تهران، انتشارات توس.

  1. رویمر، هانس‌ روبرت،‌ ۱۳۸۰، ایران‌ در راه‌ عصر جدید، ترجمه آذر آهنچی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
  2. ————، ۱۳۷۰، مذهب شیخ صفی‌ الدین اردبیلی، ترجمه کیکاووس جهانداری، یکی قطره باران: یادنامه دکتر عباس زریاب خویی، به اهتمام احمد تفضلی، تهران، نشر نو.
  3. زرین کوب، عبدالحسین، ۱۳۶۲، دنباله جستجو در تصوف ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر.
  4. —————، ۱۳۷۵، روزگاران‌ دیگر(از صفویه‌ تا عصر حاضر)، تهران، انتشارات‌ سخن.
  5. سایکس، سرپرسی، ۱۳۶۳، تاریخ ایران، ج ۲، ترجمه محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، دنیای کتاب.
  6. سرور، غلام، ۱۳۷۴، تاریخ شاه اسماعیل صفوى، ترجمه محمّدباقر آرام و عباسقلى غفارى ‏فرد، تهران، مرکز نشر دانشگاهى.
  7. سمرقندی، شیخ عبدالرزاق. ۱۳۷۲، مطلع‏ السعدین و مجمع ‏البحرین، ج ۲، به اهتمام عبدالحسین نوایی، تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه).
  8. سومر، فاروق، ۱۳۷۱، نقش ترکان آناتولی در تشکیل و توسعه دولت صفویه، ترجمه احسان اشراقی و محمدتقی امامی، تهران، نشر گستره.
  9. سیورى، راجر، ۱۳۶۳، ایران عصر صفوى، ترجمه احمد صبا، تهران، نشر کتاب.
  10. ——–، ۱۳۸۰، در باب صفویان، ترجمه رمضان على روح الهى، تهران، نشر مرکز.
  11. شاملو، ولی قلیبن داودقلی، ۱۳۷۱، قصص‌الخاقانی، تصحیح و پاورقی سیدحسن سادات ناصری، تهران، سازمان چاپ و انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  12. شریعتی، علی، ۱۳۷۹، شیعه(مجموعه آثار ش ۷)، چاپ هشتم، تهران، انتشارات الهام.
  13. شوشتری، نورالله. مجالس المومنین، ج ۲، تهران: کتاب فروشی اسلامیه، ۱۳۶۵٫
  14. شیخ ‌الحکمائی، عمادالدین، ۱۳۸۷، فهرست اسناد بقعه شیخ صفى ‏الدین اردبیلی، موجود در موزه ملی، سازمان اوقاف و کتابخانه ملی تبریز، تهران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
  15. صفری، بابا، ۱۳۷۰، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج ۲، اردبیل: دانشگاه آزاد واحد اردبیل.
  16. طباطبائی مجد، غلامرضا، ۱۳۷۶، درد طلب؛ احوال و آراء شیخ صفی‌ الدین اردبیلی، تبریز، نشر ابو.
  17. طلایی، زهرا، ۱۳۸۵، دفتر اسناد، جلدهای دوم و سوم، مشهد، سازمان کتابخانه، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی.
  18. عبادالله زاده ملکی(جمشید ملکی)، ۱۳۴۶، اردبیل شهر مقدس، تهران، انتشارات امیرکبیر؛ کتاب های سیمرغ.
  19. غفاری قزوینی، قاضی احمدبن محمد، ۱۳۴۳، تاریخ جهان آرا، تهران، کتابفروشی حافظ.
  20. فضل‌الله همدانی، رشیدالدین، ۱۹۴۵/۱۳۶۴٫ مکاتبات رشیدی، گردآوری مولانا محمد ابرقوهی، به اهتمام و تصحیح محمد شفیع، به اضافه حواشی و فهارست، لاهور: پنجاب، ایجوکیشنل پریس.
  21. فلسفى، نصرالله، ۱۳۷۵، زندگانى شاه عباس اول، ج ۳، تهران، انتشارات علمی.
  22. قایم مقامی، جهانگیر، ۱۳۴۸، یکصد و پنجاه سند تاریخی از جلایریان تا پهلوی، تهران، ستاد بزرگ ارتشتاران.
  23. قزوینی، عبدالطیف یحیی، ۱۳۶۳، لب التواریخ، به خط محمدباقر نیرومند و به سفارش ضیاءالدین محیط، انتشارات بنیاد گویا، چاپ اول.
