سخنی چند پیرامون کتاب ” منتخب نغمه خداوندی ” تالیف دکتر فرزانه اعظم لطفی

دکتر فرزانه اعظم لطفی

استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران

«موضوع بهگوت گیتا»                                          

 موضوع «بهگوت گیتا» جنگ بزرگ (Mahābhārata) «مهابهاراتا» است. چنانچه هنگام انتقال دوره و دانش به دوره حماسی و به‌وجود آمدن آثار سانسکریت «کلاسیک» ادبیاتی ظاهر شد که از لحاظ مندرجات و شیوه نگارش با آثار پیشین و دانش فرق عمده داشت. در مرکز شبه قاره هند که مقر حکومت برهمنان و کانون فرهنگ و دانش بود، تحولات سرشاری به وقوع پیوست. تمدن کهن آریایی بر اثر تماس دائم با عناصر بومی ناگزیر بود که رویه خود را تغییر دهد و افق دید خویش را بگستراند و درهایی را که تا آن هنگام به روی عناصر غیر آریایی بود، بگشاید. فرهنگ برهمنان از دیرباز به طبقه خاص برهمنان اختصاص یافته بود و چون از طرف دیگر مقام برهمنان موروثی بود و از پدر به فرزند انتقال می یافت و طبقات پایین جامعه را مجال آن نبود که بدین منصب ممتاز ارتقاء یابد. در اصل بر اساس کیهان‌شناسی و دانش عالم به سه اقلیم تقسیم می شود و سیستم طبقاتی هند بر اساس این اصل استوار است.

۱- آسمان

۲- فضای میانه (جو میان آسمان و زمین)

۳- زمین

الف- خدایان آسمانی: که در مقام اصل و حقیقت روحانی نظام کائنات هستند یا طبقه برهمن که قشر روحانی و موبدانی جامعه می‌باشند.

ب- خدایان جوی: که نیروهای حاکم و قوای قوانین هستند یا «قشر کَشتریا» یا طبقه اشراف و سلحشوران هم سخنی دارند.

ج- خدایان زمین: خدایان وفور نعمات دنیوی هستند که با طبقه ویشایا (کشاورزان) منطبق‌اند.

عقیده هندوان، راجع به تشکیل جامعه، ناشی از همان عقیده ارتقاء و پیشرفت اخلاقی است. گویند قانون‌گذاران قدیم هندو،‌ به هنگام تشکیل جامعه آریایی خود، کمال معنوی، را در قبال جمعیت و قدرت و ثروت و مکنت ملاک ارزش واقعی قرار دادند. آنان معتقد بودند که جمعیت و ثروت و قدرت باید تابع دانش و اخلاق باشد با جامعه‌ای که پایبند به اصل اخلاقی ورنا دهرم (varna- Dharma) مترقی می‌دانستند. «ورنا» به معنی رنگ است و مراد از «دهرم» فرضیه‌ای است ناشی از استقرار ذاتی و طبیعی افراد و معنای دیگر آن ثواب، انصاف، قانون، عدل، نیکی، خیرات، فرض مذهبی، رسم است. در دوره‌های باستانی، پس از هجوم و ورود اقوام آریایی بر هند و استقرار آنان در آن شبه جزیره، اقوام آریایی سپید‌پوست و مردم بومی سیاه‌پوست هند، دو ملت یا مردم جدا از هم بودند. اختلاف رنگ و سطح فکر موجب نظریه ورنا و یا (بَرْنّ) (varna) شد و کم‌کم آن کلمه مفهوم طبقه (کاست) به خود گرفت و چون آریاهای پیروزمند تا اندازه‌ای در جامعه هندی جذب گردیدند، چند طبقه پیدا شد. 

براهمنان و نظامیان در طبقه بالای اجتماع جای گرفتند و توده‌های مردم به بازرگانی و کشاورزی و خدمتگزاری پرداختند.

نخستین اشاره به‌وجود طبقات چهارگانه از یک سرود ریگ‌ودا (ماندالای دهم ـ سرود ٩٠) منبعث است. این سرود می‌گوید وقتی خدایان «پروش» را ذبح کردند، او را به چند قطعه تقسیم نمودند از دهانش ‌«برهما» و از بازوانش راجنیه یا «چهتری» و از ران‌هایش ویشیه «ویش» و از پاهایش طبقه شودر پیدا شدند.

