کلیدواژگان: فلسفه، آزادی، ذات انسان، کانت.
دکترمنوچهر صانعی درهبیدی، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ضمن ارائه مقالهای تحت عنوان «ذات انسان آزادی است» در “کنفرانس فلسفه و راه زندگی” در تهران گفت: ذات انسان آزادی است مفاد این عبارت غیر از این است که بگوییم انسان آزاد است بلکه او آزاد است به علاوه نکات دیگر.
وی افزود: بنا به تحقیقات، حدفاصل ارسطو تا کانت با یک وقفه ۱۵۰۰ ساله قرون وسطی، مفهومی که از آزادی شکل گرفته و امروز در ذهن ماست اینطور خلاصه شده است که در جهانی که ما میشناسیم، فقط یک موجود آزاد است و آن انسان است در واقع انسان مساوی آزادی است و حیوانات و نباتات آزادی به معنای آزادی انسان ندارند.
وی در ادامه افزود: حد فاصل ارسطو و کانت نویسندگان انگلیسی چون هابز، لاک، هیوم و یک نسل پیش از کانت افرادی چون دیدرو، منتسکیو، ولتر و روسو و نهایتاً خود کانت معنای آزادی را اینطور که ما امروز میفهمیم، تدوین کردهاند. درباره آزادی اول مفهوم آگاهی به ذهن می رسد اما با آگاهی صرف، آزادی به معنای کامل تعریف نمیشود.
دکتر صانعی با اشاره به اینکه علم فیزیولوژی جدید معتقد است که ۵۰ میلیون سال پیش در مغز انسان اتفاقی افتاده که انسان توانسته مفهوم آینده را درک کند، یادآور شد: فرض این است که بین موجودات فقط انسان میفهمد و این تصور بر عهده فیزیولوژیستهاست.
این استاد فلسفه دانشگاه افزود: در هر حال این درک آینده که میفهمیم فردایی وجود دارد اما نمیدانیم که چیست، نقص در آگاهی معنی میشود، این صفت در عالم مخصوص انسان است بنابراین به نظر متالهان (الهیدانان) خداوند علم مطلق دارد اما انسان علم نسبی به این معنا که انسان دارای ویژگی است که در طول زندگیش دائما بر سر دو راهی قرار دارد، خود ارسطو این مباحث را در یکی از دفترهای متافیزیک خود در رساله گاما بیان کرده است.
وی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین مباحث مورد توجه دکارت آزادی است، یادآور شد: آزادی مهمترین نتیجهای است که دکارت از قضیه کوجیتو گرفته است، سپس اسپینوزا آزادی را صفتی تعریف کرده که فعلش از ذات بر میآید و البته فقط یک موجود آزاد وجود دارد و آن جوهر است و به زبان دین همان خداست، همین تعریف آزادی را مجددا لایبنیتس در تعریف مُنادها به کار برده و سپس هابز، لاک و هیوم هر یک به نفس مفهوم آزادی توجه، از ابهت متافیزیک کم کرده و آن را به رفتار انسان سوق داده اند.
صانعی اظهار داشت: لاک با زبان دین مفاهیم آزادی را بیان کرده و میگوید که چون این حقوق آزادی طبیعی و خدادادی است، کسانی که آزادی مردم را محدود میکنند به خدا اعلام جنگ میکنند. وی در دورهای این مباحث را بیان کرد که هنوز احساسات دینی در بین افراد منشأ اثر بود.
نویسنده کتابهای فلسفی افزود: در نوشتههای هیوم و فرانسویهای بعد از او مفهوم آزادی متافیزیکی تبدیل به یک مفهوم اجتماعی، سیاسی و حکومتی شد. در نهایت کانت وقتی مفهوم آزادی را بیان میکند با صبغه مسیحیاش به دین اشاره دارد به نظر او اگر این مفاهیم در جامعه استقرار یابد نظام سیاسی دموکراسی خواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه به نظر کانت آزادی یک پروسه تاریخی است که انسان به تدریج بدان میرسد، افزود: بر اساس این تعریف هر چه در تاریخ میگذرد انسان عاقل تر میشود. عقل عنصر الهی و خدای روز زمین است، بهترین نظام حکومتی نظام مبتنی بر عقل است و چون آزادی به معنی روش عقلانی است از این جهت، حکومت صالح، حکومت عقل است، آزادی در رفتار انسان متجلی میشود بنابراین زندگی انسانها زیر سلطه عقل است و انسان عاقل کسی است که عاقلانه رفتار کرده و از تمایلات نفسانی دور بماند، بنابراین کانت و شاگردان وی مدعیاند که دیکتاتورهای تاریخی اسیر تمایلات نفسانی بودهاند.