تعجب ملائکه در کربلا – قسمت اول

تعجب ملائکه در کربلا کتاب ارزشمند استاد محققیان است که در سال ۱۳۹۲ به چاب رسید و به مناسبت اربعین حسینی بخش هایی از آن به طور دیجیتال نیز در سایت آکادمی منتشر می شود.

حجت الاسلام و المسلمین شیخ رضا محققیان گورتانی فرزند حاج اسماعیل در تاریخ ۱۰/۴/۱۳۴۸ در اصفهان متولد شده و پس از سپری کردن دوران دبستان و راهنمایی به سال ۱۳۶۲ وارد حوزه علمیه اصفهان شده و دروس مقدمات و مقداری از سطح را در حوزه علمیه اصفهان در مدرسه ذوالفقار فرا گرفته و در اصفهان در دروس حضرات آیات مرحوم سید احمد امامی و حاج سید حسن امامی و حاج آقا حجت ابطحی و شیخ علی اکبر فقیه و… شرکت نمود.
در سال ۱۳۶۸ به حوزه علمیه قم هجرت نمود و دروس خارج را در محضر آیات عظام آیت الله میرزا جوادآقای تبریزی و آیت الله وحید خراسانی و… فرا گرفت و در این مدت رشته تخصصی تفسیر سطح چهار را سپری نموده و موفق به حفظ کامل قرآن کریم شد و قریب به ۱۰ سال است که به تدریس علوم حوزوی و تدریس مکاسب و رسائل و… اشتغال دارد.
***********

واقعه کربلا را باید از ناحیه صبر و شکیبایی آقا ابا عبد الله الحسین (ع)  بررسی نمود؛ زیرا که درجه صبر هر کس نشان دهنده درجه ایمان او است و ملائکه گرچه در ابتدای خلقت انسان، واقعه کربلا را از ناحیه شدّت خون‌ریزی مشاهده می‌کردند و به خدا عرض کردند: « قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسى را در زمین قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟[۱] ولی پس از آن که همه آنان در کربلا حاضر شدند این واقعه را از ناحیه صبر و ایمان آقا اباعبدالله الحسین(ع) مشاهده کردند و به عظمت واقعه کربلا پی‌بردند.

حضرت زینب (ع)، نیز واقعه کربلا را از این زاویه مشاهده کرد. وقتی ابن زیاد ملعون به حضرت زینب گفت: «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ» دیدی خدا با برادرت و اهل بیتت چه کرد!؟ حضرت زینب در جواب چنین فرمود: «فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا» من جز زیبائی چیزی مشاهده نکردم.[۲] لذا ما هم باید به واقعه کربلا از این زاویه نظر کنیم؛ چنان‌که امام زمان عجل الله تعالی فرجه ‌الشریف در زیارت ناحیه فرموده‌اند: ملائکه آسمان از صبر تو در شگفت شدند.

همچنین از روز اول، واقعه کربلا برای سنجش میزان صبر پیامبر و اهل بیت:، رقم خورد. امام صادق(ع) در حدیثی در این باره می‌فرماید: از چیزهایی که خداوند در شب معراج به پیامبر خویش وحی کرد این بود که: «خداوند تو را به سه چیز آزمایش خواهد کرد تا بنگرد شکیبایی و پایداریت چگونه است؟»پیامبراکرم۹ عرض کرد: «پروردگارا! به فرمانت تسلیم هستم و جز به یاری تو بر صبر و شکیبایی ناتوانم.»

سپس پیامبر اکرم(ص) سؤال نمود آن سه آزمایش چیست؟ به او وحی شد که نخستین آزمایش گرسنگی خواهد بود و باید محرومان امّت را بر خویشتن و اهل بیت خودت مقدّم داری! پیامبر اکرم(ص) مراتب اطاعت و شکیبایی خویش را اعلان کرد و عرض کرد توفیق بر صبر و شکیبائی از ناحیه توست.

دومین آزمایش این است که: «باید فشار و آزار را تحمل و رسالت خویش را ابلاغ کنی.» پیامبراکرم(ص) عرضه داشت: «به فرمانت تسلیم و شکیبایی پیشه خواهم ساخت.»

