اعتدال فرهنگی در گفت و گو با کاظم موسوی بجنوردی، رئیس دایره المعارف بزرگ اسلامی

منوچهر دین پرست

آکادمی مطالعات ایرانی لندن

 

سید محمد کاظم بجنوردی بنیانگذار مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی در سال ۱۳۶۲ و رئیس کتابخانه ملی ایران در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی وهمچنین مشاور فرهنگی سید محمد خاتمی بود. وی هم اکنون عضوهیات علمی و مدیرگروه حقوق دانشگاه خوارزمی تهران می باشد. در پی تغییر و تحولات جدی که در کشور رخ داد گفت و گویی را با ایشان ترتیب دادیم که نقدی به عملکرد دولت گذشته در حوزه فرهنگ  و همین طور در دولت آینده فضای فرهنگ چگونه خواهد بود. بجنوردی سخت از دولتهای نهم و دهم شکوه داشت و از اینکه وضعیت فرهنگ کشور را به رکود کشاندند ناراضی بود اما معتقد بود که دولت جدید می تواند این فضا را در هم شکند و طرحی نو درانداز و چشم انداز امیدوار کننده ای را برای آینده فرهنگ این کشور ترسیم کند.

کلید واژگان: فرهنگ، دایره المعارف بزرگ اسلامی، بجنوردی، اعتدال، انقلاب، اسلام.

***

شما را عموما به عنوان یک موسس فرهنگی می شناسند که طی سال های بعد از انقلاب  که مدتی را نماینده مجلس بودید،از سیاست کناره گیری کردید. در این سال ها چه بر سر موسسات و نهادهای فرهنگی کشور آمده و این موسسات چه وضعی دارند؟

البته این پرسش اساسی و بنیادی است. زیرا ما بعد از انقلاب ۱۳۵۷ روی پای خودمان ایستادیم. حتی هنرهای ما مثل موسیقی  و هنرهای تزئینی و صنایع مستظرفه رشد کرد. از همه مهم تر این که ملت ما اعتمادش را به مهندسی ملی افزایش داد و به طراحی ملی اعتماد کرد. یعنی سابقا ما همه چیز را به خارجی ها می دادیم تا برایمان بسازند. اما بعد از انقلاب این جریان معکوس شد. به خاطر دارم در ابتدای انقلاب که استاندار اصفهان بودم،‌ کار ساخت یک کارخانه که طراحی رژیم قبل بود،‌ به تازگی تمام شده بود. مهندس مربوطه به یک پلکان فلزی اشاره کرد و گفت حتی این پلکان خارجی است. من خیلی عصبانی شدم و خیلی کوشیدم تا خودم را کنترل کردم که ظاهر ادب را بهم نزنم. بعدا سعی کردم ساخت قطعات یدکی در اصفهان را راه بیاندازم. منظورم این است که سوال شما بسیار بنیادی است که ما بعد از انقلاب روی پای خودمان ایستادیم و این پیام اصلی انقلاب است. یعنی پیام اصلی انقلاب،‌ استقلال و آزادی بود که این خود را در فرهنگ نشان داد. یکی از دلایل عمده این که من تمام جاذبه های سیاسی و مقامات سیاسی را کنار گذاشتم و خودم را وقف کارهای پژوهشی کردم،‌ عشق به همین مساله بود که بعد از انقلاب ما ملت ایران روی پای خود ایستادیم و خواستیم همه چیز را خودمان بسازیم. این استقلال،‌ فقط استقلال سیاسی نیست. اشتباه است اگر کسی فکر کند که می تواند استقلال سیاسی مجرد را به دست آورد. استقلال سیاسی زمانی تحقق می یابد که ما استقلال اقتصادی،‌ استقلال فرهنگی،‌ استقلال علمی و استقلال پژوهشی نیز داشته باشیم. یعنی پژوهش در کشور ما نهادینه شود. آموزش و پرورش و آموزش عالی ما باید سنت پژوهشی داشته باشند تا ما در تمام زمینه ها پرسشگر و جستجوگر باشیم.

متاسفانه در دولت های نهم و دهم مسئله خیلی عوض شد. تا جایی که متاسفانه ما این هشت سال را خیلی به عقب برگشتیم و فرهنگ ما آسیب دید. خیلی جریانات فکری آسیب دیدند. مهم تر از همه ملت ما و عموم مردم به خاطر رواج مسئله دروغ و شفاف نبودن و جلوگیری از آمار آسیب دیدند. این که آمار به مردم نرسد خیلی زشت بود. مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به عنوان موسسه ای که در زمینه فرهنگ و تمدن و تاریخ پژوهش می کند، نه فقط در ایران که در  جهان اسلام حرف اول را می زند. حتی از نظر ابعاد فیزیکی این سخن درست است. مثلا ما این جا یک شورای عالی علمی داریم که چهل و پنج استاد در راس آن هستند و تصمیمات اساسی را آن ها می گیرند. از این شورای عالی علمی تا به حال ده نفر فوت کرده اند. بزرگانی چون استاد ایرج افشار،‌ استاد عنایت الله رضا،‌ دکتر شرف الدین خراسانی، دکتر گنجی، دکتر احمد تفضلی، دکتر زریاب خویی و دکتر عبدالحسین زرین کوب در این موسسه فعالیت می کردند. اما دولت های نهم و دهم با این موسسه چنین رفتار کرد.

 

چرا این اتفاق افتاد؟ چه بستری فراهم شد که فرهنگ این کشور به خصوص موسسات فرهنگی به این وضعیت دچار شدند؟

این امر تنها در مورد این موسسه رخ نداد. حتی در اقتصاد و تولید هم وضع ناگواری اتفاق افتاد. چون کار من پژوهش است  در این زمینه خیلی تحقیق کرده ام. می توانم به شما نشان دهم که این تخریب خیلی گسترده بوده و فقط هم در زمینه فرهنگ نبوده است. حتی زیرساخت تولیدی ما به شدت آسیب دید و بخش زیادی از زیرساخت تولیدی ما از بین رفت. اما در مورد این موسسه به عنوان مثال می توانم به بودجه اشاره کنم. بودجه این موسسه جاری است و مصوبه مجلس را دارد. از ردیف کمک ها مجلس پرداخت می کند و دولت موظف است که پرداخت کند. هر سال بیست الی سی در صد این بودجه را کم می کردند. پارسال از بودجه جاری ما سی و شش درصد را دادند. تا جایی که بزرگان کشور که من را می دیدند،‌ می پرسیدند که چطور این جا را اداره می کنی؟! این جا بیش از دویست نفر کار می کنند. این جا بزرگترین کتابخانه کشور از نظر محتوایی است و هفتصد هزار جلد کتاب و بیش از ۵۵ مجموعه اهدایی دارد. ساختمان این موسسه حدود سی هزار متر است و اداره کردن آن صدها میلیون تومان هزینه می برد. اما اگر از هر کس بپرسید که چقدر از سازمان طلب دارند،‌ می بینید که همه از من طلب دارند. این طلب ها یا بابت حق التالیف است،‌ یا بابت حق الترجمه است یا به عناوین دیگر ما بدهکاریم.

 

چرا به شما بودجه نمی دادند؟‌ دلیل چه بود؟ آیا با آقای بجنوردی عنادی داشتند؟

بله. دوست داشتند من و این سازمان نباشد. مثلا برای سال ۱۳۹۲ اسم ما را کامل حذف کردند. پارسال ۳۶ درصد بودجه ما را دادند. رئیس مجلس آقای دکتر لاریجانی که مرد بسیار فرهیخته و فهمیده ای است، در یک سخنرانی برای معرفی رئیس کتابخانه مجلس،‌ گفت که من از بجنوردی خجلم،‌ زیرا دستش خالی است. زیرا ایشان کارهای مهمی می کنند اما پول ندارند. وقتی اسم ما را در سال ۱۳۹۲ حذف کردند،‌ نامه ای به آقای لاریجانی نوشتم و گفتم که دولت دیگر کار را به آخر رساند و اسم ما را حذف کرده است. ایشان بلافاصله به کمیسیون های مربوطه نوشت تا بودجه کافی برای دایره المعارف بگذارند و رونوشت آن را برای من نوشتند. بودجه ای که امسال برای ما در قانون بودجه گذاشتند،‌ مرهون شخص آقای لاریجانی است. دولت نهم و دهم این کارها را کرد و ضربه های اساسی به فرهنگ زد. آسیب شناسی این برخوردارها یک فصل مبسوطی است.

 اما مسئله بد جلوه دادن دین از بزرگترین گناهان است. اشاعه خرافات از بزرگترین گناهان است. این که راه انحرافی در ارائه دین و مذهب طرح شود،  از بزرگترین گناهان است. سوء‌استفاده از اعتقادات مردم از گناهان کبیره است. ایشان امام زمان(عج) را که از اعتقادات پاک و اصیل شیعه است،‌ به بازی گرفتند و آن را وسیله سیاست قرار دادند. صدها هزار جوان را نسبت به دین و نظام دلسرد کردند،‌ اگر نگویم بدبین کردند. این ها کارهایی است که دولت های نهم و دهم کردند. بگذریم که قبل از این دولت ها توسعه اقتصادی ما به طور میانگین شش و نیم درصد بود و حالا به منفی پنج درصد رسیده است. منفی پنج یعنی تخریب و از بین رفتن زیرساخت تولیدی.

 

چرا چنین وضعیتی پیش آمد؟‌ بستر پیش آمدن این وضعیت چه بود؟ چرا باید وضعیتی باشد که در سال ۱۳۹۲ تصمیم بگیریم کشور را با تدبیر و امید به اعتدال برسانیم؟

البته پاسخ دادن این سوال موضوع تحقیقی چندین رساله است. یعنی واقعا ما باید بورسیه تعیین کنیم تا این کار صورت بگیرد. من اگر قدرت داشتم،‌ برای این کار بورسیه می گذاشتم. زیرا دانشجویان ما بسیار باهوش هستند و برای نوشتن رساله مو را از ماست بیرون می کشند و همه منابع را می خوانند و همه آمارها را بررسی و مقایسه می کنند و دلیل این موضوع را پیدا می کنند. اما به نحو اجمالی باید عرض کنم که حرکت ملی ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ آنچنان دنیا را تکان داد که ما دشمنان خاص خودمان را داریم. دشمنانی داریم که نمی خواهند ما خیلی رشد کنیم. مخصوصا دشمنان منطقه ای داریم که نمی خواهند ما رشد کنیم. اگر بخواهیم با بدبینی مسئله را بررسی کنیم،‌ من شخصا این موضوع را یک توطئه می بینم. یعنی به نظر می آید که علیه ایران و نظام اسلامی و روحانیت و رجال انقلاب و همه ارزش هایی که بعد از انقلاب ۱۳۵۷ به وجود آمد،‌ یک اقدام بسیار حساب شده ای رخ داد. اگر بخواهیم این اقدامات را به حساب حماقت بگذاریم، نتیجه می گیریم که آدم احمق همه کارهایش منفی نیست. بعضی از کارهایش خوب در می آید. اما وقتی که تخریب کامل باشد، این انسان را نگران می کند که خدای نکرده این تخریب سازمان یافته بوده است. این تحقیق را به حکومت و دولت جدید واگذار می کنم. من به این دولت خیلی امیدوارم و حتی آقای روحانی قبل از این که رسما اعلام نامزدی کند، یک روز به دعوت ما به این جا تشریف آوردند و وقتی می خواست سوار ماشین شود،‌ به من گفتند که من دارم به دریا می روم،‌ دست من را رها نکن. من هم به تمام مبارزینی که در طول سال ها با ایشان مبارزه کردم و به من لطف داشتند یا به صدها استادی که با ما در ارتباط هستند،‌ سفارش کردم که از ایشان پشتیبانی کنند و تلاش کردم که به ایشان کمک شود. البته گزینه اول ما آقای هاشمی رفسنجانی بود. اما بعد از این که آن جریان پیش آمد و آقای رفسنجانی از صحنه رقابت انتخاباتی بیرون رفتند و ایشان آقای روحانی را تایید کردند،‌ ما همه تلاش مان را برای آقای روحانی صورت دادیم. من معتقدم که آقای روحانی موفق می شود. ایشان همه مزیت های نسبی موفقیت مثل عقل،‌ درایت،‌ شناخت،‌ علم،‌ اعتدال،‌ حلم و واقع بینی را دارد. به عقیده من ایشان تمام محورهای موفقیت را دارد. اما اگر بخواهم به ادامه بپردازم، به نظرم این که چرا این گونه شد، با یک مسئله قابل حل نیست.

 

البته ما دنبال حل مسئله که نیستیم و می کوشیم توصیف یا گزارشی ارائه دهیم. زیرا شخصا معتقدم که از گذشته ولو این که دیروز باشد، به سادگی نباید عبور کرد.

به نظر من اگر ما بخواهیم ساختار ایران را بررسی کنیم، رهبری ستون های این ساختمان را با حدت و شدت نگه داشته اند. خدمتی که آقای رفسنجانی کرد،‌ برای ده ها سال باقی می ماند و همه دولت های بعدی هم مستظهر به کارهایی هستند که ایشان انجام دادند. بنابراین کار ایشان بی سابقه بود. زیرا معیشتی مردم را به صورت زیربنایی تامین کرد.

 

این امر در دوره آقای خاتمی هم ادامه یافت.

بله. در دوره آقای خاتمی هم بر اساس طرح های آقای هاشمی ادامه پیدا کرد. ایران داشت به سمت کشورهای پیشرفته می رفت. اما از سال ۱۳۸۴ هشت سال انقطاع تخریبی به وجود آمد. من معتقدم که دولت آقای روحانی بهترین تیم اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را دارد. همین وزیر فرهنگی که انتخاب کرده بهترین گزینه است. خیلی ها ایشان را نمی شناختند و فکر می کردند فرد تندرویی است. من به ایشان گفتم که شما اشتباه می کنید و ایشان بهترین گزینه است.

 

اعتدال فرهنگی را در دوره آقای روحانی چه طور می بینید؟

من اعتدال فرهنگی را در این می بینم که ایشان توازن منطقی بین همه مذاهب به وجود می آورند. اعتنای او به فرهنگ ملی همان است که به فرهنگ شیعه و فرهنگ اسلامی اعتنا می کند. فرهنگ اسلامی را امتداد طبیعی فرهنگ ملی ما قرار خواهند داد. زیرا ما ایرانیان همیشه موحد بوده ایم. این نظر تمام پژوهشگران دین شناس دنیاست. زیرا ما ایرانیان قبل از اسلام هم موحد بوده ایم. بنابراین ما ایرانیان در شکوفایی و مجد و عظمت فرهنگ اسلامی به ویژه در قرون اولیه یعنی از قرن دوم تا قرن ششم که اوج فرهنگ اسلامی است،‌ نقش اساسی داشته ایم. این اتفاقی نمی تواند باشد. دلیل آن این است که اسلام امتداد طبیعی و منطقی فرهنگ خودمان بوده است. اعتقادات خودمان بوده است. ما زمان زرتشت هم به خدا و پیغمبر و دوزخ معتقد بودیم. ما یکتاپرست بودیم. اسلام امتداد تکامل طبیعی جهان بینی ما بوده است. به همین دلیل اسلام آوردن ما و نقش سازنده ما در تکوین فرهنگ و تمدن اسلامی نقش برتری داشته است.

 

به نظر شما کارهای فرهنگی که آقای روحانی خواهد کرد،‌ چه مواردی خواهد بود؟

ایشان به طور ریشه ای کار خواهد کرد. اولا در مورد دانشگاه ها چه دانشگاه آزاد اسلامی و چه دانشگاه های دولتی و چه دانشگاه های بخش خصوصی ایشان امکانات فراوانی را فراهم کرد که این ها توسعه کمی و کیفی پیدا کنند. ایشان از اساتید دانشگاه ها حمایت خواهد کرد. ایشان کاری خواهد کرد که تمام گروه های علمی ما برنامه ها و قراردادهای پژوهشی داشته باشند. کوشش می کنند که دسترسی اساتید و دانشجویان ما به منابع گسترش پیدا کند. اگر ما دسترسی مجلات علمی نداشته باشیم،‌ ببینید چه زیانی به ساختار علمی ما وارد می شود. این هم در زمینه علوم انسانی و هم در زمینه علوم مهندسی باشد. ایشان فضایی را به وجود می آورد که تمام اساتید و دانشجویان به منابع علمی دسترسی داشته باشند. در عرض همین چند هفته تحولات مهمی رخ داده است. در تمام وزارت خانه ها همین طور است. وقتی دیدم که وزیر نفت به شعله خاموش شده پروژه پارس جنوبی نگاه می کرد و دیده که پروژه هایی که خودش مسئولش بوده، خاموش شده،‌ نگاهی توام با اراده و تصمیم دیدم. من یقین دارم که ایشان همه چیز را مجددا راه اندازی می کند. حوزه گازی ما با قطر مشترک است. آن ها از سهمیه گاز ما می برند. ما باید سهم خودمان را برداریم. من معتقدم که وزیر نفت ما این کار را خواهد کرد.

 

به عنوان یک مدیر فرهنگی پیشنهاد شما به دولت اعتدال چیست؟

تنها چیزی را که می توانم توصیه کنم این است که از نقد نترسند و واهمه نکنند و حتی تشویق کنند و اجازه دهند که ما مردم و اصحاب فرهنگ نقد بکنیم. این که از یکدیگر تعریف کنیم،‌ به جایی نمی رسیم. ما باید نواقص را بگوییم. دوست واقعی کسی است که نقص آدم را تذکر دهد. در دنیا ثابت شده که نقش رسانه ها و روزنامه ها این است که عیب ها را نشان دهند و بعد مدیران آن عیب ها را رفع می کنند. بهترین و کم هزینه ترین کار همین است که رسانه ها نقد کنند. اجازه به نقد دادن، نقطه ضعف نیست، بلکه نقطه قوت است. پیامبر (ص) فرموده اند که اختلاف امتی رحمه. تکثر برای تعامل سازنده لازم است. تکامل و پیشرفت زاییده تعامل سازنده است. این معرفتی که انسان به دست می آورد،‌ معلول تعامل است. تعامل هم وقتی تحقق می یابد که آزادی باشد و انسان بتواند آن طور که فکر می کند، نظرات خودش را بیان کند.