غـدیـر عیـد فُتـُوَّت


دکتر سید سلمان صفوی

آکادمی مطالعات ایرانی لندن


چندی قبل در دانشگاه پالرمو در ایتالیا، در کنار ساحل زیبای دریای مدیترانه، از ولایت و فتوت علی (ع) برای دانشجویان سخن گفتم:

جبرئیل فرشته وحی بر محمد امین (ص) نازل شد و با صدایی از جنس نور و صاعقه گفت: “یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک، و ان لم تفعل فما بلغت رسالته، والله یعصمک من الناس، ان الله لا یهدی القوم الکافرین”. (آیه ،۶۷ سوره مائده)

و رسول خـدا با فرمان منصوص الهی، در غدیر خم در حضور یک صدهزار زائر حج علی (ع) را به جانشینی معنوی، علمی و سیاسی خویش منصوب کرد. به نقل از کتاب فریقین؛ پیامبر خدا فرمود: “هرکه را من مولای او هستم، علی هم مولای اوست، بار خدایا دوستدار او را دوست بدار و بدخواه او را دشمن. یاور او را یاری نما و آن که او را تنها می گذارد را تنها گذار.”

مولانا در مثنوی در این باب سروده است:

زین سبب پیغمبر با اجتهاد / نام خود و ان علی مولی نهاد

گفت هر کاو را منم مولا و دوست / ابن عَم من علی مولای اوست

(مولوی، مثنوی، دفتر۶، ب ۴۵۳۹-۴۵۳۸)

پس از آن فرشته وحی مجددا نازل شده گفت: “الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون، الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت الاسلام دینا”. (آیه ۳، سوره مائده)

“پروفسور هانری کربن” اسلام شناس و فیلسوف برجسته فرانسوی می گوید:”اسلام بر پایه دو اصل اعتقادی استوار است: یکی نبوت که همانا رسالت پیامبر است و دیگری ولایت که تجلی آن در امامان است. اولیاءالله که مظهر عصمت و انوار الهی اند، نمونه کامل رهبران روحانی و معنوی، یعنی ادامه دهندگان راه پیامبرانند. پس به هر دوری ولی ای قائم است / تا قیامت این ولایت دایم است.

پس از دور نبوت، دور امامت آغاز می شود و فتوت که جامع هر دوی اینهاست پایه گذارش حضرت ابراهیم و قطب آن حضرت علی و خاتم آن حضرت حجت (عج) است”. (مجموعه مقالات هانری کربن، ص ، ۳۳۵، تهران، ۱۳۸۴)

دانشجویان پرسیدند: چرا علی (ع)؟ گفتم: چون رسول خدا (ص) فرمود: “لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار“.

پرسیدند: نشانه فتوت چیست؟

گفتم: آن که در رکوع، انگشتری به سائل دهد. “انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون”. (آیه ۵۵، سوره مائده)

نشانه دیگرفتوت آن که اموال خود را روز وشب، آشکار و نهان به درویشان دهد. “الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار، سرا و علانیه، فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون”. (آیه ۲۷۴، سوره بقره)

میبدی گوید: این آیه در شآن علی (ع) آمد. چهار درهم داشت و در همه خاندان او جز آن نبود. هر چهاردرهم به درویشان داد. یک درهم به شب، یکی به روز، یکی به نهان و یکی به آشکار.

نشانه دیگر آن که گاه افطار، تنها قوت خود به فقیر تقدیم کرد.

گفتند: اینها منش قبل از قدرت، ریاست و حکومت است؛ آدمی پس از قدرت عوض می شود.

گفتم: اما علی (ع) در دوران ریاست نـه تنها روزها، که شبها نیز شخصا به فقرا رسیدگی می کرد؛ در حالی که برخی که او را نمی شناختند؛ به خلیفه بخاطر کوتاهی در خدمت به فقیران ناسزا می گفتند.

نشانه دیگر فتوت آن که هیچگاه حقوق منتقدین قَدَر خویش را قطع نکرد و وقتی مخبران از توطئه براندازی آنها خبر دادند؛ در اصلاحشان کوشید و آن گاه که درمجلس سخنرانی اش در مسجد آشوب کردند؛ آنها را زندانی نکرد.

نشانه دیگر فتوت او آن که چون با قیام مسلحانه دشمنانش، در جنگی سخت از طرفین کشته ها رفت؛ پس از شکست دشمن حربی در جنگ جمل، رهبر آنها (جناب عایشه) را با احترام تا محل اقامتش اسکورت کرد وپس از جنگ نهروان، دستور منع تعقیب خوارج طاغی را صادر کرد.

پرسیدند: نشانه فتوت شمشیر او چیست؟ گفتم: آن که  وقتی عَمرِبن عَبدُوَد (پهلوان کفــر) درنبرد تن به تن به او توهین کرد، لحظه ای در کشتنش درنگ کرد تا شمشیر خود را به خاطر امیال شخصی به خون کسی نیالاید.

مولانا در این باب می سراید:

در غزا بر پهلوانی دست یافت / زود شمشیری برآورد و شتافت

او خَدو انداخت در روی علی / افنخار هر نبیّ و هر ولی

آن خَدو زد بر رُخی که روی ماه / سجده آرد پیش او در سجده گاه

در زمان انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غزااش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل / وز نمودن عفو و رحمت بی محل

گفت بر من تیغ تیز افراشتی / از چه افکندی مرا بگذاشتی؟

….

گفت امیرالمومنین با آن جوان / که به هنگام نبرد ای پهلوان

چون خَدو انداختی در روی من / نفس جنبید و تبه شد خوی من

نیم بهر حق شد و نیمی هوا / شرکت اندر کار حق نبود روا

(مولوی، مثنوی، دفتر اول، ب ۳۷۲۲-۳۷۲۷ و ۳۹۷۵-۳۹۷۷)

گفتند: اما این قبل از ریاست اوست؛ آدمی پس از ریاست تغییر می کند. گفتم: اما ماهِ من با علم به اینکه قاتلش ابن ملجم است، حتی با اعتراف او به قصدش از سوءقصد، اقدام به قصاص قبل از جنایت نکرد.

مولانا چنین سروده است:

باز رو سوی علی و خونی اش / وان کرم با خونی و افزونی اش

گفت دشمن را همی بینم به چشم / روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم

باز آمد کای علی زودم بکُش / تا نبینم آن دم و وقت تُرُش

من حلالت می کنم، خونم بریز / تا نبیند چشم من آن رستخیز

(مولوی، مثنوی، دفتر ۱، ب ۳۹۲۴-۳۹۲۵ و ۳۹۳۸-۳۹۳۹)

نشانه دیگر فتوتِ شمشیر او آن که پس از غصب رهبری اش و بیعت بخشی از نخبگان و مردم  با غاصبان منصبش، شمشیر درغلاف کرد و برای مصلحت بزرگ تری سکوت کرد؛ در خانه نشست و صبر پیشه کرد.

گفتند: از اساطیر سخن می گویی یا از واقعیت؟ گفتم: به قول شهید دکترعلی شریعتی”علی حقیقتی بر گونه اساطیر” را توصیف کردم.

و چه نیکوست که حاکمان در هر زمان در منش و عمل، فُتُوَّت علی(ع) را در پیش گیرند و بر قلوب ملت ها حکومت کنند.

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

۲۲نوامبر ۲۰۱۰

عید غدیر ۱۳۸۹