و دیگر این که: «لاجرم باید به آن چه در راه خدا بر خاندانت می‌رسد تسلیم باشی، چرا که حق برادرت غصب می‌گردد و مورد ستم و فشار قرار می‌گیرد و دخت گرانمایه‌ات در حالی که کودک در رحم دارد، مورد ستم و بی‌حرمتی و مصادره‌ی اموال و ضرب و شتم قرار می‌گیرد و قدرت پرستان، بدون اجازه بر حریم خانه‌اش وارد می‌گردند و دو نور دیده‌ات یکی به مکر و غدر دشمن، شهید و پس از شهادت مورد هتک و اهانت قرار می‌گیرد و دیگری از سوی امّتت دعوت می‌شود، آن گاه خود و مردان خاندان و همراهانش کشته می‌شوند و زنان و کودکان و خاندانش به اسارت می‌روند.»

پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: «انا لله و انا الیه راجعون.» کار خویش را به خدا وامی‌گذارم و از او شکیبایی می‌طلبم.[۳]

پیامبراکرم(ص) در تمام این مراحل شکیبایی ورزید، اما در مورد سرنوشت حسین(ع) گریه امانش نمی‌داد و این لازمه‌ی محبّت و رقّت قلب است و با شکیبایی ناسازگار نیست. هرگز نشد که آن حضرت مصائب خود یا یکی از افراد خاندانش را به یاد آورد و اشک بریزد؛ اما هرگاه حسین۷ را می‌نگریست و یا مصائب او را به یاد می‌آورد گریه امانش نمی‌داد.

به حضرت علی(ع) می‌فرمود: حسین را نگه دارد و خود گلوی او را می‌بوسید و هنگامی که سبب گریه را می‌پرسیدند، از فرود آمدن شمشیرهای بیداد بر پیکر امام حسین(ع) خبر می‌داد.[۴]

 آن حضرت هر گاه حسین(ع) را شادمان می‌دید، گریه می‌کرد و هر گاه او را اندوهگین می‌نگریست باز هم اشک می‌ریخت. هرگاه لباس جدید بر اندام او می‌دید گریه می‌کرد و همین گونه، با اقتدای به پیامبر، امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن(ع) همگی بر مصائب و پیشامدهای ناگوار که در راه حق برای امام حسین علیهم‌السلام، در پیش بود، می‌گریستند.

 اما خود امام حسین(ع) در شکیبایی نمونه بود و در همه مراحل به شکیبایی سفارش می‌کرد. او به هنگام آخرین وداع با خاندانش، آنان را به صبر توصیه کرد و با اندرز حکیمانه آنان را از وارد آوردن خراش و صدمه بر چهره و پاره کردن گریبان و جزع و بیتابی نهی فرمود.[۵] ولی از گریه بازشان نداشت.  آری! تنها از دخترش خواست تا پدر زنده است نگرید و قلب او را شعله‌ور نسازد.[۶]

خلقت انسان و اوّلین تعجب ملائکه

وقتی خدا به ملائکه خطاب نمود که من می‌خواهم در روی زمین انسان را به عنوان خلیفه و جانشین خود قرار دهم؛ ملائکه در لوح محفوظ نظر کردند و زندگی انسان را بر روی زمین مشاهده کردند، پس دیدند انسان روی زمین بسیار خونریزی و فساد می‌کند.

برخی از این خون‌ها بسیار توجه ملائکه را به خود جلب نمود، آن خون‌ها، خون‌هایی بود که بسیار مظلومانه و به طرز وحشتناکی در کربلا بر روی زمین ریخته شده بود. وقتی ملائکه خون‌های ریخته شده در کربلا را مشاهده کردند، نسبت به خلقت انسان و خلافت او اعتراض کرده و به خدا عرض کردند: «قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَک‏» «آیا بر روی زمین انسان را خلیفه و جانشین خود قرار می‌دهی؟ انسان در روی زمین خونریزی خواهد کرد ولی ما تو را عبادت و تسبیح می‌گوئیم پس ما شایسته این مقام هستیم.» خدا در جواب آن‌ها یک جمله به صورت سر بسته و قابل توجه گفت به آن‌ها فرمود: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من در مورد انسان مطلبی می‌دانم که شما نمی‌دانید![۷]

آن گاه برای این که ملائکه قبول کنند که انسان قابلیت‌های فوق العاده‌ای دارد و در نتیجه می‌تواند خلیفه و جانشین خدا در روی زمین باشد، اسماء را به حضرت آدم۷ تعلیم داد و ملائکه از قابلیت‌ها و توانائی‌های انسان فی‌الجمله آگاه شدند.

