آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)
دکتر انشاء الله رحمتی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، در نشست «انسان در حکمت شیعی» گفت: در حکمت شیعی، کتاب و سنت، متن و مبنای انسان برای شناخت حقوق و تکالیف خود است. البته او کتاب و سنت را باید به مدد ابزار تاویل متن، رمزگشایی کند، روشی که با هرمنوتیک تفاوتهایی دارد.- در دومین نشست از سلسله نشستهای الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت که در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد موضوع «انسان در حکمت شیعی» و همچنین مقایسه آن با انسان در دنیای مدرن مورد نقد و بررسی از سوی دکتر رحمتی قرار گرفت.
دکتر رحمتی در ابتدای سخنانش به آرای «ابن بابویه» اشاره کرد که در کتاب «الاعتقادات» اعتقاد به قدم نفس را از جمله عقاید شیعیان دانسته است. وی افزود: اعتقاد به قدم نفس یا همان اعتقاد به هبوط در اصطلاح دینی، سنگبنای انسانشناسی حکمت شیعی است. میتوان گفت نفس بشر در اصل فرشتهای است که در زندان غربت غربی گرفتار شده است.
به گفته این مدرس دانشگاه، هر انسانی فرشته بالقوهای است که باید با خروج از این غربت غربی، متحقق و متخلق به فرشتگی وجود خویش شود. تفسیر شیعی از هبوط هرچند شباهتهایی با گناه جبلی و ازلی در اعتقاد ادیانی مانند مسیحیت دارد، اما هم ماهیت آن و هم لوازمش با چنین مفهومی متفاوت است.
مترجم کتاب «معبد و مکاشفه» ادامه داد: این انسان فرشتهخو یا فرشته بالقوه، قوه و قابلیتهای بیپایانی دارد، بهگونهای که هرگز نمیتوان انسانهایی را که در مسیر کمال قرار دارند همسطح یکدیگر دانست و ماهیت واحدی برای آنها در نظر گرفت. در حقیقت درباره چنین انسانهایی میتوان گفت که نوعشان منحصر به فرد است اما در عین حال چون این مراتب متعدد در نهایت بر مبنای قرب و سپس به مبدا تعریف میشوند، نوعی ثبات برای سرشت بشر وجود دارد به طوری که سرشت بشر را هرگز نمیتوان سرشت «پروته»ای یا سیال در اصطلاح برخی متفکران مدرن، در نظر گرفت.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی یادآوری کرد: دیگر اینکه چنین انسانی هرچند دستخوش هبوط شده است، اما هبوط هرگز به معنای عصیان در برابر اراده خداوند نیست و بنابراین چنین انسانی کاملا در برابر انسان «پرومته»وار یا عاصی که میتوان گفت مانند اعلای انسان مدرن است قرار میگیرد. به عبارت دیگر، چنین انسانی در این عالم خاکی، همرزم و یاور افلاکیان است، نه همآورد آنان.
مترجم کتاب «نقد عقل عملی، ایمانوئل کانت» با بیان اینکه مقابله با بسیاری از شرور(شرور اخلاقی) در عالم در گرو اراده چنین انسانی است، اظهار کرد: بنابراین باید این انسان با حقوق و تکالیف خویش به عنوان موجود ممتازی در این دار دنیا واقف باشد.
دکتر رحمتی کتاب قدسی یا همان کتاب و سنت را متن و مبنای انسان برای شناخت حقوق و تکالیف خود دانست و گفت: او باید کتاب و سنت را به مدد ابزار تاویل متن، رمزگشایی کند. البته از یاد نبریم این تاویل هرچند به ظاهر شبیه هرمنوتیک در تفکر مدرن است، اما تفاوتهای اساسی با آن دارد؛ از جمله اینکه برخلاف هرمنوتیک، تمایز میان متن قدسی و متن بشری یا همان متن عرفی را تمایزی تقلیلناپذیر و حذفنشدنی میداند. به علاوه به قداستزدایی و اسطورهزدایی از متن قدسی دست نمییابد.
وی به تفاوتهای انسان در حکمت شیعی و دنیای مدرن اشاره کرد و گفت: کرامت انسان در دوره مدرن که از رنسانس آغاز شد همچنان حفظ شد، اما این برتری از جنس برتری انسان در حکمت شیعی نیست. این انسان برتری فرشتهگونه ندارد، زیرا در انسان در دنیای مدرن به عالم بالا متصل نیست و خوی فرشتهگونه برای او در نظر گرفته نمیشود.
مترجم کتاب «اسلام و تنگناهای انسان متجدد» افزود: «پیکو» نویسنده دوره رنسانس در کتابش با عنوان «درباره کرامت انسان» که به لحن کتابهای آسمانی نوشته شده است، ظاهرا از انسان تمجید میکند اما این انسانی که وی از آن تمجید میکند، آن انسانی نیست که مورد نظر قرآن است. در واقع این نویسنده نیز به نوعی نظر فلاسفه اگزیستانس را دارد.
رحمتی توضیح داد: فلاسفه اگزیستانسیالیست معتقدند در همه موجودات، ماهیت مقدم بر وجود است، اما این موضوع درباره انسان متفاوت است، زیرا وجود انسان بر ماهیتش تقدم دارد. یعنی وجودش به گونهای است که میتواند ظهور و تحقق جدید داشته باشد. وقتی انسان خودش میتواند ماهیتش را بسازد، بنابراین نمیتوانیم ماهیت او را تعریف کنیم. در حکمت شیعی نیز انسان ماهیتش را میسازد، اما او در ساختن این ماهیت معطوف به یک مبدا الهی است. این در حالی است که برای انسان مدرن، مبدائی وجود ندارد.
این مدرس دانشگاه در پایان گفت: انسان مدرن از تکلیف آزاد است و خود را از مواجهه با خدا بینیاز میداند، زیرا فناوری را در اختیار دارد. در حکمت شیعی انسان علم را به دلیل معرفت میخواهد، اما انسان مدرن علم را برای برتری بر عالم میخواهد. بیکن در کتابش میگوید که ما علمی را نمیخواهیم که ما را آگاه کند، بلکه علمی میخواهیم که ما را توانا کند. به بیان دیگر علم دانایی نیست، توانایی است. تخریب محیط زیست بارزترین نتیجه چنین تفکری است.
کلید واژگان: انسان، حکمت، شیعه، اسلام، رحمتی، مدرن، فلسفه.