کتاب رهیافتی به قرآن کریم

آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

کتاب رهیافتی به قرآن کریم تلاش کرده تا نظریه جدیدی درباره قصه های قرآن ارائه کند. جابری همانند مفسران معاصر به رویکرد هدایت ‌محور در قصص قرآن باور دارد و معتقد است هدف از قصص قرآن هدایت و پندواندرز و عبرت، تقویت اعتقاد و باور به اراده و مشیت برتر الهی و نهایتا تقویت ایمان و بینش و بصیرت ایمانی مخاطبان است. به تازگی کتاب “رهیافتی به قرآن کریم” اثر محمد عابد الجابری با ترجمه محسن آرمین توسط نشر نی منتشر شده است.

در سالهای اخیر کتابهای قابل توجه ای در حوزه قرآن پژوهی از سوی متفکران جهان عرب به زبان فارسی ترجمه شده که می توان به آثار نصرحامد ابو زید و محمد عابد الجابری اشاره کرد. به تازگی کتاب “رهیافتی به قرآن کریم؛ در تعریف قرآن” که ترجمه ای از کتاب مدخل إلی القرآن الکریم تالیف محمد عابد الجابری است توسط محسن آرمین ترجمه و منتشر شده است.

متن عربی این کتاب که در سال ۲۰۰۶ میلادی در بیروت منتشر شده مقدمه و تمهیدی بر کتاب فهم القرآن الکریم است که جابری آن را در سه جلد به رشته تحریر درآورده است.

مولف در کتاب رهیافتی به قرآن کریم تلاش کرده تا نظریه جدیدی درباره قصه های قرآن ارائه کند. جابری همانند مفسران معاصر به رویکرد هدایت ‌محور در قصص قرآن باور دارد و معتقد است هدف از قصص قرآن هدایت و پندواندرز و عبرت، تقویت اعتقاد و باور به اراده و مشیت برتر الهی و نهایتا تقویت ایمان و بینش و بصیرت ایمانی مخاطبان است.

جابری در این مسیر به ایده قصص قرآن به‌ مثابه برهان می رسد. او نظریه خود را درباره قصص قرآن که بخش مهمی‌ از کتاب حاضر به شرح و تبیین آن اختصاص یافته است، بر ایده مذکور بنا می‌کند. مطابق این نظریه نقش و کارکرد داستان در قرآن علاوه بر عبرت و هدایت، تایید و اثبات حقایق و آموزه‌هایی است که قصه در متن آن به‌کار رفته است.

همچنین بر اساس این ایده ذکر کوتاه قصص و بیان پراکنده بخش‌های مختلف یک قصه بدون رعایت نظم و ترتیب زمانی در سور مختلف و حتی گاه در یک سوره عمدتا بیانگر این حقیقت است که فرازهای هر قصه متناسب با مضمون و پیام متن و همچون دلیل برای اثبات آن مطرح می‌شود.

جابری در این کتاب به تبیین موضوع‌ ها و اصولی می‌ پردازد که از نظر او بدون فهم آنها نمی ‌توان درک درستی از قرآن داشت. او همین اصول را مبنای تاملات خود در کتاب بعدی، یعنی فهم القرآن الکریم، قرار داده است.

به این ترتیب، کتاب مدخل إلی القرآن الکریم، کتابی پژوهشی در حوزه علوم قرآن است. زیرا علوم قرآن به دانشی اطلاق می‌شود که از اصول فهم قرآن بحث می ‌کند. اما کتاب مدخل إلی القرآن الکریم کتابی مشابه تالیفات دیگر در حوزه علوم قرآن نیست. چرا که جابری در این کتاب نه خود را به مباحثی که به ‌طور سنتی در تالیفات علوم قرآن مطرح می‌شود، محدود ساخته و نه از روش‌های مرسوم و معمول در آثار مذکور تبعیت کرده است.

