نقش پروفسور آرتور پوپ در معرفی هنر ایرانی در گفتگو با دکتر محمد خزایی

 منوچهر دین پرست

 آکادمی مطالعات ایرانی لندن (LAIS)

           

آرتور پوپ، مورخ آمریکایی هنر، به ویژه هنر ایران، پیشگام در معرفی هنر و تمدن ایرانی و سازمان‌دهندۀ نمایشگاهها، کنگره‌ها و پژوهشهای ایران‌شناسی در جهان است. او مدتهای طولانی وقت خود را صرف معرفی هنر اسلامی – ایرانی به کشورهای دیگر نمود. بررسی ها و کارکردهای او را در این گفت و گو که با دکتر خزایی، استاد هنر دانشگاه تربیت مدرس، است به بحث گذاشته ایم.

کلید واژگان: هنر اسلامی ایرانی، آرتور پوپ، فرهنگ، خزایی، شرق شناسی.

 

***

بحث ما درباره آرتور پوپ شرق شناس مشهور است. در ابتدا مختصری درباره زندگی و اندیشه های آرتور پوپ توضیحاتی ارائه نمائید؟

پوپ در سال ۱۸۸۱ میلادی در آمریکا به دنیا آمد و در سال ۱۹۶۹ نیز درگذشت، و بنا به وصیت خودش در کنار زاینده رود اصفهان به خاک سپرده می شود. مقبره ای برای او و همسرش توسط مهندس فروغی بر مزار او طراحی می شود. در کنار پوپ، همسرش که به نوعی یار و همکار او نیز محسوب می شد نیز به خاک سپرده شده است. پوپ معتقد بود که چون بهترین ایام و بهترین کارها را در اصفهان انجام داده مایل بود که در خاک اصفهان دفن شود. ایشان در سال ۱۳۰۴ برای اولین بار به ایران سفر می کند. به عنوان کارشناس و رایزن هنری موسسه شیکاگو که یک مرکز باستان شناسی و هنری ایران بوده دعوت می شود و به ایران می آید. این دعوت از سوی حسن اعلا نماینده مجلس وقت صورت می گیرد. البته باید گفت که تحصیلات و آموخته های پوپ درباره هنر و فرهنگ ایرانی بوده است. پوپ در جمع دولتمردان وقت سخنرانی در ایران انجام می دهد که توسط عیسی صدیقی ترجمه می شود و از سوی وزرات فرهنگ برای کلیه معلمان تاریخ هنر ارسال می شود که در بخشی از تدریس خود به آن سخنرانی توجه داشته باشند. نقطه آغاز فعالیتهای پوپ درباره ایران از همین سال آغاز می شود و او سفرهای طولانی به ایران انجام می دهد و کار تحقیقاتی خود را با یک گروه هفتاد نفری از متخصصین کشورهای مختلفی مانند آلمان، انگلیس و فرانسه و … آغاز می کند. از همه مهمتر همسر پوپ، دکتر فیلیس اکرمن نیز کمکهای بسیاری به پوپ می کند با توجه به این نکته که همسر پوپ زبانهای بسیاری می دانست در امر پژوهشهای پوپ او را بسیاری یاری می کرد. پوپ موفق می شود مجموعه هنر ایران را در شش جلد در سال  ۱۳۱۷ از سوی انتشارات آکسفورد منتشر کند. در این کتاب بسیار غنی و سه هزار صفحه متن و پنج هزار عکس نیز به کار برده شده و این مجموعه در چند سال بعد ۱۳۴۳ در ۱۲ جلد نیز در ژاپن منتشر می شود.

