نویسنده: پ. آودییف
مترجم: فرزانه شفیعی
در میان سیاستمداران برجسته نیمه دوم قرن ۲۰ که سرنوشت نظام پتسدام و یالتا در روابط بینالمللی را رقم زدند، امام خمینی (ره) نقش بسیار مهمی را در تغییر ساختار جهانی ژئوپلیتیکی پس از جنگ ایفا کرد؛ ساختاری که توسط قدرتها و دولتهای پیروزمند اتحاد جماهیر شوروی، امریکا، بریتانیای کبیر و فرانسه ایجاد شده بود. این نظام با تعیین ایران به عنوان یک تأمین کننده ارزان نفت برای کشورهای غرب و شرق ابتکار عمل را از او در صحنه بینالمللی سلب کرد. امام خمینی با پی بردن به اصل و ماهیت هزینههای نظامهای غربی و شرقی ضمن حمایت از قواعد اسلامی اخلاقیات و قوانین دین و شریعت به مبارزه آشکاری با رژیم شاه دست زد. امام خمینی در رأس گروه مخالف متشکل از روحانیون قم قرار گرفت. سخنان ایشان در رادیو پخش میشد. امام در این سخنان با استعاره و کنایه طبقه حاکم رژیم شاه را با حکومت یزید مقایسه میکرد که با کشتن امام حسین (ع) مقام خلافت را غصب کرد و مورد نفرت همه شیعیان ایران است[۱].
امام خمینی در سخنان و بیانات خود خطاب به مردم، سیاست پروامپریالیستی شاه و همچنین بیحرمتی و خشونت نسبت به شرکتکنندگان تظاهرات ضد شاهنشاهی در قم و تبریز را محکوم مینمود. و به خاطر سخنرانیهای امام (ره) بود که چهره واقعی شاه به عنوان سمبل تراژدی ملی و نابودکننده فرهنگ و معنویت سنتی و نیز دورویی و نیرنگ بی حد و مرز بر همگان آشکار شد. به همین دلیل، امام خمینی در سخنرانیهای خود شهر مقدس قم را بسیار ارج نهاد، که به نظر ایشان، شایستگی آن را داشت که به خاطر فعالیت و تبلیغ فراوان اسلام در طی سالهای متمادی در تاریخ ایران جاودان بماند[۲]. امام خمینی (ره) به همین دلیل که شهر قم شهری مذهبی بود سرپرستی و اداره مدرسه مخصوصی را در آن جا بر عهده گرفت. در این مدرسه که مسائل تئوری و نظریه الهیات و خداشناسی شیعه مورد مطالعه و بررسی قرار میگرفت، احترام مجتهدان مشهور ایران را نسبت به ایشان برانگیخت[۳]. به مدد تلاشهای امام خمینی تبلیغ اصول و عقاید دینی شیعه به شکل اندیشهها و عقاید فلسفی و دینی در نظریه “ولایت فقیه” مطرح شد و این نظریه در واقع برنامه تحقق اصول اسلامی در دنیای معاصر شد. این تئوری شامل سه اصل مهم و کلی زیر است:
۱) تابعیت کامل ساختارهای اجتماعی و دولتی از قوانین اسلامی که بر پایه عقاید و اصول شیعه طرحریزی شدهاند؛
۲) رهبری سه رکن اصلی حکومت: قوه مقننه، مجریه و قضائیه توسط عالمان اسلامی (فقها)؛
۳) مبارزه هر مسلمان شیعه جهت استقرار زمامداری حکومت اسلامی در جامعه خود (امت) و دفاع از اصول و عقاید شیعه که در کتاب مقدس مسلمانان و شیعیان “نهجالبلاغه” به آنها اشاره شده است.