  24. کاظم زاده ایرانشهر، حسین، ۲۵۳۶، پنج اثر ارزنده از انتشارات ایرانشهر: سلسله ‏النسب صفویه، تهران، اقبال.
  25. کربلایى‌ تبریزى‌، حافظ‌ حسین‌، ۱۳۴۴، روضات‌ الجنان‌ و جنات‌ الجنان‌، تصحیح‌ جعفر سلطان‌ القرایى‌، تهران‌، بنگاه ‌ترجمه‌ و نشر کتاب.
  26. کسروی، سید احمد، ۱۳۶۲، تاریخ پانصد ساله خوزستان، انتشارات خواجو.
  27. کسروی، سید احمد، ۱۳۷۹، شیخ صفی و تبارش، تهران، فردوس.
  28. کسروی، سید احمد، ۱۳۵۲، شیخ صفی و تبارش، کاروند کسروی؛ تدوین یحیی ذکاء، تهران، کتاب های جیبی.
  29. گلمغانی‌ زاده اصل، ملکه و یوسفی، حسن، ۱۳۸۴، باستان شناسی و تاریخ هنر بقعه شیخ صفی ‌الدین اردبیلی، اردبیل، نیک آموز.
  30. لمبتن، ا. ک. س، ۱۳۷۷، مالک و زارع در ایران، ترجمه منوچهر امیری، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  31. مالکوم، سرجان. ۱۳۶۲، تاریخ ایران، ج ۱، ترجمه‌ اسماعیل حیرت، به کوشش مرتضی سیفی، تهران، یساولی.
  32. محیط‌ طباطبایى‌، محمد، ۱۳۵۴، صفویه‌ از تخت‌ پوست‌ درویشى‌ تا تخت‌ شهریارى‌، ماهنامه‌ وحید، سال‌ ۳، ش‌ ۳۱٫
  33. مزاوى، میشل، ۱۳۶۳، پیدایش دولت صفوى،ترجمه یعقوب آژند، تهران، شرکت افست.
  34. منجم یزدی، ملاجلال‏ الدین، ۱۳۶۴، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال (شامل وقایع دربار شاه عباس صفوی)، به اهتمام سیف‌الله وحیدنیا، تهران، انتشارات وحید.
  35. موحد، صمد، ۱۳۸۱، شیخ صفی‏ الدین اردبیلی چهره اصیل تصوف آذربایجان، تهران، طرح نو.
  36. موریموتو، کازوئو، ۱۳۹۰، اولین نشان از سیادت صفویان در کتب انساب مدرکی جدید برای ادعای پیش صفوی سیادت، ترجمه علی خاکپور، پیام بهارستان، ش ۱۱، سال سوم.
  37. موسوی، سید محمود، ۱۳۸۱، مسجد جامع اردبیل در پرتو کاوش‌های باستان شناختی: مجله باستان ‌شناسی و تاریخ، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، سال شانزده، شماره دوم، شماره پیاپی ۳۲٫
  38. موسوى، سید محمود، ۱۳۸۰، مجموعه تاریخى شیخ صفى‏ الدین اردبیلى خاستگاه تشیع فراگیر، کتاب ماه هنر، ش ۳۲ و۳۱، فروردین و اردیبهشت.
  39. موسوی اردبیلی نجفی، فخرالدین، ۱۳۴۷، تاریخ اردبیل و دانشمندان، ج اول، نجف الاشرف، مطعبه الاداب.
  40. میراحمدی، مریم، ۱۳۶۳، دین و مذهب در عصر صفوی، چاپ اول، تهران، امیرکبیر.
  41. مینورسکی، ولادیمیر، ۱۳۴۲، سفرنامه ابودلف در ایران، ترجمه سید ابوالفضل طباطبایی، تهران، انتشارات فرهنگ ایران زمین.
  42. نخجوانی، محمد بن هندوشاه، ۱۹۷۴، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، متن علمی و انتقادی با مقدمه و فهرست ها به اهتمام عبدالکریم علی اوغلی علی ‌زاده، اداره انتشارات دانش، ج دوم، مسکو.
  43. نشاطی شیرازی (نشاطی الکاتب)، محمد، ۱۳۸۸، تذکره شیخ صفی‌ الدین اردبیلی، ترجمه داود بهلولی، قم، نشر ادیان.
  44. هینتس، والتر، ۱۳۶۲، تشکیل دولت ملى در ایران، ترجمه کیکاووس جهاندارى، چاپ دوم، تهران، خوارزمى.
  45. یوسفی، حسن و گلمغانی‌ زاده اصل، ملکه، ۱۳۸۳، بازنگری تاریخ کتیبه های عصر صفوی در بقعه شیخ صفی‌ الدین اردبیلی، گزارش ‌های باستان شناسی، ش ۳، تهران: پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری.

