سیر تجدد و علم جدید در ایران

آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

این کتاب تلفیق صورت بازنویسی­شده قسمتهایی از دو پژوهش صورت­گرفته در فرهنگستان علوم و متضمن نتایج نظر اجمالی تاریخی به علم جدید و تجدد در ایران است. نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب می­نویسد: «این نوشته گرچه یک گزارش تاریخی است، تاریخ­نویسی به شیوه متداول تاریخ­نویسان نیست و در آن، حوادث به ترتیبی که وقوع می­یابند وصف نشده­اند. حوادث در زمان نیستند، بلکه به زمان خاص تعلق دارند و من در صدد بوده­ام که ببینم و بدانم تاریخ یکصد و پنجاه­ساله یا دویست­ساله تجددمآبی با کدام زمان یا چه زمانی پیوسته بوده است». نویسنده در بخش دیگری از مقدمه کتاب آورده است: «اینکه علم و تجدد چرا آمد و چگونه آمد، معمولاً یک پرسش بیجا و غیر لازم و بیهوده به نظر می­آید، آنها که تجدد را دوست می­دارند، برای به دست آوردن دوست­داشته خود به توجیه و بحث نیاز ندارند و آنانکه با تجدد یا بعضی آثار آن میانه­ای ندارند، اخذ اجزای خوبش را یک امر طبیعی می­دانند و وجود اجزای بد را به سهل­انگاری و غرض­ورزی و بدخواهی بداندیشان نسبت می­دهند. در این میان معلوم نیست که نظر و فهم چه جایی دارد. با توجه به این وضع، پرسش را به صورت دیگری می­توان درآورد که به آسانی نتوانند آن را بیهوده بخوانند: تجدد با ما چه کرد و ما با تجدد چه کردیم؟»

دکتر داوری اردکانی در پایان مقدمه کتاب با تصریح بر این نکته که کتاب حاضر را به قصد ملامت و عیب­جویی ننوشته، بلکه کوشیده است بر خلاف رسم شایع -که موافقت و مخالفت تحکمی و صدور حکم قطعی است- به نقد اوضاع تاریخی بپردازد می­نویسد: «در این نقد هرچه گفته­ام از سر تذکر و تعلق خاطر به این کشور و تاریخش بوده است. مع­هذا شاید علاوه بر ابهامی که در جای­جای آن وجود دارد، بعضی از خوانندگان، تفسیر مرا نپذیرند. اما تمنا دارم در آنچه نوشته­ام تأمل فرمایند و هرجا ناروا گفته­ام تذکر دهند و حتی مؤاخذه کنند. همه سخن و گزارش پژوهش من در یک جمله خلاصه می­شود: علم جدید و تجدد ما هنوز تاریخ ندارد».

کتاب «سیر تجدد و علم جدید در ایران» مشتمل بر ۳ بخش و ۲۰ فصل است. در پایان کتاب نیز مقاله­ای با عنوان «ملاحظاتی در باب سیاست علم و شرایط تدوین آن» به عنوان «خاتمه کتاب» آمده و پس از آن فهرست اعلام و نمایه­ها درج شده است. بخش اول کتاب با عنوان «مقدمه­ای برای آشنایی با وضع کنونی علم کشور» ۱۲ فصل دارد که عناوین آنها عبارتند از: «شرایط بنیادگرفتن دانش جدید»، «اعزام دانشجو به فرنگ»، «عالم جدید و جهان قدیم»، «اخذ علم و تکنولوژی در عین بی­اعتنایی به مبانی تجدد»، «علوم انسانی پس از علوم طبیعی و مهندسی»، «ترتیب اخذ و اقتباس علوم در ایران»، «برنامه جامع علم و پژوهش»، «علم و توسعه و ماهیت علم جدید»، «علوم انسانی در جهان توسعه­نیافته»، «علم و جایگاه شایسته آن در تاریخ»، «برنامه علم و پژوهش» و «جهان علم». فصل دوم با عنوان «تجدد در ایران» شامل دو فصل «دشواریهای راه تجدد» و «سرگذشت مختصر دویست­ساله تجددمآبی در ایران» است. فصل سوم با عنوان «وضع علوم انسانی و اجتماعی در ایران» به شش فصل «اشاره­ای به زمینه­ها و سوابق»، «ظاهر تجدد و تجدد ظاهری»، «آغاز آشنایی با علوم اجتماعی و انسانی»، «اشاره­ای به وضع جغرافیا و روان­شناسی و تاریخ و زبان­شناسی»، «جامعه­شناسی و دیگر علوم اجتماعی» و «نسبت علوم اجتماعی با علوم دیگر و مقام آن در تجددمآبی ایران؛ تجدد وارونه» اختصاص دارد. کتاب حاضر در زمستان سال ۱۳۹۱ در ۳۴۸ صفحه و به شمارگان ۵۰۰۰ نسخه از سوی مؤسسه فردایی دیگر منتشر شده است.

کلید واژگان: تجدد، داوری اردکانی، علم، مدرنیته، فلسفه، وضعیت، علوم انسانی، اجتماعی، سیاست.