ملائکه در جستجو

ملائکه همیشه در طول تاریخ می‌آمدند و با دقّت به انسان و زندگی او می‌نگریستند تا ببینند سخنی که خدا قبلا به آنها فرموده است: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من در مورد انسان مطلبی می‌دانم که شما نمی‌دانید![۸] چه مطلبی بوده است آنها زندگی حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی: را با دقّت از نزدیک مشاهده کردند ولی برای سؤال خود جوابی نیافتند تا این که واقعه عاشورا و کربلا اتفاق افتاد آنها با اینکه از قبل این واقعه را می‌دانستند و از پیامبران و جبرئیل خبر آن را شنیده بودند. امّا همه ملائکه آمدند حتی چهار ملک مقرّب: جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل نیز آمده بودند آنها در کربلا مشاهده کردند: آقا اباعبدالله الحسین(ع) هر چه دارد با خود برداشته و همه را به قربان‌گاه آورده تا در راه خدا قربانی کند. اگر حضرت ابراهیم۷ یک فرزند خود را به قربان‌گاه برد، آقا اباعبدالله الحسین(ع) همه را آورده، از کودک شیرخوار گرفته تا جوان رشیدش علی‌اکبر، آن هم با چه صبر و استقامتی! با چه عشق و علاقه‌ای!

تعجب ملائکه از صبر آقا امام حسین(ع)

به تعبیر آقا امام زمان (عج)

 تمام ملائکه هفت آسمان نگاه کرده و از صبر، ایمان و استقامت آقا اباعبدالله الحسین(ع) تعجب می‌کردند.[۹] آنها جواب سؤال خود را یافتند و تازه فهمیدند که اگر خدا انسان را در روی زمین خلق می‌کند و انسان این گونه روی زمین خونریزی می‌کند که حتی از خون حضرت علی اصغر(ع) آن کودک شیرخوار هم نمی‌گذرد؛ ولی در مقابل آقا اباعبدالله الحسین(ع) این گونه ایمان، صبر و استقامت در راه خدا دارد که حاضر است همه چیز خود را در راه خدا فدا کند، لذا ملائکه از این صبر، ایمان و استقامت تعجب کردند.

صحنه کربلا همانند یک سکه دو رو دارد ملائکه قبلا آن روی سیاه و ظلمانی این سکه را دیده بودند آن‌ها فقط قتل و خونریزی را دیده بودند؛ لذا اعتراض کردند که «قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَک‏» «آیا بر روی زمین انسان را خلیفه و جانشین خود قرار می‌دهی؟ انسان در روی زمین خونریزی خواهد کرد ولی ما تو را عبادت و تسبیح می‌گوئیم پس ما شایسته این مقام هستیم.» لکن الان ملائکه روی دیگر این سکه را مشاهده می‌کنند و متوجه می‌شوند که آنچه در کربلا دیدنی است و ملائکه باید آن را ببینند و خدا قبلا به آنان گفته است «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من در مورد انسان مطلبی می‌دانم که شما نمی‌دانید![۱۰] آن ایمان فوق‌العاده و صبر آقا امام حسین(ع) است، آن فداکاری و تبعیّت محض آقا قمر بنی‌هاشم ابوالفضل(ع) از امامش آقا اباعبدالله الحسین(ع) است. آن صبر جمیل و سخن جمیل حضرت زینب(ع) است که فرمود: «من در کربلا جز زیبایی ندیدم.»

وصف صبر امام حسین(ع) در کلام امام زمان

در زیارت ناحیه‏ی مقدسه که از جانب حضرت بقیه‌الله (عج)

 است حضرت در خطاب به جد بزرگوارش آقا ابا عبد الله الحسین(ع) می‏گوید: «و قد عجبت من صبرک ملائکه السماوات» به حقیقت که فرشتگان آسمانی از صبر و تحمّل تو دچار شگفتی شدند.