۸۳٫———————–، ۱۳۸۹، هنرهای شیعی در مجموعه تاریخی و فرهنگی شیخ صفی‌ الدین اردبیلی، اردبیل، موسسه فرهنگی انتشاراتی یاوریان، چاپ اول.

  1. یوسفی، حسن و گلمغانی‌ زاده اصل، ملکه، ۱۳۹۲، تجلی عرفان در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، بریتانیا، لندن: آکادمی مطالعات ایرانی لندن، چاپ اول.
  2. ———————-، ۱۳۹۰، روضه وحید آفاق: گذری در تاریخ هنر و بقعه شیخ صفی ‌الدین اردبیلی، اردبیل، موسسه فرهنگی انتشاراتی یاوریان، چاپ اول.
  3. یوسفی، حسن، ۱۳۸۶، خلاصه گزارش مقدماتی نخستین فصل کاوش در محوطه تاریخی بقعه شیخ صفی ‌الدین اردبیلی، گزارش‌ های باستان شناسی، ویژه نامه دوره اسلامی: ش ۶، پژوهشکده باستان شناسی، سازمان میراث فرهنگی.

[۱] شهر اردبیل در زمان حیات شیخ صفى‏الدین اردبیلی و نوادگان او از کانون های مهم مذهبی و خانقاهی جهان آن روزگار محسوب می شد. علت مهم این امر ساختمان خانقاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی در شهر اردبیل(ابن‌بزاز اردبیلی، ۱۳۷۳: ۹۵۸-۹۵۷ و ۶۴۲ و کاظم‌زاده ایرانشهر، ۲۵۳۶: ۱۷-۱۲ و هینتس، ۱۳۶۲: ۱۶۲) در ۷۰۰ هجری، طبق وصیت شیخ زاهد گیلانی بود. با این عمل، اردبیل به دارالارشاد یعنی محل هدایت و راهنمایی مریدان تبدیل شده و جایگاه ویژه ای در بین شهرهای آذربایجان یافت. بنابراین عنوان دارالارشاد. (بی نام، ۱۳۶۳: ۲۶-۲۲ و حسینی جنابذی، ۱۳۷۸: ۱۱۲) در میان شهرهای مهم ایران اختصاص به شهر اردبیل یافت. هر چند این عنوان قبل از به قدرت رسیدن صفویان به کار برده می شود (سیوری، ۱۳۸۰: ۳۱-۳۰) ولی بعد از تصاحب قدرت نیز و حتی بعد از انقراض صفویان نیز این لقب برای اردبیل استفاده شد. به طوری که در سکه های دوره قاجار؛ فتحعلی شاه این عنوان برای اردبیل ضرب شده است.

[۲] این کتاب در سال ۱۳۸۷ با ویرایش جدید تحت عنوان آثار باستانی اردبیل به چاپ رسید. 

[۳] منبر چوبی منبت کاری شده، روستای مشکول از توابع شهرستان کوثر (گیوی) با تاریخ مندرج ۵۴۱ هجری و سوره توحید جزء قدیمی ترین منابر جهان اسلام، متعلق به اولین سلطان اتابکی، شمس‌الدین ایلدگز (۵۳۰ تا ۵۷۱/ ۱۱۳۶ تا ۱۱۷۵) (خانعلی، ۱۳۹۲: ۱۲۵) بی‌ارتباط با فعالیت‌های جهادی و تقابل این سلسله با صلیبیون در فراسوی رودخانه ارس نیست.

[۴]این نسخه برخلاف ادعای برخی محققان، مطلبی خلاف سیادت شیخ صفی الدین اردبیلی ندارد.