گفت و گو با علی موسوی گرمارودی درباره ترجمه نهج البلاغه


محسن آزموده

درآمد: چندی ست دکتر علی موسوی گرمارودی شاعر و نویسنده نام آشنای پارسی به ترجمه مهم ترین متون دینی از قرآن کریم تا صحیفه سجادیه روی آورده است و این روزها مشغول ترجمه نهج البلاغه امام علی(ع) است. گفت و گوی کوتاه حاضر در این زمینه با ایشان صورت گرفته است:

کلمات کلیدی: امام علی، نهج البلاغه، اسلام، گرمارودی

***

تا کنون ترجمه های متعددی از نهج البلاغه به قلم نویسندگان و پارسی نویسانی چون فیض الاسلام، سید جعفر شهیدی، جواد فاضل، محمد دشتی و محمد مهدی جعفری صورت گرفته است، هدف و انگیزه شما از ترجمه مجدد این اثر چه بود؟

سه کتاب قدسی مهم در اسلام داریم، در درجه اول قرآن کریم است که وحی الهی است، کتاب بعدی نهج البلاغه امام علی(ع) است و کتاب سوم هم صحیفه سجادیه حضرت امام زین العابدین(ع) است. بنده توفیق این را داشتم که قرآن کریم و صحیفه سجادیه را به فارسی ترجمه کنم. بر این اساس تصیم گرفتم که نهج البلاغه را نیز به فارسی ترجمه کنم. البته لازم به ذکر است که نهج الفصاحه یعنی فرمایشات پیامبر اکرم(ص) نیز هست که اثری بسیار ارزنده و مهم است. از این کتاب که شامل حکمت ها و گفته های رسول الله(ص) است، ترجمه خیلی خوبی وجود دارد. اما در عین حال اگر خدا توفیق دهد قصد دارم آن را نیز ترجمه کنم و با این کار چهار متن قدسی در اسلام را ترجمه کرده ام.

 

در ترجمه نهج البلاغه از چه نسخه هایی استفاده کرده اید و کدام متون مد نظرتان بوده است؟

بنده در مقدمه ای که قرار است چاپ شود بحث مستوفایی در این زمینه انجام داده ام. اما به طور خلاصه چنین است که نهج البلاغه صبحی صالح با همه مشکلاتی که دارد، به این دلیل که مردم ما با آن بیش از همه نسخه ها آشنا هستند، آن را اساس قرار داده ام. جاهایی را که به نظرم متن صبحی صالح نادرست بوده را تغییر داده ام این کار بر اساس متن هایی که بعدها تصحیح شده و داریم مثل کارهایی که اخیرا شده صورت گرفته است. اخیرا امکان دسترسی به نسخه های متقنی به وجود آمده که غلط ها و تحریف هایشان بسیار کم است. مثلا در نهج البلاغه صبحی صالح، جایی «امامت» به «امانت» تبدیل شده است. این تحریفی سهوی یا عمدی است که باید تصحیح شود. در طول مدتی که محققان ما برای احراز نسخه های بهتر و درست تر می کوشند، موارد بسیاری از این خطاها یافته شده است. من این نسخه ها را با این متن مقایسه می کنم، تا اگر تحریفی باشد، آن را تصحیح کنم و یا موارد اختلاف را در زیرنویس یادآوری می کنم.

 

آیا در روند ترجمه از سایر ترجمه های این کتاب نیز بهره برده اید؟

بله، نهج البلاغه متن بسیار مشکلی است و در بسیاری از جاها برای آن که مطمئن بشوم که به حاق مطلب رسیده ام، تقریبا تمام ترجمه های معتبری که داریم را مورد مطالعه قرار داده ام تا ببینم که آن مترجمان چگونه از مضایق سخن خارج شده اند و چگونه متن را ترجمه کرده ام. البته لازم به تاکید است که این ترجمه کار خود بنده است، اما برای استفاده از شیوه دیگران و محلی که مورد بحث و مناقشه هست، به آن ها نیز رجوع کرده ام.

 

نثر و زبانی که در ترجمه انتخاب کرده اید، به چه صورت است؟

همان زبانی که در ترجمه قرآن کریم و صحیفه سجادیه به کار برده ام، در این ترجمه نیز مورد استفاده قرار گرفته است. یعنی زبان معیار را به همراه یک چاشنی کمی از آرکائیسم مبنا قرار داده ام.