روش انتقادی و محققانه جابری، کتاب حاضر را به اثری متمایز و درخور توجه در حوزه آثار علوم قرآن تبدیل کرده است. علوم قرآن اگر چه از کتاب آسمانی قرآن و حاصل وحی الهی بحث می‌کند، اما دانشی بشری است که در طول زمان به‌تدریج شکل گرفته و تکامل یافته است.

مسائل و مباحث این شاخه از دانش قرآنی، حاصل قرن‌ها تاملات قرآن‌پژوهان در ضوابط فهم قرآن و تلاش برای پاسخگویی به پرسش‌ها و ابهام‌ها و شبهه‌هایی است که درباره قرآن مطرح شده است. مباحثی مانند وحی و ماهیت و چگونگی نزول آن، اعجاز قرآن، جمع قرآن، قرائات هفتگانه، روش تفسیر قرآن، محکم و متشابه و… جملگی مباحثی‌اند که به مرور زمان شکل گرفته، بسط و گسترش یافته و نهایتا تکوین و تکمیل علوم قرآن را موجب شده‌اند. بنابراین، علوم قرآن را نباید دانشی دانست که به نهایت و کمال خود رسیده است.

اما نگاه عابد الجابری در این کتاب به قصص قرآنی است و مترجم در این مورد می نویسد: “اگرچه مثل و تمثیل ناظر بر واقعیات نبوده و گفت‌ و گوها و شخصیت‌ های مثل برخلاف قصه لزوما حقیقی نیستند اما در قرآن این هر دو به یکسان در خدمت پند و عبرت و اقناع مخاطبان به کار گرفته شده‌اند وحدت نقش و کارکرد مثل و قصه نکته‌یی کلیدی در فهم نظریه جابری درباره قصص قرآنی است. او با استناد به این مشابهت و وحدت نقش، درباره واقع‌نمایی قصص قرآن طریقی متفاوت از دیگران برگزیده است. او تاکید می‌کند که شأن قصه در قرآن شأن مثل است. قصه در قرآن همانند امثال قرآن در خدمت پند و عبرت و اثبات صحت هدایت‌های الهی‌است. همان‌گونه که از مطابقت و عدم مطابقت شخصیت‌های مثل با واقعیت سوال نمی‌شود، سوال از مطابقت یا عدم مطابقت قصص قرآن با واقعیات تاریخی خطاست.”

جابری در این اثر سعی نموده تا در موضوع قصص قرآن راهی میانه را برگزیند. او نه قصصص قرآن را نمادین و نه از جنس مثل می داند و نه از جنس رمان و داستان مبتنی بر امور تخیلی و بیگانه با واقعیت تاریخی و نه در عین حال کاملا بیانگر حوادث گذشته.

از سوی دیگر جابری باور دارد که قرآن به زبان عرب نازل شده است و معنای نزول به زبان عربی تنها این نیست که خط و زبان قرآن عربی است. زبان یک قوم حامل فرهنگ و آگاهی ها و خصوصیات یک قوم است. لذا مقصود قرآن صرفا بیان فرازهایی از داستان انبیاء رایج در فرهنگ عام شبه جزیره عربستان آن روز، متناسب با شرایط دعوت نبوی و به منظور عبرت و ارائه دلیل و برهان بر صحت منطق خویش است.

نتیجه آنکه جابری در حقیقت شخصیتهای قصص قرآن، نظیر نوح و ابراهیم و هود و صالح تردید ندارد همانگونه که در وجود افلاطون و ارسطو تردید نمی کند، زیرا وجود آنها چه در تاریخ بشر و چه در تاریخ مقدس توسط کتابهای آسمانی به تواتر نقل شده است، اما از نظر او صحت تاریخی جزئیات قصص قرآن و مکالمات و گفت و گوهای میان شخصیتهای این قصص محل بحث است.

کلید واژگان: قرآن کریم، عابد الجابری، تفسیر، ترجمه، اسلام، دین، عربی، قصص.