دکتر داود فیرحی
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
از سال ۱۹۲۸ میلادی یعنی بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی که اخوان المسلمین به عنوان گروهی فراملی در اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا تاسیس شد، تا کنون این گروه توانسته عرصه های گوناگون اجتماعی و فرهنگی و اینک سیاسی را در نوردد و امروز این گروه قدرتمند در مرکز مهم ترین تحولاتی که در خاورمیانه و بلکه دنیای عرب در حال وقوع است، ایستاده است. بی شک موفقیت یا شکست اخوان المسلمین کل معادلات منطقه را متاثر خواهد ساخت. دکتر داود فیرحی دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در درسگفتارهایی که به میزبانی موسسه مطالعات سیاسی – اقتصادی پرسش برگزار شده، به بررسی تفصیلی جایگاه اخوان المسلمین در تحولات جدید خاورمیانه پرداخته است. پیش تر گزارشی از این درسگفتارها در این صفحه منتشر شد. آنچه در این شماره می خوانید با عنوان اخوان المسلمین و آینده نظم سیاسی در خاورمیانه است.
کلید واژگان: اخوان المسلمین، آینده سیاسی، مصر، اسلام، خاورمیانه، فیرحی.
***
تحولات جاری در مصر نشان می دهد که دولت در این کشور با گذشت قریب به یک سال از آغاز به کار، در حال بازبینی سیاست خود است. امروز برخی در مصر ایده ای را مطرح می کنند با این مضمون که اخوان به دلیل موقعیتی که در حال حاضر از آن برخوردار است، به زودی گرفتار سستی سیاسی خواهد شد. این طیف از مساله ای به نام چالش های اخوان سخن می گویند. در این میان هستند تحلیل گران و کارشناسانی که اعتقاد دارند اخوان امروز به فرصت سازی توام با احتیاط برای بازسازی خود نیاز دارد. از سوی دیگر هم عده ای از پدیده ای با عنوان ” خیانت های اخوان ” سخن می گویند. بنابراین سه پیش بینی برای آینده اخوان لحاظ شده است:
- اخوان به زودی دچار سستی در سیاست خواهد شد
- اخوان بر مشکلات غلبه خواهد کرد و تنها به فرصت بیشتر نیاز دارد
- اخوان با ترویج نوعی پوپولیسم در حال استفاده تبلیغاتی از قدرت و خیانت به اصول است.
در این میان بیان دو نکته خبری حایز اهمیت است:
- این روزها شاهد انتشار گزارش هایی از پورت سعید هستیم. بحرانی که سابقه آن به هشت ماه قبل باز می گردد و “بحران فوتبال” نام گرفته است. صدور حکم اعدام برای برخی متهمان به مسببان این حادثه، منجر به بروز تنش در این منطقه شده است. آنچه که در قانون اساسی مصر حتی نسخه قدیمی آن هم وجود دارد این است که زمانی که بحث خون یا حیات فرد به میان می آید ، حکم صادره نهایی برای اعدام باید به تایید مفتی مصر هم برسد. این حکم بدان معناست که حتی سکولارهای مصری را هم چندان نمی توان سکولار خواند. اهمیت ذکر این نکته در میان بحث اشاره به این حقیقت است که در مصر ما نمی توانیم انتظار استقلال قطعی دین از سیاست را داشته باشیم.
- نکته خبری دوم به تحولات هفته گذشته در میدان تحریر بازمی گردد. بلافاصله پس از آغاز دور جدیدی از ناآرامی ها، شرق الاوسط و الجزیره بحثی را با محوریت نسبت ارتش با بحران تازه شکل گرفته در مصر مطرح کردند. در این میان هم ارتش و هم دولت از ایده ای مبنی بر بی طرفی ارتش در جدال میان دولت و ملت حمایت کردند. بر این اساس رسالت ارتش در این درگیری های هجوم نیست بلکه وظیفه آن محافظت از نهادها و موسسات حساس دولتی است. بر این اساس ارتش نه منفعل بود و نه فعال بلکه نقشی کاملا دفاعی را بر عهده داشت.