نظریه “ولایت فقیه” بر پایه تبلیغات وسیع ارزشهای اسلامی قرار داشت، و دعوت شیعیان ایران برای مبارزه به خاطر آرمانها و ایدهآلهای اخلاقی و معنوی و به خصوص راه منحصر به فرد گسترش و توسعه اسلامی ایران از سوی امام خمینی (ره) در میان مردم کشور انعکاس وسیعی یافت. امام خمینی توانست با بازگرداندن معنای حقیقی اسلام “محض” به شیعیان ایران پلی معنوی میان نسلهای مختلف ملت ایران در قرن هفتم و بیستم بکشد. عالمان بزرگ و برجسته ایران همه به پیروان اندیشهها و دیدگاههای امام خمینی پیوستند و همگی به اتفاق یک جهتگیری کلی را در مذهب شیعه ایجاد کردند که در ایدئولوژی ایران معاصر نیز همچنان باقیست و به رهبری خود ادامه میدهد. دادن لقب امام از سوی مسلمانان ایران را به آیتالله روحالله موسوی خمینی که سید و از نسل و خاندان پیامبر اکرم، حضرت محمد (ص)، بود، با توجه به میزان تأثیر اخلاقی و مذهبی آن بر جامعه شیعه، و همچنین با در نظر گرفتن پیامدهای آن در سرنوشت کنونی ملت ایران، با حکومت تاریخی یکی از چهار امام مومنین در صدر اسلام یعنی حضرت علی (ع)، میتوان مقایسه کرد. اعتقاد راسخ امام خمینی در لزوم توسعه اسلامی مخصوص برای ایران و موهبت الهی اعطا شده به ایشان به عنوان یک مبلغ و واعظ توانمند باعث شد تا امام به یک رهبر مردمی واقعی و مورد قبول همه تبدیل شود.
امام (ره) که عمیقا با اسلام آشنا بود و به نیروی عظیم مردم ایمان داشت با جوانمردی و استواری کمنظیری مبارزه بر علیه رژیم شاه را آغاز نمود. او قدم در راهی بس طولانی و طاقتفرسا در جهت روشنگری دینی مردم و در مبارزه با همه گونه ظلم و ستم و بیعدالتی نهاد. امام خمینی با شهرت و اعتبار عالمانه خویش و زندگی ساده و بیپیرایه، توجه و علاقه اکثریت ملت ایران را برانگیخت. جوانان و مردمان قشر متوسط جامعه ایران، بخش اعظم نیروهای اسلامی و انقلابی نظامی و وفادار به حضرت امام را تشکیل میدادند و همین افراد شجاعانه و با عزمی راسخ به مبارزه و مقابله با نیروهای ارتش رژیم شاه پرداختند[۴]. امام خمینی با وجود کهولت سن خود شرکت فعالی در انقلاب و مبارزه با شاه دیکتاتور داشت و توانست مردم را به سوی انقلابی عظیم رهنمون شود که روح عمیق و معنوی آن از نام ایشان قابل تفکیک نیست.
ارتباط تنگاتنگ روحانیت با زندگی مردمان ساده و عامی که به فرامین امام خمینی ایمان داشتند، به روحانیت این امکان را داد تا حرکت انقلابی را رهبری کنند و به امام خمینی نیز امکان داد تا بار دیگر در زندگی خود در ردیف مردان بزرگ قرن بیستم قرار گیرد که با اعمال خود بر روند حوادث جهان تأثیرگذار بودند. فعالیتهای ضد شاهنشاهی و ضد غربی امام خمینی (ره)، تأثیر بسیاری نه تنها بر آگاهی ملت ایران، بلکه بر آگاهی مردم جهان گذاشت. امام خمینی سمبل زنده و افسانهای انقلاب اسلامی شد که یکتایی و یگانگی وی تمام دنیا را به لرزه درآورد.
