کامران فانی: ترجمه دقیق آثار کربن کار ساده ای نیست

کامران فانی در نشست «هانری کربن و عرفان شیعی» گفت: کربن تا پیش از مرگش شاهد انتشار ترجمه ای مناسب از آثارش نبود. البته پس از انقلاب اوضاع بهتر شد و کتاب های بیشتری از او ترجمه شدند اما هنوز آثار مهمی از وی به فارسی درنیامده اند. از این نظر می توان کربن را نویسنده ای بدشانس در ایران دانست. به گزارش خبرنگار آکادمی مطالعات ایرانی لندن، در این نشست که از سوی کتاب ماه فلسفه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد، کامران فانی، یحیی بونو و دکتر انشاءالله رحمتی در این جلسه سخنرانی کردند.

در آغاز این نشست، فانی به جریان ترجمه از متون غربی در ایران اشاره کرد و گفت: این جریان در دویست سال اخیر رونق بیشتری گرفته است اما ما هرگز برنامه ای برای آن نداشتیم تا بر اساس نیازمان به ترجمه بپردازیم. همیشه این گونه است که ناشر یا مترجم اثری را ترجمه می کنند که از آن کتاب یا نویسنده اش خوششان می آید. به همین دلیل، کتاب های برخی از نویسندگان بزرگ به فارسی ترجمه نشده اند یا ترجمه های بسیار ضعیفی دارند. کربن نیز یکی از این نویسندگان است.

وی افزود: کربن، بی تردید بزرگترین خادم فرهنگ شیعی است و همه عمرش را صرف بررسی اندیشه یک ملت کرد و آثار ژرفی را در این حوزه آفرید. اگر بخواهیم باطن تاریخمان را بدانیم، نیازمند مطالعه آثار کربنیم. کربن نیمی از عمرش را در ایران بود و در تمام سی سالی که در ایران زندگی می کرد، کمتر اثری از او به فارسی ترجمه شدند، در حالی که در این مدت ده ها کتاب نوشت و تصحیح کرد و علاقه مندان زیادی نیز در ایران داشت. البته در سال های اخیر اوضاع ترجمه کتاب های کربن بهتر شده است.

کتابشناس و کارشناس فلسفه و عرفان، احمد فردید و عیسی سپهبدی را نخستین مترجمان آثار کربن پیش از انقلاب دانست و گفت: این دو ترجمه، ترجمه های خوبی نبودند.

وی درباره یکی از دلایل ترجمه نشدن آثار کربن به فارسی گفت: کربن دشوارنویس بود و حاصل تفکراتش را می نوشت. او محققی نبود که بررسی ساده ای از اندیشه فلاسفه داشته باشد، بلکه آن اندیشه ها را می گرفت و سیر و سلوک معنوی خودش را در دل این فرهنگ فطری و عقلانی بروز می داد. بنابراین، ترجمه دقیق آثارش به فارسی کار ساده ای نیست.

فانی در ادامه به برخی از کتاب های ترجمه شده کربن به فارسی تا امروز اشاره کرد و گفت: این فیلسوف شانس آورد که مترجمی صاحب ذوق (انشاءالله رحمتی) آثار او را ترجمه کرد. رحمتی، راه تازه ای را در ترجمه آثار او آغاز کرد. رحمتی آثاری مانند «تخیل خلاق در اندیشه ابن عربی» و «تمثیل عرفانی ابن سینا» از کربن را ترجمه کرد و اخیرا نیز کتاب «معبد و مکاشفه» او منتشر شده است. رحمتی اکنون مشغول ترجمه کتاب چهار جلدی کربن با عنوان «اسلام ایرانی» است که مهمترین اثر او محسوب می شود و بیش از ۲۵۰۰ صفحه است. رحمتی مقدمه های بسیار خوب و مفصلی برای این کتاب ها نوشت که مخاطب را به خوبی با اندیشه کربن آشنا می کند و او را در فضای فکری این فیلسوف فرانسوی قرار می دهد. من معتقدم با ترجمه های رحمتی از آثار کربن، ایرانیان او را بهتر خواهند شناخت.