ملائکه آسمان‌ها بیش از هر کسی ناظر جریانات و حوادث خیر و شر عالم بوده‌اند، میلیاردها حوادثی که در هر روز صورت می‏گیرد همه در دید ملائکه است، آن چه در اقطار جهان و میان ملل مختلف عالم از هر فردی واقع می‏شود و هر چه بر سر هر کس می‏آید، مشهود فرشتگان الهی است و نیز تمام اعمال و برنامه‏های امام حسین(ع) از آغاز ولادت تا پایان شهادت، در نظر ملائکه خدا صورت گرفت ولی در هیچ یک از این وقایع و رویدادهای عالم و در هیچ یک از برنامه‏های امام حسین(ع) این مطلب نیامده که ملائکه تعجب کرده باشند، جز در مورد صبر آن بزرگوار.

آن قدر مراتب صبر امام حسین(ع) بالا بود و آن چنان شدّت‌ها، سختی‌ها، دردها و رنج‌ها را در راه رضای خدا تحمل کرد و آن چنان در برابر توفان سهمگین مصایب و دردها، مقاومت نمود که فرشتگان همه چیز دیده، از آن صبر و تحمل، متحیر مانده و تعجب کردند.

در طول تاریخ تمام پیامبران و اوصیای آنها و همچنین اغلب بزرگان جهان در دوران حیات خود دچار ناملایمات و گرفتاری‌های گوناگون بوده‏اند ولی هیچیک از آنان به اندازه‏ی امام حسین(ع) صابر و شکیبا نبوده‏اند، زیرا شرایط و سختی‌های هیچکس در سطح شرایط ناگوار آن حضرت نبوده و مصیبت‌های هیچ کس به پایه و میزان مشکلات و مصایب او نرسیده است. با وجود این همه شرایط نامساعد چنان شکیبائی نمود و بردباری نشان داد که نه تنها عقول آدمیان را به حیرت انداخت بلکه فرشتگان ملاء اعلی نیز در حیرت و شگفتی فرو رفتند گفتن و شنیدن و نوشتن و خواندن این مطالب شاید آسان باشد ولی عمل به آنها از قدرت و توانائی کسی جز امام حسین(ع) ساخته نیست.

آه و ناله‏ی زن و فرزند، فقدان آب و صدای العطش اطفال، کشته شدن یاران و اصحاب، شهادت جوانان بنی‏هاشم، سوزش زخم‏ها، گرسنگی و تشنگی، تجسم اسارت اهل بیت، خستگی طاقت‏فرسا در اثر حمل جنازه‏ی شهداء به طرف خیمه‌ها، همهمه و کثرت دشمنان اینها و ده‏ها امثال این مصائب حوادث روز عاشورا بود که امام حسین (ع) با وجود همه آنها دشمنان را پند و اندرز می‌داد تا شاید کسی از ضلالت و گمراهی برگردد و به راه راست هدایت یابد و عجب اینجا است که هر قدر آن قوم گمراه و قسی‏القلب را موعظه می‌کرد با تیر و شمشیر و نیزه و سنگ او را پاسخ می‌دادند.

عظمت مصیبت کربلا نزد اهل آسمان‌ها

در زیارت عاشورا در مورد عظمت مصیبت کربلا در نظر اهل آسمان‌های هفت‌گانه و تعجب ملائکه چنین آمده است: «وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ» «بسیار سخت و بزرگ بود مصیبت تو در آسمان‌ها برای همه اهل آسمان‌ها.»[۱۱] حتی بزرگان ملائکه مثل چهار ملک مقرّب درگاه خدا «جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزرائیل» ایستاده و محو تماشا شده بودند که عجب آقا اباعبدالله الحسین(ع) این قدر ایمان، صبر و تحملش در راه خدا زیاد است.

ملائکه جریان به آتش انداخته شدن حضرت ابراهیم(ع) را دیده بودند جریان قربانی شدن حضرت اسماعیل(ع) را نیز دیده بودند جریان شهادت حضرت یحیی(ع) و بریده شدن او با ارّه را دیده بودند؛ ولی هیچ یک از این وقایع با واقعه عظیم کربلا قابل مقایسه نبود بلکه تنها پرپر شدن حضرت علی اصغر (ع) آن هم با لب تشنه آن هم با تیر سه شعبه آن هم با تیر زهرآلود آن هم در دست‌های پدر از همه آن وقایع بزرگ‌تر و بزرگ‌تر بود چه رسد به سایر وقایع کربلا.