شعارهای انقلابی و اسلامی تند و تیز امام خمینی که در مهد انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شکل گرفتند و حاکی از جهانبینی فلسفی و دینی امام بودند، همگی بر علیه قدرتهای بزرگ شوروی، امریکا و بریتانیای کبیر سر داده شدند. در این بین اسرائیل صهیونیستی هم ارتباط تنگاتنگی با این کشورها داشت که اکنون سالهاست سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآورده است. امام خمینی (ره) رقابت میان بلوک ملحد شوروی و غرب امپریالستی به سرکردگی امریکا را به عنوان عامل اصلی بیثباتی سیاسی در سراسر دنیا قلمداد میکرد. روحانیت شیعه به رهبری امامِ خود برنامه تغییر و تحول روابط بینالمللی و اجتماعی جهان را بر اساس اصول اسلامی ارائه کردند. این برنامه بر پایه اصول “توحید” (یگانگی خدا) طرحریزی شده بود و به حق مسلم علمای اسلام (فقها) در حل مسائل دولتی اشاره داشت[۵]. امام خمینی اولین کسی بود که در عصر حاضر توانست نه تنها اندیشهها و آراء نیروی انقلابی اسلام را از نظر تئوری مطرح کند، بلکه همه آنها را به مرحله اجرا درآورد.
سخنان و بیانات امام خمینی که به سنتهای شیعه در باب شهادت اختصاص داشتند بیشترین تأثیر را بر مسلمانان ایران گذاشته بودند. امام خمینی در اذهان ملت ایران خود به عنوان “شهید” راه عدالت بود. ملت ساده ایران حامی واقعی منافع قانونی خود را در امام یافته بود و فراخواندن امام به برقراری عدالت اجتماعی برای مردم به معنای حمایت از قشر محروم و فقیر جامعه بود. ایشان قول داده بود تا به کشاورزان زمین و به کارگران کار دهد. امام همواره با مردم به زبانی ساده و قابل فهم برای آنها سخن میگفت و به همین دلیل مردم هم اتحاد و انسجام مسلمانان و شیعه را به روشنی دریافتند و امام خود این تصور را در اذهان مردم ایجاد کرده بود که فردی دانا و خردمند و زیرک و تیزبین است؛ زندگی امام خمینی خود دلیل محکمی است بر این که او قادر بود برای حفظ و حراست از اسلام محض و اسلام ناب محمدی زندگی خود را هم فدا کند.
مسائل دولت، حاکمیت و مذهب جایگاه مهمی در میراث فلسفی و دینی تئوری امام خمینی (ره) به خود اختصاص دادهاند. امام تعالیم اسلام را به عنوان مجموعهای از فرامین و دستورات الهی لازمالاجرا که مجموعه قوانین مسلمانان را تشکیل میدهند، تفسیر میکند. فتواهای صادرشده از سوی عالمان دینی و مراجع تقلید در خصوص مسائلی که پیش میآید به این مجموعه قوانین افزوده میشوند. در تعالیم امام خمینی دین و دولت از یکدیگر جدا نیستند و دارای روابط متقابلند و تأثیر زیادی بر مسائل اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی میگذارند. ایمان الهی فقط برای تکریم و پرستش خداوند متعال نیست و علاوه بر آن برای تهیه و تنظیم اصول عادلانه و جاودانیِ هدایت انسان به طرق مختلف بر اساس فرامین و دستورات الهی لازم و ضروری است.
امام خمینی در طول زندگی خود همواره کوشید و مبارزه کرد تا سیاستمداران خارجی اسلام را به آپوتولیسم (بیاعتنایی و بیقیدی نسبت به سیاست) متهم نکنند و محتوی ایدئولوژیکی آن را از بین نبرند و هم این که میان مومنین و محیط دانشگاه تفرقه و فاصله ایجاد نکنند[۶]. در بسیاری از آثار امام (ره) اسناد و منابعی برای متون شرعی آورده شده است و دلایل مستند و محکمی درباره ارتباط دین و دولت گنجانده شده است. به اعتقاد امام خمینی رهبر شیعیان باید با دو مورد از مقتضیات واجب و ضروری مطابقت داشته باشد: یکی آگاهی از قانون یعنی اساس و اصول پایه اسلام و دیگری برقراری عدالت است. اگر حاکم کاردان و مطلع و عادل و شایسته مقام و منصب خود باشد، در آن صورت حاکمیت مطلق آن زیانی به منافع اجتماعی وارد نمیکند و امت با موفقیت کامل در سطح اجتماعی و فردی گسترش یافته و پیشرفت میکند.
