منوچهر دین پرست
آکادمی مطالعات ایرانی لندن – LAIS
اشاره: اخلاق از جدی ترین موضعات بشری در دنیای امروز ماست بسیاری از بحرانهای فعلی که در دنیای معاصر ما به وجود آمده می تواند با زمینه های اخلاقی تا حدودی مرتفع شود. اگرچه این مسئله قطعی نیست. در این گفتگو در نظر است به بررسی اخلاق محیط زیست و فناوریهای دنیای جدید پرداخت. پروفسور داریوش فرهود، کارشناس پیوسته سازمان جهانی بهداشت ژنو، است که طی سالهای اخیر درباره موضوع نسبت اخلاق و محیط زیست فعالیتهای قابل توجه ای داشته است.
***
آقای پرروفسور فرهود من بحث را با این سئوال آغاز می کنم که واژه اخلاق زیستی در وهله اول نوعی احترام گذاشتن به طبیعت و محافظت از محیط زیست است. این معنا که در طول تاریخ بشر در ذهن بشر وجود داشته امروزه با واژگان متعددی همراه شده است. وقتی از اخلاق زیستی در جهان امروز صحبت به میان میآید به واسطهی پیامدهای به وجود آمده برای محیط زیست متعاقباً نیازمند دانشی هستیم که با این دانش محیط زیست خود را محافظت کنیم با توجه به این که بعد از انقلاب صنعتی و همینطور دستاوردهای گستردهی تکنولوژی به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم باعث شد تا محیط زیست دچار نابهسامانیهای جدی گردد که به گفته دکتر نصر با یک بحران محیط زیست روبهرو هستیم. لطفاً نخست تعریفی اجمالی در باب اخلاق زیستی داشته باشید؟
در ابتدا فکر میکنیم اخلاق زیستی با محیط زیست ما سروکار دارد اما در حال حاضر اخلاق زیستی به زیر مجموعهای تبدیل شده است که اخلاق در مورد نگهداری محیط زیست به یکی از آنها شده است. آنچه که در حیات انسان و حیوان و گیاه مؤثر است اخلاق زیستی است. اخلاق در استفاده از آب هم جزء اخلاق زیستی است. یا مثلاً اخلاق در پزشکی.
اخلاق زیستی در حال حاضر به یک مجموعهی بسیار مفصل و طولانی تبدیل شده یعنی هر گونه حیات روی کره زمین که به زیست مربوط میشود اخلاق زیستی محسوب میگردد. گذشته از این تعریف مثلاً در مورد اخلاق در ژنتیک و یا اخلاق در پزشکی و یا… اگر به طور مجرد با هر کدام از اینها برخورد کنیم هرگز به جایی نخواهیم رسید. زیرا به این امور نیاز به آموزش دارند. برای آموزش مردم هم باید از خانواده و آموزش و پرورش شروع کنیم. فرزندان ما باید نگهداری و حفاظت از محیط زیست را باید در مدرس آموزش ببینند. البته این به صدا و سیما هم مربوط است که میشود اخلاق در رسانه.
اولین متخصصینی که به بحث اخلاق زیستی پرداختند در کدام دایرهی علمی بودند؟ آیا از دپارتمانهای فلسفه بودند یا دپارتمانهای الهیات و یا این که از سوی سازمانهای خاص جهانی مثل یونسکو که به مقولهی اخلاق زیستی پرداختند؟ لطفاً مقداری از تاریخچهی اخلاق زیستی را بیان کنید؟
آنچه نویسندگان و متفکرین گفتهاند مسلماً از مسائل زیستمحیطی و بیولوژیکی بوده یا خود پزشکان که جزء پیشگامان این مسئله بودهاند. فلاسفه هم پا به پای آنها پیش میآمدند در نتیجه یک کار بینارشته ای بود. یعنی از جهات مختلف هر کس نظریهی خود را بیان میکرد. و هر یک از منظر خود اخلاق را تعریف کردهاند. اگر بخواهیم بدانیم در خارج چه مکتبهایی وجود دارد به ۲۰۰-۳۰۰ سال پیش بر میگردیم که به طور کلاسیک اخلاق را تعریف کردند. اما اگر بخواهیم رفتارهای اخلاقی را تعریف کنیم از زمان ایران باستان داشتیم. اعلامیهی حقوق بشر کورش یک منظر بزرگ اخلاقی بود. حتی یونانیان و رومیان از ایرانیان به عنوان مردم بسیار با اخلاق نام می بردهاند.