امام صادق(ع) فرمود: قاتل حضرت یحیی زنا زاده بود و قاتل امام حسین(ع) زنا زاده بود و آسمان در شهادت و مرگ هیچ کس گریه نکرد؛ مگر بر شهادت این دو.[۱۲]

امام صادق(ع) به زراره فرمود: آسمان چهل روز بر شهادت امام حسین(ع) خون گریست و ملائکه چهل روز صبح بر امام حسین۷ گریستند.[۱۳]

روز بی‌نظیر و ولوله در آسمان‌ها

در روایات فراوانی از زبان پیامبر و امیرالمؤمنین و سایر امامان معصوم: یک جمله سربسته وارد شده است که بسیار پر معنی است و آن جمله این است که «لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِاللَّه‏» یعنی از اول عمر دنیا تا آخر عمر دنیا روزی همانند روز تو ای امام حسین(ع) بر روی زمین نبوده و نخواهد بود»[۱۴]

در آن روز عجیب در آسمان غوغا بود. در یک قسمت آسمان تمام ملائکه به صف منتظر دستور خدا بودند، که اگر خدا اجازه داد ملائکه وارد میدان شوند، قسمت دیگر آسمان اجنّه مؤمن ایستاده و منتظر بودند که اگر خدا به آنان اذن داد آنها هم به نفع آقا اباعبدالله الحسین(ع) وارد میدان شوند. در قسمت دیگر آسمان ارواح انبیاء و در رأس آنان پیامبراکرم(ص) و اوصیای آنان و ارواح مومنین به تماشا ایستاده بودند و انگشت خود را به دندان می‌گزیدند که عجب این همه دشمن با مظلوم کربلا چه می‌کند؟ این واقعه چگونه رقم خواهد خورد؟ عجب واقعه‌ای! عجب واقعه‌ای!

ضجّه و گریه ملائکه و تمثال امام زمان

ملائکه با این که در طول تاریخ دیدنی‌های زیادی دیده بودند ولی در واقعه کربلا طاقت نیاورده و نتوانستند تحمل کنند؛ لذا خدا تمثال حضرت مهدی بقیه الله الاعظم۴ را به آن‌ها نشان داد و به آن‌ها خطاب نمود که این از فرزندان آقا اباعبدالله الحسین(ع) است و او از دشمنان مظلومان کربلا انتقام خواهد گرفت. وقتی ملائکه تمثال حضرت مهدی(عج) را مشاهده کردند مقداری آرام گرفتند.

شیخ صدوق از ابوحمزه ثمالى در این باره روایت می‌کند که: به امام محمّد باقر(ع) عرض کردم: یا بن رسول اللَّه! مگر همه شما قائم بر حق نیستید؟ حضرت فرمود: بله. همه ما قائم بر حق هستیم. عرض کردم: پس چرا فقط امام دوازدهم داراى نام قائم است؟ امام باقر(ع) فرمود: هنگامى که جدم امام حسین(ع) شهید شد، فرشتگان به ضجّه و گریه در آمده و عرضه داشتند: بار خدایا! با حسین(ع) برگزیده تو و فرزند پیامبرت این گونه رفتار می‌شود؟! آیا تو کاری نمی‌کنی؟!

خداوند سبحان به آنها وحى کرد: اى ملائکه من! آرام بگیرید، به عزّت و جلال خودم‏ سوگند! حتما خودم از آنان انتقام می‌گیرم هر چند مدتى از این واقعه بگذرد. پس ملائکه از سخن خدا مسرور شدند. آن گاه خداوند نور امامان معصوم: که از نسل آقا اباعبدالله الحسین(ع) هستند را به آنان نشان داد و چون یکی از امامان معصوم ایستاده و مشغول نماز بود؛ خداوند به او اشاره نمود و به ملائکه فرمود: به وسیله این قائم، انتقام خون آقا اباعبد الله الحسین(ع) را خواهم گرفت».[۱۵]

ملاقات امام حسین(ع) با ملائکه

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: چهار هزار ملک به روی زمین آمدند تا در رکاب امام حسین(ع) جهاد کنند ولى چون آن حضرت اجازه قتال به آنان نداد، لذا ایشان مراجعت کردند و برای بار دوم هنگامى که به زمین فرود آمدند، امام حسین(ع) شهید شده بود. آنان در حالى که گرد و غبار بر آنان نشسته بود تا روز قیامت نزد قبر امام حسین(ع) گریه می‌کنند تا امام زمان ظهور کند و نام رئیس ایشان منصور است.[۱۶]

همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: هنگامی که سیدالشهدا(ع) به قصد حـرکـت بـه کـربلا از مکه خارج شدند، جمعیت زیادی از ملائکه با حضرت، ملاقات کردند که در دست آنان نیزه‌هایی آتشین بود و بر اسب‌های بهشتی سوار بودند، به حضرت سلام کرده و عرض کردند: ای حجت خدا بر مردم! خداوند متعال جدّت رسول خدا۶ را به وسیله ما در بسیاری از جنگ‌ها کمک کرده است و اکنون هم ما را برای نصرت شما فرستاده است. حضرت در پاسخ فرمود: وعده گاه من و شما در کربلا.

ملائکه گـفتند: ما از طرف پروردگار مأمور به اطاعت از شما هستیم، اگر خوف این باشد که آنان در بین راه به شما صدمه‌ای بزنند ما همراه شما باشیم. امام حسین(ع) فرمود: تا به کربلا نرسم، آنان نمی‌توانند به من آزاری برسانند.[۱۷]

همچنین امام صادق(ع) به زراره ‏فرمود: ای زراره! آسمان چهل روز صبح بر امام حسین(ع) خون گریست، و زمین چهل روز صبح به سیاهی گریست، آفتاب چهل روز به کسوف و سرخی گریست، کوه‏ها پاره پاره شده و از هم پاشیدند و دریاها به جوش آمدند و ملائکه چهل روز گریستند.

هیچ زنی از قبیله‏ی ما خضاب نکرد، روغن نمالید، سرمه نکشید و موی خود را شانه نزد تا سر پسر زیاد ملعون را به جهت ما آوردند. و نه فقط همین مایه تشفی دل‏های ما شده باشد، بلکه ما، بعد از این مصیبت همیشه در گریه و زاری و ناله می‏باشیم.

هرگاه جدم او را یاد می‏کرد آن قدر می‏گریست که ریش مبارکش از آب دیده‏اش تر می‏گردید، هر کس صدای گریه‏ی او را می‏شنید دلش بر او می‏سوخت و از گریه‏ی او به گریه درمی‏آمد.

ملائکه‏ای که در نزد قبر مبارک او هستند در مصیبت او چنان می‏گریند که هر چه ملائکه در هوا و آسمان می‏باشد از گریه‏ی ایشان به گریه درمی‏آیند.[۱۸]



[۱] . بقره  ۳۰٫

[۲] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص: ۱۶۰

[۳] . کامل‏الزیارات ص۳۳۲ ؛ بحارالأنوار ج: ۲۸ ص: ۶۱- ۶۵ ؛ «عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ۷ قَالَ لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ۹ قِیلَ لَهُ إِنَّ اللَّهَ مُخْتَبِرُکَ فِی ثَلَاثٍ لِیَنْظُرَ کَیْفَ صَبْرُکَ قَالَ أُسْلِمُ لِأَمْرِکَ یَا رَبِّ وَ لَا قُوَّهَ لِی عَلَى الصَّبْرِ إِلَّا بِکَ فَمَا هُنَّ ….»

[۴] . بحارالأنوار ج: ۴۴ ص: ۲۶۱؛ «[کامل الزیارات.. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ۷ قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ۹، إِذَا دَخَلَ الْحُسَیْنُ۷ اجْتَذَبَهُ إِلَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ۷ أَمْسِکْهُ ثُمَّ یَقَعُ عَلَیْهِ فَیُقَبِّلُهُ وَ یَبْکِی فَیَقُولُ یَا أَبَهْ لِمَ تَبْکِی فَیَقُولُ یَا بُنَیَّ أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیُوفِ مِنْکَ وَ أَبْکِی قَالَ یَا أَبَهْ وَ أُقْتَلُ قَالَ إِی وَ اللَّهِ وَ أَبُوکَ وَ أَخُوکَ وَ أَنْتَ قَالَ یَا أَبَهْ فَمَصَارِعُنَا شَتَّى قَالَ نَعَمْ یَا بُنَیَّ قَالَ فَمَنْ یَزُورُنَا مِنْ أُمَّتِکَ قَالَ لَا یَزُورُنِی وَ یَزُورُ أَبَاکَ وَ أَخَاکَ وَ أَنْتَ إِلَّا الصِّدِّیقُونَ مِنْ أُمَّتِی.»