امام خمینی (ره) میفرماید که فرد شایسته و کاردان در رساندن ملت به تکامل و رفاه موفقتر از آن کسی عمل خواهد کرد که توسط رأی و نظر همگانی و عمومی برگزیده میشود، در حالی که از خصوصیات اخلاقی والا برخوردار نیست. امام خمینی با این تفکر سه هزار ساله افلاطون، فیلسوف بزرگ یونانی همعقیده است که در آن تئوری حکومت سزارِ فیلسوف را که دارای خصوصیات اخلاقی والا و آگاهی و ایمان است، مطرح میکند. زیرا او معتقد بود تنها با کمک قانون، محدودیت، اجبار و کنترل نمیتوان حکومت ایدهآل را سامان داد. امام خمینی نظریه افلاطون را حاصل عقل بشری میداند که در آن امیدها و انتظارات جاودان بشر بیان شده است، ولی هیچ کس نتوانست به آن جامه عمل بپوشانند.
هر چند که تئوری “ولایت فقیه” دارای تفاوتهای اساسی با اندیشه افلاطون است، ولی هر دو در هدف خود یعنی ایجاد دولت کامل بسیار به هم نزدیکند. در کتاب “ولایت فقیه”، امام خمینی اذعان میدارد که ماهیت و اصل حکومت اسلامی در تعیین و برقراری حقیقت در تحقق اهداف متعالی نهفته است. رهبری تنها وسیلهای برای انجام وظایف و مسئولیتها برای ساماندهی نظام اسلامی عادل و خدمتگزاری به ملت است. مفهوم کلام امام را در سخنان حضرت محمد (ص) در روز عید غدیر خم میتوان جست که پیامبر گرامی عقیده بهرهگیری کامل از مذهب اسلام را به عنوان وسیلهای برای تغییرات و تحولات اجتماعی توصیه میکنند[۷].
نقش حاکم روحانیت شیعه در حوادث انقلاب حاکی از آن است که روحانیت برنامه کاملا روشنی برای فعالیتهای خود بر اساس نمونههای تئوری حکومت مسلمانان داشته است که در سخنرانیها و آثار امام خمینی انعکاس یافته بود. بنا بر نظریه امام خمینی بهترین شکل ممکن برای نظام اسلامی شیعیان در زمان “غیبت” امام باید دولت خداسالار مسلمان باشد به عبارت دیگر جمهوری که در آن حکومت دینی و دنیوی از هم جدا نیستند. حکومت و رهبری در دولت مسلمان باید از طریق ۱۲ نائب امام غایب، حضرت مهدی (ع)، انجام پذیرد. امام خمینی (ره) برای تأیید و تصدیق اصول “ولایت فقیه” مواضع و دیدگاههای تئوری خود را با اصول مهم و اساسی شیعه درباره امامت و با عقیده خود درباره حکومت عادلانه در زمان غیبت امام (عج) مطابقت داد. امام همچنین بر این عقیده مصمم بود که عملکرد علمای اسلام و فقهای دین نقش فعالی باید در زندگی سیاسی کشور در زمان غیبت امام به عنوان نمایندگان ایشان داشته باشد.
بنا بر تئوری و نظریه امام خمینی (ره) همه مسلمانان باید به سخن و عقیده فقیه احترام گذاشته و آن را بپذیرند، زیرا وی شخصیت اصلی و مهم جامعه اسلامی (امت) به شمار میرود و این امت را بر اساس مبانی و اصول اجتماعی هدایت و رهبری میکند. امام خمینی کوشید تا اثبات نماید که در مباحث همیشگی پیرامون جانشینی رهبران امت اسلامی پس از پیامبر اکرم (ص)، بیشتر به جانشینی موروثی اشاره شده است، تا به خصوصیات لازم برای مدعیان رهبری. این بیانات امام خمینی بیانگر “اصلاحات اساسی اصول شیعه درباره امامت است که بر طبق آن امام این حق را دارد که جانشین پیامبر گرامی اسلام (ص) به شکل موروثی باشد”[۸].