 

آرتور پوپ از استادان خاصی آموزش دیده بود که توانست این چنین با فرهنگ ایرانی آشنا شود؟ یا یک علاقه فردی بود؟

 

در آن زمان مرکز ایران شناسی در شیکاگو به مباحث شرق شناسی که از اوایل قرن نوزدهم نیز آغاز شده بود بسیار توجه می کند. البته باید گفت که از همین قرن تاریخ به عنوان یک علم در آلمان پایه ریزی می شود علاوه بر این به بررسی فرهنگها و ادیان و هنرهای دیگر می پردازند که باعث می شود مستشرقین با فراگرفتن زبانهای دیگر به عناوین مختلفی وارد ایران شوند. برخی با عنوان سیاح و یا سیاسی وارد کشورهای شرقی می شوند و ایران نیز از این بابت در امان نبوده و اولین کسی که وارد ایران می شود شخصی به نام ریچارد ژولیس با نام مستعار میرزا رضا در سال ۱۸۴۴ وارد تهران می شود. و در دارالفنون به تدریس زبان انگلیسی و فرانسوی می پردازد و بسیار زود به عنوان مترجم ناصر الدین شاه به سفرهایی که به فرنگ می رود دست پیدا می کند و از طرفی این فرد آثار هنری بسیاری را نیز گردآوری می کند و اینها را به طرق مختلف به خارج از کشور می فرستد و حتی نمایشگاه های بسیاری دربار ه تاریخ و فرهنگ ایران نیز در پاریس برپا می کند. علاوه بر این مراکزی در اروپا به فرهنگ ایرانی توجه کردند و حتی در دانشگاه های بسیاری نیز دپارتمانهای مختلفی درباره فرهنگ و هنر ایران با عنوان ایران شناسی تاسیس می کنند که خود پوپ هم در ادامه همین جریانات به این مسیر سوق پیدا می کند. البته می توان به این نکته اشاره کرد که مطالعات ایران شناسی در آمریکا در سال ۱۹۳۵ طی یک قراردادی که بسته بودند حفاری در تپه های نیشابور انجام می دهند و این نشان می دهد که تا چه اندازه هنر و فرهنگ ایران برای آنها مهم بود.

 

ارزیابی شما از آرتور پوپ به عنوان یک شرق شناس در بین هنرمندان ایرانی و اسلامی چیست و پوپ چه جایگاهی در این میان دارد؟

 

همانطور که گفتم افراد بسیاری وارد ایران شدند و تحت عناوین مختلف به فعایتهای گوناگون پرداختند و حتی برخی از آنها به انجام کارهای غیر قانونی نیز مبادرت ورزیدند و بسیاری از آثار هنر ایرانی را خارج کردند. اما نکته مهمی که درباره پوپ می توان گفت این است که ایشان در زمانی وارد ایران شدند که چهره ایران به لحاظ سیاسی عوض شده و حکومت قاجاری منقرض و حکومت پهلوی جایگزین آن شده است. از سوی دیگر نیز رضا شاه پوپ را به عنوان مشاور هنری خودش انتخاب و پوپ نیز از نظر حکومتی پشتیبانی می شد. به طور مثال اگر سفرنامه خانم دیولافر را ملاحظه کنید متوجه می شوید که وقتی در سال ۱۸۸۴ وارد شوش می شوند و در آنجا کار می کنند چقدر مشکلات داشتند. اما پوپ موقعیت خاصی پیدا می کند و بعدها نیز نشان هم دریافت می کند و به این دلیل امکان وسیعی دارد تا بتواند پژوهش وسیعی درباره هنر ایرانی انجام دهد. شاید دیگران چنین توانی نداشتند و ایشان توانستند مجموعه بسیار مهمی از هنر ایرانی را تحت نظر خودش تالیف کند.

 

آیا پوپ ایده خاصی را پی گیری می کرد؟

 