 

استاد دکتر سید جعفر شهیدی، در ترجمه نهج البلاغه نثر مسجع را به کار برده اند، نظر شما درباره این انتخاب ایشان چیست؟ آیا شما نیز از همین سبک استفاده کرده اید؟

ایشان استاد بنده بودند و بنده یک بار هم جایی عنوان کرده ام که ایشان ترجمه این اثر را درست در زمانی که ما در دوره دکتری شاگرد ایشان بودیم سر درس نهج البلاغه به دلیل خواهش ما شروع کردند. ایشان نیز از همان موقع که به ما در این درس تکلیف می گفتند، خودشان هم کتاب را ترجمه می کردند و هر جلسه بخش هایی را که ترجمه کرده بودند، می خواندند. ایشان از همان آغاز نثر مسجع را انتخاب کرده بودند، به این دلیل که نثر خود امام(ع) مسجع است. من مقاله مفصلی در مورد ترجمه ایشان نوشته ام که هنوز چاپ نشده است، اما در آن اشاره کرده ام که این ترجمه یک کار بزرگ کلاسیک و ادبی است و حتی اگر ما امروز سجع را نپسندیم، اما کار استاد شهیدی، اثر استثنایی ادبی است. اما سلیقه من در ترجمه علی رغم اهمیتی که برای آن کار بسیار اهمیت قائلم، سجع نیست و همان طور که گفتم از زبان معیار با چاشنی باستان گرایی استفاده می کنم.

 

اگر ممکن است کمی در مورد این نثر معیار که می گویید توضیح بفرمایید.

منظور همان زبانی است که امروز متداول است و اخبار را به آن زبان می گویند و کتاب ها و مقالات نوشته می شوند. البته منظور از زبان معیار، زبان محاوره نیست، بلکه مقصود زبان رسمی ما در کتابت و گفتار است.

 

با توجه به این نثر ترجمه مشخص می شود که قابل فهم بودن متن ترجمه و رجوع مخاطبان امروزی برای شما اهمیت داشته است. می دانیم متن نهج البلاغه سرشار از اشارات و کنایات ادبی و تاریخی است، آیا در ترجمه این اشاره ها و دشواری ها را توضیح داده اید؟

حتما این طور است، من در زیرنویس ها بحث های اتیمولوژیک کرده ام. اگر جایی هم امام(ع) نام شخصی را آورده باشد، درباره اش توضیح داده ام. ضمن آن که ایشان از شعر زمانه خودشان نیز استفاده کرده اند، یا از ضرب المثل های رایج را برای تمثیل یا شاهد نیز بهره گرفته اند. بنده در این موارد در پانویس هم شاعر را معرفی کرده ام، هم اصل شعر را آورده ام. لذا در پانوشت ها همه مواردی که خواننده لازم است بداند توضیح داده شده است.

 

شما به دلیل انسی که به واسطه ترجمه متن نهج البلاغه دارید، بهتر از دیگران با زیر و بم های آن آشنا هستید، به نظر شما اهمیت این کتاب به ویژه برای خواننده امروزی چیست؟

این کتاب اقیانوسی بیکران در حکمت و توجه دادن انسان به ظرفیت هایی که دارد، است. در گفت و گویی چنین کوتاه پرداختن به ابعاد گوناگون و اهمیت این کتاب که برادر قرآن لقبش داده اند، محال است. ایشان در جایی می فرمایند « و ممهلکم فی مضمار ممدود » یعنی خدا شما را در میدان وسیعی سر داده است و توانایی های او را گوشزد می نماید. می دانیم کتاب نهج البلاغه از سه بخش تشکیل شده است. نخست بخش خطبه هاست، بخش دوم نامه هاست و بخش سوم نیز حکمت ها یا جمله های کوتاه است که در فارسی با عنوان کلمات قصار شناخته شده است. اولین جمله ایشان در بخش حکمت های کوتاه این است « کن فی الفتنه کابن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب » یعنی «در ایام فتنه چون نوباوه شتر می باش، نه پشتی تا بر آن برآیند، نه پستانی تا از آن بدوشند». من در اینجا فتنه را معنا نکرده ام، چون در فرهنگ اسلامی چندین معنا دارد، اعم از آزمون، آشوب یا … . در نتیجه می بینیم که این کتاب سرشار از معانی بلند است و بعد از قرآن بالاتر از آن نداریم.