امام خمینی ویژگی گسترده اسلام را از موضع شیعه اینگونه بیان میدارد: “اسلام دانش و معرفتی است که به منظور تعلیم و تهذیب اخلاق بشریت به وجود آمده است و ما وظیفه داریم که نه تنها چهرهها و سیماهای مختلف بشر را که به اعتقاد برخی افراد هنوز طبیعت کامل آن ناشناخته مانده است، مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم، بلکه باید به نیازهای او هم اهمیت دهیم و آنها را نیز بررسی کنیم”[۹]. بنا بر تعالیم امام خمینی (ره) انسان باید از دنیای مادی همه چیز را کسب کند، اما “در حد و اندازه عقل و با در نظر گرفتن اعتدال و اخلاقیات”[۱۰]. ایجاد دولت حکومت اسلامی که در آن رسیدن به “مرحله متافیزیکی وجود”[۱۱] امکانپذیر باشد به عنوان هدف نهایی قلمداد میشود. وضعیت کنونی تفکر سیاسی و اجتماعی موجود در ایران را میتوان به طور کامل به صورت مرحله بسیار مهم و اولیه نهضت و جنبش اسلامی شرح داد که تعالیم امام خمینی نقش اساسی و عمدهای در آن ایفا میکند.
نه سال رهبری جمهوری اسلامی ایران توسط امام خمینی با سختترین سالهای این جمهوری جوان مصادف بود. در طی این سالها روحانیت شیعه در دو جبهه مختلف بر علیه دشمنان داخلی و خارجی مبارزه کرد. دشمن داخلی همانا افرادی با چهرههای گوناگون بودند که هم شامل طرفداران رژیم سابق شاه بود که خود را در زیر نقابهای مختلف پنهان میکردند و هم شامل احزاب و گروهکها و جریانات مختلف سیاسی که از مارکسیستهای چپگرا و طرفدار کمونیسم آغاز شده و به بوژوآزی ناسیونالیستی و لیبرال ختم میشد. کشمکش و ناسازگاری منافع سه قدرت اجتماعی و سیاسی یعنی روحانیت شیعه، بورژوآزی لیبرال-دموکرات در یک گروه با جریان روشنفکری بورژوآزی و نیروهای چپگرا، توسعه و پیشرفت را در اولین سالهای پس از انقلاب در ایران تحت این شرایط رقم زدند. مسلم است که برتری با روحانیت بود چرا که فقط به منافع یک گروه اجتماعی خاص یا قشری خاص نمیاندیشیدند و به فکر بخش عظیمی از جامعه ایران یعنی محرومان و مستضعفان بودند.
امام خمینی (ره) در طول این دوران با تلاش و کوشش فراوان دولتی را بر اساس اصول توحید و یگانگی خداوند بنا نهاد. برای دست یافتن به این امر، امام (ره) حکومت و رهبری متمرکز و واحد همه ارگانهای دولتی هم در زمینه تولید مادی و هم تربیت و تعالی معنوی مردم را به اجرا درآورد. هر چند در ابتدا وضعیت به گونهای بود که حکومت و دولت به صورت دموکراسی بورژوآزی رهبری شد، اما در آبان ماه ۱۳۵۸ ه.ش. دولت بازرگان برکنار شد و عملکرد او منجر به ایجاد شورای انقلاب اسلامی گردید که آیتالله محمد بهشتی رهبر حزب جمهوری اسلامی در رأس آن قرار گرفت.
لیبرالهای بورژوآزی برای همیشه از صدر امور دولتی رانده شده و کنار گذاشته شدند و نمایندگان روحانیت که با امام خمینی هم عقیده و هم مسلک بودند همه منصبهای مهم و کلیدی را در قوههای مقننه و مجریه عهدهدار شدند. امام خمینی (ره) خود نیز به عنوان اولین رهبر روحانی ایران بر اساس قانون اساسی اختیار تام در امور مملکتی را بر عهده گرفت. اعضای شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه و فرمانده کل ارتش ایران را که در آن زمان تعدادی از شخصیتهای متعلق به رژیم سابق شاه نیز در ارتش شرکت داشتند و تنها چندی بعد به طور کامل افراد آن تغییر یافت، از سوی امام خمینی تعیین شدند. امام رهبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت که تعداد آنها برابر با ارتش ایران بود و در کنار انجام عملیاتهای نظامی و دفاع از کشور در برابر حملات و هجوم نیروهای عراق با جریانات ضدانقلابی هم مبارزه میکردند.