برخی از هندشناسان این تعبیر را آمیخته به تخیلات شاعرانه دانسته‌اند، اما در دوره‌های بعدی قانونگذاران هند و گویندگان حماسی و مولفان آثار مذهبی آن را مبنای تقسیم جامعه قرار دادند و پنداشتند که ایجاد طبقات چهارگانه یک امر خدایی است و برای رسیدن به سرمنزل نجات باید قبول کرد و این نظم کهنه همچنان تا هنگام تنظیم و تصویب قانون اساسی فعلی جمهوری هند باقی بود؛ ولی رهبران متفکر و بیدار‌دل انقلاب هند آن را در قانون اساسی ملغی کردند. و چون طی قرن‌های متمادی جنبه مذهبی به خود گرفته است، با اینکه همه افراد ملت هند در قبال قانون متساوی‌الحقوق شناخته شده‌اند در میان هندوان هنوز هم تقسیم جامعه به طبقات جامعه به طبقات مذکور طرفداران بسیار دارند. از طرفی خارج از طبقات چهارگانه، گروهی از محرومین اجتماعی هندو به نام «اچهوت»ها یا (نجس‌ها) خوانده می‌شوند شگفتی این است که از نظر مذهبی بسیاری از افراد گروه خارج از طبقه به مقرارت نظام طبقاتی گردن نهاده و آن را امری عادی و ظالمانه نمی‌پندارند. در زمان پادشاهی اکبرشاه در قرن پانزدهم میلادی برای رعایت حقوق این طبقه آنان را حلال‌خواران لقب دادند تا تأثیر کلمه تلخ نجس کاسته شود در عصر «گاندهی جی» نیز به این دسته هریجن (یا فرزندان خدا) نام نهادند.

پیروان مذهب هندو از روزگاران دراز سه جوهر یا سه وصف ستوگن (Satoguna) و رجوگن (Rajoguna) و تموگن (Tamoguna) معتقد بودند.

خصائل ثلاثه شامل سَتوهَ، رَج، تَم

ستوگن: خاصیت خصوصیت رغبت و میل به انجام امور خیر و نیک

رجوگن: ماحصل این خصلت: موه: الفت دنیا، کرودهـ: خشم، پیار: عشق و محبت، اَهنکار: تکبر و غرور «تموگن» صفت فنا و غصب، تاریکی و جهل است.

در گیتا نیز در بخش دهم، کریشنا به ارجن می‌گوید: اهل روزگار از گرفتاری که به این اوصاف دارند، مرا از دایره عالم بیرون نمی‌دانند، و آثاری که از وصف ستوگن و رجوگن و تموگن به وقوع می‌آید، از من بدان و بر من در این کار اعتقاد داشته باش و مرا از این سه خصلت بیرون شناس.

در جایی دیگر کریشنا در گیتا می‌گوید: وصف ستوگن و رجوگن و تموگن از پرکریتی (دنیا) حاصل می‌شود. این اوصاف جان را که فناپذیر نیست در بدن محبوس می‌سازد. خصلت «سَتوَه» (Sattva) پاک و صاف است و هیچ آلایشی ندارد ولی در «رَجَس» Rajas آرزو پر است و از صحبت حرص و زیادی آز پیدا شده، «رج» روان را با زنجیر کردار مقید می‌گرداند «تَمَس» (Tamas) از بی‌دانشی پدید می‌آمده و جمیع جانداران را به وادی غفلت می‌کشاند وصف «تَمَس» جان را با کمند غفلت و کاهلی و خواب در قید می‌آورد.

با این اوصاف سیستم طبقاتی و چگونگی پیدایش آن اکثر طبقات جامعه هند به مرور از فرهنگ و دانش محروم ماندند و به ناچار ادبیاتی مستقل از کتب مقدس برهمنان پدید آمد که در آن افسانه‌های کهن اساطیری و عقاید و آراء فلسفی رفته‌رفته نشو و نما کرد صورت پذیرفت، ریشه دوانید، در یکدیگر تأثیر کرد، درهم آمیخت، و سرانجام به صورت حماسه بزرگ و «پوراناها» درآمد. اما آیین برهمن به‌تدریج گسترش یافت و جمله پدیده‌هائی را که در خارج از قلمرو دینی آن به‌وجود آمده بود. در خود مستهلک ساخت و تلفیق شگفت‌انگیزی پدید آورد که در قرون وسطی منجر به آئین هندو گردید.