خود دانش اخلاق زیستی در دانشگاههای معتبر جهانی و یا سازمانهای معتبر علمی به چه صورت آغاز یافت؟
الان اخلاق زیستی حدود شاید دو دهه در دانشگاههای مختلف جهان در دورهی لیسانس و فوق لیسانس و دکترا به صورت علم تدریس میشود. مثل علم مدیریت. اخلاقی که تعریف فیلسوفانه داشته و فلاسفه به آن میپرداختند و اخلاقی که در اروپا در قرون وسط به آن میپرداختند. این اخلاق بعداً تعریف کاربردی عملی شد که این اخلاق مد نظر چگونه باید پیاده شود؟ تا کاربرد داشته باشد و مورد استفادهی مردم برای زندگی و رفاه بیشتر باشد. پس تاریخ معینی نمیتوان برای آن مشخص کرد.
منظور من این است: مثلاً نامگذاری روز پاک ، ۲۲ آوریل در سال ۱۹۶۹ بود که توسط جان مک مویل صورت گرفت که در دوم اردیبهشت در کشور ما با عنوان روز زمین پاک از آن یاد میشود. مک مویل این نام را برای این روز گذاشت و سعی شد با گسترش این آیین ویژهی اخلاقی از بنمایههای معرفتی و به خصوص بنمایههای دینی که در ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی حضور دارد مردم را به سمت احترام به روز زمین پاک سوق دهد. متخصصین تا چه اندازه سعی کردهاند برای اخلاق زیستی یک مکتب به خصوصی را به وجود بیاورند؟ مثلا یونسکو یا سازمان بهداشت جهانی در این قضیه تا چه اندازه متولی شدهاند؟
در سازمان جهانی بهداشت تنها کمیتهای که مربوط به اخلاق شروع به فعالیت کرد و موفق هم پیش رفت. کمیتهی اخلاق در ژنتیک بود که بنده هم افتخار داشتم به عنوان تنها ایرانی و یکی از دو مسلمان حاضر در آنجا عضویت داشته باشم و اولین اصول اخلاق ژنتیکی را در سال۲-۱۹۹۱ بنا کردیم. که ۴ اصل میباشد. یونسکو ۲ سال زودتر همین برخورد را با اخلاق داشت. و این که چرا اخلاق را با ژنتیک تعریف کردند؟ به این خاطر که ژنتیک را یک علم پیشرونده میدانستند که میتواند مشکلاتی را ایجاد کند ولی اخلاق به همین نسبت در جراحی، چشمپزشکی و در همه جا کاربرد دارد. منتها بر روی ژنتیک تکیه کردند و اصول اخلاقی را نوشتند. یونسکو که در آن پا را فراتر گذاشته بود. در رشتههای مختلف اخلاق را قرار دادند. حتی اخلاق در اطلاعرسانی infoethics که آنهم دارای یک کمیته بوده به هر صورت این سازمانهای بین المللی و سازمان های محلی مثل کمیتههای اخلاقی که اروپا یا دیگر کشورها مثل ژاپن برای خود دارند که در اصول همهی اینها یکساناند. اما این که یک روز معین برای اخلاق قرار داد. باشند واقعاً نمیتوان پیشبینی کرد. قدمت اخلاق به قدمت وجود انسان است و نیک و بد از همان ابتدا وجود داشته است. آنچه که مربوط به زیست انسان میشده شامل ژنتیک هم میشود. همانطور که حیات وحش و درخت و کشاورزی، و اخلاق پزشکی هم در آن است. من چند وقت پیش مجموعهای دیدم به نام دایره المعارف اخلاق زیستی در ۵ یا ۶ جلد مفصل که خلاصه ای از آن در دانشگاه علوم پزشکی تهران در حال ترجمه است که چیزی حدود ۵-۶ هزار صفحه گفتگو دربارهی فرهنگ اخلاق زیستی میباشد.
برای این که دانشی به صورت کاربردی و عملی حضور پیدا کند در ابتدا نیاز به نظریات و معرفتهای بسیار قوی دارد. هر چقدر یک نظریه قویتر باشد قطعاً در کاربرد هم موفقتر است. شما که با مسائل پزشکی آشنا هستید مستحضرید که مثلاً برای این که ژنتیک کاربردیتر شود باید تحقیقات بسیار گستردهتر انجام شود. مثل شبیهسازی که در کشور خودمان هم وجود دارد اما نشان می دهد که در دپارتمانهای مختلف در باب شبیهسازی به طور مثال یا ژنتیک و در دیگر دانشها تحقیقات بسیار گستردهای انجام شده. شما بحث اخلاق زیستی را تا چه اندازه مدیون بحث تحقیقات میدانید و تا چه اندازه این تحقیقات توانسته به متخصصین داخلی ما کمک کند؟
بشر برای هر مشکلی راه حلی پیدا میکند و آیین نامههایی مینویسد. فرض کنید ۶۰ سال پیش در تهران رانندگی نیاز به گواهینامه نداشت چون ترافیک به این اندازه وجود نداشت و در نتیجه اصطکاک منافعی نبود. ولی کمکم نیاز به نوشتن اخلاق برای رانندگی به وجود آمد. در مورد اخلاق زیستی هم همینگونه است.
یعنی مقصود شما این است که به تبع این که ما بحرانهای زیادی در مبحث محیط زیست داشتیم و به تبع تکنولوژی، بالاجبار به نگارش کدهای مختلفی در باب اخلاق پرداخته ایم
ما معمولاً مردمی هستیم که تا با مشکلی مصادف نشویم آن را حل نمیکنیم «چو فردا شود فکر فردا کنیم» ولی در خارج به پیشواز مسائل میروند. مثلاً در امر پزشکی ما هنوز تعریف معینی از جلسه نداریم. یک جلسه چگونه تشکیل و اداره میشود. در حالی که از ۲۰۰ سال پیش کتابی نوشتهاند که الان گسترده شده و به ۸۰۰ صفحه رسیده است به نام آیین اداری جلسات. یعنی ادارهی جلسات هم برای خودآیینی دارد. ما همیشه به اخلاقیات به صورت پند و اندرز نگاه میکنیم. اما در خارج همهی اینها قانونمند شده و به پیشواز قضایا رفتهاند. یعنی برای محیط زیست کلی اخلاقیات نوشته شدهاند یعنی کدهای اخلاقی تهیه شده است که در آنها چیزی که حتی قانون پیشبینی نکرده است را لحاظ کرده اند. یعنی این کدهای اخلاقی ورای قانون است. اخلاق آن چیزی است که انسان باید به آن باور برسد تا خودش عمل کند. حتی جایی که قانون پیشبینی نکرده یا قانون حاضر نیست اخلاق باید حاضر باشد.اخلاق باید تبدیل به باورهای درونی ما بشود.
یعنی شما معتقدید که برای این که اخلاق را نهادینه کنیم میبایست در ابتدا باید تبدیل به یک باور درونی شود و در گام بعدی تحقیقات تئوریک و نظریات خود را گسترش دهیم.
بله همینطور است. یعنی اگر تحقیقات به مشکلی برخورد یا قوانینی برای آن وضع میشود یا این که سراغ خود اخلاقیات میرویم فرض کنیم یک پرنده برای جوجهی خود غذا آماده میکند و از خطرات مختلف هم میگذرد تا دانه را به بچهی خود بدهد. در این جا هیچ آیندهی فکری وجود ندارد که این بچه در آینده عصای دست مادر خود میشود و خوبیهای او را جواب دهد. پرنده به طور غریزی از نفس این عمل لذت میبرد یعنی اخلاق باید تبدیل به یک مسئلهی غریزی شود.من باید از آن عمل اخلاقی لذت ببرم. و نیازی به توجه کسی هم نیست من مجبورم برای محبت کردن در مورد اخلاق زیستی مثالهایی از کاربردهای آن بیاورم.
اگر اجازه بدهید بحث را از جانب دیگری ادامه دهیم. مارتین هایدگر فیلسوف آلمانی مقالهی معروفی در باب تکنولوژی دارد و در آن اشاره میکند که نوع رویکرد ما به وضعیت عوض شده. در گذشته ما با طبیعت زندگی کردیم و نگاهی شاعرانه به طبیعت داشتیم اما الان تکنولوژی باعث شده ما سرور طبیعت باشیم و بر طبیعت استیلا یابیم. و این سروری باعث شده ما هر جور که دوست داریم آن را از بین برده یا بهرهبرداری کنیم. فکر می کنید تا چه اندازه میتوان استیلای طبیعت را به آن برگرداند؟ آیا منظر اخلاق زیستی در این حوزه هم میتواند کاربرد داشته باشد؟
بدون تردید: ما زمانی دوست طبیعت بودیم و ما در امکانات آن زندگی میکردیم و الان تکنولوژی این را تغییر داده و یا طبیعت را برای خود تغییر میدهیم. برای زنده ماندن و سودجویی محیط زیست خودمان در جدالیم هر چند که این جدال مخرب باشد. با وجود این که خود بشر هم صدمه میبیند مثل پخش شدن CO2 در هوا و ضعیف شدن لایهی اوزن.
برای عدهی کثیری از مردم این مسائل بسیار ملموس است ولی سیطرهی تکنولوژی بر روی آنها اجازه نمیدهد کاری بکنند. آیا سازمانهای جهانی مثل بهداشت جهانی میتوانند در این قضیه به صورت کاربردی دخیل باشند؟
نه، هم سازمان جهانی بهداشت و هم دیگر سازمانهای بینالمللی فعالیتشان در حد توصیه است. اگر قرار باشد اخلاقی را به صورت قانون در آورده و برای آن جریمه قرار دهند دیگر اخلاقی وجود ندارد بلکه قانون است.
به عبارتی زیر نظر سازمان ملل متحد قرار میگیرد؟
بله. وقتی قرار باشد پلیس در امری دخالت کند آن امر جرم است و به بحث حقوقی تبدیل میشود. در حالی که اخلاق ورای اینها است.ما باید اخلاق را طوری تعریف کنیم که هر کس نفع خود را در آن نبیند. نگرش اخلاقی این است که من سهم خود را رعایت میکنم و اگر همه سهم خود را رعایت کنند در نهایت نفع جمعی حاصل میشود. باید شعور اجتماعی ما بالا رود نه شعور فردی. ما یک اخلاق داریم و یک عقل. مثلاً وقتی فردی پولی پیدا میکند در ظاهر عقل حکم میکند بنا بر احتیاج، فرد پول را بردارد ولی اخلاق اجازه نمیدهد. و عقلی هم که حکم به برداشتن آن پول میکند عقل ظاهری یا وسوسه است و عقل اخلاقی مانع میشود زیرا با برداشتن پول کسی که پولش را گم کرده زیان میرسد.عقل اخلاقی باز به گفتهی حضرت علی (ع) که قبلاً ذکر شد بر میگردد. سازمانهای جهانی هم به دنبال ایجاد این نگرشها هستند و در این باب توصیههایی میکنند. مثلاً پیمان کیوتو که دانشمندان مختلف آن را امضا کردهاند که برای من هم فرستاده شد و من آن را امضا کردم. ولی خیلی از کشورها هم امضا نکردند به این علت که توصیه است و ضامن اجرایی ندارد. اخلاقیات باید حکم باشد تا آن توصیهها خوب پذیرفته شود. یعنی باید اخلاقسازی شود. در کشور ما هم اگر رفاه ندایم به دلیل بیاخلاقی است.
آیا شما این را قبول دارید که در مواقعی ضامنهای اجرایی و حقوقی هم باید دخیل باشند؟ یعنی برای نهادینه کردن اخلاق زیستی تا حدودی هم حقوقدانها باید وارد این قضیه شوند؟ و کدهای قانونی و حقوقی وضع کنند که اگر فردی واقعاً نمیخواهد اخلاقیات را رعایت کند و مخل نظم اجتماع و طبیعت است بتوانند با کدهای قانونی جلوی او را بگیرند.
همینطور است. اصول اخلاقی اول به صورت توصیه است. بعد وقتی منافع عام دچار زیاد شد مثل مصرف آب و برق. اول با توصیه و بعد به صورت جریمه عمل میکنند. مثلاً هزینهی آب یا برق تصاعدی بالا میرود. اگر با همهی این مسائل نیازی به خیلی از مسائل قانونی نداریم و اگر اخلاق را قبول داشته باشیم از بسیاری از تنگناهای قانونی بیرون میآییم مثل صرفهجویی در آب هر چه اخلاقیات کمتر رعایت شود تنگناهای قانونی بیشتر میشود.
با مسئولین و قانونگذاران کشور در ارتباط باشند و بتوانند به یک تفاهم جدیتر برسند چون قفسهی بحران محیط زیست یک قضیهی بسیار حساس برای مردم کشور ماست. به خصوص کلانشهرها مثل تهران که اولین صدمه هم آلودگی هوا است.
ما انجمنهای غیر دولتی یعنی تشکلهای مدنی داریم (NGO) که تعدادشان شاید چندصد تا باشد ولی بسیار خاموش و انفعالی فعالیت میکنند. سازمانهای دولتی تا جایی که نیازهای شدیدی پیدا نکنند قانون و ضابطهای درست نمیکنند. زیرا نوشتن قانون و آییننامه یک مسئله است و ضامن اجرایی بودن و به اجرا درآوردن آن مسئلهی دیگر که مشکل هم همینجا است.ما در مسائل مربوط به شعور اجتماعی خیلیکم کار کردیم بر عکس شعور فردی که خیلی بالا است. البته بعضاً همان شعور فردی هم دستخوش خودخواهی میشود و باعث زیان به خود فرد میشود یعنی منفعت آنی در نظر گرفته میشود که بعد منجر به زیان فرد میگردد.الان سازمانهای دولتی ما به خصوص در مورد محیط زیست یا آب و هوا پیشبینیهایی کردند اما مثلاً ماشینهای دودزا در شهر در حال حرکتند. ۵/۳ میلیون ماشین داریم که این غیر اخلاقی است چرا که باید ۵/۳ میلیون ماشین در یک شهر باشند. همه دنبال کار خود هستند. کاری که در اداره انجام نمیشود عملی غیر اخلاقی است. وقتی من برای یک کار اداری که خود به خود باید انجام شود چندین بار باید مراجعه کنم به سفرهای شهری اضافه میشود و در این هنگام من پشت میز خود نیستم و یک عدهی دیگر هم به همین تعداد به من مراجعه میکنند و این چرخه ادامه دارد. پس آلودگی هوا زیاد میشود. در کشور ما هنوز مسائل سادهی اجتماعی را آموزش نمیدهیم. آموزش اخلاق مسئلهی بسیار مهمی است. این آموزش با آنچه در دانشگاهها آموزش داده میشود تفاوت دارد. آموزش نباید به صورت کارتون یا جوک و وسیلهی خنداندن مردم باشد. باید به صورت خیلی جدی با مردم صحبت شود و تبعات آن را به مردم هشدار دهند. ما در مورد آموزش اخلاق بینهایت ضعیف عمل میکنیم.
آقای دکتر تا چه اندازه مسئولین توانستهاند با چنین انجمنهای اخلاقی یک رابطهی مفاهمه آمیزی داشته باشد؟
تقریباً من نمیشناسم. مگر انجمنها به نحوی فعال باشند و خودشان حضور خود را پررنگ کرده و به سازمانهای دولتی تحمیل کنند والا هیچ سازمان دولتی را نمیشناسم که دنبال NGOها بگردد.انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فنآوری که ۳- ۴ سال پیش مهمترین کنگرهی اخلاق زیستی را برگزار کرد که خود شما هم در آن حضور داشتیم. این انجمن جزء متولیان چنین همایش بزرگی بود که مهمترین شخصیتها را از سراسر جهان به ایران دعوت کرد. وقتی صحبت از اخلاق زیستی میکنیم و اولین چیزی که به ذهن میرسد سازمان محیط زیست است. پس سازمان محیط زیست هم باید در مقولهی اخلاق زیستی دخیل باشد.من فکر میکنم سازمانهای دولتی حضور کمرنگی در این مسائل دارند میخواهم مسئلهی آلودگی هوا را سازمان محیط زیست و حتی شهرداریها چقدر جدی گرفتهاند؟ یا آلودگی آب و کلاً هر چه به محیط زیست مربوط میشود. همیشه سازمانهای دولتی ما و در تمام جهان سوم پشت سر مشکلات میدوند. از پیش برای مسائل قاعده و قانون نمیگذارند.