دستاورد بزرگ دموکراسی اسلامی در اولین ماههای استقرار جمهوری اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی (ره)، تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸ ه.ش. بود که در آن تأمین همه نیازهای حیاتی مردم جامعه از قبیل مسکن، خوراک، خدمات پزشکی و اجتماعی به صورت یکسان و بدون تبعیض آورده شده بود. رشد و پیشرفت صنعت، سیستم مالی و بانکی، فعالیتهای سازماندهی شده اجتماعی و تجارت خارجی همه در حیطه مسئولیت دولت جای گرفتند. از آنجا که اندیشهها و تعالیم امام خمینی (ره) واقعا در اذهان ملت ایران جای گرفته بودند، در طول سالهای پرمشقت هشت سال جنگ تحمیلی بین ایران و عراق که تلفات سنگین جانی و مالی برای ایران به همراه داشت، جوانان جان بر کف و وفادار به امام خمینی در میدانهای نبرد خوزستان و در کوههای قصرشیرین که منطقه اصلی حملات تانکهای رژیم صدام حسین بود، از خود مردانگیها و رشادتها نشان دادند.
امام خمینی (ره) برای سربازان ارتش ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز نیروی مقاومت “بسیج” سمبل استقامت و ایمان بود. سخنان امام خمینی روح مقاومت را در آنان زنده نگه میداشت: “ما به خاطر میهن عزیزمان آمادهایم تا آخرین نفس مبارزه کنیم و به شهادت برسیم و پیروزی حتما از آن ما خواهد بود”[۱۲]. تعداد بسیاری از نمایندگانِ جوانانِ مسلمانِ انقلابی که در مبارزات بر علیه رژیم شاه و در جنگ با عراق شرکت داشتند، در سالهای آتی در دستگاه دولتی مقامها و مسئولیتهای کلیدی را عهدهدار شدند و هم اکنون نیز در تعیین سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی دارند.
با توجه به آنچه که گفته شد ویژگی بارز شخصیت امام در این است که او برای اولین بار در تاریخ معاصر نه تنها ایده انقلاب اسلامی را از لحاظ نظری و تئوری بنیان نهاد، بلکه در عمل نیز آن را به تحقق رسانید. اندیشهها و آراء فلسفی و مذهبی امام که پیرو عقاید شیعه بودند همه در ایدئولوژی ایشان انعکاس یافتند. نظریه امام و ایدئولوژی او به زیربنا و پایه اصلی استقرار و تحکیم نهادهای حقوقی و دولتی حکومت اسلامی ایران کنونی تبدیل شد.
البته باید به اهمیت جهانی و بینالمللی شخصیت امام خمینی (ره) و میراث معنوی و سیاسی وی برای ملتهای مسلمان و تمدن جهانی اشاره کرد. به ویژه نقطهنظرات و دیدگاههای امام خمینی در حل مسائل سرزمین فلسطین قابل توجه است که ایشان بارها در سخنرانیها و آثار فلسفی و دینی و سیاسی خود به این موضوع اشاره کردهاند. بالاترین وجه شخصیت و افکار ایشان در نظریه “ولایت فقیه” نهفته است که اصول کلی ایجاد و استقرار نظم جهانی عدالت محور بر اساس آن قرار دارد، و ارزشهای مهم و اصلی این نظم جهانی همانا دفاع از محرومان و مظلومان و مستضعفان و نیز حمایت از همه ملتها و دولتهایی است که تحت ظلم کشورهای “مغرور و متکبر” دنیا قرار دارند که تجسمی از ظلم و جور جهانی هستند. وی ملت مظلوم فلسطین را قربانی چنین سیاستی میداند.