ایشان به دلایلی مشتاق هنر ایرانی هستند و آثار بسیاری را می بیند که درباره آنها هیچ کاری نشده و از سوی دیگر مرکز ایران شناسی را از نیویورک به شیراز می آورد و موسسه ای را راه اندازی می کند که در جهان مشهور می شود. اکثر موزه داران و طرفداران آثار هنر ایرانی به این مرکز بسیار توجه می کنند. اما اینکه ایده خاصی را پی گیری می کنند را باید در آثارش ملاحظه کرد. البته یکی از ایرادهایی که به پوپ وارد است این که شش جلد کتابی را که منتشر می کند شیوه نوشتن و نگارش و تحقیق آنها برای شرقی ها نیست بلکه برای کسی است که انگلیسی زبان باشد و با متن ثقیل آن بتواند مطالب را درک کند. هر چند بخشهای زیادی توسط افراد مختلف نوشته شده است. اما به هر حال علاقه و حضورش در ایران باعث می شود که با فرهنگ و هنر ادبیات ایرانی بیشتر آشنا شود. شاید یکی از مهمترین ضعفهایی که شرق شناسان دارند این است که به ظاهر هنر ایرانی توجه می کنند و از باطن آن بی بهره می مانند پوپ شاید یک قدم جلوتر از دیگران است و در برخی از جاها مواردی را مطرح می کند که به مبانی هنر ایرانی و اسلامی نزدیک تر است و این نشان از آگاهی اوست. چرا که افراد بسیاری از مستشرقین اغلب به خاطر عدم فراگیری آنها از باطن فرهنگ ایرانی آن را درک نکرده اند.

 

نگاه پوپ بیشتر آبجکتیو بوده یا سوبژکتیو؟

 

پوپ به آبجکتیو بیشتر توجه می کرده است. چون معمولا تاریخ هنر مدرن که در آلمان شکل می گیرد بر اساس فلسفه کانت سامان می یابد. اکنون نیز تاریخ هنر را بخواهید در خارج از کشور یاد بگیرد مبتنی بر تجربه و به دور از متافیزیک است. اینکه آنها بخواهند به طور مثال به محراب یک مسجد با توجه به آن بن مایه های معنوی هنرمند توجه کنند و اینکه چه چیزی باعث شده که هنرمند چنین کاری را ارائه دهد توجه خاصی ندارند. بلکه به فضاهای عینی توجه دارند. البته این هم بخشی از تاریخ هنر و هنرشناسی است که بایستی از آن استفاده کرد.

 

چه نقاط ضعف و قوتی را برای آثار تحقیقی آرتور پوپ شما متصور هستید؟

 

تحقیقی که پوپ انجام داده برای ایرانی ها نیست. لذا کتابی را که او به سرانجام رسانده برای حدود هفتاد سال پیش است و بسیاری از نظریاتی را که ارائه داده با توجه به نمونه هایی که بعدها پیدا می شود آن ایده ها منسوخ شده است. به طوری مثال افرادی که در این طرح کار می کردند با جسارت تمام می گفتند این اثر مربوط به فلان دوره تاریخی است در حالی که اکنون این ایده ها باطل است. مخصوصا نقش هنر دوره ساسانی را خیلی به شکل گیری دوره اسلامی ربط ندادند و آثار هنری بیزانس را بسیار دخیل می دانستند. آثاری که در ایوان مدائن پیدا شده اکثر این ایده ها را رد می کند. از طرف دیگر و در بعد تاریخ شناسی هنر ایران، جمع آوری بیش از پنج هزار تصویر از هنر ایران همچنان به عنوان یک منبع مهم مورد توجه است.

 

آرتور پوپ چه نسبتی بین هنر ایرانی و اسلامی برقرار می کند؟

 

پوپ چندان بر این موضوع تاکید ندارد که تفکیکی بین دوره اسلامی و قبل از اسلامی ایجاد کند. او یک سیر تاریخی را پیش می گیرد. از دوره ساسانی وارد دوره اسلامی می شود اما اینکه این دو یعنی ایرانی و اسلامی هر کدام جایگاه خاص خود را دارند نپرداخته است و این روش درستی است. چرا که بخش اعظمی از هنر اسلامی که ما در دو قرن اول داشتیم در امتداد هنر ساسانی قرار دارد بر خلاف ایده بسیاری از مستشرقین دیگر که می گویند با آمدن اسلام هنرمندان ما دو قرن بیکار بودند در حالی که به این شکل نیست. هنر ایران با توجه به این نکته که در دوره ساسانی یک هنر مذهبی است وقتی که مسلمانان وارد ایران می شوند آنچنان تغییراتی در هنر ایرانی به وجود نمی آورند. بلکه به مرور زمان است که ما شاهد شکوفایی هنر ایرانی مبتنی بر ایدئولوژی و جهان بینی اسلامی هستیم. این حرکت از دوره سامانی شروع و اوج آن در دوره آل بویه است. در این دوره تفکر اسلامی نیز بسیار غلبه دارد. به همین دلیل است که پوپ چندان تمایلی ندارد که این دو قضیه را از یکدیگر جدا کند.