موقعیت مرزی اخوان؛ در میانه سکولاریسم و رادیکالیسم
اخیرا تئوری هایی در سطح بین المللی در حوزه اندیشه مطرح می شود که قابل تجزیه و تحلیل است. یکی از این مباحث بحث فضا است که بعضا با بحث فضای مجازی یکی گرفته می شود اما حقیقت آن است که با این تعبیر تفاوت ماهوی دارد.بحث دیگر هم ” مکان ” است. در تئوری های مبتی بر فضا این نکته نهفته است که شما در موقعیتی قرار بگیرید که حتی مخالفان را وادار به پیوستن به شما کند. اینچنین فضایی را موقعیت های فضایی می خوانیم. امروز در اخوان شاهد شکل گیری این فضا هستیم. اخوان امروز می داند که جهان اسلام در حالی که به تعامل نیاز دارد اما با فقدان تئوری آن روبه رو است. به بیان دیگر نیازی وجود دارد اما تئوری مستجاب کننده آن وجود ندارد. دلیل این فقدان در این حقیقت نهفته است که جهان امروز خسته از افراط مذهبی و افراط ضدمذهبی است. سرانجام این دو رادیکالیسم چپیزی نیست جز خستگی جامعه و پیدایش دولت های ورشکسته. در چنین شرایطی فرد به وضعیتی جدید نیازمند است اما دستان وی از تئوری خالی است. امروز اخوان خود را به تنها فضای موجود یا دهانه تنفس در جهان اسلام تبدیل کرده است. این بدان معنا نیست که همگان شیفته اندیشه اخوان هستند بلکه تا زمان فقدان جایگزین، به اخوان به چشم خیرالموجودین نگریسته می شود. بدین ترتیب اخوان در شرایطی رشد می کند که ترس از اخوان هم وجود دارد اما راه حل دیگری وجود ندارد. این مساله را موقعیت فضایی مرزی می خوانند که در آن فرد موقعیتی را پیدا کرده و دیگران به ناگزیر به آن تن می دهند.
متفکران اخوانی برای حفظ موقعیت برتر خود، جریان اعتدال اسلامی را به راه انداخته اند. این جریان مذهبی است اما سلفی صرف نیست. دموکراتیک است اما سکولار نه. اخوان امروز با واژه ای به نام بیداری اسلامی مواجه است. این بیداری نه پدیده ای جدید است و نه احیا. یعنی نه مرده ای است که زنده شده باشد و نه نوزادی که تازه متولد شده باشد. آنچه برای اخوان مهم است بیداری تمدن ها است. دومین نکته مورد بحث این است که این بیداری صرفا مخصوص اخوان نیست. در تئوری ها، هنر عمده در به هم پیوستگی است. بر این مبنا جنبش ها را به دو دسته می توان تقسیم کرد: جنبش های خودخواه که از دیگران بهره ای نمی برند و ضعیف تر و نحیف تر می شوند. جنبش های دسته دوم هر روز انباشت جدیدی را تجربه می کنند. بنابراین اخوان خود را تنها ندانسته و بر روی کسانی که در تاریخ این بیداری قرار گرفتند، حساب می کند. نکته دیگر این است که اخوان جنبش اهل ریسکی نیست.اخوان در دولت مبارک حضور داشت . محمد مرسی در آن زمان نماینده مجلس بود. جوانانش در میدان تحریر بودند، طبقه روحانیت آن در مساجد با سلفی ها در حال چانه زنی بود و رهبران آن با مبارک در حال رایزنی و بحث بودند. اخوان هیچ گاه تمام دارایی خود را در یک سبد قرار نمی دهد. شعار اخوان این است که حفظ این گروه مهم است. اخوان به دنبال استمرار خود است چرا که می داند افراط در عمل ، کوتاهی در عمر را به بار خواهد آورد. اخوان برای این جریان اعتدال اسلامی، ادله های مذهبی را هم فراهم کرده است.
بدین ترتیب می توان چهار ویژگی برای اخوان در نظر گرفت:
- تجمیع سلفیه و نوگرایی: جریان های سلفی میل به گذشته دارند اما نوگرایان تمایل به آینده. اخوان در این میان گذشته را در آینده تعریف می کند. هنر اخوان این است که تاریخ گذشته را در چشم انداز آینده می بیند. این بدان معناست که خلافت راشدین را هر روز از نو درک می کند. این در حالی است که افرادی که آینده را در گذشته می بینند، برای فردا راهکارهای مربوط به ۱۴۰۰ سال قبل را مطرح می کنند.
