دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی، استاد فلسفه اسلامی در همایش «فلسفه ارتباطات و چالشهای ارتباط پژوهی در جهان معاصر» گفت: حضرت محمد(ص) میفرماید که خدایا ذات تو را نمیتوانم بشناسم، بنابراین ما یک مستقل بدون هیچ ربطی داریم و آن مستقل، ذات خداوند است. به گزارش آکادمی مطالعات ایرانی لندن در همایش «فلسفه ارتباطات و چالشهای ارتباط پژوهی در جهان معاصر»که در موسسه حکمت و فلسفه ایران برگزار شد غلامحسین ابراهیمیدینانی، در ابتدای سخنانش، مساله ربط و ارتباط را یکی از عمیقترین مسایل هستی دانست و گفت: در دنیای امروز خوشبختانه یا متاسفانه بحثهای ماهوی کم است یا اصلا نیست. علما مدام به دستهبندی میپردازند و سخنی از ماهیت یک امر به میان نمیآورند.
نویسنده کتاب «ماجرای فکر فلسفی» سخنانش را با طرح یک سوال پی گرفت و گفت: ارتباط با ربط چه فرقی دارد و کدام یک بر دیگری مقدم است؟ نسبت ارتباط و ربط شبیه نسبت اضافه و مضاف است. بدیهی است که ارتباط از ربط گرفته شده است. ما با تمام عالم به واسطه ربط، ارتباط داریم، اما این ربط کجاست؟ شاید هیچ واژهای کثیرالاستعمالتر از ربط در زبان ما نباشد، ولی با وجود این نمیتوانیم بگوییم که ربط کجاست.
وی افزود: چیزهایی که میگویم فلسفه است و آنطور که برخی ادعا میکنند، فلسفه به درد نمیخورد، اما اگر فلسفه به درد نمیخورد چرا عدهای فلسفه میخوانند؟ فلسفه یک فایده دارد، کسی که فلسفه میخواند احمق باقی نمیماند، هرچند ممکن است که فیلسوف احمق نیز داشته باشیم. اگر بتوانیم با فلسفه زندگی کنیم و تنها به آموختن اصطلاحات فلسفی بسنده نکنیم، با نادانی جنگیدهایم.
ابراهیمیدینانی گفت: میتوانید یک موجود در این عالم پیدا کنید که خارج از حوزه ربط باشد؟ به حضرت حق قسم که چنین موجودی را نمیتوان پیدا کرد. جستوجوی ما برای یافتن ربط مانند جستوجوی فردی است که با شمعی در دست، به دنیال خورشید میگردد. ما در دریای ربط به سر میبریم و خود نیز ربطیم. هرگاه بیربطی را در این عالم یافتیم، ارتباط را نیز میتوانیم پیدا کنیم.
وی علم را مصداق کامل ربط دانست و گفت: علم و عالم بدون معلوم ممکن نیست و این به معنای ارتباط است. علم، عین ربط است. علم خود ربط است پس چگونه میخواهد ربط را بشناسد؟ شاید خداوند را موجودی فاقد ربط بدانیم، اما خدا نیز در حوزه ارتباط قرار میگیرد، زیرا خداوند با صفات خویش مرتبط است. پس ببینید مساله ربط چقدر پیچیده است؟!
این نویسنده و استاد فلسفه اسلامی، به نقش ربط در گزاره اشاره کرد و گفت: ما تنها قادر به درک گزارهها هستیم. گزارهها از اسم، فعل و ربط تشکیل شدهاند. علمای نحو در تعیین درجه اهمیت اجزای گزاره، اولویت را به اسم میدهند و فعل و ربط را در درجههای دوم و سوم اهمیت یک گزاره میدانند. این عالمان اشتباه میکنند، زیرا حرف ربط مهمترین رکن یک گزاره است. ما بدون حروف ربط با مفرداتی روبهروییم که قادر به انتقال هیچ مفهومی نیستند، بنابراین جهان نیز بدون ربط، معلق خواهد بود.
نویسنده کتاب «معاد از دیدگاه حکیم مدرس زنوزی» ادامه داد: میخواهم از این بحث، یک نتیجه توحیدی بگیرم. حضرت محمد(ص) میفرماید که خدایا ذات تو را نمیتوانم بشناسم. این سخن را برترین بنده خداوند میگوید، بنابراین ما یک مستقل بدون هیچ ربطی داریم و آن مستقل، ذات خداوند است.