 

اکثر شرق شناسان برای دریافت و فهم هنر ایرانی دچار مشکلاتی می شوند آیا تصور می کنید که پوپ هم این مشکلات را داشته است؟

 

همانطور که پیشتر اشاره شد پوپ به خاطر اینکه امکانات بسیاری در اختیار دارد و از طرف دیگر با دولت مردان ایرانی نیز در ارتباط است از یک امتیاز خاصی برخوردار است. حتی اگر کتابهایی را که نوشته نگاه کنید بسیاری از آنها از منابع اصلی هنر ایرانی اخذ شده است و این نشان می دهد که به طور مثال وقتی که درباره غزالی و زیبایی صحبت می کند یعنی اینکه آثار غزالی را خوانده است. حتی در آن سخنرانی که به آن اشاره کردم در بخشی از آن به آرای شبستری درباب زیبایی اشاره کرده است. او با آثار بسیاری از عرفای درجه یک هم آشنایی داشته است و این شیوه، نگاه پوپ را نسبت به دیگران مهمتر نشان می دهد. البته اشراف بسیار گسترده نبوده اما نسبت به بسیاری دیگر از شرق شناسان که از بعد معرفتی و فلسفی بسیاری از آراء هنر ایرانی غافل بودند او اشراف خاصی داشته است. به همین دلیل هم شاید او از معدود افرادی است که در این زمینه بیشتر از دیگران کار کرده است. در کتابهای “مقدمه ای بر هنر ایران” و “شاهکارهای هنر ایران” نیز به بعد معرفتی هنر ایرانی نیز توجه کرده است. حتی کتابهای دیگر او هم که بعدا نوشته تا حدود بسیاری شرقی تر می باشد. البته همدلی او با هنر شرقی توفیق کاملی نبوده است.

 

وجه تمایز پوپ را با دیگر شرق شناسان در چه چیزی می دانید؟

 

البته قبلا به برخی از این وجه تمایزها اشاره کردم. اما می توان به این نکته نیز اشاره کرد که او به خوبی دریافته بود که تبین هنر ایرانی به سادگی امکان پذیر نیست و کار یک نفر هم نیست. به همین دلیل او به راه اندازی یک انستیتوی بزرگی در ایران اهتمام می ورزد و حتی یک گروه هفتاد نفری از محققان را نیز هدایت می کند. او در یکی از سخنرانی هایش می گوید که اگر من گلویی از برنج و پرده دلی از مس و یک عمر ابدی داشتم نمی توانسم بزرگی و جلال آن را (هنر ایرانی) بیان کنم. لذا مجموعه ویژگی های پوپ باعث شده او نسبت به دیگران امتیازات برتری داشت.

 

شرق شناسان تا چه اندازه از پوپ تاثیر گرفتند؟

 

او بر بسیاری از غربی ها تاثیر گذار بوده است. پوپ با یک گروه کار می کرد که اغلب غربی و اروپایی بودند و حتی کتابی را هم که نوشت اولین مجموعه ای بود که به صورت علمی به هنر ایرانی توجه کرده بود. تا به امروز جای علمی خود را دارد اگرچه باید به برخی از آرای آن به دیده تردید نگرست اما به هر حال از نظر تاریخ اهمیت خود را دارد. بعضی از ارزیابی های این مجموعه کتابها هم منحرف کننده بوده است. مثلا بخش نقاشی آن را که به تاثر مذهب بر نقاشی تاکید دارد را توماس آرنولد نوشته است. آرنولد یکی از استادان آکسفورد است که هنر نقاشی را بر اساس فرهنگ اسلامی مورد بررسی قرار می دهد. او در اثرش به تحریم هنر نقاشی از سوی فقه اسلام می پردازد. از آنجایی که او فردی کشیش و متعصب بود این جنبه را بسیار بزرگ جلوه می دهد. در حالی که ما تحریم نقاشی را به این صورتی که او مطرح می کند نداشتیم و تحریم نقاشی به دوره هایی باز می گردد که فقها بر اساس برخی از احادیثی که از پیامبر بر جای مانده آنها را تفسیر می کنند. اما در دورانی که هنر ایرانی در اوج بودند و حتی اشخاصی مانند غزالی و شبستری از حدیثی که می گوید اگر در خانه ای صورت و سگ باشد فرشته در آن خانه وارد نمی شود که این دو می گویند مقصود از صورت آن بتها و الهه هایی است که که در قلب انسان است و مفهوم سگ نیز بر حرص و ولع تاکید دارد. لذا این یک تعبیری است که بر پاک نمودن لوح دل تاکید دارد. در دوره هایی که به ظاهر حدیث توجه دارند لطمه هایی به هنر ایرانی وارد شده است و در دوره های دیگر اینگونه نبوده و هنر ایران بسیار شکوفاتر شده است.

 

آیا شرق شناسی را در عرصه هنر با محوریت هنر ایرانی را می توان به دوره های مختلف تقسیم کرد و اینکه پوپ در این ادوار چه جایگاهی دارد؟

 

همانطور که پیشتر اشاره کردم در اواسط قرن ۱۹ زمانی که اروپائیان در تلاش برای دست یابی هر چه بیشتر بر کشورهای مسلمان بودند، باعث شد که به طور مستقیم با این کشورها در تماس باشند. افرادی مثل فردریش سار از برلین و کاپیتان چارلز ژیلت از لیون فرانسه به عنوان سیاح به مطالعه و جمع آوری آثار هنری ایران و دیگر کشورهای اسلامی پرداختند. مارتین به عنوان یک دیپلمات متوسط سوئدی، از دیگر مستشرقانی است که به مطالعه و جمع آوری آثار مهم نقاشی ایرانی در اوایل سده بیستم پرداخته است. مارتین از مجموع آثار خود در سال ۱۹۱۲ میلادی کتابی به نام “نقاشی و نقاشان ایرانی، عثمانی و گورکانیان” به چاپ رساند. ارنست هرزفیلد از دانشگاه برلین نیز از سال ۱۹۲۰ در ایران بسیار فعال بود. آندرا گدار محقق فرانسوی هم از دیگر افرادی بود که بر روی هرن ایران مطالعاتی داشت و موزه ایران باستان را بنا نهاد. مجموعه چهار جلدی “آثار ایران” از جمله تحقیقات او می باشد. ارنست کوئنل نیز از محققین آلمانی بود که در آن ایام بر روی هنر ایران مطالعه و آثار زیادی را تالیف کرده است. در طول دهه ۱۹۳۰ میلادی مطالعه و تحقیق بر روی هنر ایران به عنوان مرکز مهم هنر اسلامی به طور جدی مورد توجه واقع گردید. در همین زمان است که آرتور پوپ و همسرش فلیس اکرمن در این میان نقش مهمی را عهده دار می گردند. پوپ از همان ابتدا سفر به ایران، تحقیق و تهیه عکس از آثار هنر و معماری ایران را شروع می کند. همان گونه که اشاره شد آرتور پوپ مجموعه تحقیقات خود را در شش جلد کتاب بزرگ منتشر کرد. ریچارد اتینگهوزن نیز از دیگر محققین آلمانی بودند که بر روی هنر ایران مطالعه و آثار مکتوب زیادی را تالیف کرده است. در حال حاضر افرادی مثل الگ گرابار از دانشگاه پرینستون آمریکا و رابرت هیلنبراند از دانشگاه ادینبرای بریتانیا از جمله محققین بنام در عرصه هنر اسلامی هستند. قابل ذکر است که در طول دو – سه دهه اخیر هم تعداد قابل ملاحظه ای از ایرانیان مقیم خارج از کشور هم وارد این میدان شده اند و آثار قابل قبولی در عرصه هنر با محوریت ایران منتشر کرده اند.