برای توضیح موضوع گیتا ابتدا می‌بایست به بررسی آیین هندوئیزم در دوره قدیم یا عصر ودائی پرداخت تعیین دقیق آغاز دوره ودایی و خاتمه آن بسیار دشوار است؛ زیرا ادبیات دوره ودایی در چهار مرحله پشت سرهم به‌وجود آمده و شامل نثرها (سرودهای ودا) و «برهمناها» و «آرنیک‌ها» و «اوپانیشادهاست».

اوپانیشادهای قدیمی که پدیده مرحله چهارم عصر ودائی به شمار می‌رود، پیش از زمان بودا در سده ششم قبل از میلاد مسیح موجود بوده، و می‌دانیم که بودا در حدود سال ۴۸۳ قبل از میلاد در گذشته است با این تفصیل وقتی گفته می‌شود که ادبیات دوره ودایی از ۲۰۰۰ سال قبل تا ۵۰۰ سال قبل از میلاد امتداد پیدا کرده است. ظاهراً سخنی گزاف، و چندان دور از واقع نخواهد بود.

دکتر تاراچند در مقدمه عالمانه خود بر ترجمه فارسی مجموعه اوپانیشادها (سّراکبر) در این باره چنین می‌نویسد: «بعضی قطعات ریگ‌ودا باید در نقاط اصلی خود در زمانی سروده شده باشد که اقوام آریایی هنوز به هندوستان مهاجرت ننموده و با طوایف دیگر آریایی که در ایران مستقر گردیدند با هم زندگی می‌کردند.

به علاوه ریگ‌ودا با اوستا (Avesta) همتای آریایی خویش قرابت نزدیک دارد و هر دو از یک زبان مادر شاهی با دو لهجه متفاوت متولد شده‌اند.

راجع به قدمت وداها میان محققان هندی و غیر هندی اختلاف نظر است. برخی از دانشمندان هندی در سده نوزدهم از قبیل تیلَکا(Tilaka) بعضی از مَنتَر(Mantra)‌های ریگ‌ودا را که مهم‌ترین و قدیمی‌ترین وداهاست، از روی محاسبات ارقام به‌خصوص بر مبنای روایات سنتی، مربوط به پنج هزار تا شش هزار سال پیش از میلاد و حتی قدیم‌تر دانسته‌اند. جاکوبی (Jacobi) محقق اروپائی نیز بر مبنای ارقام نجومی دو سرود ریگ‌ودا را متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد تصور کرده است کلبروک (Colebrooke) تاریخ تنظیم ریگ‌ودا را در سده چهاردهم و ماکس مولر تاریخی بین ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد در نظر گرفته‌اند. اما هوگ (Haug) تاریخ سروده‌های ریگ‌ودا را ۱۴۰۰ سال قبل از میلاد دانسته است. ریگ‌ودا یا «ریگ سنهیتا» به حد زیادی قدیم‌تر از دیگر وداهاست، به‌خصوص نسبت به متون منثور ـ ویژگی‌های کهنگی، ریگ‌ودا را از ادبیات جدیدتر جدا می‌سازد و این کهنگی را نمی‌توان منحصراً مربوط به اختلاف سبک یا سطح تصورات اجتماعی دانست. هرگاه سرودهای ریگ‌ودا را در زمانی نزدیک به زمان براهماناها (Brahmanas) جمع‌آوری شده باشد، به‌وجود آمدن این سرودها متعلق به زمانی بسیار قدیمی‌تر بوده است. ریگ‌ودا قدیمی‌ترین اثر قوم آریایی هند تلقی می‌گردد و بی‌شک تاریخ به‌وجود آمدن آن، قبل از تاریخ تمدن یونان و پیش از تدوین کتب مذهبی موجود قوم یهود است.

این سرودها نخست مکتوب و مدون نبوده است و خانواده‌های روحانی هنوز آنها را پدر به پدر در حافظه نگه داشته‌اند و بعدها برحسب روایات سنتی در عصر کالی (Kaliyuga) که آن را سه هزار سال پیش از میلاد دانسته‌اند. جمع‌آوری شده و به صورت مجموعه (Samhita) درآمده است واژه ودا (veda ـ بید) در زبان سنسکریت (Sanskrit) از ریشه وید (vid = دانستن) مشتق و به معنی دانش است، اما به طور اخص به معنی «دانش الهی» یا «علم منزل» می‌باشد. در آغاز این نام به سه کتاب ریگ‌ودا (= ریگ بید) یجر ویدا (yajur-veda) و سام ودا (سام بید= Sāma-veda) اطلاق می‌شود و مجموع این سه کتاب را ترایی ودیه (Trayi-vidya) یعنی «دانش سه‌گانه» می‌خواندند، اما بعدها به سه ودای اصلی کتاب چهارمی به نام اتهروا ودا (Atharva-veda) = اتهروا ودا یا اتهربید افزوده شد.