[۵] . مناقب، ج ۴، ص ۹۹٫ ؛ «فأوصى الحسین۷ أن لا یشقوا علیه جیبا و لا یخمشوا وجها و لا یدعى بالویل و الثبور و باتوا قارئین راکعین ساجدین.»

[۶] . المناقب ج ۴ ص ۱۰۹: «لا تحرقی قلبی بدمعک حسره مادام منی الروح فی جثمانی *فاذا قتلت فانت اولی بالذی تأتینه یا خیره النسوان.»

[۷] . بقره   ۳۱ .

[۸] . بقره   ۳۱ .

[۹] .  بحارالأنوار ج: ۹۸ ص: ۲۳۹ ؛ « قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاوَاتِ.»

[۱۰] . بقره ۳۱ .

[۱۱] . مفاتیح الجنان ص ۴۵۶ زیارت عاشورا معروفه.

[۱۲] . کامل الزیارات؛ ص: ۷۷ ؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ۷ قَالَ کَانَ قَاتِلُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا وَلَدَ زِنًا وَ کَانَ قَاتِلُ الْحُسَیْنِ۷ وَلَدَ زِناً وَ لَمْ تَبْکِ السَّمَاءُ إِلَّا عَلَیْهِمَا.»

[۱۳] . کامل الزیارات؛ ص: ۸۱ ؛ «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ۷ یَا زُرَارَهُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ … وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ۷»

[۱۴] . بحارالأنوار ج: ۴۵ ص: ۲۱۸٫

[۱۵] . بحارالأنوار ج: ۳۷ ص: ۲۹۴ ؛ «عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ۷… فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلَسْتُمْ کُلُّکُمْ قَائِمِینَ بِالْحَقِّ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ۷ ضَجَّتِ الْمَلَائِکَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا أَ تَغْفُلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَکَ وَ ابْنَ صَفْوَتِکَ وَ خِیَرَتَکَ مِنْ خَلْقِکَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ قَرُّوا مَلَائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ۷ لِلْمَلَائِکَهِ فَسُرَّتِ الْمَلَائِکَهُ بِذَلِکَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْقَائِمِ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ..»

[۱۶] . کامل الزیارات؛ ص: ۸۳  : «… قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقُ۷ إِنَّ أَرْبَعَهَ آلَافِ مَلَکٍ هَبَطُوا- یُرِیدُونَ الْقِتَالَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ۷ – فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فِی الْقِتَالِ- فَرَجَعُوا فِی الِاسْتِئْذَانِ وَ هَبَطُوا- وَ قَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ۷- فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ- وَ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ.»

[۱۷] . لهوف، ص۲۷ : «لَمَّا سَارَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مِنَ الْمَدِینَهِ لَقِیَهُ أَفْوَاجٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُسَوَّمَهِ فِی أَیْدِیهِمُ الْحِرَابُ عَلَى نُجُبٍ مِنْ نُجُبِ الْجَنَّهِ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ قَالُوا یَا حُجَّهَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بَعْدَ جَدِّهِ وَ أَبِیهِ وَ أَخِیهِ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَدَّ جَدَّکَ بِنَا فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ وَ إِنَّ اللَّهَ أَمَدَّکَ بِنَا فَقَالَ لَهُمُ الْمَوْعِدُ حُفْرَتِی وَ بُقْعَتِیَ الَّتِی أُسْتَشْهَدُ فِیهَا وَ هِیَ کَرْبَلَاءُ فَإِذَا وَرَدْتُهَا فَأْتُونِی فَقَالُوا یَا حُجَّهَ اللَّهِ مُرْنَا نَسْمَعْ وَ نُطِعْ فَهَلْ تَخْشَى مِنْ عَدُوٍّ یَلْقَاکَ فَنَکُونَ مَعَکَ فَقَالَ لَا سَبِیلَ لَهُمْ عَلَیَّ وَ لَا یَلْقَوْنِی بِکَرِیهَهٍ أَوْ أَصِلَ إِلَى بُقْعَتِی.»

[۱۸] . بحارالأنوار ج: ۴۵ ص: ۲۰۶ ؛  کامل الزیارات‏  ۸۰ ؛ « قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ۷ یَا زُرَارَهُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ‏ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَهِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ …»