تعابیر بلند مولانا در بیان عظمت معنوی امام علـی(ع) در گفتوگو با دکتر سید سلمان صفوی

 حب و معرفت به علی(ع)  محور تقریب مذاهب است

 

دکتر سید سلمان صفوی متولد ۱۳۳۸در اصفهان و فلوی دانشگاه لندن است. ایشان از نوادگان شیخ صفی الدین اردبیلی و حضرت حمزه بن موسی میباشد.  دروس حوزوی را در حوزه علمیه اصفهان، نجف آباد و قم تا مرحله اجتهاد تلمذ نمود. اساتید دروس عالی حوزوی وی مرحوم آیت الله شیخ عباس ایزدی(فلسفه و عرفان)،  آیت الله العظمی موسوی اردبیلی (فقه اقتصادی) و آیت الله العظمی منتظری (دروس حکومت اسلامی) بوده اند. ایشان پس از دروس حوزوی دوره  لیسانس و فوق لیسانس را در تهران در فلسفه محض طی نمود. وی از سال ۱۳۷۵ عازم بریتانیا شد و دکترای فلسفه دین  و فوق دکترای فلسفه هنر از دانشگاه لندن اخذ نمود. ایشان  بنیانگذار درس شیعه شناسی در سواس، دانشگاه لندن است.

دکتر صفوی کاشف ساختار مثنوی مولوی پس از هفتصد سال است. کتاب The Structure of Rumi’s Mathnawi،(ساختار معنایی مثنوی معنوی) وی در سال ۱۳۸۷ برنده جایزه جهانی کتاب شد. از وی تاکنون چهارده کتاب به انگلیسی در بریتانیا و آمریکا و چهارده کتاب به فارسی در ایران  در حوزه مطالعات فلسفی ، عرفانی و روابط بین الملل  منتشر شده است.

جدیدترین کتاب دکتر صفوی” عرفان ثقلین”(۱۳۹۲) به زبان فارسی و کتاب” فلسفه ملاصدرا” (۲۰۱۳)به زبان انگلیسی است.

ایشان عضو کنگره جهانی فیلسوفان اسکولاستیک ایتالیا و پرتقال ، و چهره برجسته فلسفه و عرفان اسلامی در غرب و طریقت صفویه است.

دکتر صفوی از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ معاون آموزش و پژوهشی نمایندگی رهبری(مرکز اسلامی انگلیس) در بریتانیا بوده  است و از سال ۲۰۰۳ رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن و از سال ۲۰۱۰ رئیس مرکز بین المللی مطالعات صلح می باشد. وی با آیت الله سید محمد خامنه ای و آیت الله محسن اراکی بنیانگذار مجله بین المللی ترانسندنت فیلوسوفی در لندن می باشد و از سال ۲۰۰۰ تا کنون سر دبیر این مجله می باشد.

ایشان هم اکنون سرپرست علمی و سر ویراستار دانشنامه فرهنگ مکتوب عرفان و تصوف، دانشنامه فرهنگ معاصرقرآن کریم و دانشنامه سیاسی انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷-۱۳۸۷) می باشد.

حوزه فعالیتهای علمی دکتر صفوی  فلسفه و عرفان اسلامی، مطالعات قرآنی و روابط بین الملل است.

درگفت وگویى با وی، به بررسى جایگاه

 اهل  بیت(ع) و خصوصا امام (على)ع) در

اندیشۀ مولانا پرداختیم:

۱-  مولانا به عنوان یک اندیشمند بزرگ اسلامی چه نگاهی به اهل بیت(ع) خصوصا امام علی(ع) دارد؟

مولوی حب و معرفت به اهل بیت را محور تقریب مذاهب می داند و بر اساس قرآن و احادیث نبوی  علی را جانشین معنوی و علمی خاتم الانبیاء  در مثنوی می نامد. او علی را مولای مومنین و باب مدینه علم می خواند. مولوی در حدود شصت موضع به مقام شامخ و الهی اهل بیت پیامبر (ص)، حضرت علـی (ع) و  امام حسن وامام حسین علیهم السلام اشاره کرده (نک: صفوی، لندن ۲۰۰۶ وتهران ۱۳۸۶)، آنان را ولی الله ، جانشینان معنوی پیامبر (ص) و انسان کامل نامیده است.

چون تو بابی آن مدینه ی علم را

چـون شعاعــی آفـتـاب حـلـــم را

(مثنوی، دفتر اول، ب ۳۷۶۳)

زیــن سبب پیغمـبــر با اجـتـهــاد

نـام خــود و آن عـلـی مـولا نهـاد

گفت هر کو را منم مولا ودوست

ابـن عـم مـن علـی مـولای اوست

(مثنوی، دفتر ششم،  ب ۴۵۳۸-۴۵۳۹)

مولانا در دفتر دوم مثنوی از “سبطین یعنی امام حسن و امام حسین علیهم السلام یاد کرده، آنها را “گوشواره عرش ربانی” می خواند.

چون ز رویش مرتضی شد در فشان

گشت او شیــر خــدا در مــرج جـان

چون که سبطین از سرش واقف بدند

گـوشـــوار عــــرش ربـانـــی شـدنـد

(مثنوی، دفتر اول، ب ۹۲۵ – ۹۲۶)

مولوی در دفتر ششم مثنوی در تبیین مقام و شهادت امام حسین(ع)،  ایشان را “روح سلطانی”، “خسرو دین” و “شاهنشاه عالم برین” می خواند.

“روح سلطـانـی ز زنـدانـی بجـست

جامـه چه درّیـم و چون خائیم دست

چون که ایشان خسـرو دیـن بوده اند

وقت شـادی شـد چـو بگـسستند بـنــد

ســـوی شـــــادروان دولـت تاخـتـنــد

کـنـــده و زنـجـیــــــر را انـداخـتـنــد

دور ملک است و گــه شـاهـنـشـهــی

گــر تـو یک ذره از ایـشـان آگـهــــی

(مثنوی ، دفتر ششم، ب ۷۹۷-۸۰۰)

مولوی در دفتر دوم مثنوی طی داستان “باغبان و و تنها کردن صوفی و فقیه و علوی از همدیگر”، دشمنی وکینۀ آل رسول (ص) را کفر و ارتداد دانسته، آل رسول (ص) را ربانیان می خواند.

 

هـر کـه باشـد از زنا وز زانیـان

ایـن بـرد ظـن در حــق ربانیـان

آنچه گفت آن باغبان بوالفضـول

حال او بُـد، دور از اولاد رسول

گـر نبـودی از نتیجـه ی مرتـدان

کـی چنیـن گفتـی بـرای خـانـدان

………………………………….

تا چه کین دارند دایم دیو و غول

چـون یزیـد وشمـر با آل رســول

(مثنوی، دفتردوم، ب  ۲۱۹۶-۲۱۹۹ و ۲۲۰۴)

 

 مولانا در آخرین داستان دفتر اول مثنوی، با بیان داستان نبرد حضرت علـی (ع) و عَمر بن عَـبدود در جنگ خندق و شهادت مولی علـی (ع) به دست ابن ملجم،  والاترین چکامـۀ ادبی – عرفانی رادر مناقب و فضایل ملکوتی حضرت علـی (ع) سروده است. مولوی در ابیات آغازین این داستان، امام علـی (ع) را “شیر حق” و “افتخار هر نبی و هر ولی” و رخسار ملکوتی ایشان را “سجده گاه ماه” خوانده است

در غزا(جنگ) بر پهلوانی دست یافت

او خـــدو انـداخـت بــر روی عـــلـــی

افـتـخــــار هـــر نبــــی و هــر ولــــی

آن خدو انداخت بر رخی که روی مـاه

سـجـــده آرد پــیش او در سـجــده گــاه

(مثنوی، دفتراول، ب ۳۷۲۲- ۳۷۲۴)

 

۲- به نظر مولانا مهمترین ویژگی امام علی(ع) چیست که ما می توانیم از آن درس بیاموزیم؟

اخلاص عمل: مولوی مسلمانان را به فراگیری “اخلاص عمل” از امیرالمومنین علـی (ع) فرا می خواند که وجه تمایز توحید از شرک است.

از عــلــــی آمــوز اخـــلاص عـمـــل

شیــر حـــق را دان مـطـهــر از دغـل

(مولوی، مثنوی،د۱، ۳۷۲۱)

فتوت علی دومین ویژگی برجسته علی است. فتوت را سه مرتبه است : اول سخا که هرچه دارد از هیچکس واندارد،دوم صفا که سینه را از کبر و کینه پاک و پاکیزه سازد، و مرتبه ٔ آخر وفاست که هم با خلق نگه دارد و هم با خدا. مظهر صفت فتوت جوانمرد نامیده می شود. نشانه فتوت شمشیر علی(ع) آن است که  وقتی عَمرِبن عَبدُوَد (پهلوان کفــر) درنبرد تن به تن به او توهین کرد، لحظه ای در کشتنش درنگ کرد تا شمشیر خود را به خاطر امیال شخصی به خون کسی نیالاید.

مولانا در این باب سروده است:

در غزا بر پهلوانی دست یافت / زود شمشیری برآورد و شتافت

او خَدو انداخت در روی علی / افنخار هر نبیّ و هر ولی

آن خَدو زد بر رُخی که روی ماه / سجده آرد پیش او در سجده گاه

در زمان انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غزااش کاهلی

گشت حیران آن مبارز زین عمل / وز نمودن عفو و رحمت بی محل

گفت بر من تیغ تیز افراشتی / از چه افکندی مرا بگذاشتی؟

….

گفت امیرالمومنین با آن جوان / که به هنگام نبرد ای پهلوان

چون خَدو انداختی در روی من / نفس جنبید و تبه شد خوی من

نیم بهر حق شد و نیمی هوا / شرکت اندر کار حق نبود روا

(مولوی، مثنوی، دفتر اول، ب ۳۷۲۲-۳۷۲۷ و ۳۹۷۵-۳۹۷۷)

برخی گویند اما این ماجرا قبل از ریاست اوست؛ آدمی پس از ریاست تغییر می کند. اما علی (ع)با علم به اینکه قاتلش ابن ملجم است، حتی با اعتراف او به قصدش از سوءقصد، اقدام به قصاص قبل از جنایت نکرد.

مولانا چنین جواب داده است:

باز رو سوی علی و خونی اش / وان کرم با خونی و افزونی اش

گفت دشمن را همی بینم به چشم / روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم

(مولوی، مثنوی، دفتر ۱، ب ۳۹۲۴-۳۹۲۵ )

مروت علی: از دیدگاه مولوی شکوه و عظمت علی (ع) چنان است که دشمن محارب او نیز مقهور بلندای روح والا و عاشق و شیدای اوست. مولانا صفات اجتماعی مقتدای جوانمردان علی (ع) را از زبان دشمن: “مروت”، “حلم”، “رحمت”، “کرم”، “کظم خشم” برمی شمارد.

علی (ع) چندان جوانمردانه و پاک با دشمنان خویش برخورد می کند که حتی دشمن به صفات برجستۀ او معترف است. او ایستادگی در برابر دشمن را با آئین جوانمردی همراه کرده است. گفته اند: “المروه حفظ الدین و صیانه النفس و حفظ حرمات المومنین و الجود بالموجود”. (طبقات، ص ۴۱۸)

او از سر خشم، خودخواهی ومنافع فردی با دشمن به مقابله بر نمی خیزد، بلکه با حلم و بدون شتاب زدگی – که موجب تصمیم گیری های خام و از بین بردن جان، آبرو و حقوق اشخاص می گردد – با دشمن برخورد می کند. حلم و صبوری با دشمن به معنای مرعوب بودن نیست؛ بلکه با این تدبیر امکان بازگشت به حریم خانوادۀ الهی را برای او فراهم می آورد. از آن رو که حضرت “هو” کریم است و علی (ع) نیز ظل الله است؛ لذا هماره با مردمان که مخلوق حضرت حق اند، با کرم برخورد می کند؛ از این رو کار با علی (ع) و علی گونه ها دشوار نیست که: “با کریمان کارها دشوار نیست”. علی (ع) حُسن القضاست از پس سوءالقضا.

 

در مـروت شـیـــر ربـانـیـسـتـی

در مـروت خـود که دانـد کیستی

در مـروت ابـر مـوسـیـی به تـیه

کامد از او خوان و نان بی شبیه

(مثنوی، دفتر اول، ابیات ۳۷۲۲۳۷۲۳)

 

حلم:

کـَه نیـم کوهـم ز حلم و صبر و داد

کـوه را کـِـــی درربـایــد تـنـــد بـاد

آن که از بادی رود از جا خسیست

زان که بـاد نـامـوافـق خود بسیست

 (مثنوی، دفتر اول، ۳۷۹۶)

کظم غیظ:

خـشـــم بر شاهان شه و ما را غلام

خـشـــم را هـــم بستـه ام زیـر لــگام

تـیـــغ حلمــم گــــردن خشمـم زدست

خشـم حق بر من چو رحمت آمدست

(مثنوی، د۱، ۳۷۹۹-۳۸۰۰)

 

بندگی حق:

گفت من تیـــغ از پــی حق می زنـم

بنـــده حـقــــــم نـه مـامــور تـنـــــم

شیـــر حـقـــــم نیستـــم شیــر هـــوا

فعل من، بـر دیـن مـن، باشـد گـــوا

مـا رمیت اذ رمـیـتـــم در حــــراب

من چو تیغـــم، و آن زنـنـــده آفتاب

رخت خــود را مـن ز ره بـرداشـتم

غیــــر حـق را مـن عــدم انگاشتـــم

سـایـه یـــــی ام کـدخـــــــداام آفتـاب

حـاجـبــــم مـن نیستــم او را حجـاب

کـوهــم و هستــی مـن بنیــاد اوست

ور شـوم چـون کـاه بـادم یـاد اوست

جــز بـه بـاد او نجنبــــد مـیــــل مـن

نیست جـز عشق احــد سـرخیــل من

غـرق نــورم گـرچه شد سقفم خراب

روضه گشتم گر چـه هستـم بوتـراب

چـون درآمـــد علتـــی انــدر غـــــزا

تیـــغ را دیـدم نهــان کـردن ســـــزا

تـا احـب لله آیــــــــــد نــــــــام مــن

تـا کــه ابـغـض لله آیــــد کـــام مــن

تـا کــه اعطــا لله آیـــد جــــود مـن

تـا کــه امـســک لله آیــــد بـود مـن

بـخـــــل مــــن لله عـطـــا لله و بـس

جـمـلــــه لله ام نـیــــــم مـن آن کـس

وانچـــه لله می کـنــم تـقـلـیــد نیست

نیست تخییـل و گمان جـز دید نیست

زاجـتـهــاد و از تحـــری رسـتـــه ام

آسـتـیـــن بـر دامـن حــق بـسـتـــه ام

گــــر هـمــــی پـرم هـمــی بینم مطار

ور همــی گـــردم همـــی بینـــم مـدار

ور کـشـــــم بـاری بـدانـــم تـا کـجـــا

مـاهـــــم و خـورشـیـــد پـیـشــم پیشوا

(دفتر اول، ابیات ۳۷۸۷ – ۳۸۰۹)

 

مولانا از زبان علی (ع)، اسطورۀ مدارا و جوانمردی، آن حضرت را چنین توصیف می کند:

“بنده حق”، “شیرحق”، “تیغ الهی”، “ظل الله”، “درگاه احدیت”، “حیات بخش”، “کوه حلم و صبر وداد”، “حق بنیاد”، “کاظم غیظ”، “غرق نور”، “گلشن” و “احب الله”.علی (ع) بندۀ حق است یعنی به مقام تسلیم و رضا رسیده و از غیر خدا رهیده است.

 

 ۳- آیا مولانا دیگر اصحاب و یاران امام علی(ع) را قابل قیاس با اهل بیت(ع) می داند؟

مولوی به اصحاب رسول الله احترام می گذارد اما تعابیر بلندی را که در بیان عظمت معنوی حضرت علـی (ع) به کار برده، برای هیچ یک از صحابه پیامبر بیان نکرده، چرا که مقام معنوی آن حضرت بر اساس قرآن و احادیث نبوی با هیچ کدام  برابری نمی کند. »انما ولیکم الله و رسوله والذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزکوه و هم راکعون« ( سوره مائده/۵۵) »الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار، سرا و علانیه، فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون«( بقره/۲۷۴)

مولانا از امام علـی (ع) بر اساس تعالیم الهی پیامبر(ص) و حدیث نبوی “انا مدینه العلم و علـی بابها” تحت عنوان “باب شهر علـم پیامبر(ص)” و بر مبنای حدیث “من کنت مولاه فهذا علـی مولاه” با عنوان “مولـی” یاد کرده، به مقام شامخ ولایت مطلقه الهیه حضرت علـی (ع) اشاره می نماید.

کلمات کلیدی: امام علی(ع)، تقریب مذاهب اسلامی، اهل بیت، مولوی، مثنوی، دیوان شمس.

 

مصاحبه گر: سید حسین امامی، روزنامه قدس، ۳۰ تیر ۱۳۹۳

رمضان ۱۳۹۳

لندن