ظاهراً قبول کتاب چهارم به عنوان یک متن اصیل و حقیقی ودا، مقارن تدوین قانون مانو (Manu) است؛ زیرا در قانون مانو غالباً نام سه آمده و آنها تَرایم، بَرهما، سَنتانَم(Trayam- Brahma- sanatanam) یا ودای ثلاثه ابدی ـ خوانده شده است.

اما مانو در یک جا در قانون خود، کتاب یازدهم ـ ماده ٣٣ از کتاب چهارم به عنوان ودا اسم برده است. مدهااَتیتهی (Medhātithi) مفسر و فقیه هندو نیز از سه ودای اول نام می‌برد بی‌آنکه کتاب چهارم را در ردیف آنها قرار دهد. در اوپانیشادها اصلی و قدیمی مندکیه (Mundakya) و چهاندوگیه (Chandogya) و چند اوپانیشاد دیگر قدیمی و نوشته‌های متأخر باستانی هندو، از قبیل ایتهاس (Itihās)، کتاب اتهرو ودا، ودای چهارم شناخته شده است ریگ‌ودا: ودای منظوم، و سام ودا: ودای آهنگ‌ها، ویجرودا: ودای منثور ؛ (قسمتی منظوم) واتهروا ودا: ودای وردهای جادویی است.

ریگ‌ودا، در حقیقت مادر وداهای دیگر است. سه ودای اصلی نه تنها از حیث قدمت تاریخی، بلکه از نظر مطالب و طرز تفکر گویندگان و آیین پرستش با کتاب چهارم اختلاف دارند. ریگ‌ودا را شروتی (Sruti) از مصدر شرو (sru= شنیدن) نیز می‌نامند شروتی به معنای دانش مسموع و در برابر سَمرَتی (smriti) از ریشه سَمری smr= یادآوردن است که مفهوم آن دانش در یاد مانده یا «علم محفوظ» است مقصود از علم اول، علم مستقیمی است که مبدأ آن خارج از حیطه بشر است و در نتیجه تفکر و تعمق و تحصیل به دست نیامده. و منظور از علم دوم دانشی است که سینه به سینه و دست به دست منتقل شده و در واقع میراث مربیان و معلمان و پیشوایان مذهبی باستانی است.

به گفته اهل هندو تعلیمات ودا کامل و بالاترین مدرک مذهب هندو است. این تعلیمات حاکم بر جمیع شئون زندگانی هر هندو است و وظایف او را در هر وضع و شکل و در هر مرحله از مراحل حیات از هنگام تولد و کودکی و جوانی و میان‌سالی و پیری و مرگ معین می‌سازد. به عبارت دیگر این تعلیمات وظیفه هرکس را از گهواره تا گور زیر نظر دارد.

وداها در اصل مرجع کلیه آداب و رسوم و سنن این قوم است. همه قوانین و مقررات در چهارچوب تعلیمات آنها به‌وجود آمده و مراسم و تشریفات مذهبی و ادعیه و آداب و رسوم اجتماعی هندو ناشی از آنهاست همان‌گونه که در عالم اسلام روح قرآن مجید در کتاب‌های اسلامی جلوه‌گر شده، و زبان قرآن در فرهنگ اسلام بنیاد نوین و استواری به‌وجود آورده، و کمتر کتابی در اقالیم اسلامی یافت می‌شود که از روح قرآن الهام نگرفته باشد، به همین مقیاس هیچ کتابی در قلمرو فرهنگ هندو پیدا نمی‌شود مگر آنکه تعلیمات وداها کم یا بیش نویسنده آن را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار داده است.

درتوضیح این مطلب باید گفت این واژه نوشته‌هایی را در برمی‌گیرد که حکم وحی منزل دارند، از قبیل: منترهای (Mantras) وداها و براهمن‌ها (Brahmanas) و آرنیک (Aranyākas) و اوپانیشادها (Upanisāds) کلمه «شروتی» را می‌توان به معنی الهام یا «کلام الهی» یا «وحی» و یا «تنزیل» ترجمه کرد و در قبال آن واژه سمرتی را قرار داد که به احادیث و علوم و یا دانش‌های در یاد مانده یا علم محفوظ اطلاق می‌شود. به عبارت دیگر شروتی علم مستقیمی است که مبداء و محصور آن خارج از حیطه تعقل و تصور بشر و در برابر آن سمرتی است که باو بر مجموع احادیث و شعایر مذهبی می‌گردد که شاگردان از معلمان بشری فرا گرفته و به یاد سپرده‌اند.