امام خمینی (ره) با ایجاد نظریه خود در خصوص نظم جهانی که بر پایه اصول جاودان اسلام بنا نهاده شده بود، به حفظ نشانهها و سمبلهای اسلامی دنیای شرق و عرب که با پیدایش آخرین مذهب و آیین جهانی یعنی اسلام در ارتباط هستند، توجه خاصی معطوف داشت. این نشانهها و سمبلهای اسلامی بیشک با شهر مقدس اورشلیم هم در ارتباطند که از سوی رژیم غاصب صهیونیست به عنوان پایتخت اسرائیل اعلام شده است. اماکن مقدس و زیارتگاههای مسلمانان در این شهر قرار دارد که برای همه مسلمانان به خصوص شیعیان قابل احترام فراوان است. جای تعجب نیست که اولین قدم حکومت جوان اسلامی بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ ه.ش. خودداری از تحویل نفت به رژیم صهیونیستی اسرائیل بود. امام (ره) در وصیتنامه خود خطاب به عالمان و روحانیون کشورهای اسلامی مینویسد که آنها نیز باید دولتهای خود را به حمایت و دفاع از مقدسات در منطقه فلسطین برانگیزند.
تعالیم دینی امام خمینی (ره) عمیقا در اذهان ملت ایران جای گرفته و امروزه هم همچنان نقش مهمی در یگانگی و وحدت ملی دارد. مسلما اگر ملت شریف ایران مجبور به مقابله و رویارویی با تهاجم نظامی از سوی آمریکا شود نام امام خمینی سمبل و نشانه مبارزه آزادیبخش خواهد شد؛ مبارزهای که با فداکاری و از خود گذشتگی در راه آزادی میهن به پیش خواهد رفت تا زمانی که ایمان و اعتقاد به یاری خداوند و “دست علی” در سینههای ایرانیان جان بر کف باقی باشد.
[۱] کیوان عباس، یزید، “پسر معاویه”، مشهد، انتشارات توس.
[۲] سخنان آیتالله خمینی کبیر به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت شهیدان قم و تبریز، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص. ۶۸٫ (به زبان فارسی).
[۳] امام خمینی مدظله العالی، ولایت فقیه:حکومت اسلامی، تهران، موسسه امیرکبیر، ۱۳۶۱، ص. ۲۰۸؛ دولت اسلامی: گزیدهای از اندیشهها و آراء امام خمینی، ۱۳۷۸٫
[۴] داراشنکو اِ. آ.، روحانیت شیعه در ایران معاصر، مسکو، انتشارات نااوکا، ۱۹۸۵، ص. ۱۵۹٫
[۵] خمینی روحالله موسوی، راهی به سوی آزادی سخن، و وصیتنامه، مسکو، پالییا میشین، ۱۹۹۹، ص. ۲۱۴٫
[۶] امام خمینی، مسائل اقتصادی، تهران، چاپ سپهر، ۱۳۶۰، ص. ۲۲۷٫
[۷] نعیمی جواد، غدیر خم، شهر مقدس قم، ص. ۲۶٫
[۸] داراشنکو اِ. آ.، روحانیت شیعه در دو انقلاب: ۱۳۰۰-۱۲۸۴ و ۱۳۵۷، مسکو، نااوکا، انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم روسیه، ۱۹۹۸، ص. ۱۹۶٫
[۹] همان جا، ص. ۲۸۸٫
[۱۰] خمینی روحالله موسوی، راهی به سوی آزادی سخن، و وصیتنامه، مسکو، پالییا میشین، ۱۹۹۹، ص. ۲۸۵٫
[۱۱] همان جا، صص. ۲۸۹-۲۸۸٫
[۱۲] خمینی روحالله موسوی، راهی به سوی آزادی سخن، و وصیتنامه، مسکو، پالییا میشین، ۱۹۹۹، ص. ۱۹۲٫