سپس پروفسور یحیی بونو گفت: کربن چیزی در فلسفه و عرفان دیده بود که او را جلب کرد، چیزی که به درد فلسفه غرب و جهان امروز می خورد. کربن در سال ۱۹۰۳ به دنیا آمد و دو سال بعد در سال ۱۹۰۵ قانون جدایی کلیسا از دولت تصویب شد. او در خانواده ای سنتی و کاتولیک متولد شد و در بیست و دو سالگی دکترای فلسفه را زیر نظر «اتین ژیلسون» گرفت. او در آن زمان به زبان های لاتینی و یونانی تسلط داشت و سپس شروع به آموختن عربی و سانسکریت کرد.

وی افزود: آشنایی او با «لویی ماسینیون» که متخصص عرفان اسلامی و به ویژه «حلاج» بود، زندگی اش را تغییر داد. او در همان دوران کتابی درباره سهروردی نوشت. به گفته خودش، از آن زمان به بعد هیچ گاه شیخ اشراق از او جدا نشد. کربن همچنین نخستین مترجم آثار «هایدگر» به فرانسوی است. در مجموع، دویست اثر شامل مقاله، تصحیح، ترجمه و تالیف از او بر جای مانده است.

بونو ادامه داد: راز مهمی که کربن در تفکر شیعی یافت، در سه کتاب «تمثیل های عرفانی ابن سینا»، «ارض ملکوت» و «تخیل خلاق ابن عربی» نهفته است. او بزرگترین مشکل غرب را جدایی وجود از فکر و علم و عقل می دانست، مشکلی که از قرن دوازدهم آغاز شد و با دکارت شدت گرفت. در این بینش، خلا بزرگی میان واقعیات جهانی و حقایق عقلانی وجود دارد. آنچه به نام «خیال در عرفان» می شناسیم، این خلأ را پر می کند. این خیال در غرب، تنها برای شعرا و هنرمندان مطرح است و جایی در دنیای فلسفه ندارد، در حالی که خواب و رویا با خیال درک می شوند و بدون آن قابل توجیه نیستند.

وی ترجمه آثار کربن را دشوار دانست و گفت: او اصطلاحات جدیدی را در زبان فرانسه بر پایه زبان لاتینی و یونانی به کار می برد که به یقین ترجمه آنها دشوار است. او مستشرق نبود، بلکه یک فیلسوف سالک بود. او فلسفه را به معنای «راه افتادن» می دانست.

سپس رحمتی گفت: بر این باورم که اگر قرار است در حوزه فکر، حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید از فلسفه اسلامی آغاز کنیم. حتی فلسفه های دیگر را نیز می توان با زبان فلسفه اسلامی فهمید. فلسفه اسلامی، زبان مادری ما در فلسفه مسوب می شود. ما آنچه را که از دل فرهنگ خودمان برخاسته، بهتر درک می کنیم تا محتوایی که ارمغان غرب است.

وی افزود: به دست آوردن تجربه فلسفی خوب و موفق تنها از راه فلسفه اسلامی محقق می شود. باید این فلسفه را زنده جلوه داد و این امر زمانی اتفاق می افتد که بدانیم فلسفه ای که می خوانیم، آینده ای دارد. کربن این قابلیت را در فلسفه اسلامی نشان داد. این ویژگی کربن تنها یکی از ابعاد شخصیت اوست. هر اندازه بیشتر آثار این فیلسوف را می خوانم، بیشتر بر حیرتم افزوده می شود که او چگونه توانست ارتباطی چنین عمیق و نافذ با فرهنگ ما برقرار کند.

رحمتی ادامه داد: کربن، نکاتی را در متون فلسفی ما می یافت که برای بسیاری از فلاسفه، قابل تشخیص نیستند. هر فردی نمی تواند به درک کربن از متون فلسفی برسد. کربن نشان می دهد که فلسفه اسلامی یک فلسفه امروزی است که می تواند بشر امروز را از بی معنایی نجات دهد. او حکمت نبوی را سدی در مقابل پدیده عرفی شدن می داند، پدیده ای که مشکل بشر امروز است. در پی این بینش، پدیده اسطوره زدایی شکل می گیرد که کربن از آن انتقاد می کرد. او نگاه پیامبرانه به دین را راه مقابله با این مشکلات می دانست. به باور او، بهترین تفسیر از دین، در حکمت شیعی بیان شده است.