مانو می‌گوید واژه «شِرُوتی» به بید اطلاق می‌شود و منظوراز «سَمرَتی» قوانین و احکام شریعت است در واقع «سَمرتی» مبانی و اصول ودا را شرح می‌دهد و باز می‌نماید و شامل آثارحماسی مانند رامایانا و مهابهارت و مجموعه‌های قوانین و پوران‌ها (Purānas) و دَرَشنه (Darśana) و شدانگ (= شش عضو) و سوتراها (Sutras) می‌شود.

هفت قَرنی که از پایان دوره ودائی تا آغاز دوره «سوتراها» می‌گذرد بی‌تردید عجیب‌ترین دوران فلسفه هند است. علاوه بر پیدایش کیش «شیوائی» و «ویشنویی» و دین بودا و چین، علم‌الاساطیر کهن ودائی نیز دستخوش تغییر شد. پاره‌ای از خدایان قدیم ودائی تغییر ماهیت دادند، گروهی از مقام فرمانروائی سقوط کردند و در ردیف خدایان دسته دوم درآمدند. برخی صعود کردند و مانند «برهمن» و «ویشنو» و «شیوا» تثلیث بزرگی را تشکیل دادند که در آن وجود یگانه حق، به سه صفت ایجاد و بقا و فنا جلوه‌گر می‌شود. مهابهاراتا ساخته و پرداخته این دوران خلاق فلسفه هندو است و چون صفت ممیزه این عهد تحریر تدریجی این حماسه است از این رو آنرا دوره حماسی نام نهاده‌اند. گیتا نیز جزئی از مجموعه عظیم مهابهارات بزرگترین حماسه شعری جهان است.

حماسه در هند بدو قسم است:

یکی «ایتی‌هاسا» (Itihāsa) یعنی چنین بود درآغاز یا به عبارت یونانی «میت» (Muthos) و «آکیانا» (ākhyāna) (افسانه داستان) و «پورانا» (Purāna)  (افسانه کهن و مقدس) است، و دیگری حماسه ساختگی یا تصنعی است که آن را «کاویا» (kavya) است «کاویا» دراصل شیوه نگارش آراسته و سبک با‌تکلف است، و طی قرون متمادی قواعد شعر و ادب سانسکریت را پی‌ریزی کرده و در کلیه شئون ادبی اعم از منظومه غنائی، نمایش‌نویسی، حماسه‌سرائی، سرودهای فلسفی و مذهبی، رخنه و رسوخ نموده است حماسه «رامایانا» (Rāmāyana) متعلق به این دسته است. «مهابهاراتا» به دسته اول تعلق دارد ولی چنانکه بعد گفته خواهد شد، مندرجات «مهابهاراتا» بعلت اشتمال بر مطالب گوناگون از حدود یک حماسه عادی قدیمی فراتر نهاده است.

«بهگودگیتا» (Bhagrad Gitā) منظومه‌ای به زبان سنسکریت است که بخشی از دفتر ششم رزم‌نامه حماسی مهابهارت را تشکیل می‌دهد و مورد توجه خاص عموم پیروان مذهب هندو قراردارد. این منظومه هر‌چند در شکل حاضر مهابهارت، جزئی از فن «بهَشم پرو» (Bhiśmaparra) است، ولی کتاب مستقلی شناخته شده و به غالب زبان‌های مختلف و از آن میان زبان فارسی برگردانده شده است، ترجمه فارسی گیتا از حیث قدمت بر سایر ترجمه‌های دیگر که در خارج محدوده هندوستان صورت گرفته، تقدم زمانی دارد و بعید نیست که این ترجمه (فارسی) کلید پاره‌ای از ترجمه‌هائی باشد که خاورشناسان اروپائی از گیتا به عمل آورده‌اند. تاریخ تحریر ترجمه فارسی گیتا در حدود نیمه دوم سده یازدهم هجری و منسوب به محمد داراشکوه ترجمان و محقق والای گورکانی است.

غالب خاورشناسان اروپائی که گیتا را مورد تحقیق و تتبع قرار داده‌اند آن را با دیده تحسین بررسی کرده‌اند «ویلیام فن هومبلت» (W.Vonhumboldt) گیتا را از زیباترین بلکه یگانه سرود فلسفی در میان السنه گونه گونه مردم جهان توصیف کرده است.

به گفته گارب R.Garbe هیچ اثر مذهبی دیگر ادبیات هنری را از لحاظ قدرت اندیشه و بیان نمی‌توان هم‌تراز و هم‌سنگ گیتا دانست.

از آنجائی که موضوع کتاب گیتا جنگ مهابهارت است اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که مهابهارت خود مجموعه‌ای از آثار گویندگان مختلف و متعدد دوره ماقبل حماسی و دوره حماسی است.

«مهابهارات» اثری است منظوم که دارای صد هزار بیت (S’loka) «شلوک» است. و بی‌گمان بزرگ‌ترین حماسه ادبیات جهان است. «مهابهاراتا» کتابی است جامع که به کلیه شئون فلسفی و اساطیری و اخلاقی کیش هندو دارد از این رو آن را «داستان» (ākyāna) «افسانه کهن» (purāna) و منظومه (kavya)، «شرعیات» dharmásastra)) «آئین سیاست» (arthasastra)، «آئین شهریاری» (raja dharma) «اخلاقیات» (nitis astra) «آئین نجات و رستگاری» (Moksasastra) «آیین مهرورزی و کام جویی» (kāmasastra) می‌گویند.

مبانی کیش «شیوائی» و «ویشنویی» مبحث نزول حق در عالم محسوسات (aratāra) طریق محبت و عشق (bhakti) اصول مکتب «سانکهیا» و «ودانتا»،‌ «یوگا» و «وی شیشیک» در این حماسه بزرگ منعکس است بدان حد که آن را آئینه تمام‌نما و دایره‌المعارف جمله معتقدات آن دوره اعم از فلسفی و اخلاقی و ادبی و اساطیری می‌پندارند. سنت هندو درباره آن می‌گوید: هرآنچه در اینجا است در جای دیگر نیز توانند بود. هرآنچه در اینجاست در هیچ‌جا یافت نمی‌شود.

(yad ihāsti tad anyatra yad nehāsti natat kracit)

گیتا با موضوع جنگ مهابهارت میان دو خانواده «کوروا» (kaurava) و «پاندوا» (Pāndavā) که با هم خویشاوندی داشته‌اند، رخ داده است. این منظومه فصول ٣۵ تا ۴۳ فن ششم مهابهارت یعنی «بهشیم پرویا» «بهشیم پرون» را تشکیل می‌دهد و شامل ۶۵۰ اشلوک (sloka = بیت) است منقسم می‌شود بر ١٨ گفتار که به صورت گفتگو میان کریشنا و «ارجن» (Arjuna) طرح‌ریزی شده است. در نظر هندوان، منظومه گیتا، جزء ادبیات مقدس «سَمرتی»، یعنی درحکم احادیث و سنن فلسفی هندو است که غیر مستقیم به گوینده الهام شده است.

دکترتاراچند مورخ و فیلسوف بزرگ هند، میدان جنگ مهابهارت را وجدان بشری تصور کرده است، که در آن نیکی و بدی همیشه با یکدیگر به مبارزه مشغول‌اند، در گیتا کریشنا می‌خواهد ارجن معنی دقیق این مبارزه را که ریشه آن در خوی دوگانه آدمی جا گرفته است، دریابد.

این خوی دوگانه بشری، به مثابه مفهوم جهاد اکبراست که درمعارف اسلامی به آن اشاره شده منظور از جهاد اکبر مجاهده با نفس و زبون ساختن و مغلوب کردن آن است و از این رو این جهاد را اکبر می‌گویند که جهاد با نفس از جهات مختلف مشکل‌تر از جنگ در میدان کارزار است زیرا نفس اماره دشمن درون است و دشمنان دیگر، خصم برون‌اند.

چنانچه جلال‌الدین محمد مولوی درمثنوی معنوی دراین باره فرموده است:

ای شهان کشتیم ما خصم برون

ماند خصمی زان بتر در اندرون
 

کشتن این، کار عقل و هوش نیست شیر باطن سخره خرگوش نیست
 
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاست
 
کو به دریاها نگردد کم و کاست
سهل شیری دان که صف‌ها بشکند
 

شیر آنست آنکه خود را بشکند

بهگودگیتا را «گیتو اپنشد» هم تعبیر کرده‌اند که «اصل چکیده ویدَک گَیان» است و یکی از مهم‌ترین اپانیشادهای ادبیات ودیک محسوب می‌شود اینکه بهگودگیتا چگونه به سمع ارجن رسیده است در باب چهارم گیتا بخش (۴ـ١) آمده است: که بهگودگیتا را ابتدا برای خدای خورشید قرائت کردند، خدای خورشید نیز آن را به اولین انسان که در روی زمین قدم نهاده فهماند و انسان نخست نیز آن را برای «اکشو اکو» توضیح داد و بدین ترتیب نظام یوگا یا بهگودگیتا از طریق این رسم کهن ادامه یافت اما به مرور زمان این نظام از ذهن‌های مردم غائب شد و در نتیجه بهگوان کرشن دوباره بار دیگر در میدان جنگ کروکشیتر به ارجن بازگو کرد. شری کرشن می‌فرماید: که ای ارجن این راز بزرگ را از آن جهت برای تو بازگو می‌کنم که به زمره عابدان و زاهدان و اصحاب من بپیوندی.

متن منظومه گیتا به هیجده گفتار یا «ادھیائے» (Adhyaya) یا فصل تقسیم می‌شود

این گفتارهارا می‌توان به سه مبحث می‌توان تقسیم کرد.

١ـ راه کردار

٢ـ راه محبت و عشق الهی

٣ـ راه دانش

گفته می‌شود که انسان عابد از میان پنج طریق ممکن یک راه را برای ارتباط مستقیم با خداوند برقرار می‌سازد. البته این توضیح درآئین هندوئیزم به وضوح یافت می‌شود.

١ـ درحالت غیرمتحرک (شانت رس)، عنصر اطمینان باطن، صبرو تحمل

٢ـ درحالت سرگرم (داسیه رس)، عنصر غلامی و بندگی محض

٣ـ به عنوان دوست (سکهیه رس)، عنصر دوستی

۴ـ به عنوان پدر و مادر (وات سلیه رس)، عنصر بزرگی پدر و مادر

۵ـ عنوان محبوب، (مادهوریه رس)، عنصر محبوب

ارجن با بهگوان شری کرشن رابطه دوستی دارد و یقیناً این دوستی با دوستی در دنیای مادی از زمین تا آسمان متفاوت است. این دوستی رابطه روحانی است که توفیق این رابطه را هرگز نمی‌یابد. اگرچه هر کسی با بهگوان رابطه‌ای خاص دارد و با تکمیل این رابطه عظمت بهگوان به وضوح آشکار می‌شود اما امروزه در آیین هندوئیزم افراد برقراری رابطه معنوی دائمی بین خود و خدای خود را به فراموشی سپرده‌اند اما رابطه معمولی که هزاران جاندار با بهگوان دارند از آن به عنوان «سَوروپ» تعبیر می‌شود اما از طریق بهگتی یوگا «سوروپ» دوباره به مرحله تکمیل می‌رسد در آن مرحله است که «سَوروپ سدهی» تبدیل می‌شود یعنی تکمیل و کمال ذات اصلی شخص ـ پس می‌توان دریافت که ارجن عابد بود و از آنجائی که عابدی پرهیزگار بود توانست رابطه معنوی خاص با بهگوان «شری کرشن» برقرار سازد.

می‌گویند کسی که به حالت انکسار می‌رسد می‌تواند به درک بهگودگیتا هم برسد. بدون داشتن حس انکسار و فروتنی دریافت مضامین عالمانه «بهگودگیتا» میسر نخواهد بود. چرا که راز بزرگی است.

برای دریافتن راز بزرگ گیتا می‌بایست از جهات دنیای مادی فارغ شد و از شک و وهم و هراس دوری گزید هنگامی که ارجن برای جنگ در میدان «کروکشیتر» دچار تردید می‌شود آنگاه «شر‌ی بهگوان کرشن» بسان واسطه‌ای با بازگوئی گیتا او را از تردید می‌رهاند به او می‌فهماند که وجود ما لافانی است.

عابد واقعی از مرگ نمی‌هراسد بلکه می‌داند با گذشت از این دنیا، دنیای عظیم دیگری در انتظار اوست.

حماسه مهابهارت و ۱۸ بخش کتاب مقدس گیتا در اصل انجیل اعمال است  اعمالی که با آگاهی یا ارامش معنوی و در عین حال با انگیزه ایمان همراه باشد . ادبیات تعهد و پایداری هند به انسان می آموزد عمل  هر انسان آگاه می بایست در خدمت به ملک و اجتماع خویش بدون چشم داشت پاداش باشد .انسان ارمانی می بایست با روحیه خدایی و غیر شخصی نه برای مقاصد مادی و دنیوی بلکه برای از خود گذشتن از مال و جان خویش در راه خدایی باشد که فرا سوی انسان و طبیعت است .

مهابهارتا با گفتگوی کریشنا به عنوان استاد و ارجونا به عنوان  شاگرد در قالب فرهنگ سر سپردگی برای حفظ ارمانها ی یک سرزمین است .

 در گیتا دیده می شود که فرمان بزرگ کریشنا به ارجونا این است که : به پا خیز دشمنان را بر انداز ، و از سلطنتی معنوی و  مرفه بهره مند شو .”این فرمان نوعی بیدار باش برای ترویج اقدام است ؛پس از آن به کاری که باید انجام شود ” می پردازد . اما گیتا و حماسه رزمی مهابهاراتا فقط تعلیم نمی دهد .ادب کهن پایداری و ادبیات تعهد هند حماسه رزمی مهابهارتا در گفتگوی کریشنا و ارجونا بر این اساس استواراست که عمل باید با اخلاص و ایمان و اعتقاد همراه باشد و در حکم و ایثار و هدیه ای به خداوند باشد و هیچ گونه چشم داشتی به نتایج ان را نیالاید .

وقتی وجدان به خدا بپیوندد و با وجود خداوند یکی شود می تواند خود به خود راه درست را برگزیند و اقدام درست را برگزیند و بدان بپردازد . این حمیه در قالب کتاب مقدس گیتا آخرین کلام را به زبان کریشنا بیان کرده است که می گوید :” با تمام موجود به خدایی که در قلب تو است پناه ببر ؛با لطف او به آرامش اعلا و موقعیت ابدی خواهی رسید . من این علم را که از هر چیز پنهان هم پنهان تر است برایت توضیح دادم ،و اکنون پنهان ترین راز را بشنوکه برایت می گویم .

اندیشه ات را به من بسپار ،به من ایمان داشته باش .من تو را از همه گناهان محفوظ خواهم داشت .

در گفتار ۱۸ ایت ۴۳ گیتا آمده است : دلیری ،شجاعت ،قدرت،اراده راسخ، و در جنگ همت ،جرات ،سروری و سالاری ،رهبری تمام این خصائل خدایی باید در اخلاقیات هر سپاهی ای باشد .

 لازم به ذکر است  “گیتا ” به نام “سرود خدایان “برای اولین بار توسط  جناب آقای دکتر علی موحد گرامی  از منبع انگلیسی در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسیده است 

 این اثر به نام”نغمه خداوندی ” از سوی این شاگرد حقیر نام گذاری شد و  براساس منابع زبان سنسکریت تفسیر شده است و دلیل تغییر نام ازخدایان به خداوندی با تفسیرات مبرهن در این کتاب  به تفضیل بحث شده است.

نام کتاب “منتخب نغمه خداوندی “

نویسنده ” دکتر فرزانه اعظم لطفی “

نام ناشر “مجمع ذخائر اسلامی قم

شهر :قم

سال انتشار :۱۳۹۳

تعداد صفحات :۳۲۷

 زبان کتاب : سنسکریت . انگلیسی .فارسی . اردو

این کتاب با دیباچه ای  مبسوط  از  تفسیر گیتا آغاز می شود .

فصل اول

  فلسفه سانکیه یوگا  یا همان خرد و عقلانیت و کمال

فصل دوم :

کرما یوگا و یا راه عمل و اخلاص در عمل راستین

 فصل سوم :

گیان کرم سنیاس یوگ  یا دانش متعال و یا همان دانش روحانی

فصل چهارم :

کرما یوگا:

 انسان فرزانه

فصل پنجم:

دهیان یوگا ؛اشیشتا یوگا  یا تمرین و ممارست در مراقبه قلبی

فصل ششم :

شناخت مطلق و حقیقت حضرت عشق

فصل هشتم :

واصل شدن به ملکوت اعلی و سر منزل مقصود

فصل نهم:

محرمانه ترین دانش

فصل دهم :

توانگریهای حقیقت مطلق

 فصل یازدهم :

فرهنگ  توصیفی گیتا

 فصل یازدهم :

فرهنگ واژگان اساطیر  گیتا

فصل دوازدهم :

راز عدد ۱۰۸ در اساطیر گیتا

فصل سیزدهم:

مثنوی چراغ دیر  میرزا اسد اله خان غالب و راز عدد ۱۰۸