- ایجاد توازن بین ثابت و متغیر: چه چیزی برای اخوان ثابت است و چه مساله ای برای اخوان متغیر است؟ آنچه در اعتقادات ثابت است: توحید، نبوت و معاد. اخوانی ها اعتقاد دارند که جزئیات هیچ کدام از این مسائل را نمی توان با عقل اثبات کرد. این مسائل را ثابتات در حوزه عقاید می گویند. بحث مهم دیگر، ثابت ها در حوزه عبادات است. در عبادات چند مساله مهم است: مانند نماز، روزه و حج.ثابت ها در ارزش های اخلاقی مانند بخشندگی، شجاعت ، عفت و … . به اعتقاد اخوان با تغییر تاریخ این مسائل تغییر نمی کند. احکام قطعی هم چهارمین مورد است مانند وفای به عهد، رضایت در امور خانوادگی ، وجوب نفقه در ازدواج و …. اخوان معتقد است که قطعی بودن احکام لزوما به معنای اجرایی بودن آن نیست. ممکن است به دلیل عدم امکان اجرای یک حکم ، آن امر به حالت تعلیق درآید. در تفکر اخوانی متغیرات زیاد است و شریعت ثابت ها را شمرده اما رقمی برای متغیرها اعلام نکرده است. ابتدا باید یادآوری کنم که در تئوری های جدی ، اصول خلاصه و مفید است.متغیرهای اخوان در ابعاد ایمان، اجتماعی، سیاسی و قانون گذاری است.
- امتناع از جمود و سیالیت: برخی از نظریه ها بسیار منجمد هستند و برخی ژله ای محض هستند اما اخوان از هر دو این قواعد مستثنی است.
- نگاه جامع به اسلام
به طور کلی جریان های اسلامی یا در قدرت بودند و یا محروم از قدرت. جریان هایی که هرگز در چرخه قدرت نبوده اند آرمان گرا هستند و به نظر برخی تحلیل گران مهارت اجرا نداشته و تنها به نصیحت بسنده می کنند. جریان هایی مانند سلفی ها از این دست هستند. اما جریان دوم، جریان های اخوانی هستند که در دولت بوده اند اما تجربه دولت را چندان در چنته ندارند. از این منظر اخوان در چند حوزه با مشکل روبه رو است. یکی از این حوزه ها مناظرات نظری که اگر متوقف نشود، دولت اخوان متوقف خواهد شد:
- نزاع بین علم و دین : در مصر مانند تمام کشورهای اسلامی ما شاهد جدالی میان دین و علم هستیم. در شکل گیری تضاد بین علم و دین ، سلفی ها با علوم مهندسی مشکل ندارند بلکه با علوم انسانی در جدال هستند. اما اخوان معتقد است که پاشنه آشیل موفقیت جهان اسلام، علوم انسانی است نه علوم مهندسی. چرا که علوم مهندسی قابل تقلید است. مثلا بنز را می توان مونتاژ کرد اما حکومت را خیر.
- اشتراک بین اصالت و معاصرت: جهان اسلام سه جور انسان دارد: انسانی که به دنبال اصالت خود است، انسان مدرن و سوم انسانی که مابین دو مورد اول یعنی سنت و مدرنیته است: مسلمان مدرن یا مدرن مسلمان. مشکل اخوان همین مساله است. برای اخوان این دو مورد غیرمتعارض هستند اما در بیرون این دو مساله متعارض هستند. برخی اتهام های وارده به اخوان این است که اخوان در حال پذیرش رابطه با غرب است و این در حالی است که سلفی هاغرب را کفر می دانند. اخوان اعتقاد دارد که اصالت و معاصرت قابل جمع هستند مگر آنکه اصالت را به معنای سلفیه بگیریم یا اصالت را به معنای مدرنیته بگیریم. در اینصورت یکی از این دو اصیل است. این در حالی است که اخوان هرگز چنین رویکردی را قبول ندارد. اخوانی ها معتقد هستند که مشکل امروز این است که جامعه دوگانه شده و نه سنتی ها می توانند به تنهایی کشور را اداره کنند و نه طرفداران مدرنیته یکه و تنها قادر به چنین حرکتی هستند. در این میان آیا می توان بر روی عده ای به دنبال پل ساز سرمایه گذاری کرد؟ افرادی که دیدگاه های سنتی را به مدرن و برعکس ترجمه کنند. در جهان امروز مساله ای به نام دموکراسی وجود دارد؟ آیا می توان دموکراسی را به نوعی به شورا ترجمه کرد که سنتی ها هم آن را درک کنند؟ و آیا می توان شورا را به شکلی به دموکراسی ترجمه کرد که مدرن ها نیز معنای آن را دریابند؟ تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد منازعه همچنان در مصر ادامه خواهد یافت و فضایی برای مذاکره هم وجود نخواهد داشت.از نظر اخوان باید کلیدی که رابطه میان سنت و مدرنیته باشد، هنوز یافت نشده است. اگر زبان سنت و تجدد باز شود هر دو به گفتگو روی خواهند آورد. در تئوری های هگل تاکید شده که شما سنت را درک نخواهید کرد مگر آنکه از آن خارج شوید و در مورد تجدد نیز همین الگو مصداق دارد. این در حالی است که در تفکر اخوانی شما سنت را درک نخواهید کرد مگر آنکه با سنت وارد گفتگو شوید و با تجدد خو نخواهید گرفت مگر آنکه با آن وارد گفتگو شوید. این بحث یکی از مسئولیت های زیستن در مرز اخوان است. اخوان در جامعه اسلامی قبلا در حاشیه بود. حاشیه ای که سکولارها آنها را نوگرایان مسلمان می خواندند. سلفی ها نیز آنها را مسلمانان نوگرا می خواندند. بنابراین اخوان در آن زمان موجوداتی قابل تحمل در حاشیه بودند. این موقعیت حاشیه ای اکنون به موقعیتی مرکزی تبدیل شده و اخوان به زبان گویای سکولارها در دموکراسی و زبان گویای اسلام گرایان در تفسیرهای مذهبی از دموکراسی بدل شده است. اینجاست که جمله محمد مرسی معنا پیدا می کند: به هیچ کدام از این دو گروه ظلمی نخواهد شد.
- اشتراک بین عرب گرایی و اسلام: بحث دیگری که در اخوان مطرح است پان عربیست و اسلام گرایی.جنبش های سکولار در جهان اسلام بیشتر زبانی هستند یعنی عربی گرایی و ناسیونالیسم برای آنها مهم است. اسلام گرایان عرب گرایی و ناسیونالیسم را پرت می کنند. یعنی به دولت های ملی و اتحادیه های منطقه ای توجهی ندارند. عرب گرایان هم مذهب را نقد می کنند. شاهد بودیم که در مصر سمینار الاهواز شکل گرفت که در آن خواهان جدایی اهواز از ایران بودند. سوال این است که آیا اخوان می تواند به این موج عرب گرایی پشت کند؟
- خشونت های جهادی: یکی از مشکلات اجرایی اخوان در کشورهایی که انقلاب در آن شکل گرفته است، همین خشونت های جهادی است. خشونت هایی که تنها آتش زیر خاکستر نیستند بلکه عملا وجود دارند. عبور به دموکراسی مستلزم عبور از منازعه به گفتگو است و این در حالی است که این گروه ها مجال چنین عبوری را نمی دهند. اخوان در برابر این خشونت ها چه راهکاری دارد؟ مشکل دیگر ، جوانان انقلابی هستند. در کشورهای اخوانی مشکلی وجود دارد و آن این است که دولت های پیشین از هم پاشیده اما دولت های جدید شکل نگرفته و افرادی هم که در خیابان در حال اعتراض هستند الزاما اهل دانش نیستند و جوانان آشوبگر هم به فعالیت های خود ادامه می دهند. اخوان نه قادر به جا دادن به این جوانان در داخل یک حزب است و نه می تواند با آنها مقابله کند. ما در جوامع اخوانی شاهد شکل گیری نوعی آنارشیسم هستیم که مسبب آنها جوانان آشوبگر هستند. مشکل دیگر قوای وطنی یا ملی گرایان هستند. انقلاب ها در شرایطی شکل گرفتند که هنوز در خصوص نظم جدید، اجماعی وجود ندارد. سازمان های امنیتی ، ارتش و نظام قضایی در کشورهایی که انقلاب را تجربه کردند، وجود دارند اما تمامی آنها به تابعیت از حاکمیت انس گرفته بودند پس مغزهای متفکر و سازمان دهنده ای که بتواند به نیروهای امنیتی در تکیه به منافع ملی کمک کند، شکل نگرفته است. این برخلاف سازمان های امنیتی بزرگ مانند سیا است که درون خود سرمایه های امنیتی دارند. هنوز هم در کشوری مانند مصر نهادهای امنیتی ، ارتش و سیستم قضایی مایل به فرمانبرداری از رئیس جمهور هستند.
- مشکل اجتماعی- اقتصادی: این انقلاب ها در کشورهایی رخ داده که میزان فقر آن بالاست. به عنوان نمونه اگر به مصر نگاه کنید، ۸ تا ۱۴ میلیون فقیر و ۸ میلیون مقبره نشین دارد. در این کشورها بیکاری موج می زند و حتی پس از انقلاب برخی مجاری اقتصادی مانند توریسم هم حذف شده است. در زمان حسنی مبارک محافظت از توریست ها مانند محافظت نیروهای امنیتی از چاه های نفت بود. تاکنون یک چهارم وعده های اقتصادی که دیگر کشورها دادند هم تحقق پیدا نکرده است. بنابراین مشکل بوجود آمده این است که اخوان چگونه می تواند همزمان هم به مسائل اجتماعی و اقتصادی پرداخته و هم به توسعه سیاسی بیاندیشد؟ اگر اولویت را به توسعه سیاسی ببخشد، جنبش های خیابانی ناراضی از بیکاری و اوضاع اقتصادی گسترده تر خواهد شد.
- انقلاب توقعات: طرح چند توقع جمع ناپذیر توسط جوانان مصری : آزادی، اشتغال، رفاه و …دولت در این فضا قادر به قانع کردن جوانان نیست.در ادبیات انقلاب این مساله را افزایش انتظارها می خوانند. افزایش انتظارها در حوزه های سنتی معنای دیگری می دهد به این معنا که فرد مثلا در حوزه اقتصاد دچار افزایش انتظار می شود. در این خصوص دولت توان قانع کردن جوانان و معترضان را ندارد. بر همین اساس بود که تحلیل گرانی مانند ابوالفتوح اعتقاد داشتند که شاید در انتخابات آتی مجلس ملی، اخوانی ها موفق به کسب حتی یک سوم آرا هم نشوند. بنابراین این ایده مطرح شده است که شاید اخوان به زودی به بن بست خورده و قفل کند.
- فقدان مکانیزم تعویضی: در مصر دولت اقتدارگرا طراحی شده است. قانون اساسی مصر و سایر کشورها پس از انقلاب حذف نشده است بلکه اخوان مبتنی بر قانون اساسی قدیمی است. قانون اساسی پیشین مصر هم بر مبنای اصول اقتدارگرایی بوده است. دولت در نهایت به دلیل فقدان مکانیزم تعویضی به قانون اساسی قدیمی مراجعه می کند و در نتیجه مخالفان مرسی او را مبارک ی دیگر می خوانند.
چالش های احتمالی منطقه و مسئله ای به نام «توسعه مذهبی»
مسائل ذکر شده را چالش های پیش روی اخوان پس از انقلاب می دانند. اما دو ایراد هم بر اخوان به شکل ذاتی وارد است که چالش های ساختاری و ذهنی خوانده می شوند: بسیاری حاکمان جدید را دین شناس می دانند و نه دولتمرد. گفته می شود که این رهبران با دانش های انسانی جدید چندان مانوس نیستند. در سخن مهارت داشته اما در اجرا ناتوان هستند. بر همین اساس در تحریک جماعت هم قوی اما در مدیریت بعدی آنها به ضعف می رسند. بر این اساس اخوان همزمان که باید به تکنولوژی خدمت فکر کند باید دست از موعظه کردن هم بردارد. اخوان امروز باید در اولویت های خود تغییراتی را ایجاد کند. خلاصه کلام این است که اخوان در حوزه تربیت قوی تر برخورد کرده تا در حوزه اجرایی. یکی از ایرادهای وارد بر اخوان امروز این است که در قانون گذاری توانمند نیست و مصداق آن را هم پیش نویس قانون اساسی می دانند که توسط اخوان پس از سقوط مبارک تدوین شد.
اخوان در منطقه هم با سه مشکل روبه رو است و یا به بیان دیگر سیاست خارجی سه ظلعی زیر این روزها دست اخوان را به شدت بسته است:
- مساله ای به نام اسرائیل: اخوان در خصوص اسرائیل دچار دوگانگی است.این جماعت به شکل بنیادین با اسرائیل در تضاد کامل هستند. نمی توان گفت که فردی اخوانی است و همزمان از موجودیت اسرائیل هم حمایت می کند. از سوی دیگر اخوان به تعهدات بین المللی و الگوی دولت و ملت هم پایبند است. تنها کاری که از اخوان در این خصوص برمی آید تقویت نیروهای داخلی فلسطینی است.تلاش برای ایجاد اتحاد میان فتح و حماس هم یکی از هنرهای اخوان است. در این نسخه اخوان مستقیما موضع گیری قاطع در برابر سیاست های اسرائیل ندارد که این محافظه کاری نیز در زمره انتقادهای وارد بر دولت اخوانی در جریان اعتراض های اخیر است.
- دغدغه ای به نام قدرت های بزرگ : اخوان جنبشی اسلامی است بنابراین میلی به حضور در یکی از دو بلوک ندارد. ذکر خاطره ای در خصوص کوبا شاید چندان خالی از لطف نباشد: فیدل کاسترو در خاطرات خود می گوید: ما ابتدا تمایلی به مارکسیست نداشتیم اما اندک اندک تحت فشار ایالات متحده نیاز به یک پناهگاه را به ما القا کرد و این پناهگاه اندک اندک ایدئولوژی خود را به ما تزریق کرد. سوال این است که اخوان در منطقه هژمون خاورمیانه چه خواهد کرد؟ هژمون در خاورمیانه به این معنا است که این منطقه منظور نظر قدرت های جهانی است و نوعی قلب زمین تلقی می شود. آیا اخوان وادار به حل شدن در بلوک غرب خواهد شد؟ این بحث به استراتژی مذهبی اخوان بازمی گردد. استراتژی مذهبی در اینجا به پدیده ای بازمی گردد که بر اساس آن زمانی که جامعه دموکراتیک نیست منازعات مذهبی را دولت ها کنترل می کنند. از قدیم هم این مثل بود که اگر با دولت کشوری گفتگو کنید، کنترل اقلیت در دست شما خواهد بود. در نظام های غیردموکراتیک اقلیت ها ی مذهبی یک کشور بازوی فشار کشوری است که آن اقلیت در آنجا اکثریت هستند. به عنوان مثال اقلیت شیعه در عربستان بازوی فشار کشورهای همسایه ای است که شیعیان در آن در اکثریت هستند. همانگونه که اقلیت های سنی بلوچستان بازوی فشار عربستان است. در جوامع دموکراتیک دولت ها از مداخله در حوزه مذهب دست می کشند و مذاهب به فعالیت های مدنی رانده می شوند. در جهان اسلام منازعه های مدنی دو ریشه دارد: ریشه دخال دولت ها یا تعصب های مذهبی ناشی از رقابت مذهبی. انچه که برای اخوان خطرناک است مورد دوم است. در شرایطی که جامعه به سمت دموکراسی می رود ، منازعه های مذهبی شکل بگیرد. اولین نمونه آن را میان قطبی ها و سلفی ها در مصر دیدیم. این احتمال میان شیعه و سنی در لبنان و سنی و علوی در سوریه وجود دارد. این احتمال میان شیعه و سنی در ایران هم به چشم می خورد. بدین ترتیب آیا اخوان می تواند به توسعه ای مذهبی دست بزند؟ توسعه ای که مانع از صدمه زدن منازعه های مذهبی به دموکراسی مذهبی شود؟ یکی از حرکت های مثب که در کشوری مانند اندونزی رخ داد این بود که پروتکلی را میان گروه های مذهبی و سایر گروه ها به توافق رساندند که بر اساس آن مفاهیم و باورهای بزرگ گروه ها مورد انتقاد هیچ فردی قرار نگیرد. چرا که این منازعات ره به جایی نمی برد و این وظیفه یک سیاستمدار است که بستر درگیری را حذف کند. در نظام های آموزشی اندونزی بر روی مفاهیم بزرگ اعتقادی گروه های مختلف بحث نمی شود: به عنوان مثال بحث در خصوص وجود خدا یا پیامبری حضرت مسیح یا مشابه آن کاملا ممنوع است. توان اخوان در توسعه مذهبی می تواند بسیاری از فعالیت های آتی این گروه را هم تحت تاثیر قرار دهد.
- بحث منطقه گرایی : چگونگی تعامل با کشورهای بزرگ منطقه ای مانند